موضوعات سایت
spa
spa 1- حضرت آیت‌الله المعظم حاج میرزا عبدالرسول احقاقی(ره)
spa 10- حضرت آیت الله میرزا محمد تقی حجه الاسلام (نیر)
spa 11- حضرت آیت الله میرزا محمد حسین حجه الاسلام
spa 12- حضرت آیت الله میرزا اسماعیل حجه الاسلام
spa 13- حضرت آیت الله میرزا ابوالقاسم حجه الاسلام
spa 14- حضرت آیت الله میرزا علی ثقه الاسلام (شهید)
spa 15- حضرت آیت الله میرزا فتح الله ثقه الاسلام
spa 16- حضرت آیت الله حاج میرزا عبدالله ثقه الاسلام
spa 17- حضرت آیت الله میرزا حسن گوهر
spa 18- ادعیه (دعاها)
spa 19- نماز شب
spa 2- حضرت آیت الله المعظم میرزا حسن احقاقی (ره)
spa 3- حضرت آیت الله المعظم میرزا علی حایری احقاقی(ره)
spa 4- حضرت آیت الله المعظم میرزا موسی حایری احقاقی(ره)
spa 5- حضرت آیت الله المعظم آخوند میرزا محمد باقر حایری اسکویی(ره)
spa 6- حضرت آیت الله المعظم آخوند میرزا محمد سلیم حایری اسکویی(ره)
spa 7- حضرت آیت الله المعظم میرزا آقا حایری احقاقی (ره)
spa 8- حکیم الهی میرزا عبدالله احقاقی
spa 9- حضرت آیت الله میرزا محمد حجه الاسلام تبریزی(ممقانی)
spa جوابیه
spa حضرت آیت الله فقیه سبزواری ( یکی از اساتید امام مصلح)
spa زیارت نامه ها
spa گالزی عکس
 
Print
کتاب طهارت
طهارت در لغت به معنی پاکیزگی و نظافت است ، و در نزد شرع مقدس حالتی را می گویند که پس از وضو، غسل و یا تیمم برای انسان حاصل می شود و می شود با آن حالت در مطلق نماز و طواف واجب داخل شد.
حدث: حالتی است که به موقع بروز یکی از موجبات وضو و غسل بر انسان عارض می شود و مانع داخل شدن در نماز و طواف واجب می باشد.
انواع آب ها
آبها دو نوع اند: مطلق و مضاف
آب مطلق آبی را گویند که خالص باشد وبا چیز دیگری ممزوج و مخلوط نشود و یا با فشردن چیزی به دست نیاید.
دو مسأله:
58- آب دریا ، وآب رودخانه و آب چاه و آب باران و آب چشمه ها وآب حاصل از باز شدن برف و یخ همه از نوع مطلق می باشد.
59- همه ی آب های مطلق پاک اند و پاک کننده.
آب مضاف: یعنی آبی که خالص نیست و چیزی همراه دارد و دارای انواعی است:
1- نوعی از آن ، از میوه وسبزی با فشار دادن آنها بدست می آید مانند آب انار،آب پرتقال ، آّب هویج.
2- نوعی که با افزودن چیز دیگری به آب حاصل شده است آب نمک ،قنداب ،عسل آب وغیره.
3- نوعی از راه تقطیر از درختان، گلها ، وبرگ ها و غیره بدست می آید مانند گلاب و انواع و اقسام عرقیات مثل عرق شاهسپرم،عرق شوید و غیره.
60- آب مضاف پاک است ولی پاک کننده نیست.
61- آب ممزوج با نمک کم، یا شکر اندک ، یا شیره ی قلیل به نحوی که آن را از حال خالص و مطلق بودن خارج نکند و نام مضاف به او صادق نباشد پاک است و پاک کننده.
62- آب مضافی که با شکر یا نمک یا شیره وغیره ممزوج است اگر تبدیل به بخار وسپس تقطیر شود و در مقطر آن طعم نمک یا شکر و شیره نباشد پاک کننده است.
63- آب مضافی که نجس شده اگر تقطیر شود پاک است و پاک کننده.
64- اگر به آب مضافی که نجس شده است آب مطلق که به مقدار کر است اضافه شود یا به آب رودخانه یا چشمه ی جاری متصل شود یا زیر باران گذاشته شود و به وسیله ی آنها مستهلک شود به نحوی که اوصاف آن از بین برود پاک می شود.
انوع آب مطلق
آب مطلق دو نوع است:
1- جاری
2- راکد ،آب را کد نیز خود دونوع است1-اندک(قلیل) 2-زیاد(کثیر)
آب قلیل
آب قلیل به آب راکدی می گویند که از کر کمتر است و جریان ندارد.
مسایل:
65- آب قلیل پاک است ولی با ملاقات نجس ناپاک می شود ، و اگر چه نجس به مقدار صر سوزن باشد.
66- آب قلیل نجس با ریختن یک کر، یا با متصل کردن به کر، یا با متصل ساختن به آب جاری ، یا با باریدن باران بر آن، یا ریختن آب ناودان در حال باریدن پاک می شود.
67- هرگاه آب قلیل با رنگ یا طعم یا بوی نجس تغییر یابد تنها اضافه کردن یک کر و دیگر مواردی که گفته شد آن را پاک نمی سازد بلکه واجب است اوصاف عارضی آن با تکرار اضافه کردن یک کر یا زیاد از بین برود.
68- در ریختن یک کر به آب مضاف نجس مجرد اتصال به هر نحوی باشد کافی است از بالا ریختن یا یک باره ریختن شرط نیست.
69- در ریختن تدریجی مثلاً از راه شیر واجب است تا آخرین قطره قطع نشود.
70- در پاک کردن آب قلیل نجس کفایت نمی کند که مجموع آن و آب مطلق طاهر دیگر به مقدار کرشود، بلکه واجب است آبی که به آن می ریزد به تنهایی به مقدار کر باشد.

آب کثیر
آب کثیر: آب راکدی به اندازه ی کر یا از آن بیشتر باشد آب کثیر نام دارد.
مسائل:
71- آب کثیر با ملاقات نجس، نجس نمی شود مگر اینکه یکی از اوصاف سه گانه (یعنی رنگ،طعم و بوی)آن (وسیله نجس) تغییر یابد.
72- آب کثیر با حرارت نجس یا با برودت آن نجس نمی شود، مثلاً اگر بول گرم یا یخ زده آب کثیر را گرم یا سرد کند بی آنکه رنگ یا بو یا طعم آن را تغییر دهد آب کثیر نجس نشده است.
73- آنچه در نجس شدن یک کر قابل ملاحظه است تغییر محسوس آن می باشد نه تغییر تقدیری آن، گفته نمی شود اگر این آب سرد گرم بود با ملاقات این بول بوی آن تغییر می یافت.
74- ولی اگر به آب کر نجسی داخل شود که اوصاف سه گانه اش را از دست داده است در این صورت تقدیر معتبر می باشد،اینکه بول در ظرفی بماند وبوی خودرا کاملاً از دست بدهد یا شرابی که رنگ و بو و طعم ندارد در آب کثیر بریزد،در این صورت گفته می شود اگر این بول یا این شراب با داشتن صفات سه گانه به این آب داخل می شد صفت آن را تغییر می داد و به نجاست آن حکم می شود.
75- همین طور اگر در آب علتی باشد که مانع ظهور صفت نجس باشد، مانند آب گندیده ی یک حوض که مانع ظاهر شدن بوی نجس می شود. یا این که رنگ آن در براب آفتاب عوض شده است در این صورت نیز تقدیر معتبر می باشد و گفته می شود اگر این علت وجود نداشت صفت نجس ظاهر می شد وبه نجاست حکم می شود.
76- اگر در کنار آب (ونه در داخل آن) جسد حیوان مرده ای بگندد، و آب نیر در اثر مجاورت بگندد نجس نمی شود.
77- آب کثیر با تغییر کی از اوصافش با ملاقا شیی متنجس،نجس نمی شود اگر عرفا آن را از حالت مطلق بودن خارج نکند و مضاف نسازد مانند اینکه مقدار کمی شیره ی نجس یا مرکب نجس،طعم یا رنگ آب را مقدار اندکی تغییر دهد.
اندازه ی کر:
78- کر را از دو راه اندازه می گیرند: مساحت و وزن. مساحت قول مشهور در مساحت این است که هریک از طول و عرض و عمق کرسه وجب و نیم باشد، ویا حاصل ضرب طول و عمق و عرض روی هم رفته چهل و دو وجب وهشتادو هشت صدم (88/42) وجب باشد.
79- وزن: وزن آب کر هشتاد و یک هزار و ششصد مثقال صیرفی می باشد و به همه ی وزنها در جاهای مختلف قابل تقسیم است و وزون آن با کیلو حدود400کیلوگرم می باشد.
80- آب کر با ملاقات نجس، نجس نمی شود ، بطوری که در آب کثیر چنین است مگراین که یکی از اوصاف سه گانه اش وسیله ی نجس عوض شوددر این صورت به نجاست آن حکم می شود.
81- اگر حوضی با اضافه کردن آب اندک در چند بار به حد کر برسد و پس از یقین کردن به کر بودن آن، نجاستی در آن یافت شود ، و شک کنند که این نجاست بعد از تکمیل شدن کر افتاده و یا قبلاً افتاده حکم به پاکی آن آب می شود. اگرچه احتیاط اجتناب کردن از چنین آبی است.
82- هرگاه در حد کرد بودن یک آب شک شود ، به کر نبودن آن حکم می شود.

83- اما آبی که بیشتر از کر باشد و مقداری از آن را بردارند و شک کنند که باقیمانده به اندازه کر یا کمتر از آن می باشد به کربودن آن حکم می شود.
84- اگر دو حوض به مقدار کر یا بیشتر داشته باشیم،و آب یکی از آنها خالص و دیگری مضاف باشد. و نجاستی در یکی از آنها بیفتد. ولی معلوم نباشد در کدام یکی افتاده است به طهارت حوض پر از آب مضاف حکم می کنیم.
85- هرگاه نجاستی با یکی از سه آب (جاری ،کر، کمتر از کر) ملاقات کند ولی ندانیم به کدام یک از آنها افتاده است به طهارت کمتر از کر حکم می کنیم.
86- به هنگام شک کردن درباره ی آب قلیل یا کثیر که آیا نجس شده یا نه،در صورتی که به پاکی آنها قبلاً یقین داشته ایم،حالا هم به پاک بودن حکم می دهیم، تا وقتی که به نجاستش یقین کنیم،و در چیزهای دیگر نیز حکم چنین است.
87-دوحوض یا ظرف آب که یکی از آنها به اندازه ی کر و دیگری کمتر از کر است، ولی نمی دانیم کدامیک کر و کدامیک کمتر از کراست و نجاستی در یکی از آنها بیفتد،در این صورت از آب هر دو ظرف باید دوری کرد و به نجاست هر دو حکم می شود.
88- هرگاه نجاستی در آب ریخته شود و رنگ، بو و یا طعم آن آب را تغییر دهد،اگرچه این تغییر بر طبق رنگ،بو یا طعم آن نجاست نباشد، حکم به نجاست آن آب می شود، اگر چه آب با صفات نجس متصف نشده باشد، ولی چون این تغییر در اثر ریختن آن نجس بوده، آب نجس شده است.
89- در تغییر اوصاف آب،اعتبار دراین است که تغییر در اثر نجاست حاصل شود و اگرچه مخالف باشد با آنچه گفتیم،مانند اینکه آب کثیر خودش یکی از اوصاف سه گانه را داشته باشد اما نه در اثر این نجس،و نجس در همان آب بیفتد و آب را تغییر دهد رنگ آب صاف،طعمش خوب شود باز هم به نجس شدن آن آب حکم می شود زیرا تغییر دراثر ملاقات با نجس به وجود آمده است.
90- هرگاه آب کثیر با نجس ملاقات کند،ولی اوصاف سه گانه اش تغییر ننماید ،وپس از مدتی یکی از وصفها عوش شود و عوض شدن وصف در اثر نجس باشدبه نجاست آن آب حکم می شود.
91- هرگاه آب کثیر به یخ تبدیل شود به محض ملاقات با نجس نجس می شود.و مادامی که یخ درحالت جمود باقی باشد همان محل ملاقات با نجس، نجس است و به سایر جاهای یخ سرایت ندارد.
92- آب کثیری که یکی از اوصافش با ملاقات نجس تغییر کرده است هرگاه آن تغییر خود به خوداز بین برود،آب در حال نجاست است و پاک نمی باشد،مگر با متصل شدن به آب جاری،یا اضافه شدن یک کر به آن ویا باریدن باران به همان آب.
93- آبی که با یکی از اوصاف نجس تغییریافته، اگر با ریختن مواد شیمیائی آن صفت زایل شد پاک نمی شود.
94- آبهای پراکنده ی متصل به هم و به مقدار کر یا ازآن بیشتر باملاقات نجس،نجس نخواهد شد،مگر این که یکی ازاوصاف سه گانه آن تغییر یابد.
95- اگر آبهای پراکنده ی متصل به هم،بیش از کرباشد وقسمتی ازآن در اثرملاقات با نجس تغییر یابداگر باقیمانده به مقدار کر و به هم متصل باشد و نجاست عرض وعمل آب را نبریده باشد آب بر طهارت خود باقی می باشد.
96- این فرض درصورتی که وصف قسمت تغییر یافته با اتصالش با دیگرقسمتها،پیش از آنکه باقی آب از کر کمتر باشد از بین برود که همه ی آب پاک است، اما اگر قبل از زوال صفت،قسمت باقیمانده از کر کمتر باشد همه ی آب نجس می باشد.

97- باز درهمین فرض اگرنجس عرض وعمق آب را ازهم جدا کند و آب باقیمانده در هرطرف کمتر از کرباشد به نجاست هردوطرف حکم می شود.
98- همین آب کثیر اگر درحال ریزش از بالا به پائین باشد،ونجس عمود آب را قطع کند قسمت پائین درصورت کمتر بودن از کر نجس می شود و آنچه دربالا باقی درپاکی خود باقی است.
99- آب کثیر منجمد اگرازطرفی که نجس شده شروع به آبشدن نماید،تا همه ی آنبه تدریج ذوب شود محکوم به نجاست می باشد.
100- اگرآب شدن تدریجی ازطرفی باشد که پاک است،وقبل از این که آب حاصل به مقدار کر برسد قسمت نجس آب شود باز محکوم به نجاست می باشد.
101-اما اگر قبل از رسیدن به قسمت نجس،از یخ به مقدار کر یا بیشتر ازکر آب شود وسپس به نقطه ی نجس برسد آن آب پاک است ،مشروط به این که اوصاف آب با ملاقات قسمت نجس تغییر نیابد.
102-برفهای زیادی که روی هم انباشته شده حکم آب کثیر یخ شده را دارد.

آب جاری
آب جاری آبی است که ماده دارد،می جوشد و در روی زمین یا زیر آن جاری می شود.
مسائل:
103- آب جاری مانند رودخانه، نهر ، قنات در حکم کر است. هرگاه مجموعه ی آنچه در ظاهر دیده می شود از کر هم کمتر باشد، با ملاقات مردار ، نجس نمی شود ، مگر این که یکی از اوصافش تغییر یابد.
104- هرگاه کلیه آب جاری ، یکی از اوصافش با ملاقات مردار تغییر یابد همه ی آن آب جاری محکوم به نجاست است.
105- اما اگربعضی از قسمتهای آب جاری با ملاقات نجس تغییر یابد، فقط آن قسمت تغییر یافته نجس است، و بقیه پاک می باشد.
106- هرگاه نجس عمل آب جاری را فرا گیرد ، ویکی از اوصاف سه گانه در عرض وعمق آب تغییر یابد آب قسمت بالاتر به طهارت خود باقی است،و آب قسمت پائین نیز اگر به اندازه ی کر باشد طاهر است وگرنه نجس می باشد.
107- هرگاه نجس عمق آب را نپوشاند، و از عرض یا عمق آن مقداری صاف بماند که قسمت بالا را به پائین متصل می کند، نجس فقط همان قسمت خواهد بود که تغییر یافته است،وباقی آب محکوم به طهارت می باشد حتی اگر آب درپائین کم باشد.
108- اختلاف سطح آب در کر ویا یکسان بودن تمامی سطوح حکم را تغییرنمی دهد.
109-آب جاری که اوصافش با ملاقات نجس تغییر یافته اگر آن وصفها از بین برود خود به خود پاک می شود،وعلاج دیگری لازم نیست.
110- چشمه هایی که از زمین بیرون می زنند ، و ماده ای دارند و روی زمین جاری نمی شوند، در حکم آب جاری می باشند.
آب چاه:
آب چاه : آبی است که از زمین می جوشد ،ولی غالباً از محل خود به محل دیگری نمی رود.
مسائل:
111- آب چاه چه کم و چه زیادباشد با ملاقات انواع مردارها نجس نمی شود،مگراین که اوصاف سه گانه اش با نجس تغییر یابد.
112- اگر یکی از اوصاف آب چاه دراثر ملاقات نجس تغییر یابد با بیرون کشیدن آب به مقداری که تغییر از بین برود پاک می شود.
113- کشیدن همه ی آب چاه مستحب می شود، موقعی که خمر درآب بریزد . وخمر هرمست کننده ای است که در اصل مایع باشد کم یا زیاد آن تفاوت نمی کند.
114- اگر فقاع که از جو ساخته می شود در چاه بریزد کشیدن آب چاه مستحب است.
115- شیره ی جوشیده ی انگور قبل از رفتن دوسوم آن در حکم خمر است، اگر در چاه بریزد کشیدن آب آن مستحب است.
116- کشیدن همه ی آب چاه باز مستحب است موقعی که منی انسان و یا هر حیوان دارای خون جهنده در آن بریزد فرقی نمی کند حیوان دریایی باشد یا صحرایی، گوشتش حلال باشد یا حرام.
117- باز کشیدن همه ی آب مستحب است اگر مرده ی شتر در آن بیفتد ،خواه مرده اش را درآن بیاندازند وخواه در چاه افتاده ومرده باشد، کوچک یا بزرگ ، نر یا ماده با هم فرقی نمی کند.
118-بازکشیدن همه ی آب چاه مستحب است موقعی که عرق جنب ازحرام وعرق شتر نجس خوار در آن بریزد.
119- باز کشیدن همه ی آب مستحب است وقتی که خوک زنده درآن بیفتد و زنده بیرون بیاید.
120- باز کشیدن آب چاه مستحب است موقعی که بول یا غایظ حیوانی حرام گوشت در آن بیفتد .
121- کشیدن همه ی آب مستحب است اگرخون نجس العین وبول وغائط آن،ویا خون حیض ونفاس واستحاضه درآن بریزد.
122- کشیدن همه ی آب مستحب است برای افتادن هر نجس دیگری که درخصوص آن نصی نیامده است.
123- اگر استر یا الاغی درچاه مرده باشند کشیدن آب به مقدار یک مستحب می باشد.
124- اگر انسانی در چاه بمیرد مستحب است هفتاد سطل از آب چاه کشیده شود، نر و ماده، باردار،و غیر باردار، صغیر یا کبیر، مسلمان یا کافر، بیفتد بمیرد یا مرده باشد و قبل از غسل به آب چاه بیفتد فرقی نمی کند.
125- حکم واجب القتل که به جهت وجوب آب کشته شده، وغسل او پیش از کشته شدن صورت نگرفته وحکم شهید درنزد مسلمانی که اعتقاد دارد شهید نجس می باشد حکم مرده ای است که به او غسل نداده باشند.
126- اگر مرده غسل داده شده،یا واجب القتل که غسل او پیش از کشتن وی صورت گرفته و کشته شده است هم چنین شهید نزد مسلمانی که به پاکی وی اعتقاد دارد به چاه بیفتد آب کشیدن لازم نمی باشد.
127- اگر لباس مرده یا بدن او به مرداری مثل بول و خون یا منی آلوده باشد،دراین صورت حکم نجس وخود مرده باهم جاری می شود.
128- بیرون کشیدن پنجاه سطل مستحب است موقعی که خون زیاد مثل خون گاو یا شتری در آن بریزد.
129- برای خون گوسفند سی سطل آب کشیدن مستحب است.
130- برای خون اندک مانند خون کبوتر و گنجشک ده سطل مستحب است.
131- اگرغایط تازه با خشکیده در آب پراکنده یا مستهلک شود پنجاه سطل،و اگر پراکنده نشده باشد ده سطل کشیدن مستحب است.

132- مستحب است برای بول مرد، و بول زن وبول خنثی چهل سطل آب بکشیم. و حکم مسخ شدگان نیز چنین است اگر آنها را جزء حیواناتی بدانیم که نصی درخصوص آنها نیست،درغیر این صورت همه ی آب چاه کشیده می شود.
133- برای مرده ی گوسفند، خرگوش ، گربه ، روباه ، شغال ، سگ و حیوانات هم اندازه آنها مستحب است چهل سطل آب بکشیم.
134- کشیدن سی سطل مستحب است به جهت آب بارانی که با بول وغائط یا فضلات سگ مخلوط شود و در آن بریزد.
135- کشیدن هفت سطل مستحب است به جهت مردن پرنده از کبوتر گرفته تا شتر مرغ، اگر باد کرده باشد، در غیر این صورت پنج سطل مستحب است.
136- کشیدن ده سطل مستحب است به جهت مرده ی باد کرده ی موش،و اگر با نکرده باشد پنج سطل.
137- کشیدن هفت سطل مستحب است اگر مرد یا زنی که باید غسل کنند با تمامی بدن در آن وارد شوند برای غسل یا غیر آن دراین حکم ، غسل جنابت وحیض واستحاضه ومس میت یکسان می باشد.
138- اگر بدن آنکه باید غسل کند به منی ، بول ،خون آغشته باشد حکم آنها هم اضافه می شود چنانکه درمسأله 127 گفته شد.
139- مستحب است هفت سطل آب بکشیم جهت افتادن سگ وزنده بیرون آمدن از آن.
140- مستحب است هفت سطل آب کشیدن جهت بول بچه ی غیرشیرخوار نابالغ.
141- جهت مردن سام ابرص(کربسه)اگر باد کند مستحب است هفت سطل آب بکشیم .
142- جهت افتادن فضله ی مرغ نجس خوار پنج سطل مستحب است.
143- جهت مردن کربسه ، مار و عقرب سه سطل مستحب است.
144- جهت بول بچه ی شیرخواری که دوساله نشده باشد وجهت مردن گنجشک و مانند آن، و پوست کربسه که از زنده آن جدا شده یک سطل مستحب است.
مسائل:
145- کشیدن آب متعدد می شود اگر موجب آن متعدد شود، موجب ها شبیه هم
باشند یا نه مثلاً دو گوسفند ، یا گوسفندی و روباهی فرقی نمی کند ، حکم ها به هم اضافه می شوند.
146- اگر چندین جز از یک حیوان، با هم یا جدا جدا به چاه بیفتد،کشیدن متعدد نمی شود، بلکه همان مقدار سطل آب که حکم آن است کشیده می شود.
147- اگر دو چیز در چاه بیفتد ولی ندانیم از یک حیوان اند یا از دو حیوان آنچه برای یک حیوان مقرر شده همان مقدار آب کشیده می شود.
148- اگر کشیدن همه ی آب چاه لازم باشد تعدد موجب ، سبب تعدد کشیدن آب نخواهد شد ، بلکه همان یک بار کافی خواهد بود یا تراوح می شود به نحوی که به زودی یاد آور خواهیم شد. دو موجب شبیه هم باشند مانند دونوع شراب،یا شبیه نباشند مانند منی وشراب فرق نمی کند.
149- واجب است اول بیرون آوردن آنچه موجب نرخ شده و سپس کشیدن آب به اندازه ی مقرر.
150- همین طور واجب است بیرون آوردن اجزاء یا مو و پشم و پر،و سپس کشیدن آب به اندازه معین شده.

151- آنجا که همه ی آب چاه را خواهیم کشید بیرون آوردن موجب نزح در ابتدای کار واجب نیست بلکه در اثنای کار هم می شود آن را بیرون آورد.
152- اندازه ی سطل ، همان اندازه است که در چاهها معمول است.
153- در کشیدن آب چاه به اندازه ی کر، یا همه ی آب آن ، یا به اندازه ای که تغییر حاصل از ملاقات نجس از بین برود لزومی ندارد از سطل استفاده شود بلکه از هروسیله ای می شود بهره گرفت.
154- در آب کشیدنهایی که برای آنها تعداد با سطل معمولی،وبر پایه ی نص معین شده ،استفاده از وسایل دیگر کفایت نمی کند.
155- در فردی که از چاه آب می کشد ، عقل و رشد و بلوغ و عدالت و مسلمانی شرط نیست.
156- نیت و قصد هم شرط نیست بلکه به شوخی و بازی هم باشد کافی است ، حتی اگر فردی که آب می کشد مجبور باشد و وسیله ای که با آن آب می کشند غصبی باشد کفایت می کند.
157- اگر آب چاه بعد از ملاقات با نجس فروکش کند و بعد از زمانی آب در آن ظاهر شود،به طهارت آن حکم می شود نزد فردی که معتقد است آب چاه نجس می شود وکشیدن آب به اندازه ی معین، یا همه ی آب چاه ساقط می شود.
158- فردی که آب می کشد ودلو و طناب به تبع پاک شدن آب چاه پاک می شود نزد کسی که معتقد است آب چاه نجس می شود.
تراوح:
تراوح به معنی نوبت گذاشتن درکشیدن آب چاه است،وقتی که به جهت زیادی آب یا مشکل بودن آن، کشیدن تمامی آب مقدورنباشد.
مسائل:
159- تراوح دراینجا توسط چهارمرد، از طلوع فجر صادق تا غروب شرعی،در عرض یک روز کامل می باشد،دو نفر از ایشان مشغول کار می شوند و دو نفردیگر استراحت می کنند.
160- از بابت اطمینان سزاواراست کشیدن آب چاه را کمی قبل از طلوع فجر شروع،و کمی بعد از غروب شرعی پایان دهند.
161- تراوح لازم است در عرض روز انجام شود، بنابراین در شب یا در قسمتی از شب و روز کافی نخواهد بود. به لحاظ و قوف به ظاهر خبر.
162- در تراوح بین روزهای طولانی وکوتاه فرقی نیست ، بنابراین در کوتاه ترین روز کفایت می کند.
163- در تراوح، کارکردن زنان، به جای مردان، یاکار کردن دو زن یا دومرد یا به جای هرمرد دو زن، کفایت نمی کند، وحکم خنثی وبچه ها نیز همین است حتی اگر قوی تر از از مردان باشند.
164- در تراوح کمتر ازچهار نفر مرد کافی نیست، گر چه سه تن دراندازه ی کار، جای چهار نفر را بگیرند.
165- شترها، گاوها، استرها، الاغ ها، و اگر چه قویتر ازچهارمرد می باشند در این امر کافی نمی باشند.
166- در مردانی که آب چاه را می کشندعدالت شرط نشده است، بنابراین فاسق هم باشند کافی است.
167- اجتماع کسانی که آب چاه را می کشند به موقع غذا خوردن جایز نیست ، بلکه هر دو نفر به موقع استراحت خودشان غذا می خورند.
168-احوط این است که در نماز هم، چه با جماعت و چه افرادی ، با هم اجتماع نکنند ، بلکه هر دو نفر به موقع استراحت نماز می خوانند به جماعت باشد یا افرادی.
احکام چاه
169- مستحب است بین چاه آب، و چاه مستراح در سه حالت ، پنج ذراع فاصله باشد.
اول: زمین سفت و سخت باشد، برابر است ته چاه ها با هم تراز باشند و یا بالا و پائین باشند.
دوم: وقتی ته چاه آب بالاتر باشد و اگر چه زمین سست باشد.
سوم: وقتی که چاه آب در طرف شمال ، وچاه مستراح در سمت جنوب قرار گیرد ،و اگر چه زمین سست باشد.
170- اما اگر زمین سست وته چاه بالا باشد، یا ته هر دو چاه با هم تراز باشند مستحب است فاصله ی آن دو هفت ذراع باشد.
171- اگر رطوبت نجس از دیواره ی چاه مستراح،نفوذ کند و به جهت نزدیک بودن به چاه آب متصل شود و قطرات آن در چاه آب چکه کند یا حتی بریزد،مادامی که یکی از اوصاف سه گانه ی آب وسیله ی نجس تغییر نیابد به طهارت آن حکم می شود.
آب حمام:
172- حوضچه های کوچک در حمامها معمول است، و آب آنها از کر کمتر است بدون شک با ملاقات نجس ، نجس می شود.
173- اما اگر این حوضها به حوضهای بزرگی که آب آنها به مقدار کر یا بیشتر از آن باشد متصل باشند با ملاقات نجس،نجس نمی شود،مگر این که یکی از اوصاف آنها تغییر یابد.
174-آب نجس این حوضها، در صورتی که به حوض بزرگ که به مقدار کر یا بیشتر از آن آب دارد متصل شوند با از بین رفتن اوصاف پاک می شوند.
175- به هرحال اتصال معتبر است یا از طریق لوله یا شکاف دیواره ی بین آنها، یا با ریختن آب از شیر آبیاری ویا از هر طریق دیگری که ممکن باشد.
176- وقتی آب حوض کوچک و بزرگ که به هم اتصال دارند به مقدار کر باشد ونه بیشتر ، ویکی از اوصاف حوض کوچک با نجس تغییر یابد. آب هر دو حوض بدون اشکال نجس می شود.و فرقی نمی کند حوض کوچک با حوض بزرگ هم سطح باشد یا بالاتر از حوض بزرگ باشد.
177- اما اگر اتصال به وسیله ی جریان آب از بالا توسط شیر آب یا ناودان و غیره باشد، به تغییر یافتن حوض کوچک و نجس شدن آن ، حوض بزرگتر نجس نمی شود و اگر چه از کر کمتر باشد.
178- آری اگر حوض بالاتر نجس شود،آب اندک حوض پائینی که به آن متصل است بدون شک نجس می شود.
179- احوط اجتناب کردن است از آبی که از شستشو در حمام جمع می شود، حتی اگر زیاد باشد ومعلوم نباشد از نجس خالی است.
اختلاط آب مطلق با مضاف
180- وقتی آب مطلق با آب مضاف مخلوط شود،و مطلق بر مضاف چیره گردد و تغییری در آن حاصل نشود،بدون اشکال می شود از آن آب،در رفع حدث و خبث استفاده کرد و اگر اندکی از اوصاف آب مضاف هم باقی بماند عرفا آب مطلق را از خالص بودن خارج نمی کند.
181- وقتی،مطلق با مضافی مخلوط شود که وصفش رفته است. مثلاً گلابی که به گذشت زمان بوی خود را از دست داده است،در این صورت تقدیر معتبر می باشد،بنابراین در نظر می گیریم که اگر این مقدار گلاب بوی خوش را از دست نداده بود،وبا این مقدار آب مطلق مخلوط می شدآیا آب مطلق را تغییر می داد و تبدیل مضاف می کرد یا نه؟

182- وقتی آب مضاف نجس با آب زیاد مطلق،مخلوط شود و صفتش زایل گردد همه ی آب محکوم به طهارت است اگرچه ازوصف مضاف چیز اندکی باقی بماند که عرفاً آب زیاد را از مطلق بودن خارج نمی سازد.
183- وقتی آب مضاف نجس به آب مطلقی اضافه شود که به مقدار کراست و نه بیشتر، یا اینکه همین اندازه آب مطلق،به آب مضاف نجس افزوده شود یا هر دو با هم مخلوط شوند آب کرهم ناپاک می شود برای این که قسمتی ازکر با مضاف نجس تغییر می یابد و آن را از کربودن خارج می سازد،و سپس باقی آب هم نجس می شود.
آب باران
184- آب باران هنگام بارش در حکم آب جاری است و به ملاقات نجس ،مردار نمی شود،مگر این که یکی از اوصاف سه گانه اش تغییر یابد.
185- قطرات اندک قابل توجه نیستند بلکه در عرف وقتی اسم باران صدق می کند که روی زمین را بپوشاند گرچه در روی آن جاری نشود یا از ناودان نریزد.
186- آب باران نیز اشیاء متنجس را پاک می کند،مانند زمین ها، دیوارها،درها،و اشیائی را که منقول اند و اشیائی را که منقول نیستند مشروط به اینکه روی آنها ببارد.
187- هرگاه عین نجس موجود باشد واجب است یا با ریزش باران ازبین برود یا برداشته شود تا محلی که نجس شده پاک گردد.
188- اگر باران روی آنچه نجس شده ببارد یا از طریق ناودان یا با جریان یافتن در روی زمین به آنچه نجس شده برسددر هر صورت پاک می کند.
189- آب باران اگر مستقیماً به جاهائی که نجس شده است برسد،یا به وسیله ای مثل ناودان وغیره به آن جاها متصل شود آنها را پاک نمی سازد مگر موقعی که می بارد.
190- آنچه از باران بعد از موقع قطع شدن آن جاری می شود اگر به مقدارکر یا بیشتر از آن باشد هر چیزی را که نجس شده است پاک می کند به همان صورت که در آب جاری گذشت. و موضوع عوض می شود یعنی حکم آب زیاد را به خود می گیرد.
191- آب اندکی که نجس شده است یا ریزش آب باران پاک می شود.
192- آبی که اوصاف آنبا نجس تغییر کرده، اندک باشد یا زیاد.باریدن باران بر آن و رفتن اوصاف از این طریق پاک می شود،درظرفی باشد یا در گودالی درروی زمین.
193- لباسهای متجنس و امثال آنها را که باران بر آنها باریده لازم نیست با فشردن آب گیری کنیم،هم چنان که در آب جاری و آب زیاد چنین است.
194- وقتی در پشت بام عین نجسی باشد و باران روی آن ببارد و عبور کند،و از سوراخهایی به خانه یا غیر آن بچکد یا از ناودان جاری گردد،و این حالتها موقع نزول باران باشد و یکی از صفات با نجس تغییر نیابد و اثری از نجس در آن نباشد به طهارت آن حکم می شود.
195- زمانی که باران قطع شده و در پشت بام یا روی زمین اثری از نجس باقی مانده است ،آبی که با آن برخورد می کند یا به آن متصل می شود نجس می شود مگر این که به مقدار کر باشد.
196- اگر لباسها مرداری که از عین نجس خالی اند در طشتی باشند و به آن باران ببارد،یا آب باران حین باریدن از طریق ناودان به طشت برسد و به لباسها نفوذ کند پاک می شوند. چنان که گفتیم فشردن آنها لازم نیست.

197- قطرات باران که به نجس یا متنجس برخورد می کند،در حین باریدن بر آنها قطرات ریزی از آنها چکه می کند همه پاک می باشند،مشروط بر این که یکی از اوصاف آنها با نجس تغییر نیابد و اثری از نجس در آنها نباشد.
198- وقتی باران از پشت بام ،یا ازناودان چکه کند و در پشت بام نجسی باشد،و معلوم نباشد آنچه چکه کرده موقع باریدن بوده یا بعد از قطع باران،و یکی از اوصاف هم تغییر نکرده باشد،واثری از نجس هم نداشته باشد به طهارت آن حکم می شود.
199- خیابانها،کوچه ها بعد از باریدن باران تا سه روز پاک هستند.و بعد از سه روز اجتناب مستحب است،و پاک کردن آنچه که به بدن،یا لباس می رسد مستحب می باشد.
200- این موقعی است که درخیابانها و کوچه ها از نجس عین یا اثری نباشد اما اگر ملاحظه کنیم مثلاً سگ از آنها تردد می کند شکی در نجس شدن باقی نمی ماند.
مسایل سؤر
در اصطلاح ، به چیزی سؤر می گوئیم که با بدن حیوانی از طریق نوشیدن یا غیر آن تماس داشته است.
مسائل:
201- سؤر پنج نوع می باشد:
- سؤر مسلمان وآنکه درحکم مسلمان است.
- سؤرکافر وآنکه در حکم کافر است.
-سؤر حیوانی که گوشتش حلال است.
- سؤرحیوانی که گوشتش حرام است.
- سؤر حیوانی که نجس العین است.
202- سؤر در پاکی و ناپاکی تابع صاحب خودش می باشد،بنابراین سؤر حیوانی که پاک است،پاک می باشد حلال گوشت باشد یا حرام گوشت،وسؤر نجس العین ،نجس وناپاک است.
203- سؤر مسلمان بر سه نوع است:
اول- سؤر مؤمن موالی اثنی عشری پاک است وخوردن آن مستحب است . بلک به طوری که در روایات وارد شده شفا می دهد مشروط بر این که به پاکی و نظافت خودش اهمیت بدهد.
204- سؤر بچه های چنین مؤمن ،در حکم او و پاک است.
دوم- سؤر خوارج،ناصبی ها،غالیها نجس است واجتناب از آنها واجب می باشد.
سوم- مسلمانانی که به تجسم خدا معتقدند ومسلمانانی که اعتقاد دارند تمامی امور به اراده ی خدا است و انسان هیچ گونه قدرت و اختیاری ازخود،در انجام اعمال ندارد،سؤراین مسلمانان مکروه است و بهتر اجتناب شود.
205- استعمال سؤر زن مؤمن حائض،اگر بی مبالات باشد و به پاک وناپاک اهمیت ندهد، تنها در وضو گرفتن مکروه است،نه در نوشیدن و غیره اما گر به مسایل خود عارف و متقی باشد درسؤر او باکی نیست.
206- حکم سؤر بچه های مسلمان، ودیوانگان ایشان،در طهارت ونجاست و کراهت تابع بزرگان خودشان می باشد.
207- سؤر کفار و انواع مشرکین و آنان که در حکم ایشان هستند نجس و اجتناب از آن واجب می باشد.
208- سؤر موحدین اهل کتاب یعنی مسیحیان ، یهودیان و زرتشتیان،به اعتقاد آن که آنان را طاهر می داند در حکم سؤر مشرکان نیست،و به هر حال سزاواراجتناب کردن است و همه ی مسأله در باب نجاسات خواهد آمد.
209- سؤر حیوان حلال گوشت، پاک و مباح است و کراهتی در آن نیست.

210- سؤر حیوان حرام گوشت،پاک است مانند روباه،خرگوش وسایر درندگان،حتی پرندگان مانند باز،شاهین،ولی بکار بردن آنها کراهت دارد اهلی باشند یا وحشی.
211- سؤر مسخ شده ها مانند میمون،پاک است و استعمال آن شدیداً مکروه است.
212- سؤر گربه طاهر است،و روایتی در استحباب استعمال آن وارد شده است.
213- چنانکه سؤر موش شدیداً مکروه است.
214- اگر دهان حیوان طاهر یا نوک پرنده ای نجس باشد بدون شک سؤر آن ناپاک می باشد.
215- اگر در دهان حیوان طاهر،یا نوک یا در بعضی از اعضای آن نجسی باشد با از بین رفتن نجس ، پاک می شود.
216- سؤر حیوانی که به عینه نجس است مانند سگ و خوک صحرائی ناپاک است.
217- سؤر اسب و قاطر و الاغ مثل گوشت آنها مکروه است.
218- سزاوار است از سؤر مسلمانانی که بی مبالات و مستضعف اند و حیوان نجس خوار طاهرالعین و لاشخورها اجتناب شود در صورتی که دهان یا نو ک آنها آلوده به نجاست نباشد. این حکم استحبابی است نه وجویی.
219- سؤر ولدالزنا،در وضو ،آشامیدن وغیر آنها مکروه است.
220- سؤر هر کسی که متهم به بی مبالاتی از نجاستها است مکروه می باشد.
221- خوردن آنچه نجس وناپاک شده ،همچنین آشامیدن آن حرام است مگر به موقع ناچاری آن هم به مقدار حفظ توانایی و دفع خطر گرسنگی و تشتگی و نه بیشتر از آن مقدار.
آبهای مستعمل
تعریف: آبی که پس از وضو گرفتن،یا غسل کردن،یا شستن دست و صورت یا شستن چیزهای نجس در محلی جمع می شود غساله نامیده می شود و احکام آن به شرح زیر است:
222- غساله ی وضو پاک است و چیزهای ناپاک را پاک و حالت حدث را رفع می کند.
223-غساله ی ، غسل جنب نیز طاهر و مطهر است ، حدث را رفع و خبث(مردار و پلید) را زایل می کند، مشروط بر این که بدون او از نجس خالی باشد ،ولی استعمال آن جز در موقع ناچاری مکروه می باشد، زیرا چنان که در خبر آمده است باعث برص می شود، احوط تیمم کردن است قبل از استعمال آن در حدث.
224- حکم زن حائض ونفساء،اگر بدنشان خالی ازنجاست باشد حکم جنب است.
225- آب طهارت با شرایطی پاک است:
1-چیزی از غائظ در آن نباشد.
2- یکی از اوصاف سه گانه اش تغییر نیابد.
3- غائظ از محل عادی خود تجاوز نکند.
4- دست به نجس آلوده نشود و پیش از شستن نجس،به آن نرسد.
226- غساله ی سایر نجاستها اگر بعد از شستشوی اول باشد وبه جایی برسد واجب است یک بار شسته شود،و اگر بعد از شستشوی دوم بشد احتیاجی به آب کشیدن ندارد.
227- دوظرف یکی آب پاک دارد ودیگری آب آلوده به نجس،یا ظرفهایی که همه پاک،ویکی ناپاک است اما نمی دانیم کدام یک نجس می باشد ،دراین صورت از همه ی آنها اجتناب واجب است.
228- ظرفی دارای آب مباح وظرفی دارای آب غصبی است یا ظرفهایی دارای آب مباح وظرفی دارای آب غصبی است اما معلوم نیست کدامیک از آنها غصبی است ،در این صورت از همه ی آنها،اجتناب واجب است.

229- اگر دوظرف آب باشد ، طهارت یکی مسلم ویکی مشکوک بدون اشکال از هرکدام بخواهد وضو می گیرد یا غسل می کند.
230- به همین نحواست اگر یکی از آنها غصبی بودنش مشکوک باشد بدون هیچ اشکال با هر کدام آنها وضو می گیرد یا غسل می کند.
231- اگر دو ظرف یکی مطلق و یکی مضاف باشد، و نداند کدام یک مضاف است از دو ظرف وضو می گیرد یا غسل می کند و استعمال هر دو آنها در ازاله ی نجاست جایز می باشد (یعنی باید از هردو استفاده کند) .
232- در فرض بالا اگر یکی از ظرفها ریخت با دیگری وضو می گیرد یا غسل می کند و در عین حال به جای وضو یا غسل تیمم هم می کند، در این صورت استعمال ظرفی که مانده است در ازاله ی نجاست جایز نمی باشد.
233- اگر دونفر عادل شهادت به مطلق بودن یکی از آنها بدهند که برای مکلف مشتبه شده اند وضو گرفتن و غسل کردن، با همان آب کفایت می کند. و اگربه گواهی یک عادل نیز اطمینان حاصل شد کافی است، اما اگر آب دیگری غیر از این دو،نزد او حاصل شد برای وضو وغسل از همان آب استفاده می کند و آن دو را ترک می کند.
234- اگر مطلق یا مضاف بودن آبی معلوم نباشد با آن آب وضو می گیرد و یا غسل می کند و بدل از وضو و یا غسل تیمم می کند. واستعمال چنین آبی برای ازاله ی نجاست جایز نیست.
235- اگر آب با خاک مخلوط شد و به صورت مضاف در آمد در صورتی که وسعتی در وقت باشد صبر می کند تاخاک ته نشین شده و آب صاف و بعد از آن وضو بگیرد یا غسل کند و به موقع ضیق وقت،تیمم می کند ونماز می خواند.
236- استعمال آب گرم شده در زیر تابش آفتاب مکروه است،زیرا به طوری که در اخبار وارد شده موجب برص می شود.
237- اگر صید حلال،به آب قلیل افتاد و مرد،و علت مرگش غرق شدن در آب نبود و آب با خونش آلوده نگردید آب در طهارت باقی است و نجس نشده است زیرا صید وقتی در اثر جراحت تیر یا وسایل جدید مانند تفنگ بمیرد طاهر و حلال است به این شرط که وسیله ی جراحت آهن باشد و تفصیل موضوع در محل خود خواهد آمد.
استنجاء
238- مخرج بول واجب است فقط با آب تطهیر شود و احوط دوبار شستن است حتی اگر دوقطره باشد.
239-در تطهیر مخرج غایط،اگر از محل عادی تجاوز نکرده باشد انسان بین آب و استنجا ء مختار می باشد.
240- استنجاء با هر جسم پاک که نجاست را بکند و بردارد جایز است مانند پارچه وسنگ.
241- استنجاء به وسیله ی سه سنگ ،یا سه تکه پارچه یا غیر آنها انجام می شود.
242- اگر محل با کمتر از سه سنگ یا پارچه تمیز شد باز هم باید تکمیل شود،واگر با سه تکه تمیز نشد از تکه های بیشتر استفاده می شود تا تمیز شود.
243- اگر در استنجاء، به استعمال بیش از سه تکه نیاز شد مستحب است تعداد تکه ها تک باشند یعنی اگر با تکه چهارم تمیز شد تکه پنجم را هم استعمال می کند و اگر با تکه ششم تمیز شد تکه هفتم را استعمال می کند.
244- سنگ سه طرفه به جای سه تکه سنگ کفایت نمی کند.
245- استنجاء به وسیله ی چیزهایی که نجاست را برندارند مانند کاغذهای براق، شیشه و امثال آنها جایز نیست،آری با کاغذهای خاصی که به همین منظور ساخته شده است جایز است زیرا آنها نجس رامی کنند وبر می دارند.

246- استنجاء با استخوان وفضله الاغ،اسب مکروه است و ترک آنها بهتر می باشد.
247- سنگ استنجاء واجب است طاهر و بکر باشد و دراستنجاء بکار نرفته باشد.
248- استنجاء با آنچه شرعاً حرام است مثل قرآن و تربت حضرت امام حسین(ع) و چیزهائی که اسماء معصومین علیهم اسلام در آنها نوشته شده جایر نمی باشد،هرکس چنین کاری را انجام دهد مرتکب گناه شده اگر قصد تحقیر و توهین نداشته باشد، و اگر با قصد تحقیر وتوهین انجام دهد کافر است.
249- استنجاء با چیزهائی که (مساله ی 248) گفته شد پاک نمی کند حضرت صادق علیه السلام فرموده است: (لایصلح بشی ء من ذلک) وضعف خبر با توجه به اینکه علما و فقها به آن عمل کرده اند جبران می شود.
250- شرایط استنجاء:
1- باید سه تکه سنگ یا شبیه آنها باشد به طوری که (در مسأله 241) گفته شد و به کمتر از آن نمی شود اکتفا کرد. 2- غائط ازمحل عادی خود تجاوز نکند. 3-باید سنگ ها ، یا امثال آن طاهر باشند. 4-باید بکر باشند و قبلاً در استنجاء بکار نرفته باشند.
251- مانعی ندارد سنگ های مستعمل ، یا پارچه های مستعمل در استنجاء شسته شود و سپس مورد استفاده قرار گیرد.
252- محل غائظ با زایل شدن آن پاک می شود و احتیاجی به شستن ندارد.
253- در استنجاء با آب،پاک کردن ظاهر مقعد معتبر است و شستن باطن از مذهب ما (اثنی عشریه) نیست.
254- در استنجا باید مبالغه شود تا این که محل تمیز شده و نجس به طور کامل از بین برود. اما باقی ماندن رنگ و بو اشکال ندارد.
احکام تخلی
255- رو به قبله نشستن،و پشت به آن کردن به هنگام تخلی، خواه زیر سقف باشد و خواه زیر آسمان حرام می باشد و سزاوار است این حکم در حال استنجاءنیز مراعات شود.
256- اگر قبله را نداند به گمان خود عمل می کند،و در غیر این صورت تکلیف ساقط است.
257- هرکسی که قضای حاجت می کند واجب است عورت خود را از ناظر محرم بپوشاند.
مستحبات تخلی:
258- در موقع قضای حاجت مستحب است تمام بدن را از نظر محرم ونامحرم پوشیده بدارد، یا با استفاده از محلهایی که برای این کار ترتیب داده شده (مثل مستراح ها) یا به این ترتیب که در صحرا از آنها دورشود ویا در پشت تپه ها و میان دره ها دور از نظر مردم قرار بگیرد.
259-مستحب است سر خود را با پوششی مانند کلاه یا چادر به موقع ورودبه مستراح ، ویا هنگام نشستن برای قضای حاجت بپوشاند حکم استحباب دربیرون هم چنین است.
260- مستحب است محل مناسبی را برای بول کردن انتخاب کند تا از ترشح قطرات بول در امان باشد.
261- به موقع ورود به مستراح مستحب است پای چپ را و به موقع خروج از آن پای راست را مقدم بدارد و درجای دیگر موقع نشستن اول پای چپ را و سپس پای راست را محکم می کند وبه موقع بلند شدن اول پای راست را و سپس پای چپ را بر می دارد.
262- مستحب است در موقع ورود به مستراح (بسم الله) بگوید واین دعا را بخواند (بسم الله وبالله اعوذ بالله من الرجس النجس الخبیث المخبث الشیطان الرجیم) و موقع در آوردن لباس (بسم الله ) بگوید وموقع نظر کردن به مخرج (اللهم ارزقنی الحلال و جنبنی الحرام ) بخواند و موقع طهارت کردن بگوید(اللهم حصن فرجی واعفه واستر عورتی و حرمنی علی النار) و بعد از قضای حاجت بخواند: الحمدلله الذی اماط عنی الاذی و هنانی طعامی وشرابی وعافانی عن البلوی) و وقتی بلند شد دست راست خود را بر شکم بکشد و پس از خروج از مستراح بگوید: الحمدلله الذی عرفنی لذته وابقی فی جسدی قوته واخرج عنی اذاه یالها نعمه یالها لایقدر القادرون عدها.
263- استنجاء و تطهیر مقعد است پیش از شستن بول و استنجاء با آب وقتی غایط از مقعد تجاوز نکرده باشد مستحب است و اگر از محل عادی خود تجاوز کند شستن با آب واجب می باشد. مستحب است استنجاء به وسیله ی دست چپ انجام شود.
264- بعد از بول کردن،استبرا مستحب می باشد،و کیفیت آن چنین است : از ابتدای مقعد تا بیخ آلت سه بار،با یکی از انگشتان مجرای بول را می کشد.
-از بیخ آلت تا سر آن حشفه نام دارد سه بار می کشد.
- سرحشفه را سه بار می فشارد.
- سه بار سرفه کردن(یعنی تنحنح )بعد از آن خوب می باشد.
265- وقتی احساس کرد بول دارد یا غایط،مستحب است عجله کند.
مکروهات تخلی:
266- قضای حاجت در نزدیکی نهرها و جویبارها و درخیابانها و کوچه ها،در محل پیاده شدن مسافران کاروانسراها،گاراژه،کنار در خانه ها زیر درختان میوه،و کناره ی چاه های آبی که مردم از آنها آب بر می دارند مکروه است.
267- موقع قضای حاجت مقابل باد نشستن ویا پشت به آن کردن و روبرونشستن با خورشید یا ماه هم چنین پشت سرانداختن آنها مکروه است.
268- گذاشتن دست راست بر روی آلت ذکوریت بعد از بول مکروه است، جز یاد خدا و تکرار فقرات اذان و خواندن آیه الکرسی و فرستادن صلوات بر پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و آله و سلم با شنیدن نام شریف آن حضرت و جواب سلام،والحمدالله بعد از عطسه (به هنگام قضای حاجت) هر سخن دیگر کراهت دارد ،و ذکر خدا در هر حال خوب می باشد.
269- استنجاء با دست راست مکروه است، و استنجاء با دست چپ نیز اگر در آن انگشتری باشد که اسم خدای تعالی اسامی انبیاء و معصومین علیهم السلام در آن نوشه شده است در صورتی که آلودگی نبیند مکروه است و اگر به هنگام استنجاءنجس می شود حرام است و اگر عمداً کسی این کار را بکند و قصدش تحقیر و توهین باشد کافر است و اگر در دست چپش انگشتری باشد که نگین آن از سنگ زمزم است استنجاء با آن کراهت دارد.
270- (قضای حاجت کردن) در بین قبرها یا روی آنها و بول کردن در حال ایستاده،بول کردن در آب جاری ،سربه بالا پاشیدن آن ، خوردن در مستراح،مسواک کردن (در آن جا) طول دادن قضای حاجت،طهارت گرفتن زن به شوهرش مکروه می باشد.

منبع : احكام الشريعه جلد 1
 
جستجو در مطالب سایت
امکانات
امروز : سه شنبه 24 مهر 1403
فید آر.اس.اس مطالب سایت