موضوعات سایت
1- حضرت آیتالله المعظم حاج میرزا عبدالرسول احقاقی(ره) 10- حضرت آیت الله میرزا محمد تقی حجه الاسلام (نیر) 11- حضرت آیت الله میرزا محمد حسین حجه الاسلام 12- حضرت آیت الله میرزا اسماعیل حجه الاسلام 13- حضرت آیت الله میرزا ابوالقاسم حجه الاسلام 14- حضرت آیت الله میرزا علی ثقه الاسلام (شهید) 15- حضرت آیت الله میرزا فتح الله ثقه الاسلام 16- حضرت آیت الله حاج میرزا عبدالله ثقه الاسلام 17- حضرت آیت الله میرزا حسن گوهر 18- ادعیه (دعاها) 19- نماز شب 2- حضرت آیت الله المعظم میرزا حسن احقاقی (ره) 3- حضرت آیت الله المعظم میرزا علی حایری احقاقی(ره) 4- حضرت آیت الله المعظم میرزا موسی حایری احقاقی(ره) 5- حضرت آیت الله المعظم آخوند میرزا محمد باقر حایری اسکویی(ره) 6- حضرت آیت الله المعظم آخوند میرزا محمد سلیم حایری اسکویی(ره) 7- حضرت آیت الله المعظم میرزا آقا حایری احقاقی (ره) 8- حکیم الهی میرزا عبدالله احقاقی 9- حضرت آیت الله میرزا محمد حجه الاسلام تبریزی(ممقانی) جوابیه حضرت آیت الله فقیه سبزواری ( یکی از اساتید امام مصلح) زیارت نامه ها گالزی عکس آخرین مطالب ارسالی
زندگی نامه آیت الله فقیه سبزواری (ره) یکی از اساتید حضرت آیت الله امام مصلح عبد صالح میرزا حسن احقاقی (ره) جوابیه سایت ها زیارت جامعه کبیره زیارت عاشورا دعای فرج دعای سمات دعای توسل دعا ی کمیل کتاب نماز شب دعاهای نماز شب کتاب جاودانگان تاریخ ( از فصل ششم تا کتاب جاودانگان تاریخ ( دویست سال مرجعیت در خاندان بزرگ احقاقی) فصل اول تا فصل پنجم تمثال مبارک حضرت آیت الله المعظم میرزا حسن احقاقی اعلی الله مقامه عکس كتاب ديوان نير ( آتشكده نير ) كتاب اصول دين و اصول عقايد كتاب تفسير الثقلين ( تفسير سوره توحيد يا اخلاص) كتاب تفسير الثقلين ( تفسير سوره حمد يا فاتحه الكتاب) رساله حيات النفس |
نجاسات
(چیزهای مردار و نجس ) نجاسات دوازده تا هستند اول و دوم: بول و غائط 717- بول و غائط انسان خواه مسلمان،خواه غیر مسلمان نجس است. هر حیوان حرام گوشتی که نفس سائله دارد خواه نر،خواه ماده،خواه بزرگ،خواه کوچک،خواه شیر خوار یا غیر شیر خوار بول و غائط آنها هم نجس می باشد. 718- نفس سائله خونی است که حین سر بریدن حیوان یا قطع یکی از رگها با شدت و قدرت بیرون می زند (و به آن خون جهنده می گویند)،مانند خون مرغان،حیوانات وحشی،گوسفند و گاو وغیره .بر خلاف حشرات و حیوانات دریایی که خون آنها جهنده نیست مگر خیلی نادر. 719- گاه به صورت عارضی،گوشت حیوانی حرام می شود مانند اینکه بچه حیوان حلال گوشتی شیر سگ یا خوک بخورد آن مقدار که استخوانها بدنش محکم شده و گوشت بدنش از آن شیر بروید (و زیاد شود) یا این که حیوان حلال گوشتی ،به نجس انسان عادت کند و آن را بخورد و در اصطلاح به این حیوان جلال می گویند، همچنین حیوان حلال گوشتی که انسان با آن نزدیکی کرده است. 720- بول مرغان و فضله آنها حتی خفاش مردار نیست ولی طبق احتیاط اجتناب کردن از بول و غائط مرغان حرام گوشت مثل کلاغ و غیر آن بهتر است. 721- اجتناب از بول اسب و استر و الاغ مستحب است اگر چه پاک است ، اما در فضلات آنها اشکالی وجود ندارد و اجتناب از آنها مستحب نیست. 722- هرگاه شک کند در این که این حیوان نفس سائله دارد که بول و غائطش نجس باشد یا ندارد تا بول و غایطش پاک باشد گفته می شود: نفس سائله ندارد و به نجس نبودن فضلات آن حکم می شود. 723- اگر در حلال بودن گوشت حیوانی شک به حرام گوشت بودن آن حکم می شود و پاک بودن بول و غائط. 724- اگر در بولی شک کنند که از حیوان حلال گوشت است یا حرام گوشت حکم به طهارت آن بول می شود،و به همین نحو است غائط. 725- اگر از شکم چیزی بیرون آید و به غائط آلوده نباشد به نجاست آن حکم نمی شود ،مثل کرم و هسته و امثال آنها که پاکیزه بیرون آمده اند. 726- وسیله ی حقنه و امثال آن اگر وارد دبر شود و پاکیزه بیرون بیاید و ملاقاتش با نجس معلوم نشود به مردار نشدن آن حکم می شود،ودر غیر این صورت با علم به این که با غائط ملاقات کرده است لازم است از آن اجتناب شود گرچه پاکیزه بیرون آمده باشد. 727- حقنه با مایع یا با غیر مایع مانند نبات و صابون مانند وسیله حقنه است اگر مخلوط شدن آنها با غائط معلوم نباشد یا در این خصوص شک باشد به مردار نشدن آنها حکم می شود و در غیر این صورت به اینکه با نجس آلوده شد احوط اجتناب است گرچه پاکیزه بیرون آمده است. 728- فروش فضولات حیوان حلال گوشت چه بول و چه غائط حلال است اما فروش فضولات حرام گوشت جایز نیست ولی استفاده از آنها در کود زراعت و باغ مانند فضولات انسان اشکالی ندارد. سوم : منی 729- منی انسان و هر حیوانی که نفس سائله دارد حتی حلال گوشت مردار است. 730- حیوانی که نفس سائله ندارد حتی حرام گوشت منی آن پاک است،امثال انواع ماهیها،عقرب،کرم،پشه ،شپش ،و مگس. 731- در مبطلات وضو گذشت،وذی و مذی ودی رطوبتها سه گانه که از انسان بیرون می آید پاک است. 732- اگر شک کند در این که رطوبت خارج شده منی است یا یکی از رطوبتهای سه گانه ،حکم به طهارت می شود. چهارم: خون 733-خون انسان و حیوانی که نفس سائله دارد حتی حیوانی که گوشتش حلال است. 734- حیوانی که نفس سائله ندارد خونش به طور مطلق پاک است،حتی از حیواناتی که گوشتشان حرام است به طوری که در منی مثال زدیم . 735- خون اندک مانند زیاد آن است حتی به قدر پرمگس یا به اندازه ای که با چشم غیر مسلح دیده نشود. 736- هرگاه خون حیوانی که سرش را بریده اند به مقدا معمول بیرون ریخت ،خونی که در داخل آن باقیمانده پاک است،و اگر بعد از ازاله ی خون از محل ذبح و پاک کردن آن از گلو بیرون بیاید پاک است. 737- همین طور خونی که در رگها،کبد و سایر اعضای ذبیحه باقیمانده پاک است و اشکالی در آن نیست. 738- هرگاه از ذبیحه مقدار خونی که معمول است بیرون نیاید و به جهتی یا عارضه ای در درونش باقی بماند آن خون طاهر نیست. 739- خون باقیمانده در درون ذبیحه ای که گوشتش حلال نیست نجس است مانند خونی که بیرون ریخته است. 740- همچنین خونی که در درون شکار باقیمانده نجس است گرچه گوشت آن صید حلال باشد. 741- خونی که در درون تخم مرغ پیدا می شود نجس نیست ولی سزاوار احتیاط اجتناب کردن است ،بنابراین اگر در زرده ی تخم مرغ خونی بود، سفیده اش پاک است و اگر در سفیده اش بود زرده اش پاک است، برای این که پرده ی زرده بین آن دو فاصله بوده و مانع سرایت می باشد. ولی پرده ی زرده در صورتی که سفید نجس باشد،نجس می شود و تطهیر آن واجب است. 742- خونی که به هنگام جوشیدن در شیر پیدا می شود نجس است و شیر هم از این راه نجس می شود. 743- احوط نجس بودن خونی است که در جنین حیوان وجود دارد گرچه خوردن گوشت آن حلال است برای این که با تذکیه مادر که همان ذبح اسلامی بوده باشد تذکیه شده است. 744- خون مشتبهی که معلوم نیست از نوع خون پاک است یا از نوع خون نجس محکوم به پاکی است ولی احتیاط راه نجات می باشد. 745- مشک و نافچه آهو پاک است خواه در حال حیات از آهو جدا شود خواه بعد از مردن آن، اما اگر بدون ذبح شرعی یا شرایط شکار بمیرد احتیاط اجتناب کردن است. 746- نجس بودن خون با این اعتبار است که بدانیم خون است،خواه سرخ باشد خواه زرد یا سفید ، مثلاً اگر چیزی به خون افزوده شود که سرخی آن را به سفیدی تبدیل کند باز هم نجس است. 747- اگر از بدنش چیزی زرد رنگ یا سفید رنگ بیرون آمد و از روی یقین فهمید که خون است بدون اشکال نجس می باشد،اما اگر در این باره که خون است یا خون نیست شک کرد و نفهمید ، به طهارت آن حکم می کند خواه از زخمها بیرون بیاید و خواه از راه خاراندن وغیره. 748- ماده ی زردی که روی زخمها به موقع خوب شدن آنها به حال انجماد در می آید پاک است مگر این که یقین شود خون است. 749- گاه ماده ی خون،در قسمتی از اعضای بدن، در اثر ضربه ای محکم یا فشار شدید می میرد و پشت ناخنها یا زیر پوست لخته می شود و می ماند. هرگاه بعداً تبدیل به گوشت یا پوست گردید بدون اشکال پاک می شود. 750- هرگاه خون در همان حال خودش باقی می ماند و پس از ترک خوردن پوست بیرون آمد در این صورت واجب است آن را کنده و از بین ببرد به خصوص در موقع تطهیر (وضو یا غسل کردن) زیرا هم مانع وصول آب به بشره ،وهم نجس است. 751- اگر کندن و از بین بردن آن متعذر باشد یا این که بترسد،در محلش جراحتی به وجود بیاید، منتظر آخر وقت می ماند و بر آن پارچه ای می گذارد هنگام وضو یا غسل آب را بر روی آن می کشد. 752- هرگاه خون در حال جوشیدن خورشت به آن بیفتد نجس و خوردن آن حرام می شود و با جوشیدن پاک نمی شود. 753- اگر خون در آب کمتر از کر بیافتد ،حتی اگر به اندازه ی نوک سوزن باشد و چشم غیر مسلح آن را نبیند و در آب مستهلک شود آن آب نجس می شود. 754- خونی که از داخل دهان بیرون می آید خواه از لثه ها و لابلای دندانها وخواه از قسمتهای دیگر باشد، مثلاً استخوانی آن را زخمی کند آن خون نجس است و قورت دادن آن حرام می باشد لبهای آلوده به آن را نیز باید تمیز کرد و آب کشید. 755- اگرخون اندک باشد و در داخل دهان مستهلک شده و خود به خود از بین برود نیازی به آب کشیدن آن نیست. پنجم وششم: سگ و خوک صحرایی 756- تمام اجزای سگ و خوک صحرایی چه درونی و چه بیرونی بدون استثناء نجس است، حتی اجزایی که روح در آن حلول نکرده است مانند مو،ناخن و دندان خواه به بدن آنها متصل باشدوخواه نباشد. 757- سگ و خوک با آب و صابون و با هیچ علاج شیمیایی پاک نمی شود ،حتی اگر اعتقاد این باشد که با بعضی از داروهای شیمیایی میکروبهای آنها را کشته و از بین برده اند. 758- آتش آنها را پاک می کند وقتی بسوزاند و تبدیل به خاکستر کند چه زنده ی آنها را بسوزاند و چه مرده ی آنها را مانند مردارهای دیگر. 759- سگ و خوک از طریق استحاله نیز پاک می شوند و حکم آن در مطهرات خواهد آمد. 760- حیوانی که از دو سگ و یا دو خومک و یا سگ و خوک متولد شود گر چه شباهتی به هیچ کدام آنها نداشته باش باز هم نجس است. 761- حیوانی که از سگ و خوک زائیده نجس است اگر چه به هیچ حیوانی از انواع حیوانات شبیه نباشد. 762- حیوانی که از آنها زائیده نجس است اگر چه شبیه حیوان طاهرالعین باشد. 763- حیوانی که از آمیزش یکی از آنها با حیوانی طاهرالعین مثل سگ و روباه یا مانند خوک وخرس متولد شود اگر شبیه سگ و خوک باشد نجس است و اگر شبیه حیوان طاهرالعین روباه یاخرس باشد پاک است. 764- حیوانی که از آمیزش یکی از آنها با حیوانی طاهر العین متولد شده اگر شبیه هیچ کدام آنها نباشد و شبیه حیوانات دیگر باشد در حکم،تابع اسم است مثلاً از سگ و روباه حیوانی متولد شده شبیه خوک نجس است یا حیوانی شبیه گرگ پاک است. 765- حیوانی که از آمیزش یکی از آنها با حیوان پاکی خواه حلال گوشت و خواه حرام گوشت متولد شده اگر شبیه حیوان حلال گوشت باشد پاک است و خوردن آن حلال می باشد. 766- اگر به هیچ حیوانی شبیه نباشد و درمیان حیوانات نیست که با آن نامیده شود گوشتش حرام و ظاهرش پاک است ،اگر چه احوط اجتناب و احتیاط راه نجات می باشد. 767- سگ و خوک دریایی هیچ اشکالی پاک اند و خلافی در این مود وجود ندارد. هفتم : مردار 768- مرده هر حیوانی که نفس سائله دارد نجس است تمامی اجزای درونی و برونی که روح در آنها حلول کرده است. 769-مقصود از مردار حیوان پاکی است که خون جهنده دارد و مرده است یا این که بر خلاف روش شرع مقدس اسلام ذبح شده است پس هرگاه ذبح کننده مسلمان نباشد،یا مسلمان باشد ولی موقع ذبح بسم الله نگوید یا سر آن را رو به قبله نبرد نجس و مردار خواهد بود. 770- همین طور است در شکار دریا و صحرا، اگر حیوان برخلاف روش شرعی بمیرد مرده اش نجس است و احکام آن را در جزء چهارم این کتاب یاد آور خواهیم شد. 771-اجزاء و اعضایی که از حیوان پاک دارای نفس سائله جدا می شود مثل گوش، دم ،دست یا پا مردار و نجس هستند. مگر این که از سمتی به بدن حیوان متصل باشند. 772- اجزای حیوان طاهر که روح درآنها حلول نکرده مانند شاخ و مو و غیره . خواه در حال حیات و خواه بعد از مردن از حیوان جدا شوند پاک می باشند. 773- اگر موی را از حیوان پاکی که مردار شده بکشند واجب است اجزایی را که از پوست حیوان به آنها متصل است بر کنار کنند و موها را آب بکشند. پشم ،پر،شاخ،ناخن و سم نیز همین حکم را دارند. 774- شیردان نیز چنین است و نیاز به پاک کردن دارد،عاج فیل نیز خواه در حیات و خواه در بعد از مرگ از فیل جدا شود همین حکم را دارد. 775- پوست حیوان مرده نجس است و با دباغی کردن و دیگر کارها پاک نمی شود به طوری که در سگ و خوک گفتیم. 776- سزاوار است از شیری که در شیردان مرده وجود دارد پرهیز شود. 777- مرده ی حیوانی که نفس سائله ندارد پاک است مثل قورباغه،مار،عقرب ، پشه و مگس مانند آن. 778- اگر تخم مرغ با پوست از مرغ مرده بیرون آمد باید آن را شست وظاهرش را از رطوبت پاک کرد و خوردن آن حلال است. 779- سقط انسان و سقط حیوان قبل از اینکه روح در آنها داخل شود. نجس است ،گوشتی که موقع وضع حمل با جنین بیرون می آید نجس است. مشیمه و مضغه و به همین نحو جوجه ای که در تخم مرغ است ولی هنوز روح در آن ندمیده نجس است. 780- بعد از این که روح اعضایش زنده مانده و روح از آن بیرون نرفته است ،همه ی بدن طاهر است و نجس نیست. 781- زگیل و پوسته ای که از پوست بدن جدا می شود امثال پوستک هائی که از بدن حیوان مبتلا به آبله و جرب جدا می شود هم پاک می باشد. 782- گوشت اندکی که گاه مثلاً به هنگام گرفتن ناخن ها یا کشیدن دندانها جدا می شود نجس نیست،مگر این که زیاد باشد که به نجاست آن حکم می شود. 783- هرگاه درچیزی شک کرد که آیا از اجزاء حیوانی است که نفس سائله دارد یا نه به مردار بودن آن حکم نمی کند. 784- همین طور اگر شک کرد دراین که آیا این چیز از اجزاء حیوان است یا نه به طهارت آن چیز حکم می کند. 785- پوست وگوشت و پیه،خواه از حیوان صحرا و خواه حیوان دریا،اگر در دست مسلمانی باشد هم پاک و هم حلال است و تجسس و تحقیق لازم ندارد،وهمین طور است اگر در زمین مسلمانان افتاده باشد جز این که احتیاط و اجتناب از آنچه افتاده است طریق نجات می باشد. 786- آنچه در بالا گفته شد اگر در دست کافر باشد نجس و حرام است مگر این که معلوم شود از دست مسلمان به او رسیده است. همین طور هر چه از آنها در زمین کفار پیدا شد نجس و حرام می باشد. 787- بهره گیری از مردار جایز است ولی فروش آنها جایز نیست. 788- دست و بدن آدمی در برخورد با مردار حیوانی که نفس سائله دارد،و دیگر چیزهایی که نجس هستند وقتی خشک باشند نجس نمی شود مگر انسان پیش از غسل بنابر قولی ضعیف. 789- بدن انسان پس از اینکه روح از وی خارج شد و سرد گردید بدون هیچ اختلافی نجس است. اما قبل از سرد شدن جسد احوط این است که با رطوبت باآن تماس حاصل نشود . و بعد از غسلهای سه گانه بدون هیچ اشکالی پاک است. هشتم : کافر کافر دارای انواع و اقسام مختلف و فرقه های زیادی است که به طور اجمال به آنها اشاره می کنیم: فرقه ی اول: طبیعی هائی که منکر خدا ،مبدأ،و معاد هستند به طوری که خدای تعالی در کتاب عزیزش فرموده است : «وقالوا ماهی الاحیاتنا الدنیا نموت و نحیی ومایهلکنا الالدهر»عقیده دارند که زندگی فقط در این دنیا است،می میریم و زنده می شویم ،و آنچه ما را می میراند روزگار چیز دیگری نیست. و به همین سبب آنها را دهری می نامند . مدرک آنان دشمنی و دلیل ایشان هوی است «افرأیت من اتخذ الهه و هواه واضله الله علی علم و ختم علی سمعه وقلبه و جعل علی بصره غشاوه» این گروه در واقع به لحاظ دلیل و برهان و منطق و عقل ضعیف و ناتوان و سست وسبک، و از حق وحقیقت دور و به باطل نزدیک تر از همه ی کفارند «اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون» آنان مانند چهار پایان بلکه از آنها نیز گمراه ترند، و هم آنان غافل و بی توجه اند. فرقه ی دوم: مشرکین هستند که توحید را انکار می کنند و گمان دارند که باخدای تعالی خدایان دیگری وجود دارند مانند بوداییها که به خدایان زیاد و بی حسابی اعتقاد دارند و اغلب در چین و ژاپن زندگی می کنند، و برهماییها که به تثلیث معتقدند و بزرگترین خدای ایشان برهماست واکثراً در هندوستان هستند و مثل بعضی از مسحیان که اعتقاد دارند مسیح خدای سوم است و بعضی از زرتشتیان که به دو خدا معتقدند وطائفه ای از بت پرستان که می گویند«مانعبدهم الا لیقربونا الی الله زلفی » ما آنها را نمی پرستیم مگر به این جهت که ما را به خدای تعالی نزدیک کنند. و کسانی که در حق ائمه معصومین علیهم السلام دارای این عقیده باشند که آن بزرگواران در آفریدن ، روزی دادن،زنده کردن ، میراندن با خدای تعالی شریک هستند. فرقه ی سوم: کسانی اند که نبوت را منکرند و یا تنها نبوت حضرت محمد ابن عبدالله خاتم النبیین صلی الله علیه و آله و سلم ویا رسالت یا خاتمیت آن حضرت را انکار می کنند. مانندبعضی از فرقه های جدید که به نبوت پیامبران دروغین بعد از آن حضرت معتقدند و به نسخ شریعت مقدس اسلام. فرقه ی چهارم: کسانی هستند که یکی از ضروریات اسلام را انکار می کنند خواه از اصول باشد مثل اصل معاد و خواه از فروغ باشد مثل انکار نمازهای پنج گانه ، یا انکار روزه ی ماه مبارک رمضان یا خمس و زکات یا حج و امثال آنها که در بین همه ی فرقه های اسلامی مورد قبول هستند. فرقه ی پنجم: (و یهودیان گفتند عزیز پسر خدا و مسیحیان گفتند مسیح پسر خداست) بر این اساس هرکس قائل باشد که خدا را همسریست و فرزندی دارد چنان که خدا از قول یهودیان ونصاری حکایت می کند،یا مثل بعضی از مشرکین ایام جاهلیت عرب قائل باشد به این که فرشتگان دختران خدا هستند کافر و مشرک می رود. خدای تعالی می فرماید ( بی آنکه بدانند از روی جهالت و نادانی برایش پسران و دخترانی از پیش خود ساختند و خدا منزه و برتر است از آنچه توصیف می کنند،آفریننده ی آسمانها و زمین است چگونه برایش فرزندی باشد وحال آنکه همسری ندارد،او هر چیز را آفریده و به هر چیزی دانا است،و شأن و مرتبه و اقتدار خدای بسیار بالا است و از آلایش زن و فرزند منزه است و همسری و فرزندی برای خود اختیار نکرده است. و بگو حمد و سپاس مخصوص خدایی است که فرزندی نگرفته و در ملک وجود برای وی شریکی نیست. 790- گروهی از اهل کتاب از یهود و نصاری و مجوس به یگانگی خدای تعالی معتقدند و هیچ کس را بر وی شریک قرار نمی دهند. اینها پاک هستند،زیرا ادله ی نجس بودن آنها بطور مطلق ضعیف است،ولی در نجاست عارضی آنها اشکالی نیست. آنها گوشت خوک می خورند وشراب می نوشند بی آنکه دست و دهان خودشان را تطهیر کنند،ناپاک و پلید به حساب نمی آورند چیزهایی را که اسلام آنها را ناپاک وآلوده می داند امثال بول و خون و حیوان مرده وغیره. فرقه ششم: کسانی هستند که از دین اسلام خارج ومرتد می شوند،خواه مرتد ملی باشند خواه فطری در هر صورت نجس اند. کسی که در حین انعقاد نطفه والدین او مسلمان نباشند اگر او مسلمان شود و سپس از دین اسلام خارج و مرتد شود مرتد ملی است. و کسی که این حین انعقاد نطفه یکی از والدین یا هردو مسلمان باشند اگر از مسلمانی مرتد شد مرتد فطری است. فرقه ی هفتم: خوارج و آنها کسانی هستند که بر خلیفه ی رسول خدا امام امیر مؤمنان حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام خروج کرده اند و هرکس بر امام زمان خود خروج کند خارجی و نجس می باشد. فر قه ی هشتم: آنها که به جسم بودن خدا قائل هستند. بر اساس قولی این طائفه اعتقاد دارند که خدای تبارک و تعالی جسم است سوار الاغ می شود وخود را بر مردم نشان می دهد،به خصوص در روز قیامت همه اهل محشر او را می ببنند جز کفار و گناهکاران که از دیدن خدایشان محروم خواهند شد. و آراء علما در نجاست و عدم نجاست ایشان مختلف است. فرقه ی نهم: ناصبیها،و آنان کسانی هستند که با یکی از ائمه معصومین علیهم السلام یا با دوستان آن بزرگواران به خاطر ولایت و محبتی که به ائمه نشان می دهند. بالاخص فاطمه الزهرا سلام الله علیها وعلی ابیها وبعلها و بنیها،و به خاطر اقرار به همه ی فضائل و مناقب ایشان و اعتراف به کلیه ی مقامات و مراتبی که خدا ایشان را در آن مقامات و مراتب قرار داده است عداوت می ورزند. فرقه ی دهم: غلاه اند که در اوایل این رساله در مبحث تقلید یاد وتفسیر ایشان گذشت،به آنجا رجوع کنید. 791- غیر از این اصناف ده گانه،آنان که اظهار مسلمانی کرده اند و به شهادتین لا اله الا الله،محمد رسول الله اعتراف نمودند وچیزی ازضروریات دین مقدس اسلام را منکر نشدند،و با هیچ کدام ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین ویا به خاطر آن بزرگواران با شیعیان ایشان عناد نورزیدند،سؤر ایشان پاک و ذبیحه ایشان حلال است،جان ومال و ناموس ایشان در امان مسلمانان است. 792- لباس کافر،خانه اش،مکانش و ظروفش محکوم به طهارت است مگر این که به علم یقین بدانیم که با رطوبت با آنها برخورد داشته اند. 793- قرآن از کسی که حج را ترک می کند به کافر تعبیر کرده است،وبعضی ازعلما درباره ی تارک الصلاه نیز این فتوا را داده اند و اگر چه واجب بودن آن دو را انکار نکنند،و این موضوع می رساند: این دوفریضه درجهان اسلام اهمیت فراوانی دارند. بر همین اساس اگر ترک حج و نماز به سبب انکار نباشد ظاهر آنان پاک می باشد. 794- آنکه به اسلام تظاهر می کند پاک است و شک کردن درباره ی او موجب نمی شود به نجاست او حکم داد. نهم: شراب 795- هر مست کننده ای که در اصل مایع باشد در نجاست در حکم شراب است. 796- مست کننده ی مایع،هرگاه بخشکد و جامد شود حکمش عوض نمی شود و در نجاست خود باقی است. 797-هر مست کننده ای که در اصل جامد باشد مثل بنگ و حشیش پاک است گرچه بصورت مایع در آید. 798- الکل مست کننده در حکم شراب استو بدون شک نجس است. 799- الکی که در رنگرزی به کار می رود یا در پزشکی فعلی برای شستشوی زخمها و بی حس کردن محل های تزریق و جز این کارها استعمال می شود،و خود آن مسموم است و نوشیدن آن صلاح نیست ،و شراب خواران از آن استفاده نمی کنند،حکم آن به عرف اهل فن راجع است. می گویند: مست کننده است ولی بنابر مصالحی آن را مسموم کرده اند ، اگر چنین باشد بدون شک نجس است ،واگر ذاتاً مسموم و در اصل مست کننده نباشد بدون اشکال پاک است حتی اگر بعد از دستکاری و اضافه کردن آب مست کننده باشد. 800- شیره ی انگور اگر بجوشد و دوثلث آن بخار نشود در حکم شراب است و همین طور است خود انگور اگر بجوشد نجس می شود. 801- شیره ی کشمش اگر بجوشد و دوثلث آن نرود پاک است ولی نوشیدن آن حرام است. 802-هرگاه کشمش در خورشت بجوشد نجس نمی شود نجس هم نمی کند ولی خوردن (خود)آن حرام است. 803- اگر کشمش در داخل کباب یا کوفته گذاشته شود و به جهت بخار آب یا بخار رطوبت متورم شود خوردن آن حرام نیست، بطوری که هرگاه در خمیر و نان گذاشته شود نه نجس می شود و نه حرام. 804- اگر کشمش در شکم مرغ و بره نیز گذاشته شود ودر تنور کباب شود و یا در دیگ بپزد خوردن آن اشکال ندارد ،اما اگر آب به موقع جوشیدن به کشمش برسد خوردن کشمش حرام و خوردن مرغ و بره حلال است. 805-خرما و شیره ی خرما با جوشیدن نجس نمی شود و واجب نیست دوثلث آن برود. 806- میوه جات دیگر مثل زرد آلو و گلابی و انواع سبزیجات با جوشیدن نه نجس می شوند و نه حرام،مگر این که یقین شود به شراب تبدیل شده اند. دهم: آب جو 807- آب جو که از مخمر ساخته می شود نجس و حرام است. اگر چه در عصر ما نزد آنان که خود را متمدن و منورالفکر می دانند زینت مهمانیها و خوراک پزیها شده است،به خدا پناه می بریم، این اشخاص خیال می کنند کار خوبی می کنند . در حدیث آمده است آب جو نوعی ازشراب است که مردم آن را کوچک به شمار می آورند. فائده: در طب باستانی هند ویونان آب جوی تجویز شده برای امراضی که در زبان اطباء عصر ما تیفویید وتیفوس نامیده می شود و طرز تهیه ساده ای دارد،جو را تمیز می کنند ومی شویند وسپس در آب می جوشانند و مریض آب آن را می نوشد این پاک و حلال می باشد. یازدهم: عرق جنب از حرام. 808-جنب از حرام دو نوع است ذاتی و عرضی. 809- حرام ذاتی از زنا،لواط و طی حیوانات و از راه استمناء است. 810-حرام عرضی از و طی زن حایض،همبستری در حال روزه ی واجب ودر احرام است. 811- عرق جنب از حرام بطور مطلق نجس است،خواه از فاعل وخواه از مفعول باشد،خواه در اثنای جماع عرق کند و خواه بعد از آن،تا این که غسل جنابت به جا آورد. 812- در ظهار قبل از کفاره دادن(در صورتی که باهم نزدیکی کنند)احوط این است که عرق زدن و مر دونجس می باشد. 813- عرق جنب از حرام در اثنای غسل و مادامی که غسل جنابت را تمام نکرده نجس است. 814- جنب از حرام هرگاه عرق کند اول باید بدنش را با آب سرد پاک کند و سپس با آب سرد غسل کند تا این که در اثنای غسل عرق نریزد به خصوص که در تابستان و یا داخل حمام گرم باشد زیرا عرق در هوای گرم امان نمی دهد. 815-هرگاه بخواهد با آب گرم غسل کند باید غسل ارتماسی نماید دراین صورت ایرادی ندارد به آب فرو می رود و در زیر آب نیت غسل می کند وسپس ازآن بیرون می آید. 816- تیمم جنب از حرام،اگر غسل کردن برایش ممکن نباشد عرق بدن او را پاک نمی سازد و اگر چه انجام عبادتها موقعی که وقت آنها تنگ است واجب می باشد. 817-عرق کسی که در خواب جنب شده پاک است. 818- اگر فرد نابالغی از راه حرام جنب شود،حکم عرق بدن او حکم عرق فرد بالغ بوده و نجس است. 819-اگر نابالغ ممیز است مانند بالغ برای انجام عبادت غسل می کند و عبادتش شرعی و پذیرفته است. 820- هرگاه شخصی جنب شد ، یکبار با حلال و یک بار با حرام،خواه حلال جلوتر از حرام و خواه بعد از آن باشد بعد از آنها عرق بدن وی نجس است و حکم آن تغییر نمی یابد. دوازدهم: عرق جلّال . 821- جّلال حیوانی را می گویند که از نجس انسان تغذیه می کند، عرق بدن آن حیوان نجس است به خصوص که شتر باشد. احکام نجاسات: 822- حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: هر چیزی پاک است تا این که بدانی پلید شده است،هرگاه دانستی (از همان موقع) نجس می باشد. دانستن نجس بودن و ثبوت پلید شدن یک چیز، با مشاهده و سایر وسایل حسی است. مانند بوییدن ولمس کردن یا بوییدن ولمس کردن یا با گواهی دادن و دو نفر عادل یا با حصول علم با گواهی یک شاهد. 823-همین طور نجاست چیزی با گفتن واطلاع دادن کسی که آن را در دست دارد (ذی الید) ثابت می شود خواه دارنده ی آن مالک یا مستاجر یا رعایت گیرنده و یا امانت گزار باشد ، حتی اگر غاصب یا فاسق یا کافر باشد. 824-نجاست چیزی با گمان و خیال وحدس و تخمین ثابت نمی شود. 825- اجتناب آدم وسواس که چیزی را از راه توهم نجس می پندارد معتبر نیست حتی اگر عالم باشد. 826-علم اجمالی در وجوب اجتناب کفایت می کند، مثلاً هرگاه انسان بداند از دو آب یکی از نجس یا آلوده به نجس است در این صورت واجب است از هر دو اجتناب نماید و اگر چه به صورت تفصیل نمی داند کدامیک نجس یا آلوده به نجس است. 827- چیزی که از دست مرد مسلمان یا زن مسلمان می گیریم پاک وطاهر است تجسس وتحقیق وسؤال واجب نیست. 828- اجتناب کردن واجب نیست از خرید ماست و روغن وپنیر و شیر از چوپانها و اغلب روستاییان که از تحقیق در احکام شرعی و به خاطر سپردن آنها محروم هستند و اگر چه گمان شود ایشان پاک و ناپاک را رعایت نمی کنند و حاضر شدن در مهمانیهای ایشان و خوردن و آشامیدن از غذاهای آنها ایرادی ندارد. 829- اطلاع دادن زن و شوهر،و نوکر و کلفت و دایه اگر ذی الید باشند معتبر است . 830- اطلاع دادن مربی بچه به این که بچه و لباسهایش طاهر است یا نجس است شرعاً معتبر می باشد. 831- بچه ای هم که تمیز و تشخیص می دهد هرگاه از طهارت یا نجاست چیزی که در اختیار دارد خبر داد در صورتی که به او وثوق داشته باشیم معتبر است. 832- هرگاه مالک به طاهر بودن یا نجس بودن چیزی خبر داد ،و خادم یا بنده خلاف آن را خبر داد در این صورت قول خادم و بنده معتبر است. 833- همین طور اگر بانوی خانه خبرداد و کلفت یا کنیز که شی ء مورد نظر در اختیار اوست خلاف آن را گفت در این صورت نیز قول کلفت و کنیز معتبر می باشد. 834- هرگاه عادلی به طهارت چیزی شهادت بدهد و عادل دیگری به نجاست آن،هردو گواهی از درجه اعتبار ساقط می شود و آن چیز بنابر اصل طاهر می باشد،مگر این که در تطهیر یا آلوده به نجس شدن آن تقدم و تأخر زمانی وجود داشته باشد. بنابراین اگر یکی از شاهدها بگوید یک ساعت بیشتر این شی ء نجس شد و دیگری شهادت بدهد که همین الان تطهیر شد به طهارت حکم می شود. و برعکس نیز چنین است. حکم نجس شدن اشیاء با ملاقات نجس: 835-چیزی که خشک است اگر با نجس خشکی یا با متنجس خشکی ملاقات کند نجس نمی شود ، اگر چه آن چیزی نجس، سگ یاخوک مردار حیوانی باشد، بنابراین نجاست تنها از راه رطوبت ازیک شی ء نجس یا متنجس به چیز دیگری که پاک است سرایت می کند،اعم از این که شی ء پاک رطوبی باشد یا آن نجس یا هردو. 836- آب اندک (کمتر ازکر ) با ملاقات نجس یا متنجس نجس می شود ، اگر چه مثلاً آب دولیتر کمتر ازکر باشد یا اینکه نجس به اندازه سر سوزن باشد. 837- آب مضاف با ملاقات نجس یا متنجس نجس می شود،حتی اگر به مقدار هفتاد کر باشد. و همین طور است هر چیز مایع مثل شیر،روغن،وشیره. 838- از روغن جامد وشیره ی جامد فقط محلی که با نجس ملاقات کرده نجس می شود ،و ازآن محل به محل های دیگر سرایت نمی کند دراین صورت فقط همان قسمت آلوده به نجس را بر می دارند. 839- هرگاه بداند که این چیز پاک با نجس ملاقات کرده است اما شک کند در این که آیا یکی یا هر دوی آنها رطوبت مسری داشته وشی ء پاک را نجس کرده است این شک اعتباری نخواهد داشت و حکم خواهد شد به این که رطوبتی در کار نبوده وآن شی ء پاک نجس نشده است. 840- هرگاه مگس به عنوان مثال بر روی چیز نجسی بنشیند وحتی اگر آن نجس ترهم باشد واز روی آن بپرد و روی لباس یا بدن انسان بنشیند به نجس شدن لباس یا بدن حکم نمی شود مگر اینکه اثر نجاست محسوس باشد و از این راه یقین حاصل شود. 841- هرگاه سگی درگل راه برود، یا اینکه چیز نجسی در گل بیفتد فقط آن محل از گل که با پاهای سگ تماس داشته یا نجس به آن قسمت افتاده نجس می شود ونجاست به سایر قسمتها سرایت نمی کند مگراین که گل به قدری شل باشد که اگر از آن مقداری بردارند فوری جای آن پر شود. 842- هرگاه انسان عرق کرد و در آن حال قسمتی از بدنش نجس شد یا این که قسمتی از بدنش از قبل نجس شده بود،نجاست از آن قسمت به جهت عرق کردن به قسمتهای دیگر سرایت نمی کند مگر این که عرق از محل نجس جاری شود و جاهایی را که به آن می رسد نجس کند در این صورت نیز فقط همان قسمت و جاهایی که عرق از آن قسمت به آنها رسیده نجس است ونه قسمتهای دیگربدن. 843- ظروفی که قسمت پائین آنها سوراخ دار است هرگاه در جای ناپاکی قرار گیرند و آب به آنها متصل شود اگر زمین ماسه ای باشد و آب در آن فرو رود یا سرازیر باشد و آب از آن محل سرازیر شود آب آن ظروف به مجرد اتصال نجس نمی شود. 844- اگر آب مانده در این ظرفها با آب نجس روی زمین طوری متصل شد که یک آب بیشتر نشد در این صورت به نجاست آن آب حکم می شود. 845- فواره که آب را از پائین به بالا پرتاب می کند سپس آب فرود می آید وبه جای دیگری می ریزد هرگاه منبع آب آن فواره کمتر از کر باشد و آب موقع فرود آمدن نجس شود آب قسمت قبلی نجس نخواهد شد خواه آن قسمت که از فواره پرتاب می شود وخواه آن قسمتی که فرود می آید،حتی اگر قسمت بالاتر آب نجس شد قسمت پائین تر نجس نخواهد شد زیرا در این جا قسمت پائین به منزله ی قسمت بالا می باشد. 846-آب داخل آفتابه نجس نمی شود هرگاه آب از لوله ی آن به روی چیز نجسی به ریزد خواه آب مطلق باشد یا آب مضاف، مثلاً گلاب داخل آفتابه از طریق لوله ی آن به دست مشرکی بریزد. 847- اگرآب مضاف بالا به پائینی که نجس است اتصال پیدا کرد بی آنکه جاری شود ،بلکه را کد و ایستاده باقی ماند نجاست به قسمت بالا سرایت می کند(مثلاً لوله ی آفتابه ای پر از گلاب را در بول فروببرند و نگه دارند) این حکم در آب مطلق کمتر از کر نز جاری است. 848-هرگاه خاک آلوده به نجس خشک بر روی لباس خشک ریخت یا غبار آن بر سفره افتاد اگر با تکان دادن اثری از آنها باقی ماند نیازی به شستن باآب نیست. 849- شیی ء پاک اگر با شیی ء متنجس با رطوبت ملاقات کند متنجس می شود ولی تمامی احکام نجس برآن جاری نمی گردد. مثلاً هرگاه ظرفی در اثر لیسیدن سگ نجس شد و چیز دیگری با آن ظرف برخورد نمود خاک مالی (تعفیر) آن واجب نیست و با شستن پاک می شود . در صورتی که خود ظرف باید تعفیر شود. 850- اگر در داخل بینی خونی پیدا شد و آب پس از ملاقات با خون از سوراخ بینی بیرون آمد. ولی اثر از خون در آن نبود به نجس بودن آن آب یا خلط حکم نمی شود. 851- هرگاه چیز پاکی را به درون بینی برد که با خون برخورد کرد بدون شک نجس شد،مگراین که خون و آنچه داخل بینی شده هر دو خشک باشند. 852- زایل کردن خون از لباس و از بدن واجب نیست مگر برای عبادتهایی که طهارت در آنها شرط شده است مثل نمازهای پنجگانه وطواف واجب. 853- ازاله ی نجس از بدن واز لباس برای کسی ک تعقیبات نمازها رابه جا می آورد واجب است مثل خواندن نمازهای احتیاط ، به جای آوردن سجده های فراموش شده،تشهد ازیاد رفته،ولی در مقدمات نمازمثل اذان،اقامه و تعقیبات واجب نیست. 854- ازاله ی نجس مثل خون از درون گوش و داخل بینی واجب نیست مگراینکه عین خون از بیرون دیده شود. 855- اگر در بدن یا لباس شخص نجاستی باشد وارد شدن او به مساجد و مشاهد مشرفه ایرادی ندارد،حتی اگر چه زخمی داشته باشد مشروط بر این که آن نجس به مسجد یا مشاهد مقدسه سرایت نکند و گرنه بدون اشکال حرام خواهد بود. 856- احوط این است که نجاست غیرمسری را هم به مشاهد مقدسه وارد نکند. 857- ازاله ی نجاست از مشاهد مقدسه و مساجد،وقرآن مجید و تربت مقدس حسینی و مانند این مقدسات بدون هیچ درنگ و تأخیری واجب می باشد. 858-نوشتن آیات قرآن واسماءمقدس الهی واسماء ائمه معصومین و پیامبران سلام الله علیهم با مرکبی که نجس شده جایز نیست و هرگاه نوشته شد بدون هیچ تأخیری و بافوریت واجب است محو گردد. 859- هرگاه چیزی از مقدسات یاد شده در مستراح بیفتد واجب است همان ساعت و بدون تأخی آن را بیرون آورده و تطهیر کنند حتی اگر چه با مصرف مخارج زیادی همراه باشد وهرگاه بالفرض بیرون آوردن آن ممکن نباشد واجب است در آن را برای همیشه بسته و تخلی در آنجا را ترک کنند. 860- واجب است نجاست را ازمحل سجده زایل کرد. 861- نماز خواندن بر روی زمین یا فرش وحصیر آلوده به نجس جایز است به شرط این که به لباس وبدن سرایت نکند،جز محل سجده که واجب است طاهر باشد. 862- خوردن نجس وآلوده به نجس ، و نوشیدن آنها جایز نیست مگر در موقع اضطرار و به مقدار ضرورت. 863- خوراندن نجس و آلوده به نجس به بچه ها هم جایز نیست. 864- نوشاندن مست کننده ها به بچه ها حرام است و واجب است از شراب خوردن ایشان مانع شویم. 865-هرگاه مهمان بخواهد در جایی بنشیند که نجس مسری دارد یا بخواهد غذایی را بخورد که نجس یا آلوده به نجس است واجب است او را متوجه کنیم. 866- هرگاه در یک مهمانی،یکی از مهمانان متوجه طعامی شود که نجس است واجب است خودش از آن اجتناب کند ولی متوجه ساختن دیگر مهمانان بر او واجب نیست. 867- هرگاه از همسایه اش یا شخص دیگری چیزی را به عاریه گرفت وآن چیز با نجس آلوده گردید و آن را پاک نکرد بر او واجب است صاحب عاریه را از این موضوع با خبر کند. 868- هرگاه به یقین بداند که مثلاً ظرفی نجس شده است اما نداند که با لیسیدن سگ،یا افتادن بول یا خون نجس شده است از بابت احتیاط آن ظرف را خاک مالی می کند و چند بار آن را می شوید. 869- هرگاه بدنش مثلاً به خون آلوده شود و شک کند که بعد از آن بولی هم به بدن او اصابت کرده است یا نه،بنا را بر عدم اصابت بول می گذارد. نجاساتی که در نماز عفوشده اند 870- خون دمل وزخم چه در بدن و چه در لباس تا موقعی که خوب شود و خون قطع گردد در نمازها،عفو شده است خواه کم وخواه زیاد باشد و زایل ساختن و شستن آن ممکن نباشد یا این که مشکل و سخت باشد و خواه خود به خود از محل زخم تجاوز کند و خواه تجاوز نکند،اگر زایل ساختن و شستن آن به آسانی ممکن باشد اولی همین است. 871- شستن لباس آلوده به خون جراحت هرروز یک بار مستحب است. 872- هرگاه خون ازمحل زخم نه خود به خود،بلکه مثلاً با دست زدن به آن محل دیگری از لباس یا بدن تجاوز کند در این صورت واجب است آن را بشوید و نمازبا آن حال صحیح نیست. 873- حکم خون زخمهای جزئی مانند خراش وغیره که با خاراندن از بدن بیرون می آید مانند حکم خون زخمهای ثابت نیست بلکه واجب است از لباس وبدن شسته شود. 874- همچنین عرقی که جاری می شود وبا اتصال به این خون نجس می شود تا موقع خوب شدن زخم درنمازها عفو شده است. 875- چرکی که از محل زخم بیرون می آید و با خون مخلوط ونجس می شود در نماز عفو شده و اشکالی ندارد. 876- همین طور دوایی که با خون نجس می شود در نماز عفو شده است. 877- عفوی که د این مسایل یاد آوری کردیم مخصوص به کسی است که جراحت دارد. 878- هرگاه بدن یا لباس دیگری آلوده شود واجب است برای نماز آنها را تطهیر کند. 879- خون انسان وخون حیوان مأکول اللحم در نماز عفو شده است مادامی که به اندازه ی درهم بغلی نرسد خواه در لباس باشد و خواه در بدن. 880- اندازه ی درهم بغلی حدود ناخن انگشت ابهام دست می باشد. 881- هرگاه خون در لباس یا بدن پراکنده باشد مجموع آنها در نظر گرفته می شود اگر به اندازه ی درهم بغلی یا بیشتر از آن باشد نمی شود با آن نماز خواند و گرنه با وجود کمتر از درهم ایرادی نخواهد بود. 882- این عفو مخصوص به خود خون است بنابراین هرگاه عرق بدن انسان با رسیدن به این خود نجس شد یا آب بر آن افتاد و نجس شد عفو نشده است حتی اگر از درهم کمتر باشد. 883-اگرخون در لباس از یک طرف به طرف دیگر نفوذ کند آن را یک خون حساب می کنند و نه دو خون. 884- هرگاه لباس دارای آستر باشد و خون از این طرف نفوذ کند و به آن برسد حکم آن این است که دوبار حساب شود. 885- همین طور اگر دو طرف لباس با خون آلوده شود یک طرف بیشتر و یک طرف کمتر،طرفی را در نظر می گیرند که خون بیشتر دارد. 886- خون حیض و استحاضه و نفاس در نماز عفو نشده است حتی اگر به اندازه ی سر سوزن باشد. 887- همین طور است خون حیوان مرده و حیوان حرام گوشت گرچه اندک هم باشد و خون سگ و خوک به طور مطلق حتی در آنچه عورت را نمی پوشاند. 888- از جمله چیزهایی که در نماز عفو شده هر گونه نجسی در لباسهایی است که عورت آدمی را نمی پوشاند مثل کلاه،کفش و امثال آنها. خواه نجس خون باشد یا غیر خون،خواه آن را بپوشیم یا همراه داشته باشیم. 889- جبیره یعنی آن تخته هایی که روی شکستگی می گذارند و نخهایی که زخم را به آن بخیه می زنند همگی در حکم لباس همراه هستند و در نماز عفو شده اند . ولی نخی که لباس با آن دوخته شده یا قیطان و تکمه ،پاک کردن آنها برای نماز واجب است. 890- حکم خون دماغ،و بواسیر مثل حکم زخم و دمل نیست بلکه در حکم دیگر خونهایی است که در نماز عفو نشده است مگر موقعی که از درهم بغلی کمتر باشد. 891-خون زخم داخل بینی و گوش به طور مطلق درنماز عفو شده است. 892- هرگاه خون در نقطه ای از بدن یا لباس به مقدار کمتر از درهم بغلی روی هم انباشته و غلیظ شود و در نماز عفو شده است اگر چه پراکنده و متفرق آن بیشتر از درهم بغلی باشد. 893- از جمله چیزهایی که در نماز عفو شده لباس خانم مربی بچه است خواه مادر باشد،یا دایه ،و خواه برای خدا این کار را بکند و خواه مزد بگیرد وخواه بچه دختر باشد یا پسر . واحوط در این مسأله اکتفا به بچه ی پسر است. 894- درعفو شرط شده که مربی انحصاراً یک لباس داشته باشد بنابراین اگر دارای لباسهای متعددی بود برایش واجب است لباس آلوده را در آورده و لباس پاکیزه بپوشد. 895- اگرتنها یک لباس دارد برایش واجب است هر روز یک بار آن را تطهیر کند،و بهتر این است که در آخر آن را بشوید و نمازهای ظهر و عصر و مغرب عشاء را با لباس پاکیزه برگزار کند. 896- مربی بدن خود را برای نمازهای پنجگانه می شوید و تمیز می کند حتی اگر در هر روز پنج بار برای این کار ناچار شود ولی در صورت عدم امکان یا وجود حرج هر روز یکبار مثل لباسش باید خود را تطهیر کند. 897-آنچه با بول نجس شده هرچه بوده باشد در آب کر و جاری و امثال آنها با یک بار تمیز می شود و با آب کمتر از کر با دوبار. 898- احوط در مخرج بول این است که دوبار شسته شود حتی اگر با دو قطره باشد،یک بار شستن مخرج بول بچه ی پسر کفایت می کند و بول بچه ی دختر مثل بزرگترهاست. 899- در طفل پسر بچه شرط شده که: 1-بچه ی مسلمان باشد. 2-بولش بانجاست دیگر آلوده نباشد.3-غذا را با اشتها واراده نخورد. 900- هرگاه شک شود در اینکه بول پسر بچه با نجس دیگری مخلوط شده است یا نه ،حکم می شود به این که مخلوط نشده است. 901- همین طور اگر شک شود در این که با میل و اشتها می خورد یا نه حکم می شود به عدم آن. 902- هرگاه پسر بچه به چیزی بول کند،در تطهیر آن کفایت می کند برآن آب بپاشد یا آب بریزد تا مقداری که بول نفوذ کرده نفوذ کند و احتیاج به فشردن و فشار دادن نیست ، ولی با همان شرایطی که ذکر گردید. 903-در پاک کردن اشیایی که نجس به آنها اصابت کرده است مانند خون و غائط ،اول لازم است عین آنها را از بین ببرد وسپس یا با آب کثیر وجاری فقط یک بار بشوید و یا با آب قلیل دوبار. 904- هرگاه شیی ء متنجس قابل فشار دادن و آب گیری باشد مانند لباس و لحاف و پتو و انواع فرشهایی که آب در آنها نفوذ می کند واجب است موقع شستن با آب قلیل بار اول آنها را فشار بدهد تا آب آلوده از آن خارج شود و بار دوم بشوید و برای زود خشک شدن فشار دهد. 905- هرگاه تطهیر با آب کثیر و یا جاری یا آب باران باشد احتیاج به فشار دادن نیست بلکه واجب است آب در آن نفوذ کند و به آنچه نجس شده است کاملاً احاطه کند. 906- واجب است ظروفی را که سگ آنها را لیسیده است یا آب دهانش را به آنها ریخته اول خاک مالی کنند و دوبار با آب قلیل بشویند. 907- در لیس زدن سگ به جای خاک مالی کافی نیست ازخاکستر یا نوره یا هرچیز دیگری که میکروب را می کشد و نجاست و کثافت رامی برد استفاده کند. 908- ظروفی که آنها را خوک لیسیده است بدون خاک مالی هفت بار می شوید ،و همین طور هر مست کننده ای که دراصل مایع باشد و در ظرف بریزد،و همین طور اگر موش نر در ظرفی بیفتد و بمیرد آن ظرفها را هفت بار آب می کشد. 909- خاک مالی کردن، در لیس زدن خوک قبل از شستن ایرادی ندارد وموافق با احتیاط است. 910- اگر سایر نجاستها به ظروف اصابت کرد با آب قلیل سه بار بشوید. 911-برای شستن ظروف باآب قلیل راه هایی وجود دارد: اول: آب را از اطراف آن می ریزد وآب داخل آن را سه بار خالی می کند. دوم: آب را می ریزد و حرکت می دهد تا آب به نقاط آلوده شده به نجاست برسد،وسه بار آب آن را خالی می کند. سوم: که از همه بهتر باشد ظرف را با آب پر می کند و خالی می کند و سه بار این کار را تکرار می کند. همه ی اینها وقتی است که قبلاَ عین نجاست را از بین برده باشد. 912- هرگاه تطهیر با آب کریا جاری باشد یک بار فقط داخل آب بردن آنها کفایت می کند،همچنین آب باران اگر به همه ی نقاط آلوده ی آنها احاطه کند وعین نجس نیز زایل گردد. 913- آب شیر متصل به رودخانه و چشمه ها در حکم کر و جاری است و با همان یکبار پاک می کند. 914-رنگ و بوی نجس واجب نیست از بین برود،بلکه واجب ازاله ی عین و جرم نجس می باشد. 915- احوط این است که خمیر،ونان تر و صابون تر وتمامی اشیایی را که آب به آنها نفوذ می کند و آب آلوده با فشار از آنها بیرون نمی رود با آب کثیر شسته شوند و همین طور است کاغذ آرد و خاک. 916- متکا،لحاف و مانندآنها ، اگر نجس مانند بول به داخل آنها نفوذ کند بهتراست با آب کر وجاری یا آب باران تطهیر شوند و آب تا جایی که نجس نفوذ کرده ،نفوذ کند،در این صورت فشار دادن آنها هم لازم نیست،اما در شستن آنها با آب قلیل باید بعد از شستن بار اول محکم با فشار آبگیری و سپس برای باردوم شسته شود. 917-هرگاه محل نجاست مثلاً در لباس مشتبه شود ومعلوم نباشد کدام قسمت آلوده است واجب است همه ی آن قسمتها شسته شود. 918- هرگاه نقطه ای از لباس آلوده شد ولی آن نقطه مشتبه گردید واجب است آن طرف لباس شسته شود. 919- هرگاه لباس آلوده ای با لباسهای دیگر مشتبه شد در این صورت واجب است همه ی لباسها شسته شود،واین مسأله معروف به شبهه ی محصوره است یعنی اجتناب از آنها عسر و حرج نمی آورد که در شرع سهل و ساده محمدی صلی الله علیه وآله وسلم راهی ندارد. 920-در شبهه ی غیر محضوریعنی به قدری زیاد و فراوان باشد که اجتناب از آنها عسر و حرج می آورد شرعاً عفو شده است. 921- هرگاه شک کرد که این نجس با این شیی ء ملاقات کرده است یا نه ،بنا را بر عدم ملاقات می گذارد . 922- هرگاه به طهارت شیی ء شک کند که قبلاً به نجس شدن آن یقین داشت بنا را بر عدم طهارت می گذارد. 923- هرگاه به طهارت و نجس شدن چیزی یقین کند ولی نداند بعد از نجاست طاهر شده یا طاهر بود نجس شده است به نجاست آن حکم می کند. 924- هرگاه در بدن یا لباس خونی دید ولی ندانست این خون ،از نوع خونهایی است که در نماز عفو شده است یا از نوع خونهای عفو نشده مانند خون نجس العین ،یا خون نفاس و حیض و استحاضه حکم می کند که از نوع دوم است و اگر چه به مقدار ذره ای باشد در نماز معفو نمی باشد. 925- هرگاه شک کند این خونی که در بدن یا لباس او وجود دارد به قدر درهم بغلی است یا کمتر ،از آن حکم می کند که کمتر نیست و نماز با آن باطل است. 926- هرگاه یقین کند این خون کمتر از درهم است و سپس شک کند که آیا مقدار آن بیشتر شده است ،حکم می کند که بیشتر نشده و نماز با آن باطل نیست. 927- حمل اشیاء نجس (مانند درهم و دینار ،جوراب و شلوار ورداء) در جیب لباس نماز گزار ایردای به نماز ندارد و آن را باطل نمی کند. 928- احتیاط این است که چیزهای آلوده به نجس مانند بول و خون را در جیب خود به موقع نماز خواندن حمل نکند. منبع : كتاب احكام الشريعه جلد 1 |
جستجو در مطالب سایت
لینکها
|