باسمه تعالی
تاریخچه ی مختصر
خانواده ی معظم «حجه الاسلام»
آخوند ملا محمد حجه الاسلام «اعلی الله مقامه »
مرحوم آخوند ملا محمد حجه الاسلام فرزند حسین بن زین العابدین بن علی بن ابراهیم ، ممقانی الاصل، التبریزی المنشاء و المسکن ، عالمی عامل و فقیهی کامل و حکیم و فیلسوفی بی نظیر و محدثّی والامقام و دارای کمالات نفسانیه و مقامات معنویه بود. و در فقه و حکمت و تقوی و عفت و جهاد و شجاعت سرآمد معاصرین خود به شمار می رفت، وی مرجع و ملجاء گروه زیادی از شیعیان اثنا عشری و در زمان خوداستادُ الکُلّ بوده است و تمام عمر خویش را وقف خدمت به دین مبین سید المرسلین و نشر فضائل و مناقب اهل بیت اطهار علیهم السلام نمود، و در این راه از هر نوع سعی و اهتمام دریغ نکرد.
این نابغه ی بزرگوار از همان اوان کودکی شوقی وافر و علاقه ای مفرط به کسب علوم دینی و فنون مذهبی داشت و پس از تکمیل مقدمات در شهر تبریز ، جهت تکمیل درجات عالیه ی علمی عازم عتبات عالیات نجف وکربلا گردید و مدتی در آن مراکز از محضر مجتهدین والاتبار بهره مند شد و به درجه ی منیعه ی اجتهاد نایل آمد و از مراجع بزرگوار آن جا، به کسب اجازات مفصله ی اجتهاد موفق گردید و قصد مراجعت به وطن نمود؛ در موقع بازگشت در کرمانشاه برحسب تصادف به خدمت شیخ احمد احسائی رسید و در همان ملاقات اول احساس کرد که علاوه برعلومی که فراگرفته است احتیاج دارد مدتی هم از مکتب آن شیخ کسب فیض نماید و از ثمار تحقیقات او بهره مند گردد، بنابر این فسخ عزیمت به تبریز نمود و در کرمانشاه در حلقه ی شاگردان او در آمد و مدتی هم ازخدمت وی استفاده ی شایان نمود و روح تشنه ی خود را از سرچشمه ی معارف الهیه و مناقب و فضائل اهل بیت اطهار علیهم السلام سیراب کرد به اندازه ای که مورد توجه خاص و عنایت و اعتماد شیخ قرار گرفت و از جناب استاد اجازه ی عزیمت به وطن کسب نمود و روانه ی تبریز گردید.
این مرحوم از شاگردان ارشد شیخ احمد احسائی و تلمیذ بلافصل آن بزرگوار می باشد و اولین مجتهد جامع الشرائط از شاگردان شیخ احسایی است که به تبریز قدم نهاد، گرچه مرحوم حجه الاسلام در ابتدای ورود به تبریز مدتی چون آفتاب زیر ابر از انظار طالبین علم و معرفت مستور بود ولی در اثر مقامات علمی و فضائل اخلاقی پس از اندکی با سرعتی فوق الوصف در تمام صفحات آذربایجان شهرتی عظیم اکتساب نمود و جمعی کثیر از هر طبقه به حلقه ی ارادتش در آمده و تابع او شدند. و تمام اهل بصیرت و انصاف اعم از علما و رجال دولت و اشراف و تجار و بازاریان با عقیده ای خالص و ایمانی کامل به وی تقلید کردند، و همچون پروانه به گرد آن شمع هدایت چرخ زدند و درکمتر مدتی ممتازترین مسجدی را برای اقامه ی نماز جماعت و موعظه ی ایشان بنا نمودند، حلقه ی درس آن بزرگوار مرکز اجتماع فضلا و آستان مقدسش ملجاء عموم اهالی گردید و در تمام معضلات علمی و مشکلات مذهبی نظر صائب و رأی ثاقب آن جناب متبع عموم معاصرینش واقع شد.
در غائله ی میرزا علی محمد باب که ابتدا ادعای بابیت و نیابت خاصه از طرف حضرت ولی عصر ارواحنا فداه داشت و سپس صراحتاً ادعای صاحب الامری نمود، و جمع کثیری ازمردم بی خبر و عوام الناس را گرد خود جمع و بالاخره در دیار مسلمین فتنه و آشوب و غوغائی عظیم ایجاد نمود، از طرف دولت وقت در تبریز مجلسی جهت بحث و اسکات آن شیاد ترتیب داده شد تا به کنه داعیه های وی رسیدگی و او را مجاب سازند، متأسفانه اغلب علمای وقت از حضور در آن مجلس خودداری نمودند و هریک عذری: مانند« الباطل یموت بترک ذکره » آوردند، مگر این شخصیت بزرگوار که با شهامت و شجاعتی کامل در آن مجلس حاضر و با مرحوم نظام العلما و چند تن دیگر از فضلای شهر با میرزای مذکور از در بحث وارد و وی را محکوم و مجاب فرمود و کفر و ارتداد آن گمراه را به همه ی اهل مجلس روشن و آشکار کرد، پس از اتمام حجت و اهتمام تمام درامرِ توبه ، چون وی باز هم بر عقیده ی با طل و اوهام تاریک خود اصرار نمود ونخواست از جهل و عناد خویش دست بردارد و هم چنان از ادعای صاحب الامری بازنگشت به حکم ناصرالدین شاه قاجاردر میدان سربازخانه ی تبریز تیرباران و به کیفر اعمال ناشایست خود رسید، و اگر دراین غائله مرحوم حجه الاسلام نبود و در آن مجلس حاضر نمی گردید و با دلائل و براهین کامل او را محکوم نمی فرمود بیم آن می رفت که از همان روز عقیده ی اغلب مردم سست شود و داعیه های بی اساس میرزا علی محمد را صحیح انگارند و پیرو او گردند.
بعد از اشتهار کامل عظمت مقام و موقعیت خاص مرحوم حجه الاسلام طبعاً در اثر تلقینات سوء بعضی از حسودان و ماجرا جویان شعله ی اختلاف در این صفحات نیز شیوع یافت، و با رقابت و تحریکات یک دو خانواده که وجود حجه الاسلام را مانع پیشرفت اغراض خود می دانستند آتشِ دوئیت و اختلاف مشتعل گشت، اما علم و معرفت و زهد و تقوی و منطق و شجاعت این عالم مبارز غائله را برعلیه محرکین منعکس ساخت و باعث ترقی و تعالی وی و دوستانش گردید و توجه شاه و رعیت و خاص و عام را به سوی او جلب نمود و خواهی نخواهی جمعیت مقتدری تشکیل و در نتیجه جلال و قدرت ظاهری و معنوی ایشان برتری یافت ، در اثر راستی و درستی و اعمال مثبت مرحوم حجه الاسلام تشبثات رقیبان و منفی بافی های ایشان نه تنها در ترقیات ظاهری و معنوی آن مرحوم اثری نداشت بلکه موجب بزرگی و بزرگواری و محبوبیت وی می گشت ، و بالاخره پس از مجاهدات و مبارزات دامنه دار در راه اعتلای کلمه ی توحید و نشر و ترویج فضائل و مناقب آل محمد صلی الله علیه و آله با یک دنیا عزت و افتخار در سال 1269 قمری جهان فانی را وداع گفت و به سرای باقی شتافت.