زندگی نامه حضرت آیت‌الله المعظم حاج میرزا محمد سلیم حایری اسکویی
مربوط به بخش : 6- حضرت آیت الله المعظم آخوند میرزا محمد سلیم حایری اسکویی(ره)


قسمتي از تاريخ حيات جد اعلايمان جناب آخوند ملا محمّد سليم اسكوئي
رضوان الله عليه

بِسْمِ اللهِ الرحمن الرحيم
1- آخوند ملاّ محمّد سليم اسكوئي اعلي الله مقامه
در حوالي سال 1200 هجري قمري كاروان كوچكي از آبادي اوشتبين معروف به ( اوچ دبين) از محال قراجه داغ( ارسباران ) آذربايجان له قصد زيارت مشاهده مقدسه‌ي عتبات عاليات عراقعرب و آستانبوسي حضرت خامس آلعباحسين بن علي عليهما الصلوه و السّلام عازم ميعادگاه شيعيعان جهان، كربلاي معلي گرديد. يكي از كاروانيان به نام آخوند ملا محمّد سليم، سمت روحانيت و ارشاد اين كاروان را داشت. او عامل و مجاهدي دورانديش بود، هدفش در زندگي خدمت به ديانت و آستانمقدس ولايت بود و هميشه خير جامعه را بر منافع شخصي خود ترجيح مي‌داد.
اين كاروان با قلبهائي مشتاق و ديدگاني گريان شب و روز به سوي كعبه‌ي مقصود طيّ طريق مي‌نمودند. و در حين توقّف در منزلهاي بين راه كه جهت رفع خستگي و تجديد قوا انجام مي‌گرفت، اين عالم ربّاني شروع به وعظ و ارشاد مي نمود و با ذكر احكام و نشر آثار و مناقب و مصائب اهل‌بيت اطهار(ع)، روحي تازه در كالبد كاروانيان مي‌دميد و آنان را براي زيارت موالي عظام خودشان مشتاق‌تر مي‌نمود.
پس از طيّ منازل در ضمن سفر، به آبادي اسكو رسيدند. اسكو در آن زمان قصبه‌اي در سي كيلومتري شهر تبريز بود و در مسير راه عراقعرب و كربلا قرار داشت.
كاروانيان با مشاهده‌ي مناظر زيباي طبيعي و هواي دلكش و لطيف و چشمه‌سارهاي گوارا و باغها و بستانهاي پر طراوت و بديع آن سامان تصميم گرفتند كه براي رهائي از رنج سفر و تهيه‌ي زاد و توشه و ضمناً استفاده از موهبات طبيعي آن منطقه، چند روزي در آنجا توقف نمايند در ظرف اين چند روز آخوند ملاّ محمد سليم نيز مشغول نقد و تحقيق در عقايد و مطالعه در كيفيّت سلوك مردم آن سامان شد و در
نتيجه سـاكنان آنجا را مردمـي با نشاط و با ذكـاوت و مؤدب و مهـمان‌نـواز يـافت. ولي

متأسفانه آنان را از نظر اطلاع بر مصارف ديني و عمل به احكام اسلامي بسيار مبتدي وضعيت تشخيص داد و علّتش هم نبودن عالمي عامل و فقيهي كامل و استادي توانا در آن ناحيه بود. رهبران روحاني آنجا را فقط عدّه‌اي روضه‌خوان و نوحه‌خوان و عشرخوان تشكيل مي‌داد كه داراي اطلاعاتي محدود بودند كه از چند حديث عامي و چندين بيت شعرو قصيده و مدايح و مراثي تجاوز نمي‌كرد و در واقع آنان احتياج و نياز به ارشاد و آشنائي بيشتر به مباني دين و آثار اهل‌بيت سيّدالمرسلين(ص) داشتند. و به همين جهت جدّ اعلايمان مرحوم آخوند ملا محمد سليم آن فقيه فرزانه و حكيم علّامه در ظرف اين چند روز در اجتماعات آنها حضور بهم رسانيده از باب خدمت به دين و جامعه‌ي مسلمين و اداي تكليف مذهبي، آنان را از اين كمبود مهّم و حياتي آگاه نمود و به آنان ابلاغ كرد كه آبادي با طراوت شما چون جسم زيبائي است كه فاقد روح و جان مي‌باشد، و مردم هوشيار اسكو بوسيله‌ي تذكّرات حكيمانه و بسيار مفيد آن مرد علم و تقوي گوئي از خواب عميق بيدار شدند و خود را در برابر وجدان و دين مسئول يافتند و به همين جهت بزرگان و سادات آن ديار پيرامون آن مرد روشن‌ضمير را گرفتند و با خواهش و اصرار زياد خواستار شدند كه در آنجا رحل اقامت گزيند و با تزكيه‌ي نفوس و تهذيب اعمال و عقول و آشنا كردن مردم با احكام دين مبين و علوم و آثار قرآن و اهل‌بيت حضرت خاتم النبيين(ص)، آن فقر مذهبي و اخلاقي را از آن ديار ريشه‌كن نمايد مرحوم آخوند ملا محمّد سليم اسكوئي در اين مقطع حسّاس و تعيين كننده، خود را بر سر دو راهي مي‌بيند و در انتخاب يكي از آن دو راه در برابر مسئوليتي عظيم قرار مي‌گيرد. و به بحر تفكّر و انديشه فرو مي‌رود. از طرفي اشتياق به زيارت كربلا و تقبيل آستان و ضريح مقدّس حضرت سيّدالشهداء و ساير مشاهد متبركه‌ي عتبات عاليات كه مدّتها بود عاشقانه در آرزويش داد، پر تب و تاب داشت و از طرف ديگر مسئوليت ارشاد و خدمت به ايتام آل محمّد(ص) ومواليان اهل‌بيت عصمت عليهم

السلام. و نمي‌داند كداميك را ترجيح بدهد؟
زيارت؟ يا خدمت؟
ولي با الهام از متن آيات قرآن كريم و آثار اهل‌بيت طاهرين عليهم السلام. متوّجه شد كه انتخاب شق دوّم در مقام اولويت قرار دارد و بايد برخلاف خواهش دل، فسخ عزيمت به زيارت نمايد و براي خدمت به مردم كمر همت بندد او اين اقدام رايك تكليف شرعي براي خود تشخيص داد، زيرا مسأله‌ي زيارت نفعش فقط متوجّه خود اوست ولي خدمت به آستان دين و گروه مؤمنين مسأله ايستكه نفعش عمومي و به همه‌ي مردم مي‌رسد و در واقع خود را مجبور به توقّف در آن ديار ديد. فلذا فسخ عزيمت نموده و موقّتاً خدمت به آستان و شيعيان اهل‌بيت عصمت عليهم السّلام رابه زيارت مشاهد آن بزرگواران ترجيح مي‌دهد و در اسكو متوطّن مي‌گردد. سپس منزلي در كوي سبزه مكيدان اسكو تهيه نموده و اقدام به تعليم و تربيت اهالي با استعداد آن ديار مي‌كند، مردم حق‌شناس اسكو نيز پيرامون آن شمع هدايت جمع مي‌شوند و باشكوه‌ترين مسجد جهت اقامه‌ي نماز جماعت و مدرسه‌ي علميه‌ جهت تدريبِ محصلين علوم دينيه براي ايشان مهيّا مي‌گردد.
آن بزرگوار حلقه‌ي درسي ترتيب مي دهد و عدّه‌اي از مشتاقانِ احكام و علوم و معارف اهل‌بيت عصمت عليهم السّلام را پيرامون خود جمع فرموده و از باء بسم الله و هوالفتّاح شروع مي نمايند و تدريجاً از مقدّمات عربيّه و فقه و تفسير و ساير معارف اسلامي تدريس مي‌نمايند و آن تشنگان وادي علم و معرفت را از رشحات حيات‌بخش درياي علوم خود بهره‌مند مي‌سازند و انقلابي علمي و عملي كه مبناي تقوي و اخلاق استوار بود در خطه‌ي اسكو و محال آن به وجود مي‌آورند و تا امروز هم آن بنيان مقدس به قوّت و استحكام خود باقي است و حتي اولاد اسكوئيانِ آن دو زهم كه امروز موجود هسنتد ريشه و بنياد عقايد مذهبي و تعليمات اخلاقي خود را كه مبتني بر قرآن كريم و احكام و آثار حضرت سيدالمرسلين و اولاد انجابش حضرات ائمه‌ي طاهرين عليهم السّلام است مديون زحمات آن علامه‌ي مجاهد و فرزندان فرزانه‌ي او مي‌دانند.
سپس آن بزرگوار عدّه‌اي از شاگردان خود را كه شايستگي درك مقامات عاليتري راداشتند جهت تكميل علوم و معارف اسلامي و وصول به درجات متعالي علم و تقوي و يقين، به عتبات عاليات اعزام مي‌دارند. كه از آن جمله بوده‌اند. جدّ اعلايم مرحوم ميرزا محمّد باقر اسكوئي( كه شرح حيات پرافتخارش در فصلي جداگانه خواهد آمد) و اديب و اريب فرزانه سلاله‌‌الاطياب السّيد زين‌ العابدين بن يوسف حسيني الاسكوئي، شارح و مفسّر قصائد اثنا عشريّه‌ي حضرت شيخ بزرگوار الشيخ احمدبن زين الدين الاحسائي و همچنين اثنا عشريّات علامه‌ي عاليقدر سيّد مهدي بحرالعلوم اعلي اليه مقامهم است. اين قصائد كه در شرح مقامات عاليات و مصائب حضرت به مظلوم كربلا سيّدالشهداء حسين بن علي بن ابيطالب عليهم السلام مي‌باشد و به زبان عربي بسيار فصيح و بليغ سروده شده است و شامل نكات بسيار علمي و ادبي و عقيدتي مي‌باشد به وسيله‌ي آن اديب دانشمند به زبان شيرين فارسي ترجمه و شرح و تفسير شده است كه به وسيله‌ حقير نويسنده‌ي اين سطور و با هزينه‌ي جناب آقاي عسكرخان سليمانيان از محلّ درآيد موقوفات مرحوم حاج سليمانخان افشار در همين اواخر در شهر تبريز چاپ و نشر گرديده است، فجزاهم الحسين سلام الله عليه خيرالجزاء. و ايضاً جناب آخوند ملا عليمحمدبن مرحوم حاج ملّا جعفر اسكوئي صاحب كتاب حيوه‌القلوب مي‌باشد و غير از اين بزرگواران شاگردان بسيار ديگري نيز داشته است تاريخ وفات اين عالم مجاهد كه در راه دين مبين جهاد اكبر را انجام داده و چراغ علم و هدايت را در آن منطقه فروغ بيشتري بخشيده است هنوز بدستم نرسيده است و به احتمال قوي محل وفات و مدفن ايشان در همان بلده‌ي اسكو مي‌باشد. قدس‌سره‌‌العزيز و طيّب‌ الله بحق محمّد اهل‌بيته الطيبين الطاهرين صلوات الله عليهم اجمعين.

و نظر به اينكه محلّ توطّن جد اعلايمان شهر زيباي اسكو مي‌باشد و پس از طيّ دويست سال هنوز ارتباط علمي و مذهبي خاندان ما با اين منطقه قطع نشده و امروز هم مرجع عاليقدرشان حضرت آيه الله العظمي والد ماجد الحاج ميرزا حسن الاحقاقي روحي فداه مي‌باشد لازم ديدم كه شرح مختصري از موقعيت و حدود و وضع فرهنگي و باستاني و اقتصادي اين منطقه‌ي ديانت‌پرور را به نظر مطالعه كنندگان محترم برسانم.
بخش اسكو
اسكو يكي از آبادترين و زيباترين و پر بركت‌ترين بخشهاي آذربايجان بلكه ايران مي‌باشد و به حق شايستگي دارد كه تبديل به شهرستان بشود و در شمار شهرستانهاي معروف ايران درآيد.1
اين بخش مصفّا كه هم از طراوت طبيعي و هم از صفاي معنوي و روحاني برخوردار است از دامنه‌هاي غربي سلسله جبال سهند تا سواحل شرقي درياچه‌ي اروميّه از شرق به غرب گسترده شده است و از شمال به شهرستان تبريز و از جنوب به گوگان و آذرشهر محدود است. اسكو، داراي مردمي هوشيار و باايمان و امين و مهمان‌نواز و سخت‌كوش مي‌باشد و از نظر فرهنگي و سوادآموزي و تحويل دادن فرزندان شايسته و فرزانه در سطح اجتهاد و دكتر و مهندس و دبير به اجتماع در ممتازترين درجات عاليه‌ي علمي و فضيلتي ايران قرار دارد. و اگر بطور تقريب و نسبي محاسبه نمائيم مي توان گفت كه در آنجا شخص بيسواد خيلي بندرت به چشم مي‌خورد و علّت اصليش تربيت صحيح و مديريت روشنِ روحانيّت آنجا مي‌باشد كه اجداد بزرگوارم اعلي الله مقامهم كه هميشه مقام مرجعيّت و ارشاد آن منطقه راعهده‌دار بوده‌اند و امروز نيز مي‌باشند. برخلاف مربيّان بعضي نواحي ديگر، مردم را هميشه به آموزش علم و فراگرفتن فرهنگ اسلامي و ايراني تشويق فرموده‌اند. اسكو از نظر تاريخي و قدمت يكي
از قديمي‌ترين مناطق آذربايجان مي‌باشد و قديمي‌ترين مأخذي كه نام اسكو(اسكويه) در آن ذكر شده است شايد كتيبه‌ي (سارگن دوم) پادشاه آشور مي‌باشد.
حمدالله مستوفي صاحب تاريخ گزيده، كه در قرن هشتم هجري مي‌زيسته، اين منطقه رابه نام ( باويل رود) خوانده است و اسكو يا ( اسكويه) را يكي از روستاهاي بزرگ اين ناحيه شمده است و در وصف آنجا اين چنين مي‌نويسد:
، ناحيه‌ي باويل رود مشهور است و در ناحيه‌ي غرب و جنوب است و بر چهار فرسنگي شهر( تبريز) افتاده است. ولايتي سخت نَزِه2 است و به حقيقت همچون يك باغ و ناسخ نسخه‌ي سغد سمرقند و غوطه‌ي دمشق و رشك تنعب بواّن و ماوشانرود همدان است، بيست‌و پنج ديه است و باويل و ميلان و اسكو و فسقنديس از معظمات آن ناحيت است اسكو در سال 1365 هـ ش داراي 13871 نفر جمعيّت بوده است ولي جمعيت امروز اسكو بيشتر از تعداد فوق مي‌باشد و با حومه‌اش بالغ بر پنجاه هزار نفر مي‌شود.
شهركهاي خسروشهر( خسروشاه سابق) و ايلخيچي و سردرود و آباديهاي ميلان، باويل‌عليا، باويل سفلي، خسرق، كله‌جاه، بايرام. ديزج، فسقنديس، اسفنجان، اسكندان. كهنمو، كندجان، عنصرود، آمقان، عاشقستان(آشستان)، كوهرل، كردوار، زين‌جناب، هزارباران، ميجارشين، . . . و غيره همگي از توابع اسكو مي‌باشند. دامنه‌هاي غربي رشته جبال سهند كه شامل قلّه‌هاي مرتفع سلطان داغي و ارشد داغي و نوور داغي مي‌باشد از سرسبزترين و پر بركت‌ترين مراتع و چمنزارهاي آنجا مي‌باشد و منطقه‌ي ييلاقي و سكونت تابستاني دامداران و عدّه‌اي از عشاير كوچ‌نشين راتشكيل مي‌دهد.
عجيب‌ترين آبادي كوهستاني ايران در دامنه‌ي همين كوهها، به نام « كندجان» قرار دارد. كه خانه‌هاي اين قريه بطور طبيعي و در دل كوهها كنده شده است. و برخلاف خانه‌هاي ساير مناطق كه با گل يا سيمان و آجر و تير و غيره درست مي‌شود اطاقهاي اين آبادي را در داخل كوهها كنده‌اند و الحق نشيمنگاههاي زيبائي به وجود آورده‌اند و مضمون آيه‌ي مباركه‌ي« و تنحتون الجبال بيوتاً. . . اعراف 74» را در اين ناحيه عملاً مجسم نموده‌اند، مردم اين آبادي مانند ساير اهالي منطقه‌ي اسكو از مريدان خاصّ اجداد بزرگوار ما و امروز از مقلّدين العبد الصالح والد ماجد آيه العظمي الحاج ميرزا حسن آقا احقاقي روحي فداه و برخلاف قوم صالح نبي(ع) مردمي با ايمان و بي‌آزار و از استكبار و فساد و كفر بدور هستند و به خصوص در محبّت و ولاي اهل‌بيت عصمت عليهم السّلام در درجات متعالي قرار دارند و عالم جليل‌القدر آنجا عليين رتبت مرحوم الحاج ميرزا محمد علي معتمد الاسلام و فرزند برومندش مرحوم الحاج ميرزا غلامحسين معتمد الاسلام مؤلف كتابهاي( برهان شيعيان) و ( كلمه‌اي از هزار در ردّ مزدوران استعمار) اعلي الله مقامهما كه هر دو از پرورش يافتگان پدر بزرگوار و عمّ مقدّسم بوده‌اند تربيت مردم آنجا را بر اصل توحيد و ايمان و ولايت قرار داده‌اند و به همين جهت وقتي قدم به آن ناحيه مي‌‌گذاريد قبل از اينكه تحت تأثير فضاي معطّر از گلها و رياحين رنگارنگ و زيباي بهاري و آبهاي گوارا و روان و هواي لطيف و پاك آنجا قرار گيريد، ديدگانتان از نور توحيد و ولايت و مشامتان از عطر محبّت اهل‌بيت عصمت عليهم السلام و مذاقتان از صفا و صميميت مردم بانشاط و بشاش آن ناحيه در نشأه‌اي روحاني فرو مي‌رود و اين خاطره‌ي شيرين هرگز بفراموشي سپرده نمي‌‌شود. حقير نويسنده‌ي اين تذكره‌ در سالهائيكه در آذربايجان و تبريز بودم همه ساله در فصل بهار و به دعوت اهالي محترم و مرحوم الحاج ميرزا غلامحسين معتمدالاسلام اعلي الله مقامه كه از تلامذ حقير بوده جهت سياحت ظاهري و معنوي و تبليغ و ارشاد و تجديد عهد با دوستان صميمي آن ديار به آنجا سفر مي‌نمودم. و تمام ايّام سفرم كه گاهاً از يكهفته نيز تجاوز مي‌كرد. گذشته از ساعات شرعي كه جهت اداي نماز جماعت و وعظ كه در مسجد بودم، غالب ساعات روز را در كنار رودخانه‌ي بسيار زيبا و بر روي گلها و چمنهاي معطّر آن و در حلقه‌ي دوستان بصير و موالي آنجا مباحث شيرين و عميقي از درس ولايت و مقامات عاليات خاندان وحي و رسالت داشتيم، كه آن ايام شيرين و معنوي هميشه در صفحه‌ي خاطراتم با خطوطي درشت و نوراني مجسم و زنده است.
از امتيازات خدادادي آن آبادي پر بركت، چشمه‌ي آبيست كه گذشته از گوارائي زائدالوصفي كه دارد يك خاصيّت درماني نيز در آن موجود است و آنهم ذوب نمودن سنگ كليّه و مثانه است و غالب اشخاصي كه مبتلا به آن بيماري بوده‌اند با نوشيدن چند نوبت از آن آب شفابخش به كلّي بهبودي يافته و از استعمال داروي اطبّا و ياساير علاجات مستغني شده‌اند.
« مسائل فرهنگي»
گفتيم كه اهالي اسكو از اوّل مردمي فرهنگ دوست و دانش پرور بوده‌اند و هرگز تحت تأثير خرافه سرائيهاي بعضي منفي بافان كه در تحت سنگر تظاهر به دينداري مردم را از كسب علم و دانش باز داشته‌ا ند، قرار نگرفته‌ اند. و به همين مناسبت اولين مدرسه‌ي اسكو بطرز نوين در سال (1328 هـ ق) در زماني كه در غالب شهرهاي بزرگ ايران نامي از مدارس جديد وجود نداشت و حتي در غالب آن مناطق تأسيس مدارس جديد را با چماقهاي تكفير سركوب مي‌كردند. بطور رسمي و با استقبال گرم مردم افتتاح گرديد، و مؤسس نيكنام آن حجه‌الاسلام مرحوم الحاج سيدرضا آقا حائري اسكوئي رحمه‌الله عليه 1 و اولين مدير آن مدرسه شادروان ميرزا عبدالحميد مجدالاسلام بود. كه از شاگردان شهيد والامقام بهشت جايگاه مرحومميرزا علي آقا ثقه‌الاسلام كه در عاشوراي سال 1330 هـ ق در راه حفظ ناموس اسلام و استقلال ايران با افتخاري جاودانه به دست جلّادان متجاوز روسيه‌ي تزاري به چوبه‌ي دار آويخته و به فيض معراج شهادت رسيد و با نثار جان گرانمايه‌اش كشوري بزرگ چون ايران را از رخنه‌ي كفر و استعمار نجات داد، اين بزرگوار و والد عايمقام العالم الخير و المجتهد الكبير الجامع للمعقول و المثقول و استاد الفحول الحاج ميرزا موسي آقا ثقه‌الاسلام رضوان الله عليه از بزرگاني بوده‌اند كه سالها در عتبات عاليات محضر درس بزرگان و اوتاد علم و اجتهاد و از جمله اجداد اين حقير را درك نموده‌اند و تا امروز نيز با خانواده‌ي ما هم مكتب و هم مذاق مي‌باشند رحم الله الماضين معهم و حفظ الله الباقين.
سر سلسله‌ي اين خاندان جليل‌القدر كه نام نيكشان تمام خطه‌ي اياران و آذربايجان را پر نموده‌ است. العالم الربّاني و لحكيم الصمداني و الفقيه النوراني و المرجع العظيم الحاج ميرزا شفيع ثقه‌الاسلام است كه از تلامذه‌ي ممتاز حضرت شيخ اوحد الشيخ احمدبن زين الدين الاحسائي اعلي الله مقامه مي‌باشد، و نام پر آوازه‌‌اش در غالب تواريخ معاصر اسلام و ايران و به خصوص آذربايجان با عظمتي شايان احترام و تعظيم برده شده است رضوان الله عليه.
مسائل اقتصادي
اسكو يكي از زرخيزترين و مهمترين مناطق كشاورزي و دامپروري و صنعتي آذربايجان مي‌باشد، برگه‌ي زردآلود و بادام و گردو و ساير ارقام صادراتي بخش اسكو از ممتازترين نوع آنها و ساليانه مقدار زيادي به عنوان صادرات به كشورهاي خارج حمل مي‌شود و علاوه بر آن انواع و اقسام غلّات و ميوه‌جات و سيب‌زميني و پياز و انواع خشكبار و عسل و لبنيّات در منطقه پر بركت اسكو به دست مي‌آيد و علاوه بر تأمين نياز مورد مصرفي مردم آنجا مقدار زيادي نيز به شهر تبريز و ساير شهرستانهاي ايران و حتّي خارج نقل مي‌شود در قسمت صنعت نيز بخش اسكو از پيشرفته‌ترين مناطق آذربايجان است و صنايع توليد انواع پارچه و پتو و پوشاك و محصولات ابريشمي وپارچه‌هاي حرير و به خصوص كلاقه‌اي آنجا در ايران كم نظير و شهرت جهاني دارد و

قسمتي از صادرات اين بخش رابه داخل و خارج كشور تشكيل مي‌دهد.
قسمتي از اهالي اسكو مردمي تجارت پيشه مي‌باشند و در اين فنّ بصيرت زيادي دارند و كمتر اتفاق افتاده است كه يك تاجر اسكوئي متضررّ و يا ورشكسته شود و به علاوه در امر تجارت امانتي شايان تقدير دارند و در محاسبات تجاري مردمي خوش حسابي هستند.
آثار تاريخي
در بخش اسكو و حومه‌ي آن آثار باستاني قديمي بسيار زيادي وجود دارد كه از قدمت و تاريخي بودن اين منطقه خبر مي‌دهد، در بعضي از گورستانهاي آنجا سنگهاي قبري بدست آمده است كه تاريخ آنها به قبل از اسلام و دره‌ي زرتشتيان ( مجوس) مي‌رسد و همچنين آثار باستاني ارزشمندي از قرن هفتم هجري و دوران سلطنت غازان خان به جا مانده همگي دلالت بر اهميّت اين منطقه دارد.
در اسكو و حومه‌ي آن تعداد زيادي از امامزدگان و علماي اسلام و اهل تصوّف و عرفان به خاك سپرده شده‌اند.
در شهر اسكو امام‌زاده‌اي از اولاد امام جعفر صادق عليه السلام و مقبره‌ي سيد حسين بن سيد عبدالغفّار اسكوئي و مقبره‌ي .پير حيدر و آرامگاه الله بنده‌سي(‌بنده‌ي خدا) و مسجد جامع سبزه ميدان كه از ابنيه‌ي دوران صفويه است و مسجد پايتخت كه تاريخ بناي آن شايد بيشتر از هفتصد سال باشد و ساير آثار ديگر كه ذكر همه‌ي آنها به طول مي‌انجامد، وجود دارد و همچنين مقبره‌ي ( سلّار) و بعضي ديگر از علما و فقهاي عاليقدر شيعه در خسروشهر ( خسروشاه سابق) موجود است. در شهر اسكو و آباديهاي متصّل به آن كه امروز يك آبادي بزرگ و پر جمعيت و يكپارچه را تشكيل مي دهد متجاوز از چهل مسجد وجود دارد و مخصوصاً مساجد (ميلان) از نظر قدمت و سبك معماري از ممتازترين ابنيه‌ي پر ارزش و تاريخي آن منطقه مي‌باشد.

و در ارتفاعات بالاي سلسله جبال سهند و در قله‌ي ( سلطان داغي) آثار تاريخي و مقبره‌هائي بسيار قديمي از جمله آرامگاه ( سلطان حسام الدين فرقد) كه از سرداران بزرگ اسلام بوده است و امروزه زيارتگاه مردم آن سامان و به خصوص روستانشينان دامنه‌هاي سهند مي‌باشد، به چشم مي‌خورد. اين زيارتگاه قديمي در ارتفاع 3440 متري در قله‌ي كوه بنا شده است و به نام سلطان حسام الدين فرقد اين كوه راسلطان داغي مي‌نامند.
در روز مخصوصي از فصل بهار تمام روستانشينان و ايلات و عشائر آن منطقه بااحشام و گوسفندان خود در اين زيارتگاه جمع مي‌شوند و عجب اينجا است كه گوسفندان و حيوانات آنان عيناً به طور يكه حجاج خانه‌ي خدا بلا تشبيه به اطراف بيت طواف مي‌نمايند. به دور اين زيارتگاه طواف مي‌كنند و زوار پس از انجام مراسم زيارت و ذبح قربانيهاي متعدّد و خواندن زيارات و توسّل به خاندان نبوت و طهارت و به خصوص حضرت سيدالشهداء ارواحنا فداه دوباره به جايگاههاي خود برمي‌گردند، حقير در يكي از سالها كه اتفاقاً در اين مراسم بودم روزي بسيار معنوي و پرخاطره و روحاني را مشاهده نمودم كه اخلاص و محبّت كامل و بي‌رياي مردم پاكدل و باصفاي آن منطقه نسبت به اهل‌بيت عصمت و ولايت عليهم السلام را خبر مي‌داد و در برابر انسان مجسم مي‌نمود و اين مراسم باشكوه همه ساله بدون تعطيل تجديد مي‌شود و مردم آنجا، انجام آن را مايه‌ي بركت و رحمت و دوري از بالايا و آفات و بيماريهاي خطرناك مي‌‌دانند.
منطقه‌ي اسكو داراي چشمه‌سارها و رودخانه‌ها و آبهاي گوارا و شفا بخش و مصفّاي بسياري است كه به جا است تا در بطريهاي بهداشتي جاي گيرد و به عنوان گواراترين و اشتها آورترين آبهاي جهان در سراسر كشورهاي عالم پخش شود. حقير آبهاي معدني و صادراتي زيادي را در داخل و خارج كشور نوشيده‌ام هيچكدام از نظر گوارائي و لذتبخش بودن به پاي آبهاي طبيعي چشمه‌سارهاي منطقه‌ي اسكو نمي‌رسد.

از آبادي ( خسرق) اسكو بركه‌ي آب جوشاني بنام ( شفا اندوز) وجود دارد كه آب آن گرم و به طور طبيعي از زمين مي‌جوشد و مي‌گويند كه آب تني كردن در اين بركه موجب شفاي بعضي از امراض جلدي و روماتيسمي مي‌باشد.



منبع : کتاب جاودانگان تاریخ (قرنان من اجتهاد و مرجعیت در خاندان احقاقی)