خيرالمنهج
حاج ميرزا عبدالرسول احقاقي حائري (ره)
قبل از رفتن به حج چه کارهايي را بايد انجام داد؟
مسافرت را چگونه شروع کنيم؟حمد وسپاس مخصوص پروردگار جهانيان است، و درود و سلام نامحدود خاص حضرت محمدبنعبدالله و اهل بيت پاک او، و لعن دائم حضرت حق از آن دشمنان بيايمان آنها است.
در کافي، از سعد اسکاف روايت کرده که گفت:از حضرت امام باقر عليهالسلام شنيدم ميفرمود:
وقتي حاجي به تدارک ساز و برگ سفر حج اقدام کرد قدمي در اين باره برندارد مگر اينکه خداي عزوجل ده حسنه برايش بنويسد و ده گناهش را محو کند، و ده درجه او را بالا برد تا زمانيکه آمادگيهاي لازم را پيدا کند. و وقتي مرکوبش به راه افتاد قدمي برندارد و ننهد مگر اينکه به همين نحو برايش بنويسد تا مراسم حج را تمام کند. مناسک حج را که تمام کرد خدا گناهانش را بيامرزد و در ذيالحجه، محرم و صفر و ربيعالاول طي چهار ماه حسنات بر او نوشته شود و گناهي بر او منظور نشود، جز اينکه مرتکب گناهي شود که مستوجب آتش باشد.
در تهذيب، از معاويةبنعمار، از حضرت امام صادق از پدرانش عليهمالسلام آمده است که: عربي صحرانشين با پيامبر صليالله عليه و آله و سلم ملاقات کرد و گفت:يا رسولالله، من مردي هستم که بيرون آمدم به حج بروم اما برايم مقدور نشد، من مردي ثروتمندم مرا راهنمايي کنيد با مال و دارائي خودم چه کاري انجام دهم تا به پاداش حج نائل شوم؟
آنگاه رسول خدا صلياللهعليه و
آله وسلم فرمود:
کجا برايت خواهد بود آنچه حاجي به
آن ميرسد. حضرت امام صادق عليهالسلام فرمود:
چهار ماه گناهي برايش نوشته نميشود
مگر اينکه گناه کبيرهاي را مرتکب شود.
بيان شبهه:
اي بسا گفته شود: وقتي پاداش موقف
اول اين باشد که همه گناهان حاجي محو شود، براي مواقف بعدي گناهي نميماند تا
آمرزيده شود، بنابراين معني و مفهوم اخباري که در رابطه با آمرزش گناهان در تک تک
مواقف وارد شده چه ميتواند باشد؟
جواب شبهه اين است که: اين اخبار
در صدد بيان پاداش هر يک از موقفها و فضيلت آنها است، يعني که وظيفه و اثر آن
آمرزيده شدن همه گناهان است، اگر گناهي داشته باشد، و به اين معني نيست که در همان
حال کفاره گناهان او ميشود، زيرا اگر همه گناهان در موقف اول آمرزيده شده ديگر
گناهي باقي نمانده است تا آمرزيده شود.
در مواقف بعدي به جاي آمرزش
گناهان، درجات و حسنات وي چند برابر ميشود، و در بقيه مواقف از افرادي بشمار ميآيد
که از هر حيث کامل هستند و تشبيه پيدا ميکند به افراد شايسته و نيکوکاري که در
مواقف حج حضور مييابند و هيچ گناهي، حتي يک گناه هم ندارند. بر اين اساس به جاي آمرزش گناهان درجات و مقامات ايشان
مضاعف ميشود.
و به احتمال بعيد جواب ديگري است
به شرح زير:
که مورد ياد شده را به انواع و
اقسام گناهان حمل کنيم، به اين معني که قسمي از گناهان مثلاً گناهان صغيره در موقف
اول، و قسمي مانند غيبت در موقف دوم و قسم ديگري مانند شرابخواري در موقف سوم، و
نوعي از آنها مثل لهو و لعب در موقف چهارم و بعضي از آنها مانند ترک امر به معروف
در موقف پنجم و بخشي از آنها مانند ترک از نهي از منکر در موقف ششم مورد آمرزش
قرار ميگيرد، يعني هر موقفي موجب ميشود بخشي از گناهان بخشوده شود. در حديث آمده
است:
نوعي از گناهان آمرزيده نشوند مگر
اينکه انسان در عرفات وقوف کند. و اين احتمال بعيد است و جواب اول بهتر از اين ميباشد.
البته بايد گفت:
اهل بيت سلاماللهعليه به آنچه
فرمودهاند داناترند.
در کتاب من لا يحضره الفقيه، از
محمدبنقيس آورده که گفت: امام باقر عليهالسلام در مکه به جمعي از مردم سخن ميگفت؛
شنيدم فرمود: رسول خدا صلياللهعليه وآله و سلم، با اصحابش نماز صبح برگزار کرد
و پس از نماز تا طلوع خورشيد با ايشان به صحبت نشست، مردم يکي پس از ديگري بلند
شدند و رفتند، و نزدش جزء دو نفر باقي نماند يکي از انصار بود و ديگري از قبيله
ثقيف بود. حضرت به ايشان فرمود: من دانستم که شما حاجتي داريد و ميخواهيد آن را
از من بخواهيد، اگر بخواهيد من ميگويم که حاجت شما چيست، و اگر بخواهيد خود شما
سوال کنيد، گفتند:
يا رسولالله شما خودتان خبر
بدهيد، چون چشم بصيرت ما بازتر و ايمان ما محکمتر و شک ما زائل ميشود.
پيامبر اکرم صلياللهعليه وآله و
سلم فرمود:
اما اي برادر انصاري تو آمدهاي از
من راجب حج و عمرهات بپرسي و اينکه چه ثوابي در آنها داري؟
بدان که وقتي به راه حج رو آوردي و
به مرکبت سوار شدي و بسمالله گفتي و مرکبت راه افتاد، مرکبت قدمي بلند نکرد و
پائين نياورد مگر اينکه خداي عزوجل برايت حسنهاي نوشت، و گناهي از تو محو کرد.
و وقت لباس احرام پوشيدي و لبيک
گفتي خداي تعالي برايت در مقابل هر لبيکي ده حسنه نوشت و ده گناه از تو محو کرد.
وقتي هفت بار دور خانه «خدا» گشتي
از همين راه برايت نزد خداي تعالي عهدي و يادي شد که خدايت بعد از آن حيا ميکند تو
را عذاب کند.
و وقتي نزد مقام (حضرت ابراهيم) دو
رکعت نماز خواندي خداي تعالي با آن دو رکعت برايت دو هزار رکعت پذيرفته نوشت.
و وقتي بين صفا و مروه هفت بار سعي
کردي، از همين راه برايت در نزد خداي تعالي مانند اجر کسي منظور شد که با پاي
پياده از ولايت خود به حج آمده، و مانند اجر کسي که هفتاد بنده مومن را در راه
خداي تعالي آزاد کرد.
و وقتي تا غروب آفتاب در عرفات
وقوف کردي، اگر به اندازه ريگهاي بيابان و کفهاي دريا گناه داشتي همه آنها را خدا
آمرزيد. و وقتي سنگريزهها را انداختي خداي تعالي برايت تا عمر داري در برابر هر
سنگريزهاي ده حسنه نوشت و وقتي سر خود را تراشيدي به عدد هر مويت برايت تا عمر
داري ده حسنه نوشت.
وقتي گوسفند يا شتر قرباني کردي
برايت تا عمر داري ده حسنه نوشت.
و وقتي به قصد زيارت هفت بار بيت
را طواف کردي، و در کنار مقام دو رکعت نماز خواندي فرشتهاي کريم به دوشت زد و گفت
گذشته تو آمرزيده شد،اما عمل را در فاصله يکصد وبيست روز از نو شروع کن.
دونکته:
نکته اول: منظور از بخشوده شدن گناهان و محو شدن بديها که در اخبار
گذشته ملاحظه کرديم واجباتي نيست که مکلف آنها را ترک کرده است مانند نماز و روزه،
آنها را بايد حتما قضا کند و نه اموالي که حقالناس داشته باشد مانند اموال غصبي،
دزدي، زکات، خمس (وربا) اينها هرگز آمرزيده نميشود زيرا در بخشوده شدن آنها به
ديگران ظلم ميشود و حق آنان پايمال ميشود که خلاف عدالت است، بنابراين گناهاني
آمرزيده ميشود که در آنها حقالله يا حقالناس نباشد مانند شراب خوردن و امثال
آن، البته اگر پشيمان شود و توبه کند.
نکته دوم: منظور از نوشته نشدن گناهان بمدت چهار ماه پس از برگشتن از
زيارت خانه خدا،گناهان صغيره ميباشد و نه گناهان بزرگي که وعده آتش به آنها داده
شده است به طوري که درپايان خبر فرموده است مگر اينکه مرتکب گناهان کبيرهاي شود
در کافي از خالد کلاني،از حضرت امام صادق عليهالسلام روايت کرده که امام زينالعابدين
عليهالسلام فرمود:
به حج و عمره برويد تا بدنهايتان
سلامتي يابد،و روزيهايتان فراوان شود و هزينههاي خانواده و عائله را کفايت کنيد.
و فرمود:حاجي آمرزيده شده، و بهشت
بر او واجب گشته است، عمل برايش از نو شروع ميشود، و اهل و عيالش مصون و محفوظ ميماند.
.در کافي از معاويهبنعمار روايت
کرده که امام صادق عليهالسلام فرمود:
حجاج سه گروه برميگردد: (1) گروهي
از آتش آزاد ميشوند و (2) گروهي مانند روزي که از مادر متولد شدهاند از گناه
بيرون ميروند و (3) گروهي به لحاظ اهل و عيال محفوظ ميمانند، و اين کمتر نصيبي
است که حاجي با آن برميگردد.
در کافي از اسحاقبنعمار روايت
کرده که به امام صادق عليهالسلام گفتم: من با خويشتن قرار گذاشتهام که هر سال به
زيارت خانه خدا بروم، يا يکي از افراد خانوادهام را با مال خودم اعزام کنم. حضرت
فرمود:
آيا اين تصميم را گرفتهاي؟ عرض
کردم: بلي، فرمود: اگر اين چنين کني بر تو مژده باد که مالت فراوان خواهد شد.
در کافي از جابر از امام باقر عليهالسلام
روايت کرده که رسول خدا صلياللهعليه وآله و سلم فرمود: حجاج سه گروهاند، افضل
ايشان کسي است که گناهان گذشته و آيندهاش آمرزيده شده است و خدا او را از عذاب
قبر حفظ فرموده است.
و اما آنکه بعد از او است مردي است
که گناهان گذشته او آمرزيده شده و در بقيه عمر عمل خود را از نو شروع کرده است.
و اما آنکه بعد از او قرار مي گيرد
مردي است که خانواده و اموال او مصون مي ماند.
و غير اينها اخبار زيادي در فضل و
ثواب حج وارد شده است.
در حديث آمده از بزرگترين گناهان
است که گمان ببرد که خدا او را نيامرزيده است، مردي از حضرت امام صادق عليهالسلام
در مسجدالحرام پرسيد چه کسي گناهش بيشتر است فرمود: کسي که در اين دو موقف عرفات و
مشعرالحرام وقوف کند و بين صفا و مروه سعي انجام دهد، اين بيت را طواف کند و پشت
مقام ابراهيم نماز بگذارد و از دلش خطور کند يا گمان کند خداي متعال او را
نيامرزيده است، اين کس گناهش از همه بيشتر است.
و چگونه چنين نباشد در حاليکه حاجي
خانواده، را ترک ميکند و متحمل ناراحتيها ميشود و به مهماني مولاي خود ميرود و
در کنار بيت او در مهمانسراي امنش فرود ميآيد، کدام کريم است مهمان خود را گرامي
ندارد، و پناهندهاش را پناه ندهد در صورتيکه حاجي به اکرمالاکرمين و الرحمالراحمين
وارد شده است آنکه درياي جود و کرمش کرانه ندارد. بلکه به اعتقاد بعضي از موحدين
کرم از صفات ذات او است و نه از صفات افعال او.
نکتهاي:
بر تو مخفي نماند که اختلاف اخبار
در فضل و ثواب، در واقع به جهت اختلاف مقامات حجاج و تفاوت درجات و مراتب آنها
است، زيرا حج خواص پيامبر اکرم و حج نزديکان و ياران ائمه معصومين عليهمالسلام و
حج علماي خدمتگزار و مخلص مانند حج افراد ديگر نيست. يکي هست که براي هر قدم
اوحسنهاي نوشته ميشود و گناهي از او محو مي شود و درجهاي به درجاتش افزوده ميشود
و يکي ديگر براي هر قدمش ده حسنه منظور و ده گناه مغفور و ده درجه بالاتر ميشود.
و يکي هم چندين برابر اجر ميبرد بطوريکه در حديث آمده است:
وقتي بيت را طواف کرد و دو رکعت
نمازش را خواند خداي متعال برايش هفتاد هزار حسنه مينويسد و هفتاد هزار گناه ميآمرزد
و هفتاد هزار درجه بالاتر ميبرد، و در هفتاد هزار حاجت شريکش ميکند، و آزاد کردن
هفتاد هزار برده که بهاي هر يک ده هزار درهم باشد بر نامه اعمالش حساب ميشود و هر
درهم که در اين راه هزينه کرده است.
افضل از دو ميليون درهم در جاهاي
ديگر از راه خدا است، اين عمل او از روزه و جهاد و سرحدداري از حدود رثفور اسلام
بلکه از هر چيزي بهتر است به جز نماز.
و در بعضي از اخبار آمده که حج از
هر عبادتي حتي از نماز افضل است، زيرا حج به انواع طاعتها، و اقسام عبادتها مشتمل
است که در ديگر واجبات وجود ندارد و از جمله آنها نيز نماز است، در نماز حج نيست
ولي در حج هم نماز و هم غير نماز وجود دارد به همين حيث از نماز هم افضل ميباشد،
يا اينکه حج با نقب و رنج و زحمت فراوان توام است و لذا از ديگر اعمال افضل ميباشد
براي اينکه افضل اعمال مشکلترين آنها است، و ثواب و اجر به مقياس زحمت و مشقت داده
ميشود.
مجازات کسي که حج را ترک ميکند
چيست؟
هر کس بدون عذر کافي، حج خانه خدا
را ترک کند کور محشور ميشود و به هنگام مرگ مخير ميشود که يهودي يا مسيحي بميرد.
در کافي از ذريح روايت شده که امام
صادق عليهالسلام فرمود: هر کس بميرد و حج را بجا نياورد، در صورتيکه نيازي او را
زمين گير نکرده بود، يا مرضي که با آن طاقت حج را نداشت، يا فرمانروايي مانعش نشده
بود يا يهودي بميرد و يا نصراني.
و در خبر ديگر است که: هر کس حج
خانه خدا را به عقب بياندازد تا اينکه بميرد خداي تعالي او را در روز قيامت يهودي
يا نصراني محشور ميکند.
در تهذيب است که معاويهبنعمار از
حضرت صادق آل محمد عليهمالسلام در تفسير قول خداي ذوالجلال (ولله عليالناس حج
البيت من استطاع اليه سبيله) فرمود: اين آيه مربوط به کسي است که استطاعت مالي و
بدني دارد، و اگر آن را به خاطر تجارت عقب بياندازد جايز نيست، و اگر در آن حال
بميرد شريعتي از شرايع اسلام را ترک کرده است موقعي که چيزي در اختيار داشت که با
آن ميتوانست حج را بجا بياورد، و اگر چه قومي از او بخواهند که وي را به حج ببرند
و شرم کند و انجام ندهد، در صورتيکه جز رفتن به حج چيزي برايش روا نبود و اگر چه
با الاغ اجدع اتبري.
در کافي از ابوبصير روايت کرده که
از امام صادق عليهالسلام از تفسير آيه کريمه « و من کان في هذه اعمي فهو في
الاخرة اعمي و اضل سبيله» پرسيدم فرمود: آن کسي است که خودش حج خانه خدا را به
تاخير ميافکند تا اينکه مرگش فرا ميرسد.
از ابوبصير نقل شده که از امام
صادق عليهالسلام شنيدم فرمود: هر کس بميرد در حالي که در عين داشتن سلامتي و ثروت
به حج خانه خدا نرفته بود او از کساني است که خدا فرموده است (و نحشره يوم القيمة
اعمي) ميگويد عرض کردم پناه بر خدا ميبرم کور محشور ميشود فرمود بلي خداي تعالي
او را از راه حق کور ميکند. و در صحيحه معاويةبنعمار نظير همين روايت آمده با
اين تفاوت که در آن «خداي تعالي او را از راه بهشت کور ميکند» ميباشد.
عرض ميکنم: چگونه کور محشور نشود
يا يهودي و نصراني از دنيا نرود در صورتي که يکي از ارکان دين را ترک کرده است و
از يکي از ضروريات دين مقدس اسلام اعراض کرده است، بطوري که از ائمه عليهمالسلام
در اخبار مستفيضهاي روايت شده که فرمودند:
«اسلام بر پايه نماز، زکات، حج،
روزه، و ولايت بنا شده است.»
بر اين اساس حج از امور زيربنايي
اسلام و از ارکان و ستونهاي آن ميباشد، چنانکه ثواب و فضيلت آن بالا است مجازات
ترک آن نيز بزرگ ميباشد، بلکه از گناهان کبيره به حساب ميآيد، چنانکه خداي تعالي
در انتهاي آيه حج ميافزايد: (ومن کفر فان الله غني عن العالمين) يعني هر کس با
نرفتن به زيارت خانه خدا کافر شد خدا از جهانيان بي نياز مي باشد. خلاصه حج يکي از
ضروريات دين است و منکر آن از مسلمانان نيست، و به تاخير افکندن آن از سال استطاعت
بدون عذر شرعي گناهي عظيم و معصيتي بزرگ است.
چه روزهايي براي مسافرت خوب نيست؟
در روزهاي نحس که به کوامل هفته و
ماه و سال معروفاند مسافرت مکروه است.
روزهاي نحس هفته دو، بلکه سه روز
است. يکشنبه، دوشنبه، چهارشنبه. روز يکشنبه بطوري که در بعضي از اخبار آمده روز
بنياميه است و روز دوشنبه بر خلاف آنچه معروف شده روز نحس و بيبرکتي است. در
کتاب خصال خبر صحيح از عليبنجعفر نقل شده که مردي به برادرم حضرت موسيبنجعفر
عليهالسلام عرض کرد فدايت شوم ميخواهم به حج بروم، برايم دعا کن، فرمود: کي ميروي.
جواب داد: روز دوشنبه.
فرمود: چرا روز دوشنبه بيرون مي
روي؟
جواب داد: دنبال برکت هستم زيرا
رسول خدا در آن روز به دنيا آمد.
فرمود: دروغ ميگويند حضرت رسول
خدا (ص) در روز جمعه به دنيا آمده است، و روزي بدتر از روز دوشنبه نيست در آن روز
رسول خدا صلياللهعليه وآله وسلم از دنيا رفت و در آن روز وحي آسمان قطع گرديد
و در آن روز در حق ما ستم شد، آيا برايت روزي را دلالت نکنم که خدا در آن روز آهن
را به داود نرم ساخت؟ آن مرد گفت: بلي، فدايت شوم راهنمايي کن.
فرمود: روز سهشنبه بيرون رو.
و مانند اين خبر در کتاب محاسن
برقي آمده که ابوايوب خزاز ميگويد: ميخواستيم به سفر برويم. رفتيم به حضرت صادق
آل محمد عليهمالسلام سلامي بگوئيم، حضرت فرمود مثل اينکه برکت روز دوشنبه را
خواستهايد؟ گفتيم: بلي.
فرمود: کدام روز شومتر از روز
دوشنبه است پيامبرمان را در آن روز از دست داديم، وحي در آن روز قطع گرديد، بيرون
نرويد روز سهشنبه بيرون برويد.
باز در محاسن برقي از محمدبنابيالکرام،
از حضرت امام صادق عليهالسلام آمده که:
فرمود: ميخواهي در اين روز به
عراق بروي؟ روز دوشنبه بود. گفتم: بلي، مردم ميگويند روز مبارکي است، پيامبر اکرم
صلياللهعليه وآله وسلم در اين روز به دنيا آمده است.
فرمود: به خدا سوگند نميدانند
رسول خدا چه روزي به دنيا آمد، و امروز روز شومي است. پيامبر اکرم امروز قبض روح
شد و وحي قطع گرديد ولي من دوست ميدارم روز پنجشنبه بروي و آن روزي است که رسول
خدا به جنگ بيرون ميرفت.
و آنچه در اخبار آمده که روز
دوشنبه مسافرت کن منباب تقيه و محاشات با بعضي از مردم بوده است، و در بعضي از
اخبار به سفر در روز دوشنبه رخصت داده شده است وقتي که در رکعت اول نماز صبح (بعد
از سوره حمد) سوره هل اتي علي الانسان را بخواني، زيرا در آن سوره آمده که « فوقا
هم الله شر ذلک اليوم و لقاهم نضرة و سرورا».
اما روز چهارشنبه در روايات آمده
که روز بنيعباس است و اخبار زيادي در نحس دائمي و شوم بودن آن وارد شده است به
خصوص چهارشنبه آخر ماه.
بر اين اساس مسافر بايد از سفر
کردن در روزهاي يکشنبه، دوشنبه، و چهارشنبه حذر کند و اگر چارهاي از رفتن نبود
نحوست آنها را با صدقه دادن و توکل به خدا کردن از بين ببرد، از حضرت صادق سلاماللهعليه
آمده که صدقه بده هر روزي ميخواهي بيرون رو.
از اخبار ظاهر ميشود که روز سهشنبه
و پنجشنبه براي سفر کردن شايستگي دارد و بهترين روزها براي رفتن روز شنبه است
بطوري که مرحوم شيخ صدوق در خصال خود از حفصبنغياثنخعي روايت کرده از امام صادق
عليهالسلام که فرمود: هر کس مسافر باشد روز شنبه سفر کند، اگر روز شنبه سنگي از
کوهي حرکت کند خداي تعالي آن را به جاي خود برميگرداند.
و در عيون اخبار الرضا، از حضرت
رضا، از آباء کرامش سلاماللهعليهم روايت شده که رسول خدا صلياللهعليه وآله وسلم
فرمود: (براي امت من در صبحگاههاي روزهاي شنبه و پنجشنبه برکت داده شده است.)
و سفر کردن در روز جمعه بعد از
نماز جمعه گفته شده که ايرادي ندارد و گفته شده که نبايد قبل از نماز جمعه به سفر
رفت.
در مکارمالاخلاق از حضرت امام
صادق روايت شده که فرمود:
روز جمعه دنبال حاجتي نرو و روز
شنبه که شد و خورشيد درآمد دنبال کارهايت برو.
و در خبر صحيح از ابوايوب خزاز
روايت شده که از امام صادق عليهالسلام پرسيدم معني آيه کريمه:
(فاذا قضيت الصلوة فانتشروا في
الارض واتبفوا من فضل الله...) چيست؟ فرمود: نماز خواندن در روز جمعه و پراکنده
شدن در روز شنبه.
کوامل ماه بطوريکه از حضرت اميرمومنان
عليهالسلام و حضرت امام جعفر صادق عليهالسلام نقل شده هفت روز است:
سوم، پنجم، سيزدهم، شانزدهم، بيستويکم،
بيستوچهارم، بيستوپنجم.
مرحوم شيخ اوحد اعلي الله مقامه
الشريف، در رساله توبليه بعد از بيان کوامل هفتگانه ماه گفته است:
حکم رجال غيب بر اين روزها مستولي
است و ممکن نيست در آن ايام کاري صحيح انجام گيرد.
کوامل سال
کوامل سال بيستوچهار روز است و در
هر ماهي دو روز است .مرحوم شيخ اجل اوحد در رساله توبليه از تقويم المحسنين مرحوم
ملا محسن فيض کاشاني باز آورده و گفته است از امير مومنان علي عليهالسلام روايت
شده که فرمودهاند: در هر ماه دو روز، و از امام صادق عليهالسلام روايت شده که
فرمود: در هر ماه يک روز.
در روايت امير مومنان عليهالسلام
است که در طول سال بيستوچهار روز نحس وجود دارد، کاري که در آنها شروع شود به
پايان نميرسد، و بچهاي که در آن روزها به دنيا بيايد زنده نميماند، و جنگجويي
که در آن روزها بجنگد به پيروزي نميرسد، و نهالي که در آن روزها کاشته شود نميرويد.
از اين روزها در هر ماه دو روز
وجود دارد: در ماه محرم يازدهم و چهاردهم، در ماه صفر اول و بيستم، و در ربيعالاول
دهم و بيستم، و در ربيعالثاني اول و يازدهم، و در جماديالاولي اول و يازدهم، ودر
جماديالثاني اول و يازدهم، و در رجب يازدهم و سيزدهم، و در شعبان چهارم و بيستم،
و در ماه رمضان سوم و بيستم، و در شوال ششم و هشتم، و در ذيالقعده ششم و دهم، و
در ذيالحجه هشتم و دهم.
سفر کردن در زماني که قمر در برج
عقرب يا در صورت آن باشد، و در زماني که قمر در محاق باشد، سزاوار نيست.
کليني صدوق، برقي رضوانالله تعاليعليهم
از حضرت امام صادق عليهالسلام روايت کردهاند که فرمود: هرکس در حالي سفر يا
ازدواج کند که قمر در عقرب باشد خيري نميبيند.
بنابراين بايد مسافر نگاه کند که
در اين کوامل سهگانه: کوامل هفته، کوامل ماه، کوامل سال، سفر نکند، و همين طور
کسي که ميخواهد ازدواج کند بلکه حتي با زوجهاش مباشرت نکند مگر موقعي که جزء آن
روزها نيست، تا اگر خداي تعالي به او بچهاي روزي ميکند از عيب و نقص عاري باشد،
و در صورتيکه مجبور به سفر گرديد علاج نحوست صدقه دادن، و توکل به خدا داشتن و
رفتن به دنبال مقصد مي باشد.
مقدمات حج
1- وصيت
1- مستحب است پيش از سفرش وصيت
کند، بلکه از لوازم ايمان است، بطوريکه در حديث آمده توسن نميخواهد مگر اينکه
وصيت او در زير سرش باشد براين اساس وصيت ميکند به آنچه به نفع او يا در گردن
اوست، و به آنچه بايد بعد ازمرگ او انجام شود مثل نماز، روزه و غير آنها، و به کسي
وصيت کند که مورد اعتماد و عارف به مسائل باشد.
2- بر هر مکلف به خصوص موقع سفر
طاعت مانند تشرف به مشاهد مقدسه، و بالاخص به هنگام عزيمت به حرمين شريفين واجب
است؛ حقوق مردم مثل بدهي، مظالم عيال، حتي مهريه زوجه را بپردازد، مگر اينکه
طلبکار يا همسر رضايت داشته باشند.
2- زکات
3- بر هر مکلف واجب است همه اموال
و نقدينگي خود را با پرداخت زکات و خمس آل محمد عليهمالسلام پاک سازد، و جايز
نيست با داشتن زکات و خمس به سفر حج برود، و چگونه به مهماني خدا ميرود با اينکه
مانع زکات و خمس شده است؟
و چگونه آرزو دارد و اميدوار است
که مولايش او را ببخشد و گناهانش را بيامرزد، در حاليکه حق او و حق آلمحمد عليهمالسلام
و حقوق فقرا و سادات بيبضاعت را غصب کرده است؟
پس بايد به سوي خدا نرود و به عفو
او اميدوار نباشد مگر اينکه تمامي بدهيها و حقوق ديگران را پرداخته باشد، و کدام
بدهي بالاتر از حقالله و حق اولياءالله صلواتاللهعليهماجمعين ميباشد؟
4- فقط پرداخت خمس نفقه سفر کافي
نيست، بطوريکه بعضي از افراد فريبکار انجام ميدهند؛ در صورتيکه خدا و پيامبرش را
نميشود فريفت، و بهشت خدا با فريب حاصل نميشود.
5- اگر نزد او مقداري مال باشد که
فقط براي مسافرت حج کفايت ميکند و با پرداخت خمس و زکات نميتواند به حج برود، در
اين صورت مستطيع نيست، بلکه دين را ميپردازد و خمس و زکات خود را ميدهد و به حج
نمي رود، زيرا پرداخت ديون از رفتن به حج مقدم است.
3- استطاعت
6- مستطيع کسي است که توشه راه،
وسيله مسافرت، و هزينه خانواده در طول سفر حج را دارا باشد، بر حسب مقام و موقعيتي
که در اجتماع دارد، بنابراين فردي با ثروت اندک ممکن است مستطيع باشد و فردي که
مثلا به خدمتگزار و غيره نياز دارد ممکن است مستطيع نشود.
7- لازم نيست خود توشه، وسيله اياب
و ذهاب، يا بهاي آنها نزد مکلف موجود باشد، بلکه اگر مالي يا ملکي اضافه بر
مايحتاج داشته باشد آنها را ميفروشد و در هزينههاي حج بکار ميبرد، و چنين فردي مستطيع
ميباشد.
8- اموالي که انسان بر حسب موقعيت
اجتماعي خود در زندگي به آنها نيازمند است مستثني ميباشد بنابراين خانه مسکوني
لايق به حال و شرف، و اثاثيه خود اعم از ظروف و فرشها و لباسهاي تجملي، و وسايل و
ابزار کار و معاش، و کتابهاي علمي اهل علم که حتي گاه مورد نياز او هستند، زر و
زيورهائي که زن بر حسب موقعيت خود دارد، «وسيله سواري و خدمت مانند» اسب و برده که
براي او ضرورياند، وسيله دوخت و دوز و ابزار کاري جهت رفتن به حج به فروش نميرسد.
9- اگر در بين مستثنيات ياد شده
چيزي زايد و اضافي وجود دارد، و براي توشه راه، وسيله رفت و برگشت کفايت ميکند در
اين صورت وي مستطيع است و واجب است آن را بفروشد و در رفتن به حج هزينه کند، اگر
شخص خانهاي زايد بر شان خود داشته باشد مثل اينکه خانهاي با يکصد متر مربع و
چهار اتاق برايش کافي است، اما خانهاي دارد خيلي وسيع، با اتاقهاي زياد، در
اينصورت واجب است آن خانه را بفروشد و با قسمتي از بهاي آن خانه ديگري خريداري کند
و با بقيه به زيارت خانه خدا مشرف شود، يا اينکه قسمتي را تفکيک کرده و بفروشد و
به حج بيتالله الحرام شرفياب شود.
10- لباسهاي تجملي زياد و زائد و
کتابهاي فراواني که قسمتي از آنها کفايت ميکند، همچنين زر و زيورهاي اضافي « و نه
لازم» همسر نيز به همين نحو مي باشد.
11- اگر به مکلف بر حسب موقعيت و
شرف اجتماعي او توشه راه و وسيله اياب و ذهاب کافي بذل شود مستطيع ميشود و واجب
است آن را قبول کند و حج وي حج تمتع بشمار ميآيد، و اگر بعدا خود امکانات کافي
پيدا کرد رفتن به خانه خدا برايش واجب نيست. اين در صورتي است که خود او مستطيع
نباشد که در اين صورت قبول بذل واجب نيست.
12- در وجوب حج از راه بذل لازم
نيست پس از برگشتن از حج مالي يا ملکي داشته باشد که با آن زندگي کند.
13- لازم نيست بذل، مال يک نفر
باشد اگر دو يا چند نفر هم بذل کنند حج بر او واجب مي شود.
14- انسان مکلف نيست مايحتاج خود
را بفروشد و به حج برود و پس از برگشتن گرفتار تنگدستي و سختي غير قابل تحمل در
امر معاش گردد، اگر مالي يا ملکي دارد که با آن امور زندگي را اداره مي کند نبايد
آن را بفروشد.
15- هر گاه جهت امرار معاش خود و
خانواده ملکي زراعي يا کارگاهي، يا محلي تجاري يا باغ و بستاني يا درآمدهائي از
مستقلات و مزارع دارد تکليف ندارد آن را بفروشد تا به حج برود، اما اگر آنچه دارد
بيش از نيازش باشد مقداري از آن را که براي رفتن به حج کفايت کند« و لطمهاي به
زندگي وي وارد نشود » ميفروشد.
16- همچنين اگر مکلف گمان قوي دارد
که مي تواند پس از برگشتن از حج کاري شرافتمندانه انجام دهد يا با وجهه و اعتباري
که دارد بدون سرمايه تجارت يا کار ديگري برايش فراهم ميشود احتياطا زايد بر نياز
روزمره را ميفروشد و به حج مي رود.
17- هر کس مستطيع نباشد و با به
زحمت انداختن خود از راه قرض، يا با پيادهروي به حج برود، حجةالاسلام او از گردنش
ساقط نمي شود يعني اگر بعد از آن، استطاعت پيدا کند بايد دوباره به حج مشرف شود،
آري اگر مستطيع بود و با زحمت به سفر حج رفت از گردنش ساقط ميشود.
18- همچنين اگر مکلف مستطيع، با
هزينه شخص ديگري به حج برود، کفايت ميکند و واجب نيست دوباره با مال خود به حج
برود.
19- چنانکه در وجوب حج استطاعت
مالي شرط است استطاعت بدني نيز شرط مي باشد، بنابراين اگر مکلفي مريض، يا فلج باشد
و نتواند بايستد يا سوار شود، يا مشقت زيادي را بايد تحمل کند ولو با سوار شدن به
چيزي که وي را به بيتالله الحرام ميرساند واجب نيست و تکليف از او ساقط است.
20- اگر شرايط لازم را دارا باشد و
بعدا به لحاظ پيري زياد، ناتواني يا مرضي غيرقابل علاج بر او عارض شود واجب است از
جانب خود نائب بگيرد.
21- همچنين اگر مانعي در راه باشد،
و از برطرف شدن آن نااميد باشد « و نائبي حج او را انجام دهد» شخص مکلف با همين
عذر بميرد نائب گرفتن از طرف او بدون اشکال کفايت ميکند. اما اگر موانع برطرف و
استطاعت مالي و بدني باقي باشد بنا بر احتياط به حج ميرود.
22- اگر زن در سفر حج نياز به محرم
يا نوکر و کلفت داشته باشد و به تنهائي نتواند به حج برود مخارج سفر آنها نيز جزء
شرايط استطاعت او مي باشد، يعني اگر تنها هزينه مسافرت خود را داشته باشد و نه
هزينه همراه را مستطيع نيست.
23- زن مستطيع بدون اجازه شوهر به
حج ميرود و شوهرش حق ندارد مانع او شود.
24- هر کس مستطيع باشد جايز نيست
از طرف ديگري نائب باشد.
25- هر کس از طرف ديگري يا ديگران،
يک يا چند بار به عنوان نائب به حج برود حج از وي ساقط نيست، بنابراين در صورت
مستطيع شدن واجب است جهت اداي مناسک حج به خانه خدا برود.
26- از شرايط استطاعت يکي
نيز داشتن وسيله تامين مخارج شرعي و عرفي اهل و عيال است در مدتي که به سفر حج
خواهد رفت بطوريکه قبلا نيز اشاره شد، پس اگر از عهده تامين مخارج خانواده در اين
مدت برنميآيد مستطيع نيست گرچه مالک توشه راه و زاد و راحله است.
27- اگر به شخص مديوني نيز هزينه
حج بذل شود مديون بودن او مانع از وجوب حج نيست، اما اگر وقت پرداخت دين شده، و
طلبکار هم مطالبه ميکند و او نيز ميتواند اگرچه به تدريج دين خود را ادا کند در
اينصورت حج بر او روا نبوده بلکه جايز نيست.
28- اگر «آنکه به او بذل شده است»
قادر به اداي دين اگر چه به تدريج نباشد، مديون بودن او باز مانع وجوب حج نميشود،
و اگر چه طلبکار مال خود را مطالبه کند و اين سفر را برايش روا ندارد.
29- اگر وقت پرداخت قرض رسيده باشد
و مديون بتواند بپردازد اما طلبکار اجازه سفر به او بدهد و طلب خود را به آينده
موکول کند، اشکالي در مانع نبودن قرض از رفتن به سفر حج وجود ندارد.
30- قبول انواع هبه به شرط رفتن به
حج ، واجب نيست، و مانند بذل نمي باشد.
31- هر گاه فردي وصيت کند مقداري
کافي از مال وي را بر حسب حيثيت و شخصيت به کسي بدهند به اين شرط که به حج برود، و
وصي در زنده بودن صاحب وصيت آن را رد نکند، و شخصي که به نفع او وصيت شده از اين
موضوع باخبر نشود مگر بعد از فوت صاحب وصيت برايش واجب است قبول کند و به حج برود.
32- فرزند آزاد، آزاد است و هيچ کس
حتي پدرش مالک او نيست بنابراين جايز نيست پدر با مال پسر خود به حج يا به زيارت
برود.
33- همچنين براي فرزند جايز نيست
با مال پدر به حج، يا به زيارت برود مگر با اذن و رضايت او بلکه پدر و پسر نميتوانند
بياذن و رضا در مال همديگر تصرف کنند.
34- همچنين بر هيچ کدام از آن دو
واجب نيست جهت حج خانه خدا مالي را به ديگري بذل کند.
35- هر گاه پيش از رسيدن به
استطاعت، يا قبل از حضور در مراسم حج، نذر کند که در روز عرفهاي که خواهد آمد به
زيارت حضرت حسين عليهالسلام برود، و شرايط استطاعت در او جمع شود اداي نذر خود را
بر رفتن به حج مقدم ميدارد.
36- اگر حال استطاعت براي سال بعدي
برايش باقي باشد به حج ميرود در غير اين صورت واجب نيست.
37- اگر نذر کند در تمامي روزهاي
عرفه به زيارت امام حسين برود و مستطيع شود، آيا اين نذر هميشه مانع حج او خواهد
شد و حج از گردن وي ساقط خواهد بود؟ براي اينکه طبق حکم شرعي مانعي از وجوب حج وجود
دارد، يا اينکه مانع وجوب حج نيست به اين دليل که اداي نذر واجب عرضي است و رفتن
به حج واجب ذاتي، و عرضي نميتواند مانع واجب ذاتي باشد، در اين مساله اشکالي وجود
دارد و وجه اول اشبه است.
38- اگر در يکي از سالها جمع آن دو
ممکن شود، مثلا در ابتداي روز نذر خود را ادا کند و سپس با وسيلهاي سريع مانند
هواپيما در عرفات حضور پيدا کند و در راه و در فضا لباس احرام بپوشد که حج او حج
افراد باشد اگر وسع مالي وي اجازه دهد واجب است اين کار را انجام بدهد، مشروط بر
اينکه قصد او از نذر ماندن در کربلا تا ظهر يا تمامي روز عرفه نباشد که جمع اين دو
ممکن نيست.
39- اگر مردي جهت کار در حج اجير
شده و با همان اجرت به حد استطاعت ميرسد، يا استطاعت برايش حاصل شود در حاليکه
اجير ديگري شود حج بر او واجب است، زيرا اعمال حج منافاتي با کار و خدمت و تزاحمي
با آنها ندارند، و رفتن راه مقدمه رسيدن به حج است و خود حج نيست تا بگويد من بايد
براي خودم راه بروم و نه براي ديگري، بنابراين اگر کسي مسافر بود يا اينکه راه حج
را نه براي حج رفت و استطاعت حج را يافت و حج را بجاي آورد کافي است، و وظيفه
ندارد به ديار خود برگردد و از آنجا به حج برود.
40- اگر به فقير آن مقدار خمس
بدهند که مستطيع شود واجب است به حج برود و کفايت ميکند.
41- از شرايط استطاعت يکي
هم نبودن مانع در راه است و امنيت سفر، بنابراين بنابراين اگر مانعي در راه وجود
دارد يا ترس از عدم امنيت در اينصورت واجب نيست گرچه زاد و توشه و وسيله رفتن در اختيار
دارد.
42- اگر دو يا چند راه باشد و راه طولاني امن باشد و ترس
و مانعي باشد اگر وضع مالي او ايجاب کند واجب است از آن راه به حج برود.
43- اگر اعتقادش اين باشد که به حد بلوغ رسيده يا آزاد
است اما پس از وقوف در عرفات و وقوف در مشعرالحرام خلاف اين عقيده ثابت شود و
معلوم گردد صغير است يا برده ديگري است حج او کفايت نميکند، بنابراين پس از بلوغ
يا آزاد شدن اگر مستطيع شود حج بر او واجب ميباشد.
44- اگر اعتقادش اين باشد که صغير يا برده است و پس از
حج خلاف آن صادر شود همان حج از او کفايت ميکند و اعادهاش واجب نيست.
45- آنکه داراي تمام شرايط استطاعت است جايز نيست بجاي
خود نائب بگيرد بلکه واجب است خود او اعمال حج را به جاي آورد، و در مسائل 19،20 و
21 گفته شد که مريض يا فلج يا پيري که به تاخير افکند و از سلامتي خود نااميد
گرديده جايز است نائب بگيرد.
46-هرگاه به حج رفتن او به واجبي خلل برساند مثلا بايد
نمازي را ترک کند يا لازمهاش فعل حرامي باشد مثل کشتن شخصي يا خوردن مشروب مستطيع
نيست بلکه حج برايش واجب نيست،مانند اينکه به کشتيهايي سوار شود که در خورد و
خوراک آن اجتناب از نجاست امکان ندارد، و نماز را نميتواند با طهارت به جاي آورد،
بلکه نه طهارت آبي و نه ترابي برايش ميسر نيست مثل اين سفر برايش حرام ميباشد.
47- هر گاه مستطيع شود و از همان راهي که مخل به عمل
واجب است يا موجب ارتکاب عمل حرامي و مرتکب حرام هم بشود حج او صحيح است و ذمهاش
فارغ شده گرچه حرامي را مرتکب شده است.
48- اگر مستطيع بداند که رفتن به حج موجب هتک ناموس او
خواهد شد يا اموال و دارائي او به غارت خواهد رفت يا خانهاش ويران خواهد شد حج بر
او واجب نيست، بلکه حرام است. چنين فردي اگر حج را با نبودن اين عذرها به تاخير
انداخته بعد از رفع محذور ولو با زحمت هم باشد به حج ميرود، اما اگر به تاخير
نيانداخته مستطيع نميشود مگر پس از زوال عذر.
49 ختنه شدن شرط صحت است،بنابراين هر کس مختون
نباشد و حج کند حج او باطل ميباشد، زيرا مختون بودن شرط صحت حج ميباشد بطوريکه
روايات به اين حکم صراحت دارند.
50- مستحب است حاجي قبل از بيرون رفتن از خانه خود دو
رکعت نماز بخواند و پس از نماز بگويد:
دعا
سپس از خانه بيرون ميرود و در در خانه مينشيند و رو ميکند
به سمتي که قصد رفتن دارد و سه بار سوره فاتحه را و سه بار آيةالکرسي را ميخواند
و به سمت جلو و راست و چپ ميخواند.
51- در بعضي روايات آمده است که سوره توحيد، قلاعوذبربالناس
و قلاعوذبربالفلق را به سه طرف ميخواند و سپس ميگويد:
دعا
52- مستحب است موقع سوار شدن صدقه به فقير و مساکين
بدهد، و بهترين روزها را براي سفر خود اختيار کند.
وآنها اين سه روز هستند:
روزشنبه، اين بهترين آنها است، و روايت شده که در اين
روز که هيچ سنگي حرکت نکند مگر اينکه خدا او را سر جايش برگرداند.
روز سهشنبه، بطوريکه در خبر آمده در آن روز حوائج طلب
شوند و آن روزي است که خدا آهن را براي حضرت داود علي نبينا و آله و عليهالسلام
نرم ساخت.
روز پنجشنبه، روزي که خدا و رسول خدا آن را دوست ميدارند
و از بيرون رفتن در روزهاي کوامل بطوريکه به تفسير گفتيم اجتناب ميورزد.
53- مستحب است زاد و توشه خود را فراوان و مرغوب کند و
رفتارش را با مردم نيکو نمايد بخصوص رفقاي کاروان، و خشم خود را فرو برد، و تقوي و
شايستگي و حسن رفتار را شعار خود کند بطوريکه حضرت امام صادق امر فرمودند.*
اقسام حج
حج تمتع
حج افراد
حج قران
در احکام حج نيابتي و شرايط آن
اقسام حج
حج بر سه گونه است: حج تمتع، حج افراد، حج قران.
حج افراد و حج قران بر کساني واجب است که از سکنه مکه يا
حوالي آن تا فاصله شانزده فرسخي باشند و عمره اين افراد پس از انجام حج انجام ميشود.
ولي حج تمتع وظيفه افرادي است که فاصله محل سکونت آنها
از مکه مکرمه بيش از شانزده کيلومتر باشد عمره اين افراد جلوتر از حج ايشان صورت
ميگيرد.
شرايط وجوب حجةالاسلام
اول: بلوغ
54- حج به افراد نابالغ واجب نيست گرچه داراي زاد وراحله
باشند.
55- اگر ولي به حج رفت و بچه را با خود برد و بر روي
لباس احرام و بر وي لباس احرام پوشانيد و بچه در اثناء حج پيش از وقوف در عرفات يا
مشعرالحرام به حد بلوغ نرسيد حج وي به جاي حجةالاسلام کافي نيست.
56- اگر بعد از وقوف در مشعر نيز به حد بلوغ برسد کافي
نيست، و پس از بلوغ به شرط استطاعت واجب است به حج برود.
57- اگر نابالغ قبل از وقوف در عرفات يا قبل از ورود به
مشعرالحرام بالغ شود واجب است در باقي اعمال حج نيت وجوب کند، اگر چه همان قصد و
نيت قربةاليالله کفايت ميکند، و حجةالاسلام او انجام شده و کافي است.
58- اگر بچه مميز باشد ولي طفل لباسهاي احرام را بر او
ميپوشاند و از طرف او استحبابا لبيک ميگويد، قرباني ميکند و رمي جمرات را از
طرف او انجام ميدهد و او را طواف ميدهد و از طرف او دو رکعت نماز طواف را ميخواند
و وي را به سعي بين صفا و مروه ميبرد.
دوم: عقل
59- حج بر ديوانهاي که جنون او دائمي است واجب نميباشد
گرچه استطاعت مالي داشته باشد بر ديوانه ادواري نيز که ايام صحت وي از جنون براي
انجام اعمال حج کافي نباشد واجب نيست، اگر ديوانه ادواري قبل از وقوف در عرفات يا
مشعرالحرام صحت يافت و در مدتي که ديوانه نيست باقي اعمال حج را بجاي آورد کفايت
ميکند.
سوم: آزادي
60- حج به برده « و کنيز» واجب نيست اگرچه بخشي از بردگي
او هم آزاد شده باشد.
61- اگر مالکش به او اجازه بدهد حج وي صحيح است ولي به
جاي حجةالاسلام کفايت نميکند، پس اگر آزاد شد و مستطيع گرديد به حج ميرود.
62- اگر بردهاي در روز عرفه يا در شب عيد قربان آزاد شد
در صورتيکه وقوف عرفات يا وقوف مشعرالحرام را درک کرده باشد حج او صحيح است و حج
وي به صورت حج افراد درميآيد و عمره مفرده را بعد از آن به جاي ميآورد اگر چه از
اهالي مکه نباشد.
چهارم: استطاعت
63- در مسائل قبلي بعضي از موارد استطاعت اعم از مالي يا
بدني امنيت راه وغيره شرح داده شده و معلوم گشت که توشه و وسيله رفت و برگشت هر دو
شرط وجوب حج ميباشد، بنابراين اگر کسي اين دو را نداشته باشد و مسافت نيز طولاني
باشد حج بر او واجب نيست، اگر چه قادر است بدون وسيله يا پاي پياده همه راه را
برود.
64- احتياط اين است که اگر قادر باشد بدون زحمت پياده به
حج برود به خصوص که راه دور نباشد به حج ميرود و بنا بر احتياط واجب اگر مستطيع
شد دوباره به حج ميرود.
پنجم: اسلام و ايمان
65- اين دو شرط صحت حج هستند و نه شرط وجوب آن برخلاف
شرايط سابق، يعني اگر يکي از آن شرايط نباشد حج واجب نيست.
66- حج بر کافر نيز با داشتن شرايط سابق واجب است ولي
عبادات او صحيح نيست.
67- اگر با دارا نبودن شرايط يا با نداشتن يکي از آنها
به حج برود، حجةالاسلام به حساب نميآيد، بلکه واجب است با داشتن شرايط دوباره به
حج برود.
حج تمتع و کيفيت آن
68- حج تمتع مشتمل است به عمره تمتع و حج تمتع.
69- عمره تمتع پنج واجب دارد:
1) احرام از يکي از ميقاتها، يعني محلهايي که آنها را
رسول خدا (ص) تعيين فرمودند که حجاج از آنها احرام ببندند.
2) هفت بار دور خانه خدا طواف کردن.
3) نماز طواف عمره در مقام ابراهيم علي نبينا وآل وعليهالسلام.
4) هفت شوط بين صفا و مروه سعي کردن.
5) تقصير يعني قسمتي از موي سر يا ناخنها را کوتاه
کردن.
70- نزد ما طواف نساء از واجبات عمره تمتع نيست مگر نزد
بعضي، بنابراين وقتي حاجي واجبات پنجگانه را بجاي آورد آنچه با لباس احرام بر وي
حرام شده بود حلال ميشود، و از هر چه ممنوع شده بود ميتواند بهرهمند شود.
71- حج تمتع سيزده واجب دارد:
1) احرام از مکه معظمه براي حج.
2) وقوف در عرفات در روز نهم ذيالحجه از ظهر تا غروب
شرعي.
3) وقوف در مشعرالحرام از اول طلوع فجر روز دهم ذيالحجه
تا طلوع خورشيد.
4) رمي جمره عقبه با هفت عدد سنگريزه در روز عيد.
5) ذبح يا سخر پس از رمي جمره.
6) تراشيدن موي سر يا کوتاه کردن بعد از سخر يا ذبح
قرباني.
7) طواف يعني طواف حج که طواف زيارت نام دارد، هفت شوط
به دور خانه کعبه.
8) دو رکعت نماز طواف در مقام ابراهيم علي نبينا وآله و
عليهالسلام.
9) هفت بار سعي بين صفا و مروه.
10) طواف نساء، زن و مرد و بچه فرقي ندارد.
11) دو رکعت نماز طواف نساء در مقام ابراهيم علي نبينا و
آله و عليهالسلام.
12) برگشتن به صفا به قصد ماندن در آن در شبهاي يازدهم و
دوازدهم.
13) رمي جمرات در روزهاي يازدهم و دوازدهم.
72- وقتي حاجي اين واجبات را که يادآوري گرديد انجام
بدهد از اعمال حج فارغالذمه ميشود.
عمره تمتع
واجبات عمره تمتع به صورت مفصل
اول: احرام
73- احرام عمره تمتع بايد در ماههاي حج يعني شوال، ذيالقعده
و ذيالحجه باشد.
74- احرام واجب است از يکي از ميقاتهاي پنجگانه باشد:
1) مسجداشجره يا ذوالحليفه براي اهل مدينه، احتياط است
از داخل مسجد لباس احرام بپوشند.
2) جحفه ميقات آنانکه اهل شاماند.
3) قرنالمنازل ميقات اهل طائف است.
4) يلملم ميقات يمنيها است و يلملم نام کوهي ميباشد.
5) وادي عقيق براي عراقيها ميباشد.
75- واجب است بر کساني که در اين ميقاتها هستند يا از
آنها عبور ميکنند محرم شوند و اگر چه اهل آنها نباشند.
76- در ميقات واديالعقيق بهتر است که احرام را در
ابتداي بيابان (مسلخ) ببندد، و اگر در آن ممکن نشد در وسط بيابان (غمره) بهتر است
احرام بستن را به آخر بيابان (ذات عرق) به تاخير نياندازد مگر به جهت ترس و تقيه.
77- به تاخير انداختن احرام تا (جحفه) از روي ناچاري
جايز است براي کسي که وظيفهاش احرام بستن از مسجد شجره باشد.
78- شناختن محل ميقات واجب است تا جائي که ممکن باشد در
غير اين صورت به ظن حاصل از گفتههاي اهالي اين محلها، کاپيتان هواپيما، ناخداي
کشتي، افرادي که در عرشه کشتيها کار ميکنند اکتفا ميکند.
79- اگر از راهي برود که به هيچ يک از اين ميقاتها نميرسد
واجب است از موازات و محاذات نزديکترين ميقات لباس احرام بپوشد، مثلاً کسي که از
راه دريا وارد ميشود در محاذات يلملم احرام ميپوشد، به عبارت ديگر حاجي از بابالمندب
و از جنوب درياي سرخ وارد ميشود در محاذات يلملم محرم ميشود، و کسي که از کانال
سوئز يا از جهت شمالي درياي سرخ ميآيد در محاذات مسجد شجره محرم ميشود، و آنکه
به جده خواهد رسيد در محاذات جحفه، ولي از جده احرام نميبندد نقل کردهاند مرحوم
ابن ادرسي جده را ميقات اهل سعد ميداند ولي اصحاب قول او را حمل بر خطا کردهاند،
و اين موضوع به احرام عمره تمتع مربوط ميشود.
80- ايرادي ندارد از محاذات ميقاتهاي ديگر احرام ببندد
چه آنکه از دريا وارد ميشود و چه کسي که از خشکي ميآيد، و نصوص وارده به پوشيدن
احرام از ميقاتها در خصوص افرادي است که از ميقاتي غير از ميقات مربوط به خودشان
وارد ميشوند.
81- ميقات احرام حج مکه معظمه است.
82- هر کس قصد حج دارد برايش جايز نيست بدون لباس احرام
از ميقات عبور کند، و هر کس تخلف کرد و از آن عبور نمود واجب است برگردد و از
ميقات محرم شود، و هر کس به لحاظ ترس، يا مرض يا کمي وقت نتواند به ميقات برگردد
اگر ميقاتي در جلو وجود نداشته باشد حج وي باطل ميباشد.
83- هر کس جاهل باشد به اينکه بايد از ميقات محرم ميشد
يا فراموش کند و در ميقات محرم نشود واجب است به ميقات برگردد، و آنکه نميتواند
به جهت ترس يا مرض يا کمي وقت برگردد هرچقدر بتواند به سمت ميقات برميگردد و اگر
از آن هم معذور باشد از همان محل محرم ميشود. کسي که تنها قصد دارد به مکه برود و
نيت حج نداشت و کسي که بعد از گذشتن از محل احرام قصد حج ميکند در اين صورت اگر
وارد حرم يا وارد مکه نشده باشد و وقت نيز تنگ نباشد، يا برگشتن او متضرر نباشد به
ميقات خود برميگردد و از آن جا احرام ميبندد و اگر برگشتن به ميقات برايش مشکل
باشد تا آنجا که ميتواند برميگردد، و اگر ممکن نباشد از همان محل محرم ميشود،
اينها هم در صورتي است که در مسير او ميقاتي در جلو نباشد، و اگر باشد برنميگردد
بلکه از آن ميقات ميپوشد.
84- هر کس عمره يا حج يا هر دو از روي جهالت يا فراموشي
محرم نشود.
84- هر کس احرام عمره يا حج يا هر دو را از روي فراموشي
يا ناداني ترک کند، و تمامي مناسک عمره و حج را بطور کامل انجام دهد حج او صحيح
است، و قضا برايش لازم نيست به جهت نص صحيح و صريحي که در اين باره وجود دارد.
85- احرام قبل از رسيدن به ميقات صحيح نيست، و هر کس به
همين نحو احرام ببندد احرام او باطل است. و واجب است وقتي به ميقات رسيد احرام را
تجديد کند مگر در دو صورت:
اول: اگر نذر کرده باشد پيش از رسيدن به ميقات محرم شود
مثلاً بگويد اگر خدا سلامتي مرا برگرداند يا فلان حاجتم را برآورده سازد از وطن
خودم، يا از فلان محل براي عمره و حج احرام خواهم بست، نذر او به لحاظ نصهاي صريح
که در رابطه با ارجحيت نذر وارد شده در اين رابطه صحيح است و لازم نيست به موقع
رسيدن به ميقات لباس احرام را دوباره بپوشد، اگرچه احتياط همين است، گاه عهد و
سوگند نيز ملحق به نذر ميشود اما نص در خصوص نذر است نه عهد و سوگند، بنابراين
اگر با توجه به عهد و سوگند لباس احرام را قبل از رسيدن به ميقات بپوشد احتياطاً
احرام را در ميقات تجديد کند.
دوم: اگر قصد دارد در ماه رجب عمره مفرده به جاي آورد و
ترس از اين دارد تا رسيدن به ميقات ماه رجب سپري شود در اين صورت قبل از رسيدن به
ميقات محرم ميشود تا فضيلت و ثواب خاص ماه رجب را بدست آورد.
مسافر چگونه در هواپيما محرم شود؟
86- هر کس قصد دارد با هواپيما به حج برود بهتر است اول
به مدينه منوره برود تا اينکه از مسجد شجره که افضل ميقاتها است محرم شود يا با
اتوبوس روباز يا با استفاده از چهارپايان ، اين حکم زماني است که وقت زياد است.
87- اگر وقت تنگ باشد و ناچار بخواهد به مکه برود وظيفهاش
اين است که نذر کند و از وطن خود محرم شود يا يک ساعت بعد از پرواز هواپيما، و
جلوتر از آنکه هواپيما از ميقات بگذرد محرم بوده باشد، چون هواپيما در ميقات فرود
نميآيد و در ضمن محاذات ميقات براي انسان نامعلوم است و به همين جهت نميتواند در
فضاي ميقات محرم شود. به موقع نذر ميگويد:
براي خداست در عهده من اگر در اين هفته يا امروز يا در
اين ماه سفر حج برايم روزي شود در وطن خودم يا نيم ساعت بعد از حرکت هواپيما قربةاليالله
محرم شوم. تا که احرام او قبل از رسيدن هواپيما به ميقات باشد.
اين نذر صحيح است اگر حرکت هواپيما از بالا يا محاذات
يکي از ميقاتها باشد مانند حرکت از شام و مدينه به مکه، در اين صورت هواپيما از
فضاي «مسجد شجره» و «جحفه» ميگذرد و مانند حرکت از يمن يا يامه به مکه و نه جده
که در اين صورت از جو «يلملم» ميگذرد و مانند حرکت از ايران و کويت و عراق که
امکان دارد هواپيما از جو « واديالعقيق» يا از نزديک آن بگذرد.
88- حاجي شهرها و کشورهاي واقع در غرب حجاز مانند مصرو
سودان و حبشه و اغلب نقاط آفريقا و عدهاي از شهرهاي آمريکا، حتي کشورهاي اروپا از
هيچ ميقاتي عبور نميکند زيرا ميقاتها در شمال مکه (مسجد شجره و جحفه) و در جنوب
آن (يلملم وقرنالمنازل) و در شرق و جنوب شرق آن (واديالعقيق) قرار دارند و در
غرب ميقاتي وجود ندارد«مگر جده برابر مختارابنادريسي که در فتواي خود منفرد
است»، تکليف حجاج اين کشورها اين است که وقتي به جده رسيدند در صورتيکه وقت وسيع
باشد به يکي از ميقاتها بروند و از آن احرام ببندند، اما در مواقع ناچاري و کمي
وقت ايرادي ندارد از جده محرم شوند و نيازي ندارد بعد از بستن احرام با رفتن در
سايه هواپيما مرتکب حرام شوند.
89- هواپيمائي که از پاکستان و هند و جاوه و چين و مسقط
پرواز ميکند اول از فضاي مکه ميگذرد و سپس در جده فرود ميآيد.
برخي از شخصيتهاي علمي بر اين قولند:
حاجي که به جده ميرسد از آنجا با نذر احرام ميبندد و
به مکه ميرود ولي در نزد ما ثابت نشده است که بين مکه و جده ميقاتي يا محاذات
ميقاتي باشد، بنابراين احرام بستن از جده با نذر يا غيره با داشتن وقت و اختيار
مشروع نيست. اما يلملم و جحفه محاذي کسي که از جده ميگذرد نيست تا داخل مکه شود و
در محاذات آنها قرار گيرد، حرکت محرم بدون داشتن عذر زير سايه حرام است، مگر اينکه
محرم دچار عارضهاي باشد مانند مرض، يا گرما و يا سرماي مضر، در اين صورت ايرادي
نيست در زير سايه حرکت کند ولي بنا بر احتياط بايد به جاي هر شب و روز گوسفندي را
فديه دهد و اگر بدون عذر زير سايه حرکت کند گناه کرده است اما به احرام و عمرهاش
خللي نميرسد.
90- اگر ممکن باشد که جهت انجام عمره مفرده وارد مکه شود
و سپس به (قرنالمنازل) رفته و از آنجا جهت عمره تمتع احرام ببندد بهتر است، و اگر
وقت تنگ باشد و از فوت وقت بترسد بعيد نيست عذري باشد به اينکه در حال احرام زير
سايه حرکت کند، در اين صورت گناهي بر او نيست و براي هر شب و روز چنانکه گذشت فديهاي
ميدهد، و خدا دانا است و آن که علم کتاب در نزد او است.
مستحبات احرام:
91- مستحب است براي احرام موي سر خود را از اول ذيالقعده
کوتاه نکند، و اگر کوتاه نکرد مستحب است گوسفندي را بابت کفاره ذبح کند، و بعضي از
علما کفاره مزبور را واجب دانستهاند که موافق احتياط است، اما ما مستحب ميدانيم
به اين جهت که در اين رابطه اخبار معتبري است که جواز آن را تصريح کردهاند، ولي
احتياط راه نجات است.
92- مستحب است پيش از غسل موي صورت و سبيل و ناخنهايش را
کوتاه کند و چرک و کثافات را از خود دور گرداند و به بدن و زير بغل خود نوره بمالد
و موهاي خود را بزدايد گرچه از موزدايي قبلي پانزده روز نگذشته است.
93- غسل احرام مستحب است، و اين دعا به موقع غسل احرام
مستحب است: بسم الله و بالله، اللهم اجعله لي نورا و طهورا و حرزا وامنا من کل
خوف.دعا
و اگر آب سخت بدست آيد يا به جهت مريض بودن از استعمال
آب عذر داشته باشد در اين صورت به جاي غسل تيمم ميکند.
94- غسل کردن پيش از رسيدن به ميقات جايز است چه از مشکل
آب در ميقات بترسد و چه نترسد، مشروط بر اينکه قبل از احرام غسل او باطل نشود و در
ضمن بعد از غسل لباس دوخته نپوشد و در سايه حرکت نکند و اگر بر خلاف اين بود غسل
را اعاده ميکند.
95- مستحب است دو رکعت نماز بخواند و حمد و ثناي خدا را
بجاي آورد و بر محمد و آل محمد درود بفرستد و اين دعا را بخواند:دعا
96- مستحب است احرام پس از اداي يکي از نمازهاي واجب
باشد و بعد از نمازظهر افضل است، و اگر در وقت نمازهاي واجب نباشد شش رکعت و حداقل
دو رکعت نماز مستحبي ميخواند و پس از آن احرام ميپوشد و در رکعت اول بعد از حمد
قل هوالله و در رکعت دوم قل يا ايها الکافرون ميخواند.
97- اگر قبل از غسل، يا بدون نماز خواندن احرام بپوشد
مستحب است پس از غسل و نماز صورت احرام را تکرار کند، خواه آنها را از روي فراموشي
يا ناداني و يا به عهد ترک کرده باشد.
واجبات احرام
98- واجبات احرام عبارتند از:
1) پوشيدن دو تکه لباس احرام براي مردان
2) نيت
3) تلبيه « لبيکهاي چهارگانه»
اول: دوتکه لباس احرام مردان
99- واجب است يکي از لباسهاي احرام را لنگ قرار بدهد و
آن را به دور کمر ببندد بطوريکه از ناف تا زانو را بپوشاند و ديگري را مثل عبا
بدوش بياندازد که هر دو شانه پوشيده شود.
100- بهم گره زدن دوطرف اين لباسها يا بستن آنها با
دگمه يا دوختن آنها با سوزن و سنجاق جايز نيست، اما جايز است در داخل آن دو
سنگريزهاي قرار داده و دور آنها نخي بپيچد.
101- کيفيت مخصوصي براي پوشيدن آنها وجود ندارد، بلکه
اختيار دارد يکي از آنها را رداء و ديگري را ازار کند يا به صورت حايل اندازد.
102- لباسهاي احرام نبايد دوخته باشند يا شبه دوخته مثل
زره يا نمد.
103- آنچه در لباس نمازگزار اعتبار دارد، در لباسهاي
احرام نيز معتبر است از پاک بودن، غصبي نبودن، ابريشم نبودن.
104- بر زنان جايز است لباس دوخته بپوشند ولي پوشيدن ابريشم
خالص بر آنان حرام است.
105- جايز است محرم به خاطر گرما يا سرما لباس غير از
لباس احرام بپوشد ولي بايد آنها را در يکبار بپوشد نه چند بار.
106- جايز است لباسهاي احرام را عوض کند، اگر چرک يا نجس
شده باشند، اما احتياط بر اين است که به هنگام ورود به مکه معظمه همان لباس احرام
اولي را بپوشد و با آنها طواف کند.
107- طواف با لباس سياه مکروه است و بعضي منع کردهاند
و احتياط ترک است.
108- احتياط اين است که محرم نيت کند علاوه بر احرام
عمره اين لباس را در جهت امتثال امر الهي و براي به دست آوردن رضاي او ميپوشم.
109- مستحب است بعد از پوشيدن لباس احرام اين دعا را
بخواند:دعا
110- مستحب است پس از پوشيدن لباس احرام و پيش از نيت و
همزمان با آن اين دعا را بخواند:
دعا
دوم: نيت
111- احتياط بر اين است که حاجي اول به همه اعمال عمره و
حج به طور اجمال توجه کرده و قصد کند که آنها را قربةاليالله انجام ميدهد، و پس
از آن تنها به اعمال عمره توجه کرده و قصد کند آنها را قربةاليالله انجام ميدهد.
112- اگر نايب ديگري است در اين نيتهاي سهگانه از طرف
آن ديگري نيت نيابت ميکند (به مساله 108 و 111 توجه کنيد).
113- احتياط بر اين است که نيت در اعمال عمره و حج ادامه
يابد چنانکه در نماز و غير آن معتبر دانستهاند، مراعات اين احتياط بهتر است.
114- احتياط بر اين است که در نيت مشخصات عمل که واجب
است، مستحب يا اداء يا قضا معين شود، و اين تکليفي است ساده، و بيش از اين اندازه
وسوسه ميباشد.
115- در نيت، معتبر اين است که همزمان با شروع به پوشيدن
لباس احرام باشد، و اگر ترک کند واجب است دوباره تجديد کند و حصول آن در اثناي عمل
کفايت نميکند.
116- واجب است نيت قربةاليالله و از هر گونه شائبه و
يا غيره خالص باشد.
117- تنها نيت احرام کافي نيست، بلکه واجب است تعيين کند
احرام عمره است يا حج تمتع يا قران يا افراد، چنانکه در مسائل نيت (114) به آن
اشاره کرديم.
118- معني و مفهوم احرام اين است که خود را باز ميدارم
از اموري که خداي تعالي آنها را در حال احرام بر من حرام کرده است. و به زودي
محرمات مورد نظر را يادآوري خواهيم کرد.
119- اگر در اثناي عمل شک کند که نيت کرده است يا نه،
اعتنا به شک نميکند و بنا را ميگذارد به اينکه نيت کرده است.
120- هر گاه فراموش کند در نيت قصد حج کرده يا عمره، نيت
را با تعيين قصد خود تجديد ميکند.
121- نيت در عمره و حج هر يک جداگانه بايد باشد و يک نيت
براي آن دو کفايت نميکند، و اگر آن دو را در يکي نيت کرده نيت خود را براي عمره
تجديد ميکند و پس از خارج شدن از احرام، و حين بستن احرام حج، نيت احرام حج را ميکند.
سوم: لبيکهاي چهارگانه
122- احتياط است اين کلمات را بگويد:
لبيک اللهم لبيک لبيک لا شريک لک لبيک ان الحمد و النعمة
لک والملک لا شريک لک لبيک، احتياط اکتفا کردن به چهار تلبيه است و اولي اينکه
لبيک پنجم را نيز تلفظ کند اما نه به نيت وجوب، بلکه به نيت استحباب.
123- بعضي از فقهاء نيت در گفتن « لبيک اللهم لبيک ....»
را واجب دانسته و لبيک را به قصد تقرب که در نيت احرام لازم است مقدم گرفتهاند تا
دو نيت با هم جمع شود، بنابراين قول بايد به هنگام احرام پوشيدن نيت کند « خود را
از انجام کارهاي معلومي باز ميدارم که خدا آنها را در حال احرام برايم حرام کرده
و لبيک ميگويم قربةاليالله» و بلافاصله بعد از اين نيت لبيک ميگويد، ملاحظه
اين قول خالي از احتياط نيست. و از بعضي خبرهاي معتبره چنين برميآيد که تاخير
انداختن تلبيه به بعد از نيت احرام افضل ميباشد، بر اين اساس بهتر است به نحوي که
گفتيم نيت احرام و نيت تلبيه کند و لبيکها را همزمان و بلافاصله بعد از نيت بگويد
و چنانکه در خبر آمده کمي راه برود و بار ديگر لبيک بگويد و نيت قربت بکند.
124- آنکه از مسجد شجره احرام مي بندد لباس احرام را در
داخل مسجد ميپوشد و نماز احرام را در آن ميخواند و احرام را در مسجد بسته نيت ميکند
و لبيکها را ميخواند و وقتي به (بيداء) رسيد که با ذيالحليفه يک مايل فاصله
دارد صداي خود را به جهت لبيک گفتن بلند ميکند خصوصا که سواره باشد.
125- بلند کردن صدا فقط براي مرد است نه زن خنثي.
126- ايرادي ندارد محرم به موقع احرام بستن در يکي از
ميقاتها قسمتي از لنگ را باز کرده و دوباره ببندد، و اين کار به معناي نيت است و
با آن تلبيه را ميخواند.
127- احرام با ذکر تلبيه به قصد قربت منعقد ميشود و يک
بار تلبيه گفتن واجب است، و تکرار آن تا جائي که ممکن باشد مستحب ميباشد، به خصوص
موقع بالا رفتن از جاي بلند و پائين آمدن به دشت و صحرا و موقع سوار شدن و پياده
شدن، و بعد از نماز واجب و مستحب، و ديدن سواره، و موقع خوابيدن و بيدار شدن، و در
مواردي که وضع و حال عوض مي شود. روايت شده که هر کس در حال احرام هفتاد بار از
روي ايمان و به قصد رضاي خدا لبيک بگويد خداي تعالي يک ميليون فرشته را گواه ميگيرد
که او از آتش و نفاق برائت حاصل کرده است، و در خبر مرسلي آمده است که: لبيک گفتن
شعار محرم است پس صداي خود را به لبيک گفتن بلند کن و در مرفوعه آمده که وقتي حضرت
رسول صلياللهعليه و آله و سلم لباس احرام پوشيد جبرئيل فرود آمد که ياران خود را
امر کن تلبيه را با صداي بلند بخوانند و شتر يا گاو قرباني کنند.
128- تکرار تلبيه در عمره تمتع مستحب است تا زماني که
خانههاي سابق مکه ديده شود (نه ساختمانهاي جديدي که در شرق و غرب و شمال مکه
احداث شدهاند) و مرز اين محل (عقبة المدينين) معروف است.
129- تکرار تلبيه در انواع حجها تا ظهر روز عرفه مستحب
است و بعد از آن قطع ميشود.
130- در عمره مفرده وقتي از بيرون حرم به مکه رسيد حين
ورود به حرم تلبيه را قطع ميکند.
131- چون احرام با قصد و گفتن تلبيه منعقد ميشود،
بنابراين اگر غسل احرام کرد و لباس احرام پوشيد و نماز احرام خواند و نيت کرد،
آنگاه به شک افتاد که تلبيه را به جاي آورده و محرمات احرام بر او حرام شده يا به
جاي نياورده و محرمات احرام بر او حرام نشده است؟ اگر چنين شکي کرد و در شک خود
ماند بنا را بر نگفتن تلبيه ميگذارد، و به جاي آوردن محرمات احرام برايش جايز است
و چيزي بر او نيست.
132- معلوم است که بعد از تلبيه احرام منعقد ميشود و
قبل از تلبيه نه، پس اگر مکلف نيت عمره يا حج کرد و به نحوي که( در مساله 123) ياد
کرديم لباس احرام پوشيد و نيت احرام کرد و لبيک گفت احرام او منعقد شده و بيست و
نه مورد برايش حرام گشته است.
محرمات احرام
محرمات سه نوعند:
نوع اول: هم بر مردان حرام است.
نوع دوم: تنها بر مردان حرام است.
نوع سوم: بر زنان حرام است.
نوع اول که بين مردان و زنان مشترک است
1) شکار حيوان صحرائي
133- شکار حيوانات صحرائي به هر صورتي که باشد يا از
طريق گرفتن يا کشتن يا خوردن يا کسي را به شکار کردن آن راهنمائي کردن يا با
اشاره، بلکه حتي سبب شکار شدن گرچه با عاريت دادن وسايل شکار باشد مثل تير، نيزه،
تفنگ، دام، سگ و باز شکاري.
134- چنانکه بر محرم شکار حيوان صحرائي حرام است شکار
کردن جوجه و تخم آن نيز حرام ميباشد.
135- محرم جايز است حيوان دريائي را شکار کند، يعني
حيواني را که در دريا تخم ميگذارد.
136- شکار حيوان اهلي مثل ماکيان، گوسفند، شتر و گاو بر
محرم جايز است.
137- کشتن حيوان موذي صحرا که قصد جان محرم را دارد جايز
است مانند شير، پلنگ، ببر، گرگ، مارو عقرب و غيره.
138- اگر محرم شکاري را کشت يا ذبح کرد، آن شکار به
منزله مرده است و خوردن آن حتي براي افرادي هم که محرم نيستند حرام است و احوط اين
است که دفن شود.
139- اگر محرم حيواني غير ماکول اللحم را شکار کرد مالک
او نميشود و واجب است آن را رها سازد.
140- ملخ جزء شکار صحرائي به شمار ميرود.
کفاره شکار
141- اگر شتر مرغي را بکشد کفاره آن شتر است، و اگر اين
کفاره نبود قيمت قرباني را در نظر ميگيرد و بهاي آن را در صحرا ريخته و آن را
براي شصت مسکين براي هر مسکين به مقدار دو مد گندم صدقه ميدهد، و بر اضافه بر آن
ملزم نيست.و اگر از دادن چنين کفارهاي ناتوان باشد به عوض هر دو مد يک روز روزه،
و در صورت ناتوان بودن هيجده روز روزه ميگيرد.
142- کفاره شکار جوجه شترمرغ، شتر کوچک است.
143- گاو وحشي يا گورخري را بکشد کفاره يکي از آن دو
گاوي اهلي است، و در صورت نبودن، بهاي آن را در صحرا ميريزد و به سي مسکين براي
هر مسکيني دو مد گندم صدقه ميدهد و بر مازاد ملزم نيست، و در صورت ناتواني از
پرداخت کفاره سي روز، و در صورت ناتواني نه روز روزه ميگيرد.
144- کفاره کشتن غزال و خرگوش يک گوسفند است و در صورت
نبودن، بهاي گوسفند را به صحرا ميريزد و آن را به ده مسکين هر مسکين دو مد گندم
صدقه ميدهد و بر مازاد وظيفهاي ندارد و اگر از اين کار ناتوان بود ده روز و در
صورت ناتواني سه روز روزه مي گيرد.
145- کفاره شکستن تخممرغ، اگر جوجه در آن حرکت کند شتري
است و اگر حرکت نکند واجب است شتر نري را با شتر مادهاي نزديکي دهد هر چه بچه
آورد کفاره شکستن تخم است اگر تخمهاي شکسته متعدد باشد، شتران ماده نيز متعدد ميشوند
و در صورت ناتوان بودن از اين کفاره عوض هر تخم شکسته يک گوسفند فديه ميدهد و در
صورت ناتوان بودن ده مسکين را اطعام ميکند و در صورت ناتوان بودن سه روز روزه ميگيرد.
146- کفاره کشتن مرغ قطا (سنگخوار)، کبک و دُراج و امثال
آنها برهاي است که دوران شيرخواري را پشت سر نهاده و ميچرد.
147- کفاره شکستن تخم قطا (سنگخوار) و کبک اگر جوجه آن
به حرکت آمده برهاي است، و در غير اينصورت به تعداد تخمهاي شکسته آميزش دادن قوچ
است با ماده گوسفند هر چه بچه آوردند آنها کفاره ميشوند. و در صورت عاجز بودن مثل
کسي عمل خواهد کرد که در خصوص شکستن تخم شترمرغ (145) گفته شد.
148 کفاره کشتن کبوتر يک گوسفند است اگر محرم باشد و اگر
در داخل حرم و از احرام در آمده باشد کفاره آن يک درهم است، و اگر محرم جوجه کبوتر
را بکشد کفاره آن نوزاد گوسفند است و اگر هم محرم باشد و هم در حرم در اين صورت هر
دو کفاره جمع ميشوند.
149- کفاره شکستن تخم کبوتري که جوجهاش به حرکت درآمده
نوزاد گوسفند است و اگر به حرکت درنيامده محرم يک درهم و محل يک چهارم درهم کفاره ميدهد،
و اگر محرم در حرم باشد کفاره يک درهم و يک چهارم درهم ميباشد.
150- بهاي کبوتر اهلي و کبوتر حرم اگر در حرم کشته شود
يکي است ولي براي کشته شدن کبوتر حرم در مقابل کفاره براي ساير کبوتران حرم گندم
ميخرد.
151- کفاره کشتن خارپشت و سوسمار و موش صحرائي بزغاله نر
و يک ساله ميباشد.
152- کفاره گنجشک، چکاوک، يک مد طعام است.
153-کفاره کشتن ملخ يک دانه خرما است، و همين طور اگر
شپش از تن خود دور اندازد، و اگر ملخهاي زيادي را کشت خونش يک گوسفند است.
154- اگر قتل ملخ غيرقابل اجتناب بود مثلا در راه او
قرار دارد گناهي ندارد.
155- در کشتن زنبور از روي عمد اطعام چيزي از غذا است و
اگر کشتن آن به جهت آزارش باشد چيزي بر وي نيست.
مسائل:
156-
157- اگر حيواني معيوب مثلا دست و بال شکسته يا کوري را
شکار کند حيوان سالمي را کفاره ميدهد و اگر مانند خود او نيز باشد جايز است، براي
حيوان نر، نر و ماده را ميشود کفاره داد و براي ماده نيز همين طور، اما احتياط
اين است که مثل هم باشند.
158- عوض اگر در وقت تلف شدن حيوان داده شود ارزش همان
موقع محاسبه ميشود و اگر
159- اگر حيوان حاملهاي را بکشد که همانند دارد همانند
آن را کفاره ميکند و اگر پيدا کردن آن متضرر باشد در کفاره ارزش حيوان حاملهاي
لحاظ ميشود.
160- اگر به صيد حاملهاي برخورد و صيد، جنين خود را
زنده سقط کرد اما هر دو مردند، از مادر در برابر آن و از بچه در برابر آن کفاره ميدهد
و اگر هر دو زنده ماندند اگر مصدوم معيوب نشده باشد فديهاي ندارد، اما اگر معيوب
شده مابهالتفاوت را کفاره ميدهد، و اگر يکي مرد و ديگري ماند عوض همان را که
مرده فديه ميدهد، و اگر مصدوم بچه مردهاي را سقط کرد مابهالتفاوت حامله و غير
حامله را کفاره ميدهد.
161- اگر محرم حيواني را بکشد اما در شکار بودن آن شک
کند ضامن نيست.
162- اگر گروهي در حال احرام در کشتن صيدي شراکت کردند
هر کدام کفارهاي جداگانه دارند.
163- کفاره خوردن صيد مثل خود شکار کردن است و اگر محرم
هم صيد کرد و هم خورد دو کفاره در گردن اوست.
164- اگر در حال احرام نباشد و صيدي با او باشد داخل حرم
که شد بايد صيد را آزاد کند، و اگر آزاد نکرد و کشته شد عوض آن به گردن او ميباشد.
165- اگر با همراه داشتن صيدي احرام بست حرام است آن را
نگهدارد، و اگر آزاد نکرد تا مرد فديه آن به عهده او ميباشد گرچه قبل از دخول حرم
بميرد.
166- بر کسي که نميداند يا فراموش کرده است در ارتکاب
محرمات بيست و نه گانه که آنها را ذکر ميکنيم کفارهاي بر او نيست، مگر در صيد چه
بداند و چه نداند چه به عمد و چه به سهو و يا فراموشي باشد در هر صورت کفاره واجب
است.
2) بهرهوري مرد و زن از هم
167- لذت بردن مردان از زنان و بالعکس در حال احرام حرام
است چه با همبستر شدن، يا بازي کردن يا بوسيدن و چه با شهوت نگاه کردن، بلکه بهر
صورتي که لذت حاصل شود.
168- هر کس به عمد در حال احرام با زني بيگانه يا با پسر
بچهاي يا با زن دائمي خود و يا زن صيغهاي خود از جلو يا عقب همبستر شود چه انزال
حاصل شود و چه نه، اگر در عمره باشد و قبل از سعي صفا ومروه، عمرهاش فاسد ميشود
و بايد شتري را کفاره بدهد و عمره را نيز به پايان برساند، در اين صورت اگر وقت
زياد است عمره را قبل از حج اعاده و حج خود را تمام ميکند، و اگر وقت اندک بود حج
او به حج افراد تبديل ميشود يعني عمره مفرده را بعد از حج به جا ميآورد و احتياط
بر اين است که در سال آينده حج خود را تجديد کند.
169- اگر همبستري در عمره و بعد از سعي بين صفا و مروه
باشد و قبل از کوتاه کردن موي سر وناخن (تقصير) عمل خود را تمام ميکند شتري را
کفاره ميدهد و عمل او صحيح است.
170 اگر همبستري در احرام حج، و پيش از وقوف در عرفات و
مشعر يا پيش از وقوف در مشعرالحرام باشد حج او فاسد است و واجب است آن را تمام کند
و شتري کفاره بدهد و در سال بعد نيز حج خود را قضا نمايد.
172- اگر مردي در حال احرام با همسرش به شهوت يا بدون
شهوت بازي کند، چه انزال شود و چه نشود کفاره آن شتري است و اگر زن نيز با او
هماهنگ شود کفاره بر او نيز واجب ميشود.
173- هر کس با زنش همآغوش شود يا از روي شهوت او را لمس
يا مس کند يک گوسفند کفاره دارد، و اگر او را در آغوش کشيد اما بدون شهوت وي را
لمس کرد بر عهدهاش چيزي نيست.
174- هر کس از روي شهوت همسر خودش را ببوسد کفاره آن
شتري است، و اگر بدون شهوت ببوسد کفارهاش يک گوسفند است اگر چه کفاره قبلي به
احتياط نزديک است.
175- هر کس بدون شهوت به همسرش نگاه کند، چيزي بر عهدهاش
نيست، و اگر با شهوت نگاه کند يک شتر کفاره دارد.
176- هر کس به عمد به زن بيگانهاي نگاه کند و انزال
نمايد در صورت توانائي يک شتر و اگر تمکن ندارد يک گاو و اگر به آن هم قدرت نداشته
باشد يک گوسفند کفاره به عهده دارد.
177- اگر محرم بشنود که ديگري با همسرش جماع ميکند، يا
صداي زني بيگانه يا وصف او را بشنود و انزال کند چيزي به عهده او نيست، مشروط بر
اينکه عادت او در اين موارد چنين باشد.
178- اگر عادت او در اين موارد انزال باشد، و يکي از
آنها به قصد و عمد از او صادر شود احکام استمناء بر او جاري ميشود که خواهد آمد.
179- مثل اين است، اگر به قصد و عمد صورت گرفت و عادتش
در همه اين صورتها انزال بود (178) و اگر يکي از اين موارد بدون قصد، و از روي
غفلت روي داد چيزي بر عهده او نيست.
180- اگر مرد زن خود را به جماع مجبور کند حج او فاسد ميشود
و دو کفاره بر عهدهاش ميباشد، شتري از طرف خودش و شتري از طرف زنش، اما حج زن
صحيح است و چيزي بر عهده ندارد.
181- اگر زن، مرد خود را به جماع مجبور کند، بر عهده مرد
چيزي نيست و حج او صحيح است و زن فقط کفاره خودش را ميدهد و در ضمن حج خود را نيز
دوباره انجام ميدهد.
182- اگر بيگانهاي زن وشوهرش را به جماع مجبور کند، حج
هر دو صحيح است و چيزي بر گردن ندارند، و بيگانه نيز کفارهاي ندارد اما گناه
بزرگي را به گردن گرفته است.
183- اگر زن به عمد و با آگاهي در جماع کردن از مرد خود
اطاعت کند حج او نيز فاسد ميشود و لازم است حج را تمام کند، و شتري را کفاره بدهد
و حج را دوباره به جاي آورد.
184- در حج قضا اگر مرد وزن به محلي رسيدند که در آنجا
مرتکب خطا شده بودند به اتفاق علما از همديگر جدا ميشوند، و در حج ادا نيز در
صورتيکه زن از مرد خود اطاعت کرده بود قطعا بايد از هم جدا شوند، و در صورتيکه زن
را مجبور به جماع کرده است از باب احتياط از هم جدا ميشوند.
185- منظور از جدا شدن از يکديگر اين است که در يک محل
با هم نباشند بلکه بايد نفر سوم مميزي با آنها باشد تا زماني که در مني قرباني
بکنند، و افضل اين است که تا پايان مناسک بدون نفر سوم مميز با همديگر جمع نشوند.
186- آنچه گفته شد در صورتي است که به عمد و آگاهي از
حرام بودن جماع در حال احرام مرتکب شده باشند، اگر هر دو از حرمت اين عمل جاهل
بودند و در حال احرام جماع از آنان سر زد چيزي بر آنان نيست و حج هر دو صحيح است،
از خداي تعالي طلب مغفرت خواسته و حج خود را تمام ميکنند.
187- فراموش کردن اينکه در حال احرام هستند و فراموش
کردن حرام بودن جماع در احرام نيز مثل نادان بودن به حرمت است.
188- اگر يکي از آنها نادان باشد يا فراموش کند و ديگري
آگاه باشد، آنکه نميدانسته يا فراموش کرده بوده چيزي بر عهده ندارد، ولي آگاه به
حکم مربوطه عمل ميکند.
189- جائز است در حال احرام زن خود را يا زن ديگري را
طلاق دهد، ولي جائز نيست زني را به عقد خود يا به عقد ديگري درآورد، ديگري در حال
احرام باشد يا نباشد فرقي ندارد.
190- جائز نيست در عقد کسي حضور داشته باشد و جائز نيست
به عقد کسي گواهي اقامه کند، گرچه اين گواهي بعد از خروج از احرام باشد، به خصوص
که عقد بين دو محرم، يا يک محرم و يک محل صورت بگيرد.
191- هر گاه در ترک اقامه شهادت خوف آن باشد که کسي به
حرام به زنا بيفتد، يا ثبوت عقد متوقف به اين شهادت باشد، در اين صورت اولا واجب
است به قاضي بگويد: مرا شهادتي است اما حکم صادر نکن تا من شهادت خودم را بعد از
احرام ادا کنم، اگر از اين راه ترس از ارتکاب حرام منتفي شد که چه بهتر در غير
اينصورت در همان حال احرام اقامه شهادت ميکند.
192- به محرم جايز است به زن مطلقه رجمي برگردد، همچنين
جايز است کنيزي را بخرد و اگر چه به قصد تمتع باشد.
193- هر گاه قصدش از خريد کنيز تمتع در حال احرام باشد
در اين صورت اولي ترک معامله است.
194- اولي و احتياط اين است که در حال احرام کنيز خود را
به ديگري حلال نکند و وي را بر او مباح نسازد.
195- همچنين احتياط بر اين است که کنيز کسي را که بر او
مباح ميکند در حال احرام نپذيرد.
196- هر گاه محرم زني را، با علم به حرمت عقد براي خودش
عقد کند، عقد فاسد است و آن زن براي هميشه بر وي حرام ميباشد.
197- اگر به حرمت عقد جاهل باشد آن زن بر وي حرام موبد
نيست و جايز است بعد از احرام با او ازدواج کند.
198- هر گاه زني را براي محرمي عقد کند چه اينکه عاقد
محل باشد و چه محرم، و محرم با آن زن همبستر شود هم بر عهده عاقد است که شتري را
کفاره بدهد و بر عهده مقعودله.
199- اگر آن زن هم محرم باشد کفاره شتر به عهده او نيز
ميباشد و هميشه بر آن مرد حرام خواهد بود. و اگر زن محرم نباشد به گردن او نيست
ولي براي ابد بر آن مرد حرام ميباشد.
3) استمناء
200- استمناء (بر هرکس) و بر محرم (هم) حرام است يعني
بخواهد که مني از او خارج شود يا با دست يا غير آن، يا با بازي با همسر خود يا از
نظر گذراندن و نگاه زياد کردن.
201- اگر قبل از به نيمه رساندن طواف نساء استمنا کند
واجب است شتري را کفاره دهد، اما آيا قضا بر او لازم است يا نه؟
مورد اختلاف ميباشد.
202- هر گاه استمناء در احرام عمره و قبل از سعي و صفا
باشد يا در احرام حج و پيش از وقوف در عرفات و مشعر يا پيش از وقوف در مشعر باشد
در اين صورت واجب است حج را قضا کند.
203- اگر استمناء بعد از سعي بين صفا و مروه عمره باشد
يا بعد از وقوف در مشعر در حج، در اين صورت شتري کفاره اوست و حج وي صحيح است، و
تفصيل مساله در جماع محرم (170 و 169) بيان شده است.
204- اگر عمره مفرده را با جماع کردن و قبل از سعي يا
غير آن فاسد کند در ماهي که خواهد آمد آن را قضا ميکند بنا بر قولي که فاصله دو
عمره را يک ماه ميداند، ده روز بعد قضا ميکند بنا بر قولي که فاصله دو عمره را
ده روز ميداند. اما در نزد ما بين دو عمره مدت زماني فاصله نيست و حدي بين آن دو
وجود ندارد بنابراين بعد از پايان يافتن عمره فاسد شده، عمره را قضا ميکند.
4) به قصد زينت انگشتري به دست کردن
205- براي محرم حرام است انگشتري را به قصد زينت در دست
کند، اما به قصد استحباب ايرادي ندارد.
5) خضاب با
حنا به قصد زينت
206- بر محرم حرام است به قصد زينت با حنا خضاب کند و به
قولي کسي که که ميداند اثر خضاب تا زمان احرام در او باقي خواهد ماند نبايد خضاب
کند.
6) استفاده
از عطر بطور مطلق
207- استفاده کردن محرم از هر گونه عطري حرام است چه از
راه خوردن، چه از راه بوئيدن، چه از راه ماليدن و چه از راه اماله کردن و يا
چکاندن در بيني به خصوص مشک، عنبر، کافور، زعفران، صندل، عود و بوي خوشي که از
جانوري معروف به گربه زياد به دست ميآيد.
208- اگر عطري به تن او يا به لباسهاي احرام او رسيد
واجب است فوراً بشويد و از بين ببرد مگر خلوق کعبه که احتراز از آن واجب نيست و
خلوق عطري است مرکب از زعفران و غيره که خانه خدا را با آن معطر ميکند.
209- لازم است بيني خود را از رسيدن بوهاي خوش حفظ کند
مگر در بازار عطارها که در مقابل صفا و مروه قرار دارد.
210- ميت در حال احرام نبايد با کافور حنوط شود همچنين
نبايد با کافور غسل داده شود، بلکه بدون آن دفن ميشود.
211- کفاره استعمال عمدي عطر سر بريدن گوسفندي است، و
چيزي به عهده نادان و فراموشکار نيست.
7) بيني گرفتن از بوهاي نامطبوع
212- حرام است محرم بيني خود را از بوهاي نامطبوع بگيرد،
ولي ايرادي ندارد براي رهائي از بوي بد تند راه برود.
8) روغن ماليدن
213- براي محرم روغن ماليدن گرچه معطر هم نباشد حرام است
چنانکه در حال احرام حرام است قبل از احرام نيز حرام است اگر بداند که اثر و بوي
آن تا محرم شدن باقي ميماند.
سرمه کشيدن
214- سرمه کشيدن چه سياه باشد و چه با چيزي که بوي خوشي
دارد، بلکه به قولي از هر نوع حرام است مگر در حال ناچاري که جايز است.
10) به آئينه
نگاه کردن
215- بر محرم حرام است در آئينه نگاه کند، به خصوص به
قصد زينت، چه مرد باشد و چه زن.
11) زدودن مو
216- براي محرم زدودن موي سر يا بدن، از هر راهي باشد به
وسيله خود او يا وسيله ديگري حرام است، موي کم (حتي يک مو) و موي زياد تفاوتي
ندارد، آن ديگري در حال احرام باشد نيز تفاوت نميکند.
217- اگر زدودن مو از روي ناچاري باشد مثلاً موي مژه يا
ابرو که دراز شده و جلو ديد را گرفته است در اين صورت ازاله آن جايز است، و احوط
اين است که پس از چيدن موهاي مزاحم گوسفندي را قرباني کند، حکم موهاي زير بغل نيز
مثل موي سر است.
218- اگر موقع وضو گرفتن يا غسل کردن، بدون قصد و عمد
موهائي زايل شوند چيزي بر او نيست، و اگر دست خود را بر سرش کشيد يا بر محاسنش
ماليد و يک يا دو تار مو افتاد يک مشت طعام صدقه ميدهد.
12) زدودن
موي ديگري بوسيله شخص محرم
219- زدودن موي سر محرم يا بنا بر احتياط محل بر شخص
محرم حرام است، و اگر محرم موي سر ديگري را به اختيار يا به اضطرار زدود کفاره آن
قرباني کردن گوسفندي است يا اطعام شش مسکين براي هر مسکين دو مد يا سه روز روزه
گرفتن.
13) چيدن
ناخن
220- بر محرم حرام است اختياراً و عمداً، با قيچي يا
کارد و غير انها همه ناخنها را يا بعضي از آنها را بچيند اما اگر بچيند آن را که
اذيت ميکند و باقي را نگهدارد جايز است بطوري که در خبر صحيح آمده است.
221- اگر محرم ناخنهاي خود را کوتاه کرد براي کوتاه کردن
هر ناخن يک مد طعام (جو يا گندم) صدقه ميدهد و اگر هر ده تا را کوتاه کرد گوسفندي
را ذبح ميکند.
222- اگر محرم در يک نشست ناخنهاي دستها و پاهاي خود را
کوتاه کند يک گوسفند قرباني دارد، و اگر ناخنهاي دست را در يک نشست و ناخنهاي پا
را در نشستي ديگر بچيند براي هر نشستي يک گوسفند قرباني کند.
223- به ظاهر يک گوسفند يا دو گوسفند عوض دادن در صورتي
است که بعد از چيدن هر ناخن يک مد طعام صدقه ندهد، بنابراين اگر بعد از هر ناخن يک
مد طعام صدقه داده باشد چيزي بر او نيست، ولي احتياط کند با اينکه براي هر ناخن يک
مد اطعام کرده براي ده ناخن گوسفندي را قرباني کند.
224- اگر کسي فتوا دهد که ناخنهاي محرم کوتاه شود و حين
کوتاه کردن خون بيايد، به عهده کسي که فتوا داده چه در حال احرام باشد و چه در حال
غير احرام، مجتهد باشد يا مقلد يک گوسفند قرباني خواهد بود.
225- اگر فتوي از گروهي و در يک لحظه صادر شود بر همه
مفتيان قرباني کردن يک گوسفند واجب است و اگر فتواي آنها در يک لحظه نباشد قرباني
کردن گوسفند به گردن مفتي اول است، اما احتياط است که هر مفتي گوسفندي را ذبح کند.
14) خون درآوردن
226- بر محرم حرام است از جسد خود با اختيار خون درآورد
مثلا با خراشيدن يا مسواک زدن، اگر يقين يا گمان قوي داشته باشد که مسواک کردن
موجب خونريزي در لثهها خواهد بود و کفاره اين عمل اطعام مسکيني است و بنا بر
احتياط سر بريدن گوسفندي.
227- در حال ناچاري مثل نياز به حجامت يا فصد، جايز است
چنانکه امام حسنبنعلي عليهالسلام عمل فرمود.
228- کندن دندان بر محرم حرام است گرچه خوني بيرون
نيايد، و کفارهاش بنا بر احتياط ذبح گوسفندي است.
16) حمل
اسلحه
229- حمل اسلحه يا به دست داشتن آن امثال شمشير، نيزه،
خنجر و ديگر آلات جنگي براي محرم حرام است، مگر در حال ناچاري که جايز است.
230- اگر محرم اسلحه بردارد بدون آنکه ناچار باشد مرتکب
حرام شده است، و به ظاهر کفارهاي ندارد اما بايد فوراً آن را کنار گذاشته و طلب
مغفرت کند.
231- بريدن درخت حرم و کندن يا قطع گياه آن بر محرم حرام
است، درخت خرما، مرکبات چه خودرو باشند يا غيره از اين حکم استثناء شدهاند.
232- چنانکه بريدن درخت حرم، حرام شده، بريدن شاخهها و
برگها و چيدن ميوههاي آن نيز در حرمت همين حکم را دارند.
233- قطع آنچه خود شخص آنها را کاشته مثل سبزيجات،
حبوبات، گلها و درختان برايش جايز است بطوريکه صحيحه حريز به آن دلالت دارد.
234- قطع درخت از حُر ، و قطع آنچه در ملک و منزل شخص
روئيده استثناء شده است، منظور درختاني است که پس از احراز مالکيت شخص روئيده است
نه آنچه قبل از مالک شدن او در آن جا سبز کرده است که قطع آنها جايز نيست.
235- براي محرم جايز است شتر يا چهارپاي او در حرم بچرد،
ولي نبايد خود او علف و گياه را بچيند و به حيوانش بدهد.
236- کفاره بريدن درخت حرم يا کندن آن، سر بريدن گاوي
است اگر درخت بزرگ باشد، و اگر کوچک باشد گوسفندي را ذبح ميکند، و اگر شاخهاش را
ببرد بهاي شاخه را صدقه ميدهد، و کفاره قطع گياه حرم استغفار ميباشد.
237- ايرادي ندارد اگر محرم در حرم راه برود و با راه
رفتن او بعضي از گياهان حرم قطع شود.
238- در حرمت قطع درخت يا شاخه درخت حرم فرقي نيست در
اينکه بيخ درخت در خارج حرم باشد و شاخههايش در حرم يا برعکس، هر دو حرام است.
18) کشتن
حشرات بدن
239- کشتن حشرات بدن بصورت مباشرت باشد يا با دارو و دوائي
فرق نميکند براي محرم حرام است.
240- جابجا کردن حشرات بدن که حشره در جاي بدي قرار
بگيرد حرام است اما گذاشتن آن به جايي که محفوظتر است ايرادي ندارد.
241- کشتن مار و عقرب و رتيل و امثال آنها بدون اشکال در
حال احرام جايز ميباشد.
19) برداشتن شپش
242- بر محرم حرام است شپش را از جسد خود بردارد، اما
جايز است آن را بردارد و در محلي از بدن بگذارد که محفوظتر باشد.
243- برداشتن کنه از بدن خود و بدن شترش جايز است مگر
کنههاي بزرگ که جايز است از تن خود بردارد و نه از بدن شترش.
244- کفاره کشتن شپش يا کک (که خون آدمي را ميمکد) و
برداشتن آن طلب مغفرت است و نه چيز ديگر.
20) جدال
245- براي محرم جدال کردن در غير جهت اثبات حق يا نفي
باطل حرام است، و جدال اينست که بگوئي ( نه به خدا سوگند، بلي به خدا سوگند)، و به
قولي همه سوگندها جدال است و اين قول به احتياط نزديک است.
246- جدال راست اگر کمتر از سه بار باشد کفارهاي جز
استغفار ندارد و اگر سه بار شد کفاره آن ذبح گوسفندي است.
247- جدال روغن اگر سه بار پي در پي باشد کفاره آن يک
گاو است، و در کمتر از سه بار چيزي بر او نيست، و احتياط اين است که براي يکبار
جدال دروغ گوسفندي و در دو بار گاوي را ذبح کند.
21) فسوق
248- فسوق بر محرم حرام است، فسوق در اخبار و روايات به
دروغ و دشنام تفسير شده و به قولي هر لفظ رکيک از اين قبيل است و احتياط آشکار ميباشد.
نوع دوم: محرماتي که مخصوص مردان است
22) پوشيدن لباس دوخته و شبه آن بر مردان
249- پوشيدن لباس گره دار، بافته شده و مانند آن مثل
نمد، زره از روي عمد بر محرم حرام است.
250- اگر مرد لباس دوخته يا مانند آن را بپوشد اگر از
روي ناچاري و ضرورت باشد کفاره آن، ذبح گوسفندي است، ولي در اين حال برايش حرام
نيست، بلکه گاه واجب است بپوشد و با گوسفندي کفاره بدهد.
251- پوشيدن لباس دوخته بر زنان جايز است، اگر چه احتياط
ترک آن ميباشد.
252- احتياط اين است که لباسهاي احرام نبايد بهم گره
بخورند، و نبايد با سوزني يا با چوبي يا با خاري بهم دوخته شوند.
253- بر مرد پوشيدن هميان ايرادي ندارد، و آن را به کمر
ميبندد و لباسهاي احرام را از روي آن قرار ميدهد.
254- حمل خرجين يا کولاپشتي به هر نحوي که باشد مثلا به
دوش بياندازد و يا آن را به گردن خود حمايل کند يا هميان را نيز با آن همراه سازد
براي محرم جايز است، و به ظاهر منع در اخبار به پوشيدن لباسهاي عادي توجه دارد و نه
به مثل اينها.
255- پوشيدن قبا به هنگامي که ناتوان از به دست آوردن
رداء باشد جايز است، به شرطي که آن را برگرداند؛ بيرون آن را به درون و بالاي آن
را به پائين بپوشد.
256- اگر به پوشيدن لباس يا لباسهائي چند نياز پيدا کند
آن را در يک جلسه و به يکباره ميپوشد يعني همه را روي هم قرار ميدهد و بعد ميپوشد
و يک گوسفند قرباني ميدهد.
257- بعضي از علما گفتهاند: اگر لباسها گونگون باشند
براي هر نوع يک گوسفند کفاره بدهد، و احوط همين است.
258- اگر لباسهاي متعدد را در چند بار بپوشد در اين صورت
به قول مشهور براي هر لباس گوسفندي را کفاره ميدهد.
24) در سايه قرار گرفتن موقع حرکت (براي مردان)
259- در سايه قرار دادن سر يا يک طرف بدن به صورت
اختياري در حال حرکت حرام است.
260- در ناچاري مثل سرما يا گرماي زياد، يا باران شديد و
غيرقابل تحمل زير سايه رفتن جايز است، ولي گوسفندي را ذبح ميکند. چه در احرام
عمره باشد و چه حج، و احتياط اين است که براي هر روز گوسفندي را ذبح ميکند.
261- زير سايه رفتن زن و بچه، چه با اختيار و چه در
ناچاري جايز است.
262- حاجي بعد از پوشيدن لباس احرام از ميقات با ماشينهاي
بدون سقف حرکت ميکند، و در بعضي از موارد اين سمت يا آن سمت اتومبيل در سايه
قرار ميگيرد، اين سايههاي موقت ايرادي نميکنند و افضل يا احوط اين است که در
حال اختيار از اين سايهها دوري گزيند.
263- استفاده مردان از سايه خيمه و مانند آن در منزل
ايرادي ندارد.
264- بر اساس خبر صحيح اشکالي ندارد مرد محرم در سايه
کجاوه ( و نه زير آن) راه برود.
24) پوشيدن آنچه روي پا را بپوشاند براي مردان
265- در حال احرام بر مردان حرام است چيزي بپوشند که روي
پا را ميپوشاند مانند جوراب و کفش و غير آنها البته در حال اختيار. ولي پوشيدن
آنچه قسمتي از روي پا را بپوشاند ايرادي ندارد.
266- پوشاندن روي پا با لباس احرام و زير لحاف قرار دادن
آن در موقع خوابيدن يا نشستن ايرادي ندارد.
267- اگر نعلين پيدا نکند يا نتواند آنها را بپوشد جايز
است چيزي را بپوشد که روي پا را ميپوشاند ولي احتياطاً مقداري را باز ميکند که
روي پا را ميپوشد و گوسفندي را بنا بر احتياط ذبح کند. و گفته شده تا برآمدگي روي
پا باز شود و رعايت اين دو قول با احتياط موافق ميباشد.
268- براي بانوان ايرادي ندارد چيزي را بپوشند که روي پا
بطور کلي مستور بماند.
25) پوشاندن همه سر يا قسمتي از آن براي مردان
269- بر مرد محرم پوشاندن همه يا قسمتي از سر، و همين
طور پوشاندن گوشها حرام است.
270- بر مردان پوشاندن صورت جايز است اگر چه احتياط ترک
آن ميباشد.
271- مرد محرم ميتواند دست خود را بالاي سرش بگذارد،
دسته مشک را هم ميتواند، و ميتواند به جهت سردرد دستمالي را به پيشاني و پشت سر
ببندد ولي بستن دستمال که همه سر را بگيرد جايز نيست.
272- پوشاندن سر با گذاشتن آن به روي بالش به موقع خواب
جايز ميباشد.
273- پوشاندن سر براي مردان با چيزي که معمول نيست حرام
ميباشد مانند اينکه سرش را با حنا يا گل يا با فرو رفتن در آب بپوشاند هر کس با
يکي از راههايي که گفته شد سرش را عمداً بپوشاند واجب است فوراً پوشش را کنار کند
و لبيک بگويد و گوسفندي را سر ببرد و اگر پوشاندن از روي اختيار متعدد شود کفاره (
قرباني کردن گوسفند) هم متعدد ميشود.
274- هر کس سر خود را از روي فراموشي يا ناداني بپوشد به
محض يادآوردن يا دانستن سر خود را باز ميکند و لبيک ميگويدو چيزي بر او نيست.
26) به هم
گره بستن دو طرف رداء براي مردان
275- بر مرد محرم به هم بستن دو طرف رداء حرام است يا با
گره زدن و يا از راه ديگر.
نوع سوم: محرماتي که مخصوص زنان است
27) دستکش پوشيدن زن
276- بر زن محرم دستکش پوشيدن حرام است.
28) نشان
دادن زينت به شوهر
277- به زن محرم حرام است زينتهاي خود را به شوهرش نشان
دهد، بلکه به همه محرمهايش، گرچه آنها را براي زينت هم نپوشيده باشد.
278- در حال احرام پوشيدن زيوري که معتاد او نيست حرام
است چه به قصد زينت و چه به قصدي ديگر، و اگر زيوري را بپوشد که معمولا ميپوشيد،
به قصد زينت باشد حرام است.
279- زيورآلات معمولي را اگر قبل از احرام بپوشد و قصد
زينت نکند جايز است. ولي نبايد آنها را به شوهرش يا غير او ظاهر سازد.
29) نقاب
زنان
280- بر زنان نقاب انداختن، يعني گرفتن صورت يا چيزي که
به بشره ميخورد، بلکه با چيزي که با فاصلهاي از بشره( از بالاي پيشاني تا زير
چانه) قرار ميگيرد حرام است. و استفاده از آنچه در بعضي نقاط متداول است که چيزي
مشبک مانند بادبزنهاي دستي ميسازند و به اطراف چادر مي دوزند و جلو صورت مياندازند
بهتر است.
281- احتياط بر اين است که در صورت در امان بودن از نگاه
بيگانه صورت را باز کند، يا با تاريکي شب مستور باشد.
282- اگر زن صورت خود را عمداً با چيزي بپوشاند که با
بشره برخورد مي کند، گوسفندي را ذبح ميکند و آن چيز را از صورتش کنار ميزند، اما
اگر سهواً يا از روي ناداني باشد چيزي به گردن او نيست، و به محض توجه صورت خود را
فوراً باز کرده و لبيک ميگويد.
مسائل:
283- کفاره محرم در احرام عمره در مکه مکرمه و در احرام
حج در صحراي مني ذبح ميشود، فرقي ندارد که کفاره از بابت شکار باشد يا غير آن، و
گوشت قرباني و ساير اجزاء آن به مومنان صدقه ميشود.
284- هر کس کفارهاي به گردن داشت و ذبح آن در مکه يا
منا فراموشش شد تا به وطن خود برگشت، واجب است جهت ذبح آن در سال آتي در مکه يا در
مني کسي را از طرف خودش نايب بگيرد، و جايز نيست آن را در ولايت خودش ذبح کند.
285- هر گاه در مکه مستحقي نباشد جايز است در ولايت خودش
يا در محلي ديگر « ذبح و صدقه» کند.
286- محرمات احرامي که در بين فقها مورد اختلاف ميباشد
بهتر است در باب احتياط ترک شود، مانند مواردي که ذيلاً يادآوري ميکنيم گرچه
انجام آنها بر محرم جايز است ولي احوط ترک آنها است که 3 مورد ميباشد.
اولي: احرام با لباس سياه دومي: بوئيدن گلها
سومي: لبيک گفتن در جواب آنکه انسان را صدا ميزند.
287- طهارت از حدث شرط صحت احرام نيست، بنابراين بر زن
حائض واجب است از ميقات احرام ببندد، ولي نماز احرام را نميخواند.
288- طهارت از خبث در بدن شرط صحت احرام نيست، اما بنا
بر احتياط بايد لباس احرام پاک باشد از نجاستهايي که در نماز عفو نشده است.
مکروهات احرام:
289- سخن به غيرذکر خدا گفتن، غسل کردن جهت خنک شدن،
خوابيدن در رختخوابي که سفيد نيست، شعر سرودن، شعر خواندن، و کشتي گرفتن، استحمامي
که مالش بدن را لازم آورد (نه مطلق استحمام)، شستن لباسهاي احرام حتي اگر چرک شوند
(مگر به موقع جنابت يا نجس شدن که شستن انها واجب است)، در حال احرام مکروه ميباشد.
دوم: طواف عمره تمتع
مستحبات پيش از طواف:
290- وقتي به حرم رسيد مستحب است پياده شود، و جهت داخل
شدن به حرم غسل کند، و کفشها را به دست بگيرد و با پاي برهنه با حال خضوع و خشوع و
فروتني دربرابر خدا راه برود، هر کس چنين کند خداي تعالي يکصد هزار بدي وي را محو
کند و برايش يکصد هزار نيکي مينويسد و هزار حاجت وي را برآورده سازد.
291- براي بار دوم مستحب است با آب چاه هيمون يا چاه
عبدالصمد يا چاه فخ و غيره غسل کند وقتي به مکه معظمه داخل شود و دوباره غسل کند
اگر حدثي از وي سر بزند، از در بنيشعيبه مقابل بابالسلام وارد شود، و نزد در قبل
از ورود توقف کند.
کيفيت طواف:
292- محرم از ميقات که احرام بست و به مکه معظمه داخل
گرديد واجب است به مسجد وارد شده و پيرامون خانه خدا طواف کند به اين نحو:
طوافکننده در محاذات حجرالاسود طوري قرار ميگيرد که
سمت چپ بدن او روبروي حجرالاسود باشد و نيت مي کند پيرامون اين بيت را هفت شوط
طواف مي کنم طواف عمره تمتع از حج تمتع حج الاسلام به خاطر اين که واجب است قربةاليالله
تعالي، و در ضمن نيت به خصوصيات ديگر نيز مثل؛ از طرف خود يا از طرف ديگري، وجوب و
مستحب نيز توجه مي کند، و تا پايان طواف در اين نيت باقي مي ماند و پس از استقرار
نيت طواف خود را شروع ميکند بطوريکه بيت خدا در همه شوط، دست چپ او قرار بگيرد
وقتي به محاذات حجرالاسود ميرسد يک شوط او تمام شده است و اگر شش شوط ديگر را نيز
به همين نحو انجام بدهد به محاذات حجرالاسود که رسيد طوافش را تمام کرده است.
293- بنا بر احتياط، اول با تمامي مقاديم بدن روبروي
حجرالاسود بايستد که همه بدن او و اگر چه به طور ظن به همه اجزاء حجرالاسود مرور
کند و سپس به سمت راست خود بچرخد تا سمت چپ بدن وي روبروي حجر قرار بگيرد و طواف
خود را آغاز کند.
294- اگر در اثناي طواف در نيت شک کرد اعتنائي نميکند.
295- جايز نيست قدمي بگذرد از آنچه گفته شد اگر چه به
مقدار يک وجب يا کمتر از آن باشد، و اگر بيشتر از آنچه ياد شد جلوتر رفت اگر چه به
يک قدم باشد شوط او باطل است به طوري که عدهاي از علما به آن تصريح کردهاند.
شروط صحت طواف واجب:
اول: طهارت از حدث
296- اگر با حال حدث طواف کند باطل است، و اگرچه از روي
جهل و غفلت باشد، آنچه گفتيم در طواف واجب است، اما در طواف مستحب طهارت از حدث
شرط نيست، اما در نمازش شرط است.
297- اگر بعد از طاهر بودن، در عدم طهارت خود شک کند
اعتنائي نميکند.
298- اگر به جهت نبودن آب، يا مانعي در استفاده از آن
وضو يا غسل برايش ممکن نباشد واجب است بدل وضو تيمم کند و بدل غسل به نيت استحباب.
دوم: طهارت از خبث
299- واجب است لباسهاي احرام و بدن از نجاسات عاري و پاک
باشند، اگر چه نجس از آنهايي باشد که در نماز عفو شده است.
300- اگر بعد از طواف نجاست لباس يا بدن خود را بداند
طوافش صحيح است.
301- اگر نجاست لباس احرام يا بدن خود را قبل از طواف
بداند اما تا پايان طواف فراموش کند واجب است ( بعد از تطهير) طواف را اعاده کند.
302- اگر در اثناي طواف بداند پيش از آنکه چهار شوط او
تمام شود طواف را به هم بزند و تطهير ميکند و طواف را از نو شروع ميکند.
303- اگر بعد از پايان چهار شوط بداند محل يادآوري را در
نظر ميگيرد و پس از تطهير از همان محل طواف خود را تا تکميل شود ادامه ميدهد، و
احتياط اعاده طواف.
سوم: ختنه کردن مردان و بچههاي پسر
304- طواف مردان وبچههاي ختنه نشده صحيح نيست و اين
مساله در شرايط حج قبلا گذشت.
چهارم: پوشيدن آنچه در نماز واجب است بر
حسب اينکه مرد است، يا زن، در طواف نيز واجب است.
پنجم: بيت خدا بايستي در سمت چپ طوافکننده
قرار بگيرد
305- واجب است بيت خدا در تمامي طواف در سمت چپ طوافکننده
قرار گيرد، بنابراين اگر در جزئي از شوطها رو به کعبه يا پشت به آن کرد آن روز از
طواف باطل است و بايد فقط همان را اعاده کند.
ششم: داخل کردن حجر اسماعيل
306- واجب است حجر اسماعيل را در طواف داخل کند، يعني
طواف را از بيرون آن انجام دهد، که آنجا محل دفن حضرت هاجر مادر پيامبر بزرگوار
الهي حضرت اسماعيل و مدفن جمعي از پيامبران صلواتالله علي نبينا و آله و عليهمالسلام
ميباشد.
307- اگر در تمامي شوطها داخل در حجر اسماعيل شود طوافش
باطل است و واجب است از نو شروع کند.
308- اگر در بعضي از شوطها داخل شده، همان شوط باطل است
و واجب است دوباره به جاي آورد.
هفتم: طواف بايستي بين بيت و مقام
ابراهيم باشد
309- واجب است طواف بين بيت و مقام ابراهيم باشد و نبايد
در تمامي جوانب بيت بيش از بيت و شش و نيم ذراع فاصله بگيرد و اگر مقداري ولو اندک
اين فاصله را زياد کند آن جزء از طواف باطل است و تنها همان جزء را بايد دوباره به
جاي آورد.
310- به موقع ناچاري و ازدحام حجاج، ايرادي ندارد که
طوافکننده از پشت مقام ابراهيم تا حد معيني که ازدحام تمام ميشود طواف کند.
هشتم: طواف از بيرون بيت باشد
311- واجب است در تمامي حالات، طوافکننده از بيرون بيت
طواف کند و نبايد در شاذوران تا دور بيت که به صورت شيب و چسبيده به ديوارها بنا
شده راه برود.
312- جايز نيست در اثناي طواف دستها را به ديوار بيت يا
ارکان بيت از طرف شاذوران دراز کند تا آن را استلام نمايد، و اگر چنين کرد واجب
است آن جزء را اعاده نمايد.
313-هر کس بخواهد يکي از ارکان بيت يا خود بيت را استلام
کند در حال طواف استلام نکند، بلکه طواف را متوقف کند و پس از استلام به همان محلي
که مشخص کرده برگردد و طواف خود را ادامه دهد، يا اينکه بعد از اتمام طواف، استلام
کند.
نهم: طواف بايد هفت شوط باشد
314- واجب است طواف هفت شوط باشد نه کم نه زياد، حتي يک
قدم، بطوريکه جمعي از علما تصريح کردند.
315- هر کس عمداً يک شوط کم کرده اگر چيزي منافي با
موالات را انجام نداده باشد با شوط هفتم طواف خود را تمام ميکند و چيزي بر وي
نيست، و اگر منافي موالاتي چيزي انجام داده بايد از نو شروع کند.
مسائل مهم:
316- طواف در عمره و در حج رکن محسوب ميشود، بنابراين
اگر کسي عمداً طواف عمره را ترک کند و نتواند تا پيش از وقوف در عرفات آن را به
جاي آورد عمرهاش باطل است، و همينطور اگر اول طواف حج را ترک کند و تا پايان ذيالحجه
نتواند طواف را بجاي آورد حج او باطل است، خواه به مساله عالم باشد و خواه جاهل،
اين شخص واجب است در سال آينده قضا بجاي آورد، گرچه آمدن به حج تنها به خاطر انجام
ندادن طواف عمره باشد.
317- هر کس طواف را سهواً ترک کند، وقتي به يادش آمد و
بتواند آن را انجام مي دهد، و اگر نتواند نايب ميگيرد.
318- کفاره آنکه سهواً ترک کند يک شتر است، و کفاره جاهل
نيز يک شتر است بعلاوه اعاده حج.
319- هر کس بخواهد طواف را به جهت اداي نماز واجب قطع
کند خواه وقت نماز زياد باشد يا اندک، يا براي خواندن نماز وتر زماني که وقت تنگ
باشد جايز است قطع کند و نماز واجب يا وتر را انجام بدهد و سپس از همان محل قطع
طواف خود را بجا ميآورد، خواه قبل از نصف طواف قطع کرده و خواه بعد از نصف.
320- هر کس طواف را سهواً و از روي فراموشي قطع کرده و
عملي منافي موالات به عمل نياورده، و بعد از زمان اندکي به ياد آورد طواف را از
همان محل قطع تمام ميکند، و اگرچه قطع بعد از يک شوط باشد.
321- اگر موالات با انجام عملي منافي پيش از نصف طواف يا
به هنگام نصف طواف فوت شود، طواف را دوباره شروع و تمام مي کند و اگر بعد از نصف
فوت شده کفايت ميکند طواف را از همان محل قطع تمام نمايد.
322- هر کس در اثناي سعي به ياد آورد که طوافش ناقص بوده
است سعي خود را قطع و طواف را تمام ميکند. و سپس سعي را خواه قبل از نصف بوده و
خواه بعد از نصف تکميل ميکند.
323- هر کس عمدا تعداد شوطهاي طواف را زياد کند واجب است
طواف را دوباره بجا آورد، مگر در دو صورت:
اول: اگر همينطوري اضافه کند و نه به قصد طواف، در اين
صورت طواف او صحيح است.و اگر تعداد شوطها را سهواً اضافه کند، در اين صورت اگر قبل
از تمام شدن شوطها به ياد آورد از همان محل قطع مي کند و طوافش صحيح است، و اگر
بعد از تمام شدن شوط به ياد آورد آن را جزء طواف ديگر به شمار ميآورد و با شش شوط
ديگر آن را تکميل ميکند که مجموع شوطهايش چهارده (براي طواف اول و دوم) باشد.
دوم: صحيح است اگر بعد از تمام شدن طواف واجب به نظرش
بيايد که طواف ديگري بجا آورد، نماز طواف اول را قبل از سعي در مقام ابراهيم ميخواند
و نماز طواف دوم را بعد از سعي در همان محل ميخواند. و اما اگر نيت او از ابتداي
طواف اول بجاي آوردن طواف دوم هم باشد در اين صورت با نيتي که صحيح نيست به طوافي
نامشروع داخل شده است، يا طواف دوم را در وسط طواف اول نيت کند. در اين صورت به
حکم استدامه در نيت خلل وارد کرده است، در اين دو صورت طواف او باطل است و بايد از
ابتدا شروع کند.
324- هر کس در عدد شوطهاي طواف واجب شک کند، اگر شکش بعد
از فراغت از طواف باشد به شک خود اعتنا نميکند و طوافش تمام است.
325- همينطور اگر در محاذات حجرالاسود شک کند که اين شوط
هفتم است يا هشتم، بنا را بر شوط هفتم ميگذارد و طوافش صحيح است.
326- اگر پيش از رسيدن به محاذات حجرالاسود شک کند که
اين شوط هشتم است يا هفتم، بنا بر احتياط طواف او باطل است و طوافي ديگر انجام
دهد.
327- هر کس در طواف واجب بين شوط ششم و هفتم يا بين پنجم
و ششم و همين طور شک کند طواف او باطل است و بايد از نو شروع کند، خواه شک او در
پايان شوط باشد و خواه در اثناء آن.
328- اگر شک در طواف مستحبي باشد در تمامي صورتهاي
مربوطه بنا را بر کمتر ميگذارد و طوافش صحيح است.
سوم: نماز طواف عمره تمتع
329- بر مکلف واجب است به هنگام فراغت از طواف در مقام
ابراهيم عليهالسلام دو رکعت نماز بخواند با اين نيت که:
نماز طواف عمره تمتع حج تمتع حجالاسلام را که واجب است
قربةاليالله تعالي ميخوانم و ساير خصوصيات را ( که در مساله 292 گفتيم ) در نظر
مي گيرد.
330- احتياط بر اين است که نماز طواف را بدون تاخير و
بعد از طواف بجاي آورد.
331- اگر ازدحام يا غير آن از برگزار کردن نماز در مقام
ابراهيم مانع شود در اين صورت نماز را در پشت مقام ابراهيم يا در طرفين آن ميخواند،
ولي تا جايي که ممکن شود پشت مقام را بر طرفين و نزديک را بر دور مقدم بدارد.
332- نماز طواف مستحبي را اختيار دارد در هر محلي از
مسجدالحرام بخواند، اما در مقام حضرت ابراهيم علي نبينا وآله و عليهالسلام افضل
است.
333- هر کس نماز طواف را فراموش کند بر وي واجب است
برگردد و آن را در مقام ابراهيم بخواند، اگر برگشتن برايش بدون مشقت مقدور باشد،
اما اگر برگشتن مقدور نشود در همان محلي که بيادش آمد آن را ميخواند و اگر وقت آن
فوت شد قضاي آن مثل ساير نمازهايش واجب است.
334- مستحب است در رکعت اول نماز طواف بعد از حمد سوره
توحيد و در رکعت دوم سوره کافرون را بخواند و پس از پايان نماز خدا را سپاس ميگذارد
و بر محمدوآل محمد صلوات ميفرستد و از خدا ميخواهد دعايش را بپذيرد و اين دعا
را ميخواند.
دعا
چهارم: سعي عمره تمتع
335- حاجي پس از پايان طواف و نماز آن به نحوي که گفته
شد، واجب است به کوه صفا بيايد و بين آن و کوه مروه را هفت شوط سعي کند در همان
روز يا شبي که طواف و نماز را انجام داده است.و به تاخير انداختن آن به روز دوم
جايز نيست.
مستحبات قبل از سعي
حاجي زماني که قصد دارد به سعي بين صفا و مروه برود
مستحب است به نزد حجرالاسود آمده و آن را ببوسد و دست و تن خود را با آن مسح کند،
و آنگاه به نزديک آب زمزم برود و با ظرفي که در آنجا است آبي را بردارد و بر سر و
پشت و سينه و شکم خود بريزد و مقداري از آن را بنوشد و بگويد:
اللهم اجعله علما نافعا ورزقا واسعا و شفاء من کل داء و
سقم
و مستحب است بعد از خوردن آب زمزم دوباره به نزد
حجرالاسود آمده و آن را ببوسد و دست و بدن خود را با آن مسح کند و از دري که محاذي
حجرالاسود است با وقار و آرامش روانه سعي بين صفا و مروه شود و به بالاي کوه صفا
برود و به خانه خدا، و به رکن عراقي که حجرالاسود در آن قرار گرفته نگاه کند و خدا
را بر نعمتهايش سپاسگزار باشد و هفت بار لاالهالاالله و سه بار (
لاالهالاالله وحدهلاشريک له،لهالملک و لهالحمد، يحيي و يميت و هو علي کل
شيء قدير) بگويد آنگاه بر محمدوآل محمد صلوات بفرستد و سه بار الله اکبر ماهدانا،
( والحمداللهعلي ما اولانا،الحمدالله الحيالقيوم والحمدالله الحي الدائم
) بخواند و سه بار ( اشهد انلاالهالله و اشهدان محمداعبده و رسوله، لا
نعبده الا اياه مخلصين له الدين و لوکره المشرکون ) را بخواند و سه بار بگويد اللهم
اتنا فيالدنيا حسنة و فيالاخرة حسنة و قنا عذابالنار و يکصد بار اللهاکبر
و يکصد بار لاالهالاالله و يکصد بار الحمدالله و يکصد بار سبحان
الله بخواند و بگويد لاالهالاالله وحده وحده انجزوعده و نصرعبده و هزمالاحزاب
وحده، فله الملک و له الحمد وحده، اللهم بارک لي في الموت و فيما بعد الموت
اللهم اني اعوذ بک من ظلمة القبر و وحشته اللهم اظلني عرشک يوم لا ظل الا
ظلک و بخواند:
استودع الله الرحمن الرحيم الذي لا تضيع و دائمه ديني و
نفسي و اهلي و مالي و ولدي، اللهم استعملني علي کتابک و سنة نبيک، و توفني علي ملة
و اعدني من الفتنة و سه بار بگويد:الله اکبر و مستحب است بخواند:
اللهم اغفرلي کل ذنب اذنبته قط، فان عدت فعد علي بالمغفرة فانک انت الغفور الرحيم،
اللهم افعل بي ما انت اهله ترحمني، و ان تعذبني فانت غني عن عذابي، و انا محتاج
الي رحمتک فيامن انا محتاج الي رحمته ارحمني، اللهم لا تفعل بي ما انا اهله فانک
ان تفعل بي ما انا اهله تعذبني و لم تظلمني ما اصحبت اتقي عدلک و لا اخاف جورک،
فيامن هو عدل لا يجور ارحمني.
سپس بخواند: يا من لا يخيب سائله و لا ينفذ نائله صل
علي محمد و آل محمد و اجرني من النار برحمتک.
کيفيت سعي:
336- سعي به اين صورت است که در کوه صفا ميايستي و پشت
پاهايت را به آن ميچسباني و نيت ميکني:
بين صفا و مروه سعي مي کنيم براي عمره تمتع از حج تمتع
از حجالاسلام که واجب است قربة الي الله و ديگر خصوصيات را هم به نحوي که در (329
و292) ياداوري گرديد قصد مي کني. و سپس از همان راهي که مردم مي روند راه ميافتي
و صفا را پشت سر مي گذاري و به سمت مروه پيش مي روي تا به آن برسي و انگشتان
پاهايت را به مروه ميچسباني يا به بالاي آن ميروي و اين يک شوط به حساب ميآيد
سپس پشت پاها را به مروه ميچسباني و مروه را پشت سر ميگذاري و به سمت صفا پيش مي
روي تا به آن برسي و پاهايت را به کوه صفا ميچسباني، و اين ميشود شوط دوم، از
صفا به نحوي که گفته شد به مروه مي روي مي شود شوط سوم، از مروه به صفا شوط چهارم
و به همين نحو سعي را ادامه مي دهي تا شوط هفتم در مروه تمام شود.
337- بيش از هفت شوط سعي کردن جايز نيست و اگر قدمي
اضافه سعي کند به طوري که جمعي از علما تصريح کردهاند سعي او باطل است.
338- ( در مساله 336) گفتيم پشت پاها را به کوه صفا و انگشتان
پا را به مروه ميچسباني و بالعکس اين در صورتي است که به کوه بالا نروي اما اگر
به آنها بالا رفتي احتياج به آن نيست.
339- انچه گفتيم از باب احتياط است و دليل وجوب از
مناقشه و اشکال خالي نيست و در هر حال احتياط بهتر است و نبايد ترک شود.
340- سعي از ارکان عمره و حج است، هر گاه به عهد ترک کند
عمره و حج او باطل است، و اگر سهواً ترک شود عمل درست است و واجب است و واجب است
به تنهايي آن را بجاي آورد.
341- اگر به جاي آوردن سعي تنها مشقت زياد و غيرقابل
تحمل داشته باشد از جانب خودش نايبي ميگيرد.
342- سواره سعي کردن جايز است چنانکه طواف نيز در حال
سواره بودن جايز است ولي پياده بهتر است.
343- احتياط مستحبي است که در حال سعي از حدث اکبر و
اصغر پاک باشد و احتياط است به موقع سعي ننشيند به خصوص اگر مشقتي نباشد.
344- هروله واجب نيست اما بر مردان مستحب است و از باب
احتياط ترک نشود.
345- به تاخير انداختن سعي از طواف، و نماز طواف واجب
است، اگر کسي عمداً يا سهواً يا از روي جهل سعي را جلوتر بجاي آورد واجب است پس از
طواف و نماز سعي را بجاي آورد.
346- در صورت داشتن توانايي انداختن سعي به روز دوم ( از
روز طواف ) جايز نيست، و به تاخير انداختن آن تا شب جايز است و احتياط اينکه عقب
نياندازد.
347- واجب است سعي را از همان راه معمول انجام بدهد
بنابراين اگر کسي از راه مسجد يا سوقالابل سعي کند يا عقب عقب راه برود سعي او
باطل است و واجب است اعاده کند.
348- هر کس سهوا بيش از هفت شوط سعي کند ( مثلا هفت شوط
يا هفت و نيم) سعي او باطل نيست و صحيح است. ( آنچه در مساله 337 گذشت در صورتي
است که عمدا زياد کند).
349- هر کس عمدا سعي را ناقص بجاي آورد واجب است اعاده
کند، و هر کس سهواً ناقص کند نقص را برطرف ميسازد يعني وقتي بياد آورد آن شوط
ناقص را سعي ميکند، و اگر مسافت زيادي رفته در صورت امکان برميگردد و در غير
اين صورت نائبي را ميفرستد، ولي اگر چهار شوط را کامل ننموده باشد در اين صورت
احتياطاً سعي را اعاده ميکند.
350- هر کس از روي فراموشي سعي تمتع را ناقص بگذارد و از
احرام خارج شود با اين گمان که سعي را کامل انجام داده و با زنان نزديکي کند و
ناخنهايش را بگيرد، سپس بياد آورد که مثلا شش شوط انجام داده واجب است شوط هفتم را
هم به جاي آورد و گاوي را قرباني کند.
351- هر کس بعد از فارغ شدن از سعي در تعداد شوطها شک
کند به شک خود اعتنايي نميکند و سعي او صحيح است.
352- هر کس در مروه شک کند که اين شوط هفتم او است يا
نهم بنا را بر شوط هفتم ميگذارد.
353- هر کس در اثناي شوط شک کند که اين شوط پنجمي است يا
هفتمي، چهارمي است يا ششمي، هفتمي است يا نهمي واجب است سعي را اعاده کند.
354- براي اداي نماز واجب چه وقت آن بيشتر باشد يا کم، و
براي خواندن نماز وتر جايز است سعي را قطع کند. اما اگر نماز طواف را از ياد ببرد
و در اثناي سعي بخاطر بياوردواجب است آن را قطع کند و نماز فراموش شده را بجاي
آورد و سپس سعي خود را از همان محلي که مانده است تمام کند.
مستحبات اثناي سعي
355- مستحب است با پاي پياده با آرامش و متانت بين صفا
تا مروه را سعي کند.
356- از مناره تا بازار عطاران مستحب است مثل شتر هروله
کند و از آن به بعد با متانت و آرامش تا مروه سعي کند و اگر سواره باشد مرکوب خود
را در آن محل تحريک کند و در هر شوط همين کار را انجام ميدهد.
357- هروله تنها براي آقايان مستحب است و نه خانمها گرچه
احتياط است آنها نيز ترک نکنند.
358- هر گاه هروله را از ياد ببرد به عقب برميگردد تا
به محل هروله برسد و از آن جا ميکند.
359- مستحب است نزد مناره بگويد:
« بسم الله و الله اکبر صل الله و علي محمد و آل محمد
اللهم اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم اللهم اني عملي ضعيف فضاعفه لي و تقبل مني،
اللهم لک سعيي و بک حولي و قوتي تقبل عملي يا من يقبل عمل المتقين »
و نزد مناره ديگر ميخواند:
« يا ذالمن و الفضل و الکرم و الفقهاء و الجود اغفرلي
ذنوبي انه لا يغفرالذنوب الا انت » و موقع رسيدن به مروه بگويد:
« يا من امر بالعفو يا من يجزي علي العفو يا من دل علي
العفو يا من يثرب علي العفو يا من يحب العفو يا من يعطي علي العفو يا من يعفو علي
العفو يا رب العفو العفو العفو» و سعي ميکند تا بگريد و ميخواند:« اللهم اني
اسالک حسن الظن بک علي کل حال و صدق النية في التوکل عليک».
پنجم: تقصير عمره تمتع
360- بعد از تمام شدن سعي، واجب است تقصير کند يعني قدري
از مو يا ناخن خود را بگيرد، و احتياط اين است که به يکي از اين دو کفايت نکند
بلکه هم ناخن بگيرد و هم از موي سر يا صورت قدري ببرد. و واجب است نيت کند براي
خارج شدن از احرام از عمره تمتع حج تمتع از حجالاسلام تقصير ميکنم قربةاليالله
تعالي.
361- در تقصير عمره تمتع تراشيدن موي سر جايز نيست و اگر
موي سر خود را بتراشد تقصير به حساب نميآيد و واجب است گوسفندي را قرباني کند.
362- تقصير واجب نيست در مروه باشد
ولي آنجا افضل است.
363- اگر در عمره مفرده يا عمره تمتع در سر و در ابروها
موئي نداشته باشد يا ناخني که بگيرد، در اين حالت جايز است موي شانه يا زير بغل را
کوتاه کند و با اين کار از احرام بيرون ميرود.
364- در تقصير عمره واجب است قبل از احرام حج تمتع انجام
شود و عمره با تقصير پايان مييابد، و بر اين اساس اگر سهواً پيش از تقصير عمره،
براي حج لباس احرام بپوشد واجب است گوسفندي را قرباني کند.
365- هر کس عمداً قبل از تقصير براي حج تمتع محرم شود
عمرهاش باطل ميشود و حج افراد نيت ميکند و پس از پايان مراسم حج، عمره مفردهاي
را انجام ميدهد.
366- در عمره مفرده در تقصير اختيار دارد سر خود را
بتراشد يا موهايي را از آن کوتاه کند (مساله 363 مربوط به عمره تمتع است دقت شود).
367- هر کس پيش از تقصير سهواً با همسرش همبستر شود چيزي
بر او نيست، اما اگر عمداً اين کار را انجام بدهد واجب است گاوي را قرباني کند ولي
عمل وي صحيح ميباشد.
368- وقتي از تقصير فارغ شد آنچه با احرام بر او حرام
شده بود حلال ميشود، جز تراشيدن موي سر که حرام است تا از اعمال روز عيد در منا
فارغ شود. اما صيد مطلقاً حرام است چه قبل از احرام و چه بعد از احرام و چه در حال
احرام، و نظير آن خانمها هستند نزد فقهيي که راي او بر وجوب طواف نساء است و نه
نزد ما.
مسائل:
369- هر کس نتواند عمره تمتع را به جاي آورد مانند اينکه
حائض شود يا دچار نفاس گردد يا به خاطر اينکه وقت تنگ است، به طوري که اگر منتظر
شود که از حيض يا نفاس پاک شود وقوف عرفات و مشعر را درک نخواهد کرد، در اين صورت
اگر حيض و نفاس قبل از پوشيدن لباس احرام عارض او شده است حج او به حج افراد بدل
مي شود و بعد از پايان مراسم حج اگر بتواند عمره مفردهاي را به عنوان وجوب انجام
ميدهد و اگر نتوانست نه، و اگر حيض و (نفاس) او بعد از لباس احرام پيش آيد در اين
صورت مخير است بين اينکه به حج افراد عدول کند يا اعمال عمره تمتع به استثناي طواف
را به جاي آورد و سپس براي حج محرم ميشود و وقتي به مکه برگشت، و از اعمال منا
فارغ شد طواف عمره و نماز آن را قضا مي کند، و اگر يقين کند که حيض او تمام نشده و
به همين علت و قضاي طواف و نماز طواف پس از برگشتن از منا برايش ممکن نشود در اين
صورت براي طواف (و نماز طواف )نائب ميگيرد و سعي مروه و صفا را خودش انجام ميدهد.
370- به فقيه يا يا مقلد فقيهي که بعد از تقصير طواف
نساء را در عمره تمتع واجب ميداند مباشرت با زنان حلال نميباشد مگر بعد از طواف
نساء و نماز آن، و هر کس قصد احتياط دارد طواف نساء و نماز آن را بجا آورد.
371- هر کس براي عمره تمتع محرم شد و به مکه مکرمه وارد
گرديد جايز نيست از مکه بيرون برود مگر اينکه براي حج تمتع احرام ببندد، و اگر
چنانچه بيرون رفت قبل از پايان ماه به آن برميگردد.
372- هر کس بدون احرام از مکه بيررون برود يا تا يک ماه
به مکه برنگردد واجب است عمره را دوباره به عمل آورد.
373- احرام بستن به دورهگرد، چوپان واجب نيست همچنين
کسي که جهت آبياري و غيره مکرراً به مکه وارد و از آن خارج مي شود.
374- آنکه مي داند به ضرورت بايد از مکه يکبار يا چندين
بار بيرون بيايد مثل رفتن به جده، يا عسفان يا طائف بهتر است در اين موارد با
احرام عمره مفرده به آن وارد شود و آخرين بار که ميخواهد به مکه وارد شود با
احرام عمره تمتع، زيرا هنگاميکه با احرام عمره تمتع وارد ميشود لزوماً بايد حج را
بجا آورد و به همين خاطر بايد در مکه بماند و جايز نيست بعد از درآمدن از احرام به
خارج مکه برود مگر در سه مورد:
مورد اول: براي حج محرم شود، و از مکه بيرون نشود مگر با
احرام حج، و بيرون برود هر کجا که ميخواهد و اگر به مکه برگشت نبايد به بيت داخل
شود بلکه بايد با همان احرام به عرفات برود.
مورد دوم: بعد از اينکه اعمال عمره را انجام داد و از
احرام خارج شد اگر از مکه بيرون رفت در همان حال به مکه برگردد، در همان ماهي که
بيرون رفته است و اگرچه محرم نباشد، اين شرط مربوط به عمره تمتع است و عمره مفرده
اين شرايط را ندارد.
مورد سوم: اگر پس از خارج شدن از احرام عمره تمتع بدون
احرام حج بيرون رفت و در ماهي که بيرون رفته به مکه مکرمه برنگشت موقع وارد شدن به
مکه عمره تمتع را از نو به عمل ميآورد.
حج تمتع
375- اعمال حج تمتع سيزده مورد است بطوري که گذشت:
تفسير واجبات حج تمتع
اول: احرام
376- مکلف پس از انجام اعمال عمره حج تمتع، به تفصيلي که
يادآوري گرديد واجب است دوباره براي حج تمتع محرم شود.
377- مستحب است روز ترويه ( روز هشتم ذيالحجه)، محرم
شود، و بعضي فقها آن را واجب دانستهاند و احوط همين است.
378- مستحبات و واجبات احرام حج تمتع همانهايي است که در
احرام عمره تمتع گفته شد با فرقهاي زير:
اول: محل احرام عمره در بيرون مکه، در يکي از ميقاتها
است، ولي محل احرام حج تمتع واجب است در مکه مکرمه باشد وافضل است که حاجي در
مسجدالحرام نزد مقام ابراهيم يا در حجر اسماعيل عليهمالسلام محرم شود.
دوم: در عمره نيت ميکند براي عمره حج تمتع لباس احرام
ميپوشم ... و در احرام حج تمتع علاوه بر اينکه اعمال را به اختصار در نظر ميگيرد
نيت ميکند محرم ميشوم با احرام حج تمتع از حجالاسلام به جهت واجب بودن آن قربةاليالله
تعالي، و معني احرام اين است که حاجي خود را از حرامهايي که ذکر گرديد قربةاليالله
و امتثالاً لامره باز ميدارد، و خصوصيات ديگر و استدامه اين نيت را در نظر ميگيرد
و بطوري که گفتيم لبيکهاي چهارگانه را ميگويد و بعد از لبيک گفتن محرمات مذکور
بر او حرام ميشود.
سوم: در احرام عمره زماني که خانههاي مکه معظمه ديده
شود لبيک را قطع ميکنند ولي در اين احرام تا ظهر روز عرفه مستحب است آنها را
تکرار کنند و واجب است به هنگام ظهر قطع کنند.
379- محرم وقتي وارد مکه شود و اعمال عمره تمتع را بجاي
آورد و در محدوده حرم سکونت نمايد ايرادي ندارد در همان محدوده لباس احرام حج تمتع
را بپوشد، به خصوص که محل سکونت متصل به محدوده قديمي مکه باشد همان که در زمان
رسول خدا صلياللهعليه و آله و سلم بود، در آن زمان مکه کوچک بود و سلاطين ترک آن
را وسعت دادند، و فقها اين قسمت توسعه يافته را از مساکن مکه مکرمه به شمار آورده
اند و احرام در آن محدوده جايز است.
380- پس از احرام بستن به حج تمتع چيزي بر حاجي واجب
نيست تا زمانيکه در عرفات وقوف کند، ولي بعضي از علماي شيعه واجب دانستهاند بعضي
از اعمال را که بنا بر مشهور مستحب هستند، از اين قبيل:
امام که اميرالحاج نام دارد واجب است پيش از ظهر روز
هشتم از مکه بيرون رود و نماز ظهر و عصر را در منا بخواند و براي غير او واجب نيست
ولي ميتوانند بيرون بروند بلکه بيرون رفتن حجاج بعد از اميرالحاج اولويت دارد.
مگر اينکه اميرالحاج ناچار شود يا مريض باشد يا ناتوان گردد و از ازدحام مردم ترس
داشته باشد که در اين صورت جايز است يک يا دو يا سه روز قبل از روز ترويه به منا
برود و به منا که رسيد شب عرفه را تا طلوع فجر در منا ميماند و قبل از طلوع فجر
از آن خارج نميشود و از وادي محشر نميگذرد تا خورشيد طلوع کند.
381- هر گاه مکلف از روي فراموشي يا ناداني احرام نبندد
و بدون احرام به عرفات برود واجب است به مکه برگردد و احرام بسته و به عرفات
بيايد، در صورتيکه برگشتن ممکن باشد.
382- اگر به جهت کمي وقت يا به عذرهاي ديگر برگشتن ممکن
نشود از همان محلي که به ياد آورده محرم ميشود و اگر تا آخر اعمال حج به ياد
نياورد حج او صحيح است و اگر احرام بستن را ترک کند و آن را تا به زماني تاخير
بياندازد که اگر احرام ببندد به وقوفين ( وقوف عرفات و وقوف مشعر) نخواهد رسيد حج
او باطل است.
مستحبات قبل از وقوف به عرفات
383- بعد از ظهر روز هشتم، پس از خواندن نماز ظهر و عصر
به صورت اداء يا قضاء، يا بعد از خواندن نافلههاي احرام که حداکثر شش رکعت و
حداقل دو رکعت است پوشيدن لباسهاي احرام مستحب است و نيت ميکند که احرام حج تمتع
را ميپوشد.
384- مستحب است پس از رسيدن به ابطح تلبيهها را با صداي
بلند بخواند.
385- مستحب است به موقع رفتن به سوي منا ( در راه عرفات)
بگويد:دعا
386-
دوم: وقوف در عرفات
387- به حاجي واجب است از ظهر روز نهم تا غروب شرعي «
هنگام نمازمغرب و افطار» در عرفات باشد.
388- هر کس در تمامي اين مدت در خواب يا در حال بيهوشي
باشد وقوف او باطل است.
389- واجب است وقوف توام با نيت باشد به اين نحو که: از
ظهر روز عرفه تا غروب شرعي براي حج تمتع از حجالاسلام در عرفات وقوف ميکنم براي
اينکه واجب است قربةاليالله تعالي.
390- واجب است اين نيت با ساير خصوصيات افعال واجب،
مستحب، و جزء حج تمتع از حجالاسلام ادامه داشته باشد بطوريکه در گذشته يادآوري
کرديم.
391- بعضي ماندن در همه اين مدت را واجب ندانستهاند و
احتياط بر اين است که وجوب همه اين مدت را قصد نکند بلکه نيت کند در عرفات وقوف ميکنم...
.
392- احتياط است که به کوه بالا نرود، و تمام زمان وقوف
را به ذکر و دعاء صرف کند به خصوص دعاي امام زينالعابدين عليه السلام که در صحيفه
کامله است و دعاي حضرت امام حسين عليهالسلام.
393- وقوف در عرفات يکي از ارکان حج است و رکنيت آن با
بودن در آنجا تحقق مييابد نه اينکه تمام مدت رکن باشد، پس اگر کسي عمداً حتي
دقايقي را در آنجا وقوف نکند حجش باطل است و اگر عذري مانع بوده شب دهم در عرفات
ميماند و تلافي مي کند.
394- اگر آن را هم نرسيد کفايت ميکند در مشعرالحرام
وقوف کند.
395- اگر سهواً ترک کند حجش باطل نيست مگر اينکه وقوف در
مشعر نيز از او فوت شود و آن را درک نکند.
396- اگر بعضي از اجزاي وقوف عمداً يا سهواً از او فوت
شود وقوف وي باطل نمي شود اما در صورت عمد کار حرامي کرده و ناچار است استغفار
نمايد.
397- هر کس عالماً، عامداً وقوف را ترک کند حج او بالکل
باطل و فاسد است و بدل و کفاره فايدهاي به او نمي بخشد و هر کس از روي فراموشي يا
ناداني آن را ترک کند کفايت مي کند شب عيد (393) در عرفات وقوف کند.
398- هر کس جزئي از زمان وقوف را ترک کند اگر اول زمان
وقوف يعني ظهر روز عرفه باشد ضرري به حج او نميرسد و اگر عمداً ترک کند کار حرامي
انجام داده است.
399- اگر آخر زمان وقوف يعني قبل از غروب را از روي
ناداني يا فراموشي ترک کند چيزي بر او نيست.
400- هر گاه قبل از غروب به ياد آورد و بتواند برگردد و
تا غروب در عرفات بماند در اين صورت واجب است برگردد و اگر برنگردد حکم او حکم کسي
است که عمداً ترک کرده است.
401- هر کس عالماً عامداً آخر زمان يعني قبل از غروب را
ترک کند و قبل از غروب پشيمان شود و به عرفات برگردد چيزي بر او نيست، اما اگر
برنگردد واجب است شتري را در روز دهم در منا قرباني کند، و هرکسي از اين کفاره
عاجز باشد هيجده روز پي در پي در مکه يا در راه روزه ميگيرد.
402- وقوف اختياري عرفات يعني بودن در آنجا از ظهر تا
غروب شرعي از هر کسي به جهت عذر شرعي فوت شود، مانند فراموش کردن، ندانستن، کمي
وقت و تقيه ( و ترس از دشمن) واجب است وقوف اضطراري را درک کند يعني شب دهم ولو
جزئي از آن را (397 و 393) در عرفات باشد، و هر کس اين امکان برايش باشد ولي از آن
استفاده نکند و با وقوف اضطراري جبران ننمايد حجش باطل است.
سوم: وقوف در مزدلفه
403- وقتي آفتاب روز نهم غروب کرد از عرفات به سوي
مشعرالحرام بيرون ميرود که در دو فرسنگي مکه قرار دارد و نام ديگر آن مزدلفه و جمع
ميباشد.
404- واجب است از طلوع فجر صادق تا طلوع آفتاب روز دهم
در مشعرالحرام وقوف کند.
405- وقوف در بينالطلوعين در صحراي مشعر از ارکان حج به
شمار ميآيد.
406- واجب است نيت کند ( از طلوع فجر صادق تا طلوع
خورشيد براي حج تمتع از حجالاسلام به خاطر اينکه واجب است قربةاليالله در
مشعرالحرام وقوف ميکنم).
407- قولي است که وقوف در مشعر از ابتداي شب تا طلوع
آفتاب ميباشد، بنابراين احتياطاً موقع رسيدن به مشعر نيت ميکند تا طلوع خورشيد
در آنجا وقوف ميکند و نيت خود را از طلوع فجر تا طلوع آفتاب تجديد مي کند.
408- آنچه در خصوص نيت يادآور شديم در حق کسي است که
ناچار نيست، اما در ناچاري وقوف در مشعر تا ظهر روز عيد ادامه دارد.
409- احتياط بر اين است که اختياراً بالاي کوه نرود، ولي
در حال ازدحام جائز است.
410- در اختياري وقوف در مشعر نيز اختلاف نظر وجود دارد،
آيا تمام مدت بينالطلوعين واجب است؟ يا مطلق وقوف ( و سماي آن) در بينالطلوعين
کافي است؟ احتياط مطابق همان نظر اول است، ولي رکن چنانکه در عرفات گفتيم سماي
وقوف است.
411- آنکه سماي وقوف در مشعر را عمداً يا اختياراً ترک
کند حج او فاسد است، مگر اينکه مريض يا ناتوان باشد مثل بعضي از پيرمردان و
پيرزنان مسن که از ازدحام نفوس واهمه دارند و ميترسند اذيت شوند و مشقت زائدي بر
آنان وارد شود، براي اينگونه افراد جائز است قبلاز طلوع فجر صادق از مشعرالحرام
خارج شوند.
412- ناتوانان و زنان اگر بعد از نصف شب دهم ذيالحجه از
مشعرالحرام بيرون رفتند و در شب رمي جمرات کردند شرط نشده که باقي شب را در منا
بمانند زيرا آن شب از شبهائي نيست که ماندن در منا واجب باشد و اگر به مکه رفتند
واجب است بعد از طلوع آفتاب به منا برگردند تا قرباني را و حلق يا تقصير کنند.
413- هر کس وقوف اختياري عرفه را درک کند و مقداري از شب
عيد يا نصف آن را در مشعر بماند و سپس بدون عذر از آنجا خارج شود عملش صحيح است
اما گناه کرده است و واجب است گوسفندي را در منا سر ببرد.
414- از آنچه گفتيم معلوم شد که وقوف در عرفات دو قسم
است وقوف اختياري: که از ظهر روز عرفه شروع و تا غروب شرعي آن روز ادامه دارد و
سماي وقوف رکن است، وقوف اضطراري: که سماي وقوف با آن به عمل ميآيد با بودن در
عرفات در شب عيد قربان تا هنگام صبح.
415- همينطور وقوف در مشعر نيز دو قسم است.
وقوف اختياري:
از طلوع فجر صادق تا طلوع خورشيد و رکن همان سماي وقوف است، و وقوف اضطراري: و آن
ماندن در مشعر است به مقداري که سمي به عمل آيد از طلوع خورشيد روز عيد تا هنگام
ظهر.
416- آنکه وقوف در عرفات و وقوف در مشعر از وي فوت شده
هم اضطراري و هم اختياري، حج او باطل است اگرچه از ناداني يا فراموشي باشد.
417- وقوفين اضطراري و اختياري ممکن است به هشت صورت درک
شود:
اول: وقوف اختياري هر دو را درک کند حج
او در اين صورت بدون اشکال صحيح است.
دوم: وقوف اضطراري هر دو را درک کند
حجش صحيح است و احتياطاً در سال بعد آن را اعاده کند.
سوم: اختياري عرفه و اضطراري مشعر را
درک کند.
چهارم: اضطراري عرفه و اختياري مشعر را
درک کند.
پنجم: فقط اختياري مشعر را درک کند.
ششم: فقط اختياري عرفات را درک کند.در
اين چهار صورت نيز حج او صحيح است و جمعي از علما در اين نظر خلافي را ملاحظه
نکردهاند، ولي در صورت ششم احوط اين است که در سال آينده حج خود را اعاده کند.
هفتم: فقط اضطراري مشعر را درک کند.در
اين صورت اگر حج تمتع را انجام مي دهد و عمره تمتع را بطور کامل انجام داده است و
سپس به حج تمتع احرام بسته ولي فقط توانسته وقوف اضطراري مشعر را درک کند حج او
صحيح است. و اگر حج او حج افراد بوده و براي حج احرام بسته ولي فقط وقوف اضطراري
مشعر را موفق شده احرامش را به احرام عمره مفرده بدل ميکند « و مراسم مربوط به آن
را به جا ميآورد» و حج خود را در سال آينده انجام ميدهد.
هشتم: فقط وقوف اضطراري عرفات را درک
کند در اين صورت حج او باطل است، اگر چه عمدي نباشد و واجب است در سال آينده اعاده
نمايد.
418- مستحب است در شب دهم ذيالحجه هفتاد سنگ ريزه کوچک
از زمين مشعرالحرام بردارد تا در منا رمي جمرات کند، و براي احتياط ايرادي ندارد
بيش از هفتاد سنگ ريزه بردارد، و احتياط بر اين است که سنگريزهها کوچک و بکر بوده
و از زمين مساجد هم نباشند، اگر سنگها خيلي کوچک يا بزرگ باشند بطوريکه نشود به
آنها سنگريزه اطلاق کرد کافي نخواهد بود، بلکه بايد به اندازه بند اول انگشتان،
پاکيزه سست، جدا، خالدار بوده و صاف و سياه و قرمز و سفيد و شکسته نباشند.
419- سنگريزههاي بکار رفته در سال جاري را ميشود در
سال آينده مورد استفاده قرار داد اگر در مشعرالحرام باشند، بطوري که ميگويند
حکومت بعد از مراسم حج اين سنگريزهها را به مشعر انتقال ميدهد، با اين حال اگر
سنگريزههاي استفاده نشدهاي باشد استعمال آنها که « در سابق مورد استفاده بوده »
مکروه است.
420- به غير اميرالحاج مستحب است اندکي به طلوع خورشيد
مانده از مشعر بيرون رود ولي از وادي محشر نگذرد و اگر قبل از طلوع خورشيد از وادي
مشحر عبور کرد احتياطاً گوسفندي را قرباني کند.
421- امام يعني اميرالحاج مستحب است بعد از طلوع خورشيد
با جمعي از رفقاء خود از مشعر خارج شود، اما تعدادي از فقهاء قديم خروج از مشعر را
براي احدي قبل از طلوع خورشيد جايز ندانستهاند و احتياط همين است.
422- از مسائل گذشته معلوم شد که واجب است مکلف مختار
يعني آنکه عذري ندارد وقتي در مکه براي حج تمتع احرام بست از آن بيرون رود تا در
عرفات و مشعر وقوف کرده و جهت انجام اعمال به منا برگردد و از آنجا به مکه معظمه
جهت طواف حج، نماز طواف، سعي بين صفا و مروه و طواف نساء و نماز آن وارد شود.
اما کسي که عذر دارد مثلا مريض يا در سن کهولت ميباشد
يا بانوئي که از حيض و نفاس واهمه دارد ونميتواند با وجود آنها به مسجدالحرام
وارد شود و طواف و نماز را به جاي آورد، و رفقائ هم منتظر او نخواهند ماند که بعد
از تطهير وارد شود و اعمال مربوطه را انجام دهند. بر اينگونه افراد جايز است پس از
احرام طواف حج و نماز، سعي، طواف نساء و نماز طواف نساء را جلوتر انجام داده و سپس
از مکه بيرون روند تا در عرفات و مزدلفه وقوف کرده و به منا بيايند و اعمال مربوطه
را انجام دهند.
اعمال منا
423- پس از وقوف در مشعرالحرام واجب است روز عيد قربان
به منا بيايد و در آن روز بعد از طلوع خورشيد سه عمل را که به ترتيب ذکر مي کنيم
واجب است انجام بدهد.
اول: رمي جمره عقبه، جمرهاي است معروف که به مکه مکرمه
از همه نزديکتر است.
دوم: قرباني گوسفند يا شتر.
سوم: تراشيدن موي سر.
424- حاجي واجب است اعمال فوق را به ترتيبي که گفتيم
انجام دهد و اگر به ترتيب عمل نکنند يا به عکس ترتيب عمل کند گناه کرده ولي کافي
ميباشد و چيزي بر عهدهاش نيست.
چهارم: رمي جمره عقبه
واجبات رمي:
اول: نيت
425- واجب است نيت کند جمره عقبه را با اين سنگريزههاي
هفتگانه از حج تمتع از حج الاسلام را به خاطر واجب بودنش رمي مي کنم قربةاليالله
تعالي، و احتياط را مراعات ميکنم و ساير خصوصيات و استدامه حکميه را که قبلا هم
اشاره کرديم در نظر ميگيرم، نيت ميکند و همزمان سنگريزهها را پرتاب ميکند.
دوم: پرتاب سنگريزهها به نحوي که
متعارف باشد
426- واجب است رمي جمرات به نحوي باشد که نزد عموم
متعارف شده است، به طوري که صدق کند آنها را پرتاب کرده است.
سوم: رساندن سنگريزهها (جمره عقبه)
427- واجب است سنگريزه هاي هفتگانه را با پرتاب کردن به
جمره عقبه برساند با نهادن سنگريزهها، و با زدن آنها بوسيله پاها، يا انداختن
آنها با فوت دهان و غيره وظيفه انجام نشده است، بنابراين بايستي با دست و با
انگشتان آن هم يکي يکي هفت سنگريزه را پرتاب کند.
428- اگر شک کند که رسيدن سنگريزه به جمره عقبه آيا با
پرتاب او صورت گرفته يا به کمک چيزي ديگر؟ بنا را ميگذارد به اينکه چيز ديگري کمک
نکرده و عملش صحيح است.
429- اگر در رسيدن سنگريزه شک کند بنا را بر نرسيدن ميگذارد
و به جاي آن سنگريزه ديگري را مياندازد.
430- واجب است تعداد سنگريزهها هفت باشد و نه بيشترو نه
کمتر، و هم بايد به جمره بخورند، و آنچه به جمره خورد حساب است نه آنکه به آن
نرسيده است.
431- واجب است پرتاب سنگريزهها پي در پي باشد و نه در
يکبار و اگر همه را يکباره پرتاب کند يکي محسوب مي شود و واجب است شش تاي ديگر را
بياندازد.
432- احتياط بر اين است که فاصله انداختن ( زدن ) آنها
به جمره زياد نباشد ( پي در پي صورت گيرد 431).
مستحبات رمي:
433- مستحب است سنگريزهها به مقدار بند انگشت باشند.
434- مستحب است حاجي در حال رمي جمرات پاکيزه باشد، و
مرحوم شيخ مفيد و مرحوم سيد مرتضي و مرحوم ابن جنيد رضوان الله تعالي عليهم طهارت
از حدث و خبث را واجب دانسته اند و احتياط همين است، و مستحب است پياده باشد و نه
سواره.
435- مستحب است سنگريزه را روي انگشت ابهام گذاشته و با
انگشت شهادت آن را پرتاب کند، و بعضي اينجور زدن را واجب دانستهاند و احتياط همين
است.
436- فاصله حاجي و جمره مستحب است ده تا پانزده ذراع
باشد.
437- مستحب است در حال رمي جمره عقبه پشت به قبله و رو
به آن باشد، و در ديگر جمرات رو به قبله قرار گيرد.
438- مستحب است سنگريزهها را در دست چپ بردارد و با دست
راست بياندازد به نحوي که گفته شد.
439- مستحب است به هنگام پرتاب سنگريزهها در حالي که در
دست چپ قرار دارد بخواند:
دعا
پنجم: قرباني کردن
440- از اعمال واجب بر حجاج در منا قرباني کردن است و
واجب است پس از رمي جمره عقبه و پيش از تراشيدن سر يا تقصير با مراعات امور زير
انجام شود
اول: قرباني واجب است بز يا گاوي.باشد که به سن دوم و من
باب احتياط به سال سوم وارد شده باشد يا شتري باشد که به سال ششم وارد شده است.
دوم: قرباني واجب است تامالخلقه باشد يک چشم و چولاق و
مريض و گوش بريده و لاغر و شاخ شکسته و تخم کشيده نباشد.
سوم: دندانهايش از پيري نيافتاده و قطور نباشد چنانکه
جماعتي از فقهاء به آن تصريح کردهاند و احتياط همين است.
441- حيواني که از اصل خلقت گوش و شاخ ندارد جايز است
اما بهتر است ترک شود، همين طور حيوان گوششکافته يا سوراخ نباشد.
چهارم: قرباني بين دو يا چند نفر مشترک نباشد
پنجم: با توجه به تصريح جمعي از علما حيوان بايد عصر
عرفه در عرفات بوده باشد و اگر چه فروشنده چنين بگويد، و اين قول اگر چه مقرون به
احتياط است ولي ظاهراً از مستحبات قرباني است و نه واجبات آن.
ششم: نيت به اين کيفيت که ميگويد: اين قرباني را که
واجب است در حج تمتع از حجالاسلام سر ميبرم يا سخر مي کنم قربةاليالله تعالي،
و اگر قرباني کننده کس ديگري غير از مکلف باشد به نيابت او سر ميبرد و در نيت ميگويد:
اين قرباني را به نيابت از فلاني قربةاليالله سر ميبرم
يا از طرف صاحبش سر ميبرم اگر او حاضر نباشد يا نام وي را نداند.
442- واجب است
همزمان با نيت ذبح کند يا خود مکلف يا نايب او اگر نايب گرفته است، و احتياط است
که خود مکلف حين قرباني کردن نزد نايب حاضر باشد و هر دو نيت کنند.
مسائل:
443- اگر قرباني نيايد يا نباشد و پول آن موجود باشد پول
آن را به اميني ميسپارد که در ماه ذيالحجه اگر قرباني پيدا شد به نيابت ذبح کند،
در غير اين صورت در ماه ذيالحجه سال آينده ذبح کند.
444- اگر قرباني و پول آن را نيابد يا قرباني باشد ولي
پول او کفايت نکند بجاي قرباني ده روز روزه ميگيرد، سه روز پي در پي را در حج و
باقي را در ولايت خود و واجب نيست آنها را پي در پي بگيرد.
445- اگر روزه را از روز ترويه شروع کرد آن روز را و روز
عرفه را روزه گرفت، و روزهاي دهم ( عيد قربان) تا سيزدهم را روزه نگرفت اين فاصله
خللي به پي در پي بودن نميرساند.
446- اين سه روز را واجب نيست با قصد اقامت در مکه بماند
و روزه بگيرد، واجب نيست قبل از پايان ذيالحجه در راه بگيرد، و بهتر است سه روز
بعد از روز کوچ را پشت سر هم روزه بگيرد.
447- جايز است روزه اين سه روز را جلوتر بگيرد در اول ذيالحجه
بعد از پوشيدن لباس احرام حج تمتع. و جايز است تا پايان ذيالحجه هم به تاخير
بياندازد، ولي جايز نيست به جلوتر از ذيالحجه و يا به بعد از آن بيافکند.
448- گرفتن اين سه روز در ذيالحجه واجب است و اگر به
تاخير افکند و قبل از اينکه روزه بگيرد ماه تمام شد قرباني کردن در سال آتي برايش
حکم شده است و بايد يا خود در منا قرباني کند يا کسي به نيابت او.
449- اگر اين سه روز را در سفر روزه نگيرد و پيش از
پايان ماه ذيالحجه به وطن خود برگردد همه ده روز را در خانوادهاش ميگيرد.
450- اگر بميرد ولي او روزه ميگيرد و اگر قرباني در سال
آينده به گردن او آمد (448) او قبل از اينکه به منا برود يا کسي را نايب بگيرد
بميرد در اين صورت مانند ديگر دينها از اصل مال او قضا مي شود.
451- اگر حيواني با صفات مذکور ( 440 و فروعات آن )
نيافت حيواني را پيدا کند که خالي از آن صفات يا خالي از بعضي از آنها باشد کفايت
مي کند و احتياط اين است که علاوه بر اکتفا به قرباني ناقص روزه هم بگيرد.
452- بعضي از فقهاء فرمودهاند: قرباني را سه قسم ميکنند
يک سوم براي خودش، يک سوم هديه دوستان و مومنان، و يک سوم صدقه بر فقرا، و اين عمل
از باب احتياط خوب است، ولي ظاهر نصوص اين تقسيم را ملزم نميدانند بلکه قسمتي از
آن را صرف خوردن خود ميکنند و چيزي را هم براي فقرا صرف ميکنند.
453- احتياط بر اين است که چيزي از قرباني را به خارج از
منا نبرد بلکه همان جا مصرف کند.
454- احتياط اين است که به قصاب از قرباني چيزي ندهد مگر
به قصد صدقه، اگر مستحق باشد و اگر مستحق نباشد جايز نيست.
455- واجب است قرباني در روز عيد ذبح يا سخر شود و هر کس
از ياد ببرد يا عذري داشته باشد ميتواند تا پايان ايام تشريق به تاخير افکند و
بنا بر اولي تا آخر ذيالحجه، و پيشتر ذکر گرديد که اگر قرباني نيابد بهاي قرباني
را نزد اميني به امانت ميگذارد تا هر گاه پيدا شد تا پايان ماه ذيالحجه در منا
قرباني کند، و اگر پيدا نشد در سال آينده در ماه ذيالحجه قرباني کند.
مستحبات ذبح
456- مستحب است قرباني چاق باشد و اگر گاو يا شتر است
ماده و اگر گوسفند يا بز است نر باشد و اگر نايب گرفته دست خود را به موقع ذبح روي
دست نايب بگذارد، و شتر را ايستاده و از سمت راست سخر کند.
457- مستحب است به موقع ذبح يا سخر قرباني اين دعا را
بخواند
.دعا
ششم: سر تراشيدن يا تقصير
458- يکي ديگر از اعمال واجب در منا سر تراشيدن يا تقصير
است و حاجي بين آن دو اختيار دارد ولي تراشيدن افضل ميباشد بلکه بعضي از فقها آن
را براي کسي که حج اول را برگزار بکند واجب دانستهاند و احوط همين است. و اما
تکليف خانمها تقصير است.
459- حين سر تراشيدن يا تقصير نيت قربة لازم است به اين
صورت که « سرم را ميتراشم يا تقصير ميکنم براي حج تمتع از حجالاسلام براي اينکه
واجب ميباشد قربةاليالله تعالي.
460- آنکه وظيفه دارد سر خود را بتراشد ولي در سرش مويي
وجود ندارد اين تکليف از وي ساقط است ولي احتياط است که تيغ را به همه قسمتهاي سر
خود بکشد و تقصير هم بنمايد.
461- واجب است تراشيدن سر يا تقصير در منا صورت بگيرد، و
هر کس از ياد ببرد و پيش از سر تراشيدن از منا بيرون رود واجب است براي سر تراشيدن
يا تقصير به آنجا برگردد.
462- اگر برگشتن به منا مقدور نباشد در همان محلي که به
يادش آمده واجب است حلق يا تقصير را انجام بدهد، و از باب احتياط موي سر خود را به
منا بفرستد تا در آنجا دفن شود.
463- هر کس حلق يا تقصير را از ياد ببرد و قبل از طواف
به ياد بياورد واجب است به منا برگردد تا حلق يا تقصير کند، و اگر برگشتن ممکن
نباشد در محلي که هست حلق يا تقصير را انجام ميدهد و سپس به طواف ميپردازد و
چيزي بر او نيست.
464- هر کس بعد از طواف به ياد آورد حلق يا تقصير را
انجام ميدهد و به عنوان وجوب دوباره طواف ميکند.
465- اگر عمداً پيش از حلق يا تقصير طواف کرد واجب است
به منا برگردد و حلق و تقصير کند و گوسفندي را واجب است قرباني نموده و سپس دوباره
طواف کند.
466- بعد از حلق يا تقصير که آخرين عمل منا است آنچه بر
حاجي حرام شده بود بر او حلال ميشود به استثناي زن و عطر و بنا بر احتياط شکار.
467- بهتر است که پيش از طواف حج و سعي بين صفا ومروه
لباس دوختهاي نپوشد و سر خود را نپوشاند.
مستحبات حلق
468- مستحب است حاجي رو به قبله بنشيند و سر تراشيدن را
از سمت راست شروع کند و اين دعا را بخواند:
اللهم اعطني بکل شعرة نوراً يوم القيمة
و در همان موقع ناخنها را بگيرد و موي سر را در منا بلکه
در منزل و خيمهاش دفن کند.
469- آنکه در منا ميباشد پس از دهمين نماز، (که اول
آنها نماز عيد است و بعضي آن را واجب دانستهاند، و احتياط است که ترک نشود) مستحب
است به اين صورت تکبير بگويد:
تکبير
و در شهرهاي ديگر اين تکبير بعد از ده نماز مستحب ميباشد.
هفتم: طواف حج تمتع
470- وقتي مکلف از اعمال منا فارغ شد واجب است به مکه
بيايد و بهتر است در همان روز عيد بيايد و تاخير کردن تا روز يازدهم نيز جايز ميباشد،
و احتياط اين است که بدون عذر تاخير نکند.
471- مستحب است غسل کرده و در حالي که به ذکر و تمجيد و
تعظيم الهي و صلوات بر محمد و آل محمد عليهالسلام مشغول است به سوي مسجدالحرام
برود.
472- وقتي به در مسجد رسيد مستحب است اين دعا را بخواند:
دعا
سپس به کنار حجرالاسود رفته و آن را استلام نموده و
ببوسد و به پيرامون بيت به نحوي که در طواف عمره گفتيم طواف کند.
473- طواف حج مانند طواف عمره است و نيت آن به اين صورت
است که: پيرامون اين بيت جهت طواف حج تمتع از حجالاسلام به جهت واجب بودنش هفت
بار قربةاليالله تعالي طواف ميکنم.
هشتم: نماز طواف
474- بر مکلف واجب است دو رکعت در مقام حضرت ابراهيم علي
نبينا و آله و عليهالسلام نماز بخواند با اين نيت که: دو رکعت نماز طواف حج تمتع
از حجالاسلام را که واجب است قربةاليالله تعالي ميخوانم.
نهم: سعي
475- واجب است به صفا و مروه برود و بين آنها به نحوي که
در سعي عمره گفتيم سعي نمايد با اين نيت که:
بين صفا و مروه را به جهت حج تمتع از حجالاسلام هفت شوط
سعي ميکنم قربةاليالله تعالي براي اينکه واجب است.
476- پس از تمام شدن سعي عطر زدن « نيز» بر او حلال ميشود
ولي بهتر است تا طواف نساء را انجام نداده از استعمال عطر خودداري کند.
دهم: طواف نساء
477- واجب است پس از سعي به مسجدالحرام برگردد و طواف
نساء را که در حج تمتع واجب است به جاي آورد با اين نيت که:
پيرامون اين بيت هفت شوط طواف نساء براي حج تمتع از حجالاسلام
را به جهت واجب بودنش طواف ميکنم قربةاليالله تعالي.
يازدهم: نماز طواف نساء
478- واجب است بعد از طواف مزبور به مقام ابراهيم آمده و
دو رکعت نماز طواف نساء براي حج تمتع از حجالاسلام را براي اينکه واجب است قربةاليالله
تعالي برگزار ميکنم.
479- پس از نماز طواف نساء زنان نيز بر وي حلال ميشوند.
480- هر کس طواف نساء را فراموش کند زنان بر وي حلال
نيستند و واجب است برگردد و طواف نساء را به جاي آورد.
481- اگر برگشتن برايش ممکن نشود نايب ميگيرد تا از طرف
او به نيابت طواف نساء و نماز طواف نساء را به جاي آورد و بعد از آن زنان بر او
حلال ميشوند.
482- وقتي حاجي از طواف نساء و نماز آن فارغ شد تمامي
کارهائي که با احرام بر او حرام شده بودند حلال ميشوند مگر شکار در حرم که براي
هر کسي حرام ميباشد.
483- چنانکه زنان به مردان حلال نمي شوند مگر بعد از طواف
نساء و نماز آن، مردان نيز تا زماني که خانمها طواف نساء و نماز آن را به جا
نياوردهاند به زنان حرام ميباشند، و بين پسر و دختر بالغ و بين بچهاي که به حد
تميز نرسيده است فرقي نيست، اگر ولي بچه نابالغ را که به حد تميز نرسيده محرم کرد
ولي او را طواف ميدهد و نمازش را به نيابت از او ميخواند و اگر ولي چنين نکند
بچه در حکم احرام باقي مي ماند تا به حد بلوغ برسد و طواف را به جاي آورد و نماز
آن را بخواند، يا اينکه کسي اين کار را از طرف او به نيابت انجام بدهد.
بچهاي که به حد تميز رسيده چه دختر و چه پسر خودشان طواف
را به جاي ميآورند و نمازش را ميخوانند.
484- طواف نساء از ارکان حج نيست که ترک آن عمداً حج شخص
را باطل کند يا به آن خلل وارد سازد، اما گناهکار است و تا وقتي آن را انجام نداده
به جهت زنان از حالت احرام در نيامده است حتي عقد کردن، خواستگاري نمودن و شاهد عقد
شدن نيز بر او حلال نيست مگر با طواف مزبور و نماز آن، و اگر سهواً ترک کرد هر
موقع به خاطرش آمد آن را به جا ميآورد يا نايب ميگيرد.
485- افضل اين است که طواف نساء و نماز آن را بعد از سعي
به جا آورد، اگر چه تا آخر ذيالحجه ميتواند آنها را به تاخير اندازد، و اگر ذيالحجه
بگذرد، گناه کرده اما انجام آنها کافي است، زيرا چنانکه گفتيم رکن حج نيست حتي اگر
عمداً ترک شود حج باطل نيست، اما به نسبت زنان از حال احرام خارج نميشود حتي عقد
و شهادت بر عقد نيز بر وي جايز نيست مگر با طواف نساء و نماز آن.
486- جايز نيست طواف نساء را جلوتر از سعي به جا آورد و
هر کس عمداً جلو انداخت بايد سعي کند و طواف را بعد از سعي اعاده نمايد، اما اگر
کسي سهواً آن را جلوتر انجام داد سعي را انجام ميدهد و چيزي بر او نيست.
دوازدهم: بيتوته در منا
واجبات بيتوته
487- واجب است حاجي پس از پايان اعمال مکه به منا برگردد
و شبهاي يازدهم و دوازدهم را در آن جا بيتوته کند، اما بيتوته شب سيزدهم به دو نفر
واجب است:
اولي: کسي که روز دوازدهم را تا غروب خورشيد در منا
بماند و از حدود آن بيرون نرود، براي او واجب است شب را در منا بماند.
دومي: کسي که در احرام حج از شکار و از نزديکي با زنان
خودداري نکرده است، بايد او نيز در منا بيتوته کند. بنا بر احتياط حکم کسي هم که
در احرام عمره اجتناب نکرده چنين است. و احوط از اينها، حکم کسي است که در احرام
عمره يا حج از ديگر محرمات اجتناب ننموده باشد بخصوص مرتکب امري شود که کفاره
دارد، بلکه بطوري که بعضي از فقها فتوي دادهاند کسي که اولين بار به حج رفته است
بايد شب سيزدهم را نيز در منا بگذراند.
488- بيتوته در منا به اين صورت است که از اول شب تا نصف
شب در منا بماند و افضل است تا صبح بماند، و احتياط بر اين است که اگر بعد از نصف
شب از منا بيرون رفت پيش از فجر وارد مکه نشود گرچه جايز است.
489- جايز است نصف ديگر شب را در منا بماند.
490- واجب است نزديک غروب ماندن در منا را نيت کند به
اين نحو که « براي حج تمتع از حجالاسلام امشب را که واجب است در منا ميمانم قربةاليالله
تعالي. ادامه دادن اين حکم و ساير خصوصيات که پيش نيز گفته شد لازم ميباشد. اين
حکم مربوط به کسي است که پيش از غروب در منا باشد.
491- کسي که قصد دارد نيمه دوم شب را در منا بماند واجب
است پيش از نصف شب در منا باشد و به محض رسيدن نيت ميکند.
492- ماندن در منا از ارکان حج نيست که ترک آن موجب فساد
حج و باطل بودن عمل شود، پس هر کس عمداً ترک کند براي هر شب گوسفندي را در منا عوض
ميدهد مگر در دو حالت.
حالت اول: چنين گفتهاند: کسي که بيتوته در منا را ترک
کند ولي تمام شب را در مکه مشغول عبادت شود و جز امور ضروري مانند خوردن، آشاميدن،
قضاي حاجت کار ديگري انجام ندهد، اما انجام دادن عبادتي غير از مناسک حج داراي
اشکال است و بهتر است ترک شود زيرا عمداً بيتوته را که جزء مناسک حج است ترک ميکند
و به همين سبب بايد کفاره ( قرباني يک گوسفند در منا ) بدهد.
حالت دوم: کسي از مکه بيرون رود و از حدود آن به قصد
ماندن در منا بگذرد، ولي در اثناي راه خواب بر وي غلبه کند و بخواب رود، در اين دو
صورت کفاره لازم نيست، بنا بر احتياط در صورت دوم کفاره لازم است.
493- هر کس از روي ناداني يا به جهت فراموشي يا مرض يا
به جهت ترس از تلف شدن مال بيتوته در منا را ترک کند، گرچه گناهي نکرده اما حکم
کسي را دارد که عمداً بيتوته را ترک کرده است و واجب است کفاره بدهد (492).
494- مستحب است موقع برگشتن از مکه به منا اين دعا را
بخواند:
دعا
سيزدهم: رمي جمرات سهگانه
495- روز يازدهم در منا واجب است جمرات سهگانه را رمي
کند به نحوي که ذکر ميشود:
اول: جمره اولي را با هفت سنگريزه کوچک رمي ميکند که
نزديکترين جمره به مشعرالحرام است و بعد از آن جمره وسطي را و در پايان جمره عقبي
را که نزديکترين جمره به مکه مکرمه ميباشد، اين عمره را روز دوازدهم نيز انجام ميدهد.
496- زمان پرتاب اين سنگريزهها در اين سه روز از طلوع
خورشيد تا غروب آن ميباشد، و پرتاب آنها در شب جايز نيست مگر اينکه عذري در کار
باشد.
497- واجب است رمي جمرات به همان ترتيب مذکور باشد، و
اگر از ترتيب خارج شد واجب است دوباره رمي کند، تا ترتيب حاصل شود.
498- هر کس رمي امروز را فراموش کند روز بعد آن را قضا
ميکند، اول قضاي روز قبل را به جا ميآورد و بعد از آن تکليف روز را.
499- مستحب است قضاي رمي جمره بعد از طلوع آفتاب باشد و
اداي آن بعد از ظهر.
500- شخصي که از راه رفتن و رسيدن به جمرات، يا به خاطر
مرض يا پيري يا فلج بودن يا پرتاب کردن عاجز باشد جايز است نايب بگيرد.
501- نايب يا ولي مريض و ناتوان بايد باشد يا يکي از
مومنان، به قصد پاداش اخروي اين کار را به عهده ميگيرد و يا اجرت اخذ ميکند.
502- اگر مريض شفا يافت يا ناتوان قوي شد بطوري که ميتواند
برود و پرتاب کند ( و نايب از طرف او جمرات را رمي کرده است ) ديگر اعاده واجب
نيست.
503- هر کس يک سنگريزه يا دو يا بيشتر از سنگريزهها را
در يکي از جمرات فراموش کرده و نميداند کدام جمره بود، رمي جمرات وي کامل نيست و
لازم است همان سنگريزه يا سنگريزههاي فراموش شده را به هر سه جمره پرتاب کند.
504- اگر رمي يکي از جمرات را سهواً يا از روي فراموشي
ترک کند و نداند کدام يکي بود، هر سه جمره را به ترتيبي که ذکر شد رمي ميکند.
505- اگر رمي يک سنگريزه را فراموش کند و نداند مربوط به
کدام جمره ميباشد، سنگريزهاي را به هر يک از آنها پرتاب ميکند و مراعات ترتيب
لازم نيست.
506- اگر از هر جمره يک يا دو يا چند سنگريزه را جا
انداخته واجب است جا افتادهها را به ترتيب پرتاب کند.
507- هر کس چهار سنگريزه يا بيشتر را جا انداخته و نزده
است هر سه جمره را از نو و به ترتيب رمي ميکند.
508- رمي جمرات از ارکان حج نمي باشد که به ترک يا
فراموش کردن آنها حج آدمي فاسد شود، بنابراين هر کس همه يا بعضي از آنها را فراموش
کرد واجب است به منا برگردد و فراموش شده را ولو در ايام تشريق هم باشد انجام
بدهد، اما اگر آن روزها هم نبود در سال آينده اگر به حج آمد آنها را قضا ميکند، و
اگر به حج نيايد نايب ميگيرد و نايب که وظيفه او را قضا کرد چيزي بر وي نيست.
509- اگر از کساني نيست که شب سيزدهم را در منا بيتوته
ميکنند، بعدازظهر و پيش از غروب روز دوازدهم از آنجا بيرون ميشود و قبل از ظهر
جايز است.
510- هم چنين اگر آفتاب غروب کند بيرون رفتن او جايز
نيست و بايد شب سيزدهم را هم بماند و جمرات سهگانه را به ترتيبي که گذشت رمي کند.
511- روز سيزدهم اختيار با اوست قبل از ظهر بيرون رود يا
بعد ازظهر روز دوازدهم و سيزدهم که از رمي جمرات سهگانه فارغ شد از همه اعمال حج
تمتع فراغت يافته است.
مستحبات رمي
512- مستحب است در ايام تشريق حتي براي طواف مستحبي هم
از منا بيرون نرود.
513- به هنگام رمي جمره اولي و وسطي مستحب است رو به
قبله باشد، و خداي تعالي را سپاس گويد و برمحمدوآلمحمد عليهالسلام صلوات بفرستد
و بگويد: خدايا ازمن بپذير،وبا متانت و آرامي به جمره عقبي برود و پشت به قبله
بايستد و بعد از رمي برگردد و توقف نکند.
514- مستحب است حاجي به موقع بيرون آمدن از منا در روز
دوازدهم بيست و يک سنگريزه را به زير خاک بگذارد.
515- مستحب است نمازهاي واجب و مستحب را در مسجد خيف
بخواند، وقتي در مسجد خيف يکصد رکعت نماز خواند و يکصد بار سبحانالله و يکصد بار
لاالهالاالله و يکصد بار الحمدالله گفت پاداش عظيمي دارد که تفصيل آن طبق حديث
به اين شرح است:
هر کس قبل از بيرون آمدن در مسجد خيف يکصد رکعت نماز
بخواند، اين نماز او با هفتاد سال بندگي برابر است و هر کس صد بار پاداش آزاد کردن
بندهاي برايش نوشته شود، و هر کس صد بار لاالهالاالله بگويد عمل او با زنده
کردن صد جاندار برابري کند و هر کس صد بار الحمدلله بگويد مانند اين است که دو
برابر درآمد عراق را در راه خداي تعالي احسان کرده است.
طواف وداع
516- براي حاجي مستحب است پس از اداي مناسک از منا به
مکه برگردد تا طواف وداع به جاي آورد، و مستحب است پيش از خروج از منا، شش رکعت
نماز در مسجد خيف برگزار کند، و بهتر است آنها را نزد مناره وسط مسجد يا مقابل آن
يا سمت راست و چپ آن با فاصله سي ذراع بخواند.
عمره مفرده
بين عمره مفرده، و عمره تمتع اين فرقها وجود دارد:
اول: عمره مفرده را هميشه و در هر ماهي ميشود انجام
داد، اما عمره تمتع را جز در ماههاي حج نمي شود انجام داد.
دوم: عمره مفرده يکي از واجباتش طواف نساء است در
صورتيکه طواف نساء جزء اعمال عمره تمتع نيست.
سوم: احرام عمره تمتع بايد از يکي از پنج ميقات باشد ولي
احرام عمره مفرده از نزديکترين ميقات به مکه يا از خانههاي آن بايد باشد.
چهارم: بهتر است بين دو عمره يک ماه و يا حداقل ده روز
فاصله باشد، و نزد ما جايز است در يک روز يک عمره بلکه دو عمره بجاي آورد.
مسائل:
517- ميقات احرام عمره مفرده مسيل بزرگ در اول طائف و در
خط و موازات ميقات شرعي قرنالمنازل قرار دارد که نزديکترين محل به مکه مکرمه ميباشد
و احرام بستن از آنجا از طريق نذر با احتياط منطبق است، و اگر چه بهتر است با نذر
از خود طائف احرام ببندد.
518- کسي که با نذر کردن و قبل از رسيدن به يکي از
ميقاتها براي عمره مفرده احرام ميبندد براي او واجب نيست موقع رسيدن به يکي از
ميقاتها نيت خود را تجديد کند، همچنين واجب نيست به يکي از ميقاتها رفته و از آن
جا به مکه مکرمه داخل شود، گرچه تجديد نيت از باب احتياط بهتر است. (تفصيل موضوع
در مسائل 73 تا90 بيان شده است)
519- کسي که عمره مفرده را از محلي دورتر از ميقاتها قصد
دارد بر او واجب است به يکي از ميقاتها برود و از آن جا احرام ببندد، مگر اينکه
نذر کند قبل از رسيدن به ميقات احرام ببندد.
520- احرام بستن صحيح است از ميقاتهايي که حکومت در
حوالي نزديک مکه آنها را تعيين کرده است، اين حکم مربوط به کسي است که ساکن ميباشد،
همچنين کسي که به حج آمده و در مکه است و پس از انجام فريضه حج يا قبل از عمره
تمتع قصد دارد عمره مفردهاي را به جاي آورد.
521- براي برگزارکننده عمره مفرده جايز نيست به موقع
احرام بستن از ميقاتهاي شرعي تخطي کرده و عالماً و عامداً از نزديکترين محل از
خارج حرم احرام ببندد مگر با استفاده از راههايي که در مساله (520) عنوان گرديد.
522- برگزارکننده عمره مفرده اگر وقتي از مکه بيرون رود
و قبل از گذشتن يک ماه بخواهد به آن داخل شود جايز است بدون احرام وارد شود، اما
پس از گذشتن يک ماه اگر خواست به مکه برگردد واجب است محرم شود.
523- هر گاه جهت عمره مفرده وارد مکه مکرمه شد و اعمال
عمره را انجام داد و از حال احرام بيرون آمد، ايرادي ندارد عمره دومي و سومي را در
همان روز يا فرداي آن روز به جاي آورد. ولي اگر عمره مفرده اول را براي خودش انجام
داده بهتر است دومي و سومي به نيابت از ديگري باشد، اين حکم از باب اولويت است پس
براي خود نيز ميتواند (بطوريکه در فرق چهارم قبل از مساله 517 بيان شد).
524- در عمره مفرده مکلف اختيار دارد براي بيرون رفتن از
حال احرام موي سر خود را بتراشد يا تقصير کند.
525- اگر در عمره مفرده، طواف نساء را از ياد ببرد و به
وطن برگردد و با زنان نزديکي کند و مدتي چنين باشد و بعد از زماني جا افتادن طواف
نساء را به خاطر بياورد، و اين عمل از روي ناداني از او سر زده باشد کفاره واجب
نيست بلکه بايد به مکه برود و طواف نساء را به جاي آورد يا اينکه نايب بگيرد.
حج افراد و قران
فرع دوم و سوم از اقسام حج، حج افراد و حج قران است.
526- حج افراد و قران بر کسي واجب است که اهل مکه باشد
يا در سال و زيادتر در آن سکونت کند، يا فاصله منزل او از مکه از شانزده فرسخ شرعي
کمتر باشد. حج افراد و حج قران فرقي با حج تمتع ندارد مگر در اينکه در حج تمتع،
عمره تمتع جلوتر انجام ميشود و در اين دو حج بعد از حج تمتع، عمره تمتع انجام ميشود.
527- اعمال اين دو نوع يکسان هستند با اين تفاوت که در
حج قران حاجي واجب است قرباني را با خود همراه ببرد، و در موقع احرام هم اختيار
دارد همزمان با لبيکها يا بين اشعار يا تقليد نيت کند.
528- منظور از اشعار اين است که کوهان شتر قرباني را «
از سمت راست اگر قرباني شتر است» و گوش گوسفند را « اگر قرباني او گوسفند باشد» با
آهن بشکافد و با خون آن سر و گردن حيوان را آلوده کند، و تقليد عبارت از اين است
که کفشهايش را که با آنها نماز خوانده است به گردن قرباني بياويزد، « توضيح اينکه
يکي از اين دو کار جاي تلبيه را ميگيرد و حاجي اختيار دارد نيت را با گفتن لبيک،
يا يکي از اين دو همزمان کند.»
529- در اين دو حج واجب است مکلف از يکي از ميقاتها يا
از منزل و مسکن خود احرام ببندد، اگر ميقات به مکه نزديکتر است از ميقات و اگر
منزل او به مکه نزديکتر است از منزلش احرام ميبندد.
530- بقيه اعمال اين دو حج، مثل حج تمتع است، حاجي بعد
از احرام به عرفات ميرود، و بعد از وقوف روز عرفه تا غروب به مشعرالحرام و پس از
وقوف در آن به منا ميرود و جمرات را رمي ميکند و قرباني را ذبح و سپس تقصير مينمايد،
آنگاه به مکه مشرفه رفته و طواف ميکند و نماز طواف ميخواند و بين صفا و مروه
سعي، و طواف نساء و نماز آن را برگزار ميکند، به منا ميرود، بيتوتهها را انجام
ميدهد جمرهها را رمي مينمايد و از اعمال حج فارغ ميشود، سپس عمره مفرده را با
احرام بستن از يکي از ميقاتها به شرحي که گذشت به جاي ميآورد بعد از احرام به مکه
ميآيد طواف عمره کرده و دو رکعت نماز طواف ميخواند و سعي و سپس تقصير را انجام
داده و طواف نساء و نماز طواف به جاي ميآورد و از اعمال خارج ميشود.
حج نيابتي
شرائط نايب
اول: ايمان
531- نيابت جز از شيعيان اماميه صحيح نيست.
دوم: عقل
532- نيابت ديوانه صحيح نيست، مگر اينکه ادواري باشد
يعني در بعضي اوقات ديوانه باشد و در بعضي اوقات سلامت خود را بازيابد، و اگر شعور
چنين کسي تا پايان مراسم حج و مناسک آن ادامه يابد و تميز کامل داشته باشد نيابت
او جايز است.
سوم: بلوغ
533- نيابت افراد نابالغ، حتي اگر هم مميز باشند صحيح
نيست، ولي در رابطه با خودشان اعمال آنان صحيح است و ثواب و پاداشي دارند، اما نميتوانند
نايب ديگري شوند.
چهارم: عدالت
534- نيابت فاسق صحيح نيست، اگر چه عبادت خود او صحيح
باشد اما اگر از طرف پدرش يا از طرف ديگري به قصد برع بدون گرفتن مزد بابت نيابت
مراسم حج را به جاي آورد صحيح و کافي است.
535- اگر فاسق براي اعمال استحبابي نيابت بگيرد صحيح
است، بلکه نايب گرفتن چنين فردي براي اعمال مستحبي تقوي و نيکي را ياري ميدهد.
پنجم: خود فرد حج واجب در ذمه نداشته باشد
536- از راه نذر يا سوگند يا از راه استطاعت شخصي حج بر
او واجب شده است که بايد آن را فوري انجام بدهد نميتواند حج نيابتي بپذيرد، اما
اگر حجي در گردن او باشد که وقت آن زياد است و مقيد به همان سال نيابت نيست ميتواند
حج نيابتي را به جاي آورد، همچنين اگر در سالهاي قبل واجبالحج شده و نرفته و در
حال حاضر توان مالي انجام حج را ندارد در اين صورت نيز ميتواند حج نيابتي برود.
537- واجب است
شرايط کسي که ميشود از طرف او نايب شد
اول: اسلام
538- صحيح نيست مسلمان، از طرف کافرنايب شود اگر چه آن
کافر پدر او باشد.
دوم: ايمان
539- نايب شدن از طرف پيروان فرقههاي غير اثنيعشري
جايز نيست، حتي اگر پدر فرد باشد.
سوم: خود فرد مرده باشد يا از رفتن به حج ناتوان باشد
540- واجب است منوبعنه مرده باشد و يا ناتواني که اميد
نيست ناتواني و ضعف او برطرف شود، اين حکم در رابطه با حج واجب است، اما در مستحبي
در هر حال نيابت جايز است.
احکام نيابت
541- واجب است به هنگام نيت منوبعنه را يقين کند، به
اين معني که قصد کند از طرف فلان کس به نيابت اين عمل را قربةاليالله تعالي به
جا ميآورد، و تلفظ در نيت واجب نيست.
542- اگر نايب در راه بميرد، اگر مرگ او بعد از احرام و
پس از دخول در حرم باشد حج او به حکم اجماع صحيح و کامل و از طرف منوبعنه کافي
است و بايد تمام مزد او نيز « به ورثهاش» پرداخت شود، و اگر مرگ نايب بعد از
احرام و قبل از دخول در حرم باشد اجرت مقداري از راه که مانده است و اجرت بقيه
اعمال حج از کل اجرت کسر ميشود، و بقيه پرداخت ميگردد. و اگر اجرت را گرفته باشد
مابقي را به منوبعنه برميگردانند.
543- اگر به جاي نايب که مرده است، اجيري باشد به مرکب
او سوار شده و توشه او را برميدارد و اعمال حج را از طرف منوبعنه اصلي به نيابت
انجام ميدهد، و حج او صحيح و کافي است، و بقيه دستمزد مال اجير دوم است و چيزي به
منوبعنه برنميگردد، و آنچه نايب اصلي خرج کرده آن هم سهم اوست، تا جائي که امکان
دارد اين نوع عمل بر نوع ديگر مقدم، و مدلول روايت عمار و جمع بين روايات گوناگون
ميباشد.
544- اگر نايب را مانع شوند که نتواند اعمال و مناسک حج
را به پايان برساند، اگر نيابت مخصوص همان سال باشد بقيه اجرت به منوبعنه برميگردد،
و اگر نيابت بطور مطلق باشد انجام اعمال به عهده نايب باقي است و بايد در سال
آينده آنها را به جاي آورد.
545- بر نايب واجب است همه شرايطي را که مخالف شرع
نيستند و با او قرار شده است انجام دهد، و تخلف از شرط بر او جايز نيست مگر در دو
صورت:
صورت اول: اگر با او شرط شود که حج قران، يا حج افراد به
جاي آورد، ولي نايب حج تمتع به جاي آورد عمل او صحيح و حج وي از ديگري کفايت ميکند.
صورت دوم: بر نايب شرط شود که از راه خاصي به مکه برود،
ولي او از راه ديگر به حج برود، حج او صحيح و کافي است، اگر چه احتياط است که شرط
ترک نشود.
546- نيابت از دو نفر يا بيشتر، به صورت شراکتي در يک
سال جايز نيست، اگر از طرف دو نفر اجير شود حج کسي که جلوتر با او قرار گذاشته
صحيح است و حج ديگري باطل، و اگر با هر دو همزمان قرار گذاشته و نميشود بين آنها
تقدم و تاخر فرض کرد هر دو قرار باطل است، اين حکم مربوط به حج واجب است.
547- در حج مستحبي ميتواند از طرف دو نفر يا چند نفر به
صورت اشتراکي نايب باشد، چنانکه در روايت حضرت امام صادق عليهالسلام آمده که
فرمود:
اگر در حج خود هزار نفر را شريک سازي، براي هر کدام از
آنان ثواب حجي خواهد بود بيآنکه از حج تو چيزي کاسته شود.
548- اگر فردي بميرد که حج تمتع در گردن دارد، و معلوم
باشد که وارث او حج نيابتي براي او نميگيرند، در صورتيکه چنين فردي پيش کسي
امانتي دارد، بر آن امين واجب است براي انجام حج نيابتي از طرف آن ميت نايب بگيرد،
و اجرت وي را از محل امانت بپردازد، و اگر چيزي از آن باقي ماند به ورثه برگرداند.
549- همان امين ميتواند شخص خودش از جانب ميت واجبالحج
به حج برود و اجرت را از محل امانت بردارد، و اگر باقيمانده داشت به ورثه بدهد،
رجوع به حاکم شرع و اذن گرفتن از او برايش واجب نيست.
550- همچنين اگر ميت خمس يا زکات و يا قرضي را بدهکار
باشد، بر امين واجب است بدهيهاي او را از محل امانت بپردازد.
551- اگر اجير حج نيابتي را فاسد کند، بر او واجب است حج
را تمام کند، و در سال آينده قضا نمايد، در اين صورت مالک اجرت ميشود چه مقدار آن
معين شده باشد يا نشده باشد.
552- اگر کسي از طرف ميتي که حج در ذمه داشته، تبرعاً
حجي را به جاي آورد، بدون هيچگونه اشکالي ذمه آن ميت بر وي خواهد شد.
553- در اين باره تفاوتي نيست در اينکه ميت مالي را دارا
باشد که براي حج کفايت ميکند يا نه، همچنين کسي که حج تبرع به جا ميآورد ولي او
باشد يا کس ديگري تفاوتي نميکند.
554- اگر منوبعنه زنده ولي ناتوان باشد و نيابت از طرف
او جايز باشد و شخصي به نيابت و تبرعاً از طرف او حج برگزار کند کفايت نميکند.
555 اگر ميت وصيت کند بيش از يک حج از طرف او انجام دهند
و براي هر يک از آنها اجرتي تعيين کند که کفايت نميکند، بر وصي واجب است اجرت سال
جاري را از اجرت سالهاي بعدي تکميل کند و همين طور.
556- اگر اجرت تعيين شده به طور مطلق براي حج نيابتي
کفايت نکند، وصي مبلغ مزبور را صرف کارهاي نيک ديگر ميکند، و لزومي ندارد جهت
تکميل اجرت حج نيابتي به ورثه رجوع کند.
557- اگر ميت به طور مطلق وصيت کند که حج نيابتي از طرف
وي به جاي آورند، ولي شخص نايب را و مبلغ اجرت را تعيين نکند اين صويت هشت صورت
پيدا ميکند که احکام آنها تفاوت دارد.
صورت اول:
اگر وصيت او مربوط به حج واجب است و صحبت از اجير و اجرت
نکرده است، در اين صورت وقتي اجرتالمثل را از اصل مال برميدارد و نايب ميگيرد.
صورت دوم:
اگر به حج واجب وصيت کند و تنها اجير را مشخص نمايد، وصي
اجرتالمثل را از اصل مال به همان اجير ميدهد، اگر بپذيرد که بهتر، و اگر نپذيرد
شخص ديگري را نايب ميگيرد، مگر اينکه معلوم شود نظر ميت در انجام حج صرفاً همان
اجير بوده است، در اين صورت وصيت ساقط ميباشد.
صورت سوم:
اگر حج واجبي را با مبلغ معيني وصيت کند، اگر مبلغ تعيين
شده با اجرتالمثل برابر باشد يا از آن کمتر باشد، آن مبلغ از اصل مال برداشت ميشود
و اگر از اجرتالمثل بيشتر باشد مازاد بر اجرتالمثل از ثلث مال ميت برداشت ميشود.
صورت چهارم:
اگر حج واجب را با تعيين اجير و اجرت وصيت کرده، در اين
صورت نيز اگر اجرت تعيين شده با اجرتالمثل برابر يا از آن کمتر باشد از اصل مال،
و اگر زيادتر باشد زيادي از ثلث مال برداشت ميشود، حال اگر نايب تعيين شده به آن مبلغ
راضي شد فبها، در غير اين صورت نايب ديگري را اجير ميکند، مگر اينکه معلوم شود
قصد ميت صرفا همين شخص بوده است که در اين صورت وصيت ساقط ميباشد.
صورت پنجم:
اگر حج مستحبي را وصيت کند بدون تعيين اجير و اجرت، اجرتالمثل
را از محل ثلث برداشت ميکند.
صورت ششم:
اگر حج مستحبي را با تعيين اجير وصيت کند، اجرتالمثل از
ثلث برداشت ميشود، اگر اجير راضي شود فبها، در غير اين صورت وصيت ساقط ميباشد،
مگر اينکه معلوم شود قصد ميت حج است و نه شخص معين، در در اين صورت وصي با اجرتالمثل
از محل ثلث شخص ديگري را نايب ميگيرد.
صورت هفتم:
اگر حج مستحبي را با تعيين اجرت وصيت کند اجرت از محل
ثلث برداشت ميشود، اجرت تعيين شده برابر اجرتالمثل باشد يا از آن کمتر و يا
بيشتر تفاوتي نميکند.
صورت هشتم:
اگر حج مستحبي را با تعيين اجرت و اجير وصيت کند باز
اجرت از ثلث مال برداشت ميشود چه زيادتر و چه کمتر و يا برابر اجرتالمثل باشد و
اگر اجير قبول نکند حکم چنان است که در صورت ششم بيان شد.
مسائل:
558- در مسائلي که گفته شد تمام اجرت يا مازاد بر اجرتالمثل
از ثلث برداشت ميشود غرض بيان حکم بود، و اگر چنانچه ورثه رضايت بدهند همه مخارج
بدون اشکالي از اصل مال برداشت ميشود.
559- اجرت تعيين شده يا اجرتالمثل اگر ورثه اجازه ندهند
از ثلث، و اگر اجازه بدهند از اصل مال برداشت ميشود.
560- اگر اجرت را معين کرده و حج مورد وصيت نيز واجب
باشد، مبلغ تعيين شده در صورتيکه با اجرتالمثل برابر يا از آن کمتر باشد از اصل
مال، و در صورتيکه زيادتر باشد مازاد آن از ثلث برداشت ميشود، مگر اينکه ورثه
اجازه دهد که از اصل پرداخت شود.
561- اگر اجير را جهت حج مستحبي تعيين کرده، اجرتالمثل
از اصل مال پرداخت ميشود، اگر اجير راضي بود فبها و اگر اجير راضي نبود نايب
ديگري را معين ميکند.
562- اگر ميت اجير را معين کند و حج نيز واجب باشد در
اين صورت، اجرت از اصل مال پرداخت ميشود، اگر اجير راضي بود که فبها، و اگر به
مبلغ تعيين شده راضي نبوده زيادتر بخواهد و ورثه راضي باشد به وصيت عمل ميشود،
وگرنه وصيت ساقط است، مگر اينکه معلوم شود نظر ميت حج است نه شخص معين.
563- اگر اجير
معلوم باشد و حج مستحب، در اين صورت همه مخارج حج از ثلث پرداخت ميشود، مگر اينکه
ورثه راضي باشد که از اصل مال برداشت شود اگر اجير به اين اجرت راضي بود فبها، و
اگر راضي نبود وصيت ساقط ميشود، مگر اينکه معلوم شود قصد ميت حج است و نه اجير
معين، در اين صورت شخص ديگري را اجير ميگيرد.
564- اگر اجيري را با اجرت معيني مشخص کند و حج نيز واجب
باشد در اين صورت اگر مبلغ معين شده با اجرتالمثل برابر يا کمتر از آن باشد از
اصل مال پرداخت ميشود، و اگر بيشتر از اجرتالمثل باشد زايد بر آن از ثلث، و
اگر ورثه اجازه دهد از اصل پرداخت ميشود،
اگر اجير با اجرت تعيين شده حاضر نشد نيابت را بپذيرد، و معلوم شود که نظر ميت،
شخصي معين بوده وصيت باطل ميشود و اگر معلوم شود شخص اجير ملاک و مقصود نبوده با
همان اجرت اجير ديگري را ميگيرد، چه اجرت معينه، برابر يا کمتر يا بيشتر باشد، و
در صورت بيشتر بودن از ثلث برداشت ميشود اگر ورثه اجازه ندهند.
مستحبات نيابت:
565- اگر ميت هم اجير و هم اجرت را براي حج مستحبي تعيين
کرده، و ورثه اجازه بدهد اجرت از اصل مال برداشته ميشود، در غير اين صورت از محل
ثلث پرداخت خواهد شد، و اگر اجير اجرت تعيين شده را نپذيرد حکم آن در مسائل گذشته
بيان شد.
566- مستحب است نايب، منوبعنه را
بعد از پوشيدن لباس احرام با اين دعا ياد کند، و عرض فلان اسم آن فرد را بگويد 170
567- براي ولي ميت مستحب است در صورتي که اجرت نايب کم باشد،
نواقص آن را برطرف کند، و اگر چيزي از هزينهها زياد آمد مستحب است به ولي ميت
مسترد گردد.
568- مستحب است حاجي از طرف پدر و مادر و اولاد و
برادران و خواهران ديني طواف کند، که اثر فراواني در قبول شدن اعمال، و برآورده
شدن حوائج و مستجاب شدن دعاها دارد.
احکام حج به صورت سوال و جواب
سوال1- آيا احرام بستن از بيرون مسجد شجره جايز است؟
جواب: در صورت اختيار داشتن احتياطاً از داخل مسجد احرام
ببندد.
سوال2- زني که در ايام عادت قرار گرفته آيا جايز است
بدون نظر در قسمتهايي که مربوط به مسجد ميشود ( و نه خود مسجد) احرام را نيت
کند؟
جواب: آري جايز ميباشد.
سوال3- آيا محرم جايز است تنها با پوشيدن ازار، و بدون
رداء نيت احرام ببندد؟
جواب: پوشيدن لباسهاي احرام و نيت و تلبيه واجب است با
هم و همزمان باشند.
سوال4- آيا محرم جايز است بعد از نيت احرام، رداء را از
دوش خود بردارد و تا پايان مناسک عمداً به اين صورت بماند؟
جواب: عمداً و بدون ضرورت جايز نميباشد.
سوال5- آيا در نيت اعمال حج تلفظ واجب است؟
جواب: واجب نيست.
سوال6- قبل از رسيدن به ميقات غسل احرام کرده بود اما
اين غسل با حدث باطل شد آيا در اين حالت وضو کفايت ميکند؟
جواب: غسل کردن براي احرام مستحب است، و وضو براي نماز
کفايت ميکند، و غسل احرام باطل شده و استحباب غسل در حال خود باقي است، بنابراين
دوباره غسل ميکند.
سوال7- آيا غسل احرام، يا غسل جمعه، از وضو گرفتن بينياز
ميکند؟
جواب: غسل جمعه از وضو گرفتن بينياز ميکند، ولي احتياط
مستحب است که قبل از غسل وضو بگيرد، اما غسل احرام براي خود احرام کفايت ميکند
ولي براي نماز احرام کافي نيست و بايد وضو بگيرد.
سوال8- آيا ماندن در لباس احرام و نگهداشتن آن واجب است؟
جواب: آري بر مکلف واجب است تا در حال احرام است لباس
دوخته نپوشد، ولي بيرون آوردن لباسي که عورت انسان را نميپوشاند در حال احرام
ايرادي ندارد.
سوال9- اگر حائض به جهت نداشتن حکم شرعي، محرم شدن در
ميقات را ترک کند و وارد مکه معظمه شود، وظيفهاش چيست؟
جواب: هر گاه بتواند به يکي از ميقاتها ميرود و از آن
جا محرم ميشود، و در حال ناچاري، و عدم توانائي، و در صورتيکه بتواند به خارج از
مکه برود، به يکي از ميقاتهاي عمره مفرده که محل احرام اهل مکه ميباشد ميرود و
محرم ميشود، و اگر بيرون رفتن ممکن نباشد در داخل مکه از هر جايي که ميتواند
محرم شود.
سوال10- مردي با احرام عمره تمتع وارد مکه شده ولي وقتي
به مکه رسيده و قبل از اينکه اعمال عمره تمتع را بجاي آورد قصد دارد عمره خود را
به عمره مفرده تبديل کند، وظيفه چنين فردي چيست؟
جواب: اگر وقت اندک باشد و عدول از عمره تمتع به عمره
مفرده سببي نداشته باشد، به خصوص که بخواهد حجةالاسلام را بجاي آورد عدول کردن
هرگز جايز نميباشد، ولي اگر وقت زياد و براي انجام مناسک حج چندين روز فرصتي باقي
باشد، و قصد دارد پاداش زيادي ببرد، از نيت عمره تمتع به نيت عمره مفرده عدول ميکند
و بر عهدهاش چيزي نيست.
سوال11- هر گاه بچهاي دختر و پسر که هيچکدام از آنان به
حد بلوغ نرسيدهاند با من بودند، آيا لازم است لباس احرام بپوشند؟
جواب: احرام لازم نيست، ولي اگر خواستند محرم شوند
ايرادي ندارد، و به نيت و تلبيه و طواف و غير آن نيازي نميباشد، و اگر بدون نيت
ولي يا بيآنکه خودشان نيت کنند طواف کردند و سعي بجا آوردند جايز است و مانعي در
کار نيست و اگر عمل خلافي مرتکب شدند کفارهاي در کار نيست.
سوال12- شنيديم که بعضي از علما در احرام زن واجب
دانستند در عين حالي که در لباس احرام خود ميباشد بايستي ازار مرد را بپوشد و پس
از نيت درآورد، حکم اين مساله در نظر شما چيست؟
جواب: چنين حکمي در نزد ما وجود ندارد.
محرمات احرام
سوال13- مردي محرم در حال رانندگي است آيا جايز است در
آينه اتومبيل نگاه کند تا اخطارهاي اتومبيلهاي پشت سر را رعايت کند؟
جواب: راننده در حين رانندگي ناچار است و ايرادي ندارد،
و اگر چه نگاه کردن در آينه را بايد ترک کند.
سوال14- آيا محرم جايز است ميوههاي خوشبو بخورد مانند
سيب، به و غيره؟
جواب: آري جايز است خوردن ميوههاي خوشبو هر چقدر هم بوي
آنها زياد باشد.
سوال15- آيا محرم جايز است در شب زير سايه راه برود و
سوار اتومبيلي شود که روباز نيست؟
جواب: محرم در حال سير چه در شب و چه در روز جايز نيست
زير سايه قرار بگيرد.
سوال16- هر گاه مرد براي عمره احرام بست و به حدود مکه
رسيد آيا جايز است در حال سير زير سايه قرار بگيرد؟
جواب: زير سايه رفتن در حال سير جايز نيست تا اينکه به
منزل خود برسد، و وقتي به منزل رسيد، و براي رفع نيازها از آن به بازار رفت، يا به
هر محل ديگري، در اينصورت زير سايه رفتن برايش ايرادي ندارد، چه با سوار شدن به
اتومبيل سقفدار و چه با گرفتن چتر يا چادر.
سوال17- پاسخ فرموديد که محرم وقتي به حدود مکه برسد
جايز است به هنگام رفتن به دنبال نيازهاي خود به بازار يا هر محل ديگر در سايه
قرار گيرد بنابراين اگر بخواهد به مسجدالحرام برود تا اعمال عمره را به جاي آورد،
آيا جايز است در سايه قرار گيرد؟
جواب: محرم وقتي به مکه وارد شد و قصد کرد به خانه کعبه
برود به اين جهت که اعمال حج را به جاي آورد در حال حرکت و در حين عمل زير سايه
قرار گرفتن برايش حرام است ولي اگر به بازار رفت که کارهاي شخصي را انجام دهد و نه
اعمال حج را شرعاً برايش مانعي ندارد و کفارهاي بر وي نيست.
سوال18- محرم زماني براي عمره تمتع، يا حج تمتع يا عمره
مفرده احرام بسته و سوار اتومبيل روباز هم شده است اما همين اتومبيل از زيرگذرها و
پلها ميگذرد، و راهي نيست که محرم از آنها بگذرد، و همچنين زمانيکه محرم به مکه
ميرسد و ميخواهد به مسجدالحرام وارد شود، در اين جا ساختمانهاي اضافه شده که سقف
دارد، و ناچار بايد از زير آنها عبور کند تا به کعبه برسد و اعمال را شروع کند در
اين جا حکم چيست؟
جواب: اگر حاجي يا معتمر راهي را بشناسد که در آنجا پل،
تونل و زيرگذر وجود ندارد و اجب است براي انجام اعمال از آن راه برود، و اگر آن
راه را ترک کند و از راهي برود که پلهائي، زيرگذرهايي دارد مرتکب عمل حرام شده و
کفاره دارد. اما اگر اضطرار و ناچاري موجب شود که از زير آنها بگذرد، و راه ديگري
براي او وجود ندارد در اين صورت نه حرام است و نه کفاره دارد، و اگر دو راه باشد
که در يکي پل و زيرگذر کمتر از آن يکي باشد واجب است از آن راه برود، و اگر از
دومي برود مرتکب حرام شده و کفاره دارد.
سوال19- محرم اگر بخواهد از منزل خود در مکه به خانه خدا
برود تا اعمال را شروع کند، در اثناي راه ناچار ميشود از بازارها که راههاي اصلي
هستند راه برود حکم در اينجا چيست؟
جواب: چنانکه در مساله سلبق گفته شد، اگر راهي غير از
اين راه که سقف است وجود ندارد نه حرام است و نه کفاره دارد.
سوال20- دولت سعودي روي جمرات پلهائي زده و محل را دو
طبقه کرده است، محرم به ناچار از زير اين پلها ميگذرد تا به جمرات برسد و راه
ديگري وجود ندارد، و اگر راههايي هم باشد در نهايت بايد به زير اين پلها برود که
رمي جمره کند، حکم در اين خصوص چيست؟
جواب: همان است که در دو مساله (18 و 19) گفته شد.
سوال21- اگر از روي دندانها، يا لبها در اثر غذا خوردن
در حال احرام خوني بيرون آيد چه حکم دارد؟
جواب: اگر عمدي نباشد چيزي به عهده مکلف نيست.
سوال22- حکم شخص مبتلا به بواسير، و بيرون آمدن خون در
حال احرام و طواف واجب چيست؟
جواب: چيزي بر او نيست، ولي بايد پس از تطهير و غسل و
وضو قبل از احرام و قبل از طواف محل خونريزي را محکم ببندد.
سوال23- وقتي حاجي از مزدلفه روز عيد قربان حرکت کرد و
به حدود منا رسيد، آيا برايش زير سايه رفتن جايز است، پيش از آنکه اعمال منا را به
جاي آورد؟
جواب: جايز نيست مگر بعد از کوتاه کردن مو، يعني پايان
اعمال منا.
سوال24- آيا محرم جايز است هميان را روي لباس احرام قرار
دهد؟
جواب: ايرادي ندارد، به اين شرط که لباس احرام را با
هميان گره نزند و نبندد.
سوال25- معلوم است که محرم جايز نيست در غير حال ضرورت
لباس دوخته بپوشد، اگر محرم احرام بست ولي بعضي از لباسهاي داخلي را فراموش کرد
درآورد و اعمال عمره را يا حتي اعمال حج را به جاي آورد و بعد از آن متوجه لباس
زير شد، وظيفهاش چيست؟
جواب: چيزي بر وي نيست، اگر فراموش کرده، و انشاءالله
اعمالش نيز صحيح است.
سوال26- خانمها در صورتيکه جوراب يا کفش بپوشند در حال
احرام واجب است آن را از روي پا پاره کند؟
جواب: نه، واجب نيست.
سوال27- شب کوچ از عرفات، دود غليظ ماشين پخش ميشود،
آيا محرم مي تواند قناعي را در جلوي دهان و بيني بگيرد؛ تا از ورود دود به ريهها
مانع شود؟
جواب: ايرادي ندارد، به خصوص که احساس کند ضرر دارد.
سوال28- غير محرم جايز است از طرف محرم به عنوان نيابت
طواف کند؟
جواب: طواف ( استحبابي) از جانب ديگري لازم نيست با لباس
احرام باشد.
سوال29- اگر شخص ناتواني، در خارج از محدوده کعبه يعني
پشت مقام ابراهيم طواف کند، آيا واجب است در داخل محدوده از طرف او طواف شود؟
جواب: واجب نيست.
سوال30- هر گاه طهارت محرم در اثناي طواف واجب عمره يا
حج، و قبل از چهار شوط تمام بشکند، در اين صورت حکم چيست؟
جواب: اگر حدث اصغر بر او عارض شده و بعد از شوط چهارم،
ميرود وضو ميگيرد و باقي طواف را از جائي که مانده بود به عمل ميآورد، و اگر
حدث اکبر بر او عارض شد فوراً از مسجدالحرام بيرون ميرود و غسل ميکند و برميگردد
و طواف را تمام ميکند، اگر طواف او بعد از شوط چهارم قطع شده باشد، وگرنه از نو
طواف ميکند.
سوال31- اگر حاجي به علت ازدحام جمعيت نتواند طواف کند،
آيا ميتواند در خارج حدود ( پشت مقام ابراهيم ) طواف کند ؟ البته ميداندکه
ناتوان نيست.
جواب: منتظر ميماند که ازدحام تمام شود، و اگرچنانچه و
در آخرين قسمتهاي محدوده، و متصل به طواف کنندگان طواف کند، تکليف شرعي را ادا
نموده و انشاءالله ايرادي نيست.
سوال32- مردي در طواف عمره يا حج، در يکي از شوطها
ندانسته به داخل حجر اسماعيل، ميرود، و بعد از اعمال، و پوشيدن لباس دوخته حکم
شرع را ميفهمد، چه وظيفهاي دارد ؟
جواب: اگر در اثناي طواف سهوا يا از روي فراموشيداخل حجر
شود به محلي برميگردد که از آنجا وارد حجر شده است و طواف را تمام ميکند و چيزي
بر او نيست، و اگر ندانسته وارد شد و وقتي فهميد وقت کافي است طواف را دوباره به
جا ميآورد، و اگر نداند مگر بعد از انقضاي وقت حجش صحيح است.
سوال33- هرگاه طواف را به جهت نماز واجب، يا در عمره يا
در حج قطع کند، ولي بر نماز واجب نماز مستحبي هم بخواند يا طواف را بايد اعاده کند
يا بقيه شوطها را بجا آورد ؟
اگر طوافش را به خاطر ضيق وقت نماز يا به جهت اداي نماز
در وقت فضيلت آن، يا براي پيوستن به نماز جماعت قطع کرده باشد طواف خود را تکميل
ميکند، و اعاده لازم نيست، اما اين حکم به نماز مستحبي تسري ندارد.
سوال34- زني در اثناي طواف عمره يا حج حيض ميبيند آيا
جايز است براي بقيه اعمال نايب بگيرد؟
جواب: اگر پيش از آنکه طوافش از نصف بگذرد حيض ببيند
طوافش باطل مي شود، بيش از نصف طواف را به جاي آورده، بقيه را پس از پاک شدن و غسل
کردن تکميل ميکند، اين حکم در طواف عمره است و زماني که وقت زياد است و اگر وقت
اندک باشد سعي بين صفا و مروه را به جا ميآورد و موي يا ناخن خود را کوتاه مي
نمايد، و براي حج محرم ميشود و طواف کاملي براي عمره ميکند و نماز ميخواند و
سپس طواف حج را به جا ميآورد، و اگر در طواف حج حيض ديد، اگر وقت وسيع باشد طبق
همان حکم عمل ميکند، در غير اين صورت براي طواف و نماز آن نايب ميگيرد.
سوال35- شخصي در اثناي طواف نساء، سکته ميکند به طوري
که نمي تواند طواف را تکميل کند، آيا بر وي جايز است نايب بگيرد؟ تا طوافش را
تکميل نمايد.
جواب: بلي ميتواند مشروط بر اينکه وقت استنابت اندک
باشد و برايش امکان تکميل بعد از نصف طواف، يا اعاده آن در کمتر از نصف مقدور
نباشد.
سوال36- در طواف واجب طهارت از نجابت مشروط است آنکه
مبتلا به خون جراحات است و جلوگيري از آن براي وي سخت باشد آيا ميتواند طواف کند؟
جواب: اگر وقت وسيع باشد منتظر ميشود که خون و خونريزي
تمام شود و خود را تطهير کند و طواف نمايد و نماز بخواند، و اگر وقت اندک باشد به
همان صورت طواف ميکند و نماز ميخواند و ايرادي بر او نيست، مگر اينکه خون جراحت
در اعضاي وضو باشد يا در اعضاي ديگر اما مکلف مبتلا به جنابت بشود که در اين دو
صورت نايب ميگيرد.
سوال37- اگر قبل از اينکه طواف را به نصف برساند مجبور
شود آن را قطع کرده و از حرم بيرون رود، مثلاً از دماغش خون بيايد، يا به درد
شديدي يا به مرضي مبتلا شود، و پس از رفع مانع برگردد آيا طواف را تکميل کند يا
اعاده؟
جواب: اگر طواف او از نصف بگذرد تکميل ميکند و اگر نه،
اعاده.
سوال38- آيا براي عيادت مريض، يا رفع احتياج خود، يا يکي
از مومنان جايز است طواف را قطع کند و وظيفهاش چيست؟
جواب: اگر از نصف گذشته است ايرادي ندارد، ( خارج مي شود
و سپس تکميل ميکند) و در کمتر از نصف احتياطاً اعاده مينمايد.
سوال39- آيا زن حائض در ضيق وقت ميتواند طواف عمره تمتع
را به بعد موکول کند و سعي و تقصير نمايد، و پس از پايان اعمال منا طواف را به جاي
آورد؟
جواب: بلي، در اين صورت پس از اعمال منا پيش از طواف حج،
طواف عمره تمتع را بجا ميآورد، و اين حکم در صورتي است که بعد از احرام حائض شود،
و اگر حيض قبل از احرام باشد، حج او به حج افراد تبديل ميشود، و پس از حج تمتع
واجب است در صورتيکه ممکن باشد اعمال عمرهاي را که بجاي آورد که بر او مقرر شده
است.
سوال40- زني در اثناي عادت ماهانه قرار دارد و کاروان
منتظر نميماند تا وي پاک شود و طواف نساء را انجام دهد بعد حرکت کند، آيا بر او
جايز است طواف نساء را ترک کند و با کاروان حرکت کند؟
جواب: ترک کردن طواف نساء جايز نيست و لازم است نايب
بگيرد، و اگر در آن موقع نايب گرفتن مقدور نباشد، هر موقع که در آينده ممکن شود
نايب ميگيرد، يا اينکه خود به عمره يا حج مي رود ( و در مدت زماني که طواف نساء
او انجام نشده است از همخوابگي با شوهر اجتناب ميورزد.)
سوال41- زني در حال طواف و در شوط پنجم از روي ناچاري از
طواف خارج شد، شخصي به نيابت طواف او را تکميل کرد، آيا عمل اين زن صحيح است؟
جواب: اگر عارضهاي رخ دهد که طهارت او باطل شود، يا
براي انجام کاري بيرون رود، در اين صورت نايب گرفتن صحيح نيست. در اين دو صورت (
بعد از طهارت، يا پس از رفع نياز) برميگردد و طواف خود را تکميل ميکند.
اما اگر به جهت عروض مرضي يا ضعفي نميتواند طواف را
تکميل کند بيرون ميرود و به موقع توانايي برميگردد و طواف خود را تکميل ميکند.
و اگر وقت اندک باشد، يا از سلامتي خود نااميد شود در اين صورت براي تکميل طواف و
نماز طواف نايب ميگيرد.
سوال42- زني به جهت ناتواني، با اينکه در مکه است طواف
نساء را بجا نياورده و نايبي گرفته است آيا عمل او صحيح است؟
جواب: بلي صحيح است، و نيابت کفايت ميکند و اگر چه خود
او در مکه باشد.
سوال43- زني که بعد از محرم شدن براي عمره تمتع حائض شود
حکمش چيست؟
جواب: اگر حيض و نفاس قبل از احرام عارض شود حج او به حج
افراد تبديل ميشود، و پس از حج تمتع اگر براي وي ممکن شود عمره مفردهاي را
وجوباً انجام ميدهد، و در صورت عدم تمکن نه، و اگر حيض و نفاس او بعد از احرام
تمتع باشد اختيار دارد که به حج افراد عدول کند يا اينکه اعمال حج تمتع به استثناي
طواف و نماز آن را انجام ميدهد و سپس براي حج احرام ميبندد، و بعد از انجام
اعمال منا به مکه برميگردد و قبل از طواف حج و نماز آن، طواف عمره و نماز آن را
قضا ميکند و سپس طواف حج و نماز آن را بجا ميآورد، و اگر يقين کند که در حال حيض
باقي است و ممکن نخواهد بود بعد از برگشتن از منا طواف کند در اين صورت براي
طوافها ( طواف عمره و طواف حج ) و نماز آنها نايب ميگيرد و پس از آن خودش به سعي
بين صفا و مروه مشغول ميشود.
سوال44- زني از عروض حالت حيض يا نفاس ميترسد، آيا بر
او جايز است قبل از وقوف در عرفات طواف و نماز و غيره را انجام بدهد، اگر همين
خانم روز دهم يا روز يازدهم ذيالحجه خون حيض يا نفاس نديد آيا اعمالي را که قبلاً
انجام داده درست است يا با توجه به پاک بودنش آنها را اعاده نمايد؟
جواب: در اين صورت اعمال حج را به همان صورتي که گذشت
انجام ميدهد.
سوال45- شخصي به ريزش بول مبتلا است و بول او دائماً
قطره قطره ميريزد، اين شخص طواف را به چه صورت انجام بدهد؟
جواب: اگر براي او فرصتي پيش ميآيد که در آن فرصت بول
او نميريزد، در همان فرصت خود را پاک ميکند و با طهارت به طواف ميپردازد، و اگر
احساس کرد بولي بيرون آمد براي نماز طواف باز خود را پاک ميسازد، و اگر چنين
فرصتي براي او پيش نميآيد براي طواف و نماز طواف نايب ميگيرد.
سوال46- وقتي زن بعد از طواف، و قبل از خواندن نماز طواف
حائض شد، بر او واجب است بقيه اعمال را چگونه انجام دهد؟
جواب: اگر حيض او پس از طواف عمره است براي نماز طواف
نايب ميگيرد و پس از تکميل اعمال عمره اگرچه در حال حيض هم باشد براي حج تمتع
احرام ميبندد بيآنکه قبل از احرام نمازهاي مستحبي را بخواند، به وقوف در عرفات و
وقوف در مشعر، و رمي جمرات ميرود، اگر از حيض خود پاک شد طواف حج، و طواف نساء و
نمازهاي آنها را انجام ميدهد، و اگر پاک نشده، و وقت نيز اندک است براي طوافها و
نمازها نايب ميگيرد و بقيه اعمال را خودش انجام ميدهد و ايرادي بر او نيست.
سوال47- وقتي زن طواف کرد و نماز طواف خواند، و سپس ديد
حيض شده است و به شک افتاد که اين حالت قبل از طواف، يا قبل از نماز يا در اثناي
نماز بر او عارض شده است، يا عمل او صحيح است يا واجب است ( پس از پاک شدن) اعاده
کند؟
جواب: عمل او صحيح است، و به شک خود اعتنائي نميکند.
سوال 48- آيا محرم ميتواند در حال ازدحام نماز را دورتر
از مقام ابراهيم بخواند؟
جواب: جايز نيست مگر براي کسي که چارهاي غير از آن
ندارد، ولي اگر از آن دور ميشود در پشت مقام باشد.
سوال49- آيا حاجي ميتواند در خارج از حدود شرعي طواف
کند، عليالخصوص در اين زمان که جمعيت در حال ازدحام طواف ميکنند، و حاجي نميتواند
در محدوده شرعي طواف کند مگر با رنج و زحمت فوقالعاده؟
جواب: اگر حاجي قوي و سالم باشد و بتواند در محدوده شرعي
طواف، طواف کند واجب است به اين نحو عمل کند، و نه در بيرون آن اما اگر ضعيف يا
مريض است، و مجالي پيش نميآيد که ازدحام نباشد در اين صورت انشاءالله ايرادي
نخواهد بود.
سوال50- آيا طواف مستحبي هم هفت شوط است يا يک شوط و دو
شوط هم کفايت ميکند، و چه تکليفي دارد اگر فقط يک شوط کرده باشد؟
جواب:طواف شرعي، هفت شوط است، چه واجب و چه مستحب، و اگر
يک شوط انجام داده يا کمتر از هفت شوط، طوافي نکرده است.
سوال51- اگر مردي در خارج مقام ابراهيم طواف کرد و حج او
پايان يافت، و نميدانست طواف در خارج از مقام ابراهيم باطل است در اين حالت چه
وظيفهاي دارد؟
جواب: فقط الزاما طواف را اعاده کند يا نايبي مومن از
طرف وي در داخل مقام طواف کند و انشاءالله چيزي بر او نيست.
سوال52- حکم حج کسي که وضوي شرعي نميداند چيست؟
جواب: اگر اهل بيابان است و نميداند که وظيفه دارد ياد
بگيرد، يا برايش ممکن نشده که از کسي (معلمي ) ياد بگيرد انشاءالله برايش چيزي
نيست.
سوال53- آيا در حالت اختيار جايز است پشت مقام ابراهيم
طواف کند موقعي که طواف کنندگان در حال ازدحام و متصل به هم هستند؟
جواب: در حال اختيار جايز نيست.
سعي
سوال54- آيا حاجي ميتواند در طبقه بالاتر سعي کند؟
جواب: جايز نيست.
سوال55- پهناي کوه صفا و مروه تا چه است؟
جواب: پهناي آنها به پهناي خود آنها است.
سوال56- آيا طهارت از حدث و خبث در سعي هم واجب است؟
جواب: واجب نيست.
مصدود و حصور
سوال57- شخصي براي عمره تمتع محرم بوده و از داخل شدن به
مکه ممنوع شده است چه چيزي بر او واجب است انجام دهد و از حال احرام خارج شود؟
جواب: ( به چنين شخصي مصدود اطلاق ميشود) مصدود از عمره
يا حج قرباني و تقصير ميکند يا موي سر را ميتراشد و از حال احرام بيرون ميشود و
حج را اگر به گردنش باشد و در استطاعت باقي بماند در سال آتي انجام ميدهد.
سوال58- شخصي به مکه وارد شده و عمره تمتع را انجام داده
است، در حالي که منتظر بود احرام حج بپوشد شديدا مريض شد و ناچار است به وطن
برگردد، با توجه به اينکه در عمره تمتع طواف نساء نيست چه وظيفهاي دارد؟
جواب: تکليف اين شخص « محصور » در عمره تمتع اين است که
قرباني بدهد تا رفقايش از طرف او ذبح يا سخر کنند و پس از آن با تسخير يا تراشيدن
موي سر از احرام بيرون رود، يا در محل خودش ذبح يا سخر کند و از حال احرام حتي
حرمت زنان هم بيرون برود، و چيزي بر عهدهاش نيست اما اگر محصور و مريض شدن او در
عمره مفرده باشد ذبح يا سخر ميکند و از حال احرام جزء حرمت زنان خارج ميشود، و
از اين حال بيرون نميشود مگر موقعي که عمره مفردهاي را بعد از بهبود يافتن از
مرض، و از بين رفتن ضعف و ناتواني بجاي آورد.
سوال59- اگر در اثناي وقوف در مشعر، عارضهاي روي دهد که
حاجي ناچار شود حج را رها کند، براي خروج از حال احرام چه وظيفهاي دارد؟
جواب: براي انجام مناسک در نما و مکه مکرمه نايب ميگيرد،
و از حال احرام حتي حرمت زنان هم خارج ميشود
سوال60- زني در حال عمره تمتع به مکه وارد شد، و پيش از
آنکه اعمال عمره را بجاي آورد به شدت مريض گرديد به نحوي که نتوانست اعمال خود را
انجام دهد، و ناچار شد به وطنش برگردد، او جه وظيفهاي دارد؟ آيا براي اعمال عمره
و حج کسي را نايب گرداند؟
جواب: قرباني ميفرستد يا ذبح ميکند و از حال احرام
خارج ميشود، ولي حجاسلام با اين نحو از گردن او ساقط نميشود، بلکه در گردن او
باقي است اگر از قبل در ذمه او بوده يا در همان سال مستطيع شده است و در حال
استطاعت باقي بماند، و بعد از قرباني و خروج از احرام وظيفهاي ندارد تکليف فعلي
خود را انجام داده است، و مرد محصور هم همين حکم را دارد.
سوال61- شخصي حج خود را فاسد کرد و سپس مصدود گشت آيا
حکم مصدود بر او جاري است يا کفاره فاسد کردن حج؟
جواب: کفاره فاسدکردن به عهده او ميباشد و مصدود شدن
بعد از آن بوده است.
وقوف به عرفات و مشعر
سوال62- آيا شرط شده که نيت وقوف در عرفات يا در مشعر
توام با قيام و ايستادن در روي پاها باشد؟
جواب: شرط نشده است.
سوال63- مکلفي عمدا از طلوع فجر صادق تا طلوع آفتاب در
مزدلفه مانده است، حکم او چيست؟
جواب: خلافي مرتکب شده و عمل حرامي انجام داده است ولي
بر عهدهاش چيزي نيست.
سوال64- آيا حاجي ميتواند در اثناي شب از مشعرالحرام
بيرون برود؟
جواب: بيرون رفتن از مشعر جايز نيست جز براي زنان و
افراد ناتواني که ازدحام جمعيت ميترسد، حکم ديگران در مواقع ناچاري همين است.
سوال65- آيا زن جايز است در شب از مزدلفه بيرون برود؟
جواب: بلي جايز است.
رمي جمرات
سوال66- آيا براي زنان و افراد ناتوان رمي جمرات به
موقع شب جايز است؟ آيا زنان بايد خودشان رمي جمره کنند؟ يا نيابت به طور مطلق
کفايت ميکند؟
جواب: نيابت بطور مطلق کافي نيست مگر در مواقع اضطراري،
همين طور رمي جمره در شب جايز نيست مگر در مواقع ناچاري و مواقعي که نتواند خود او
رمي جمره کند يا نايب بگيرد.
سوال67- آيا جايز است حاجي قبل از طلوع آفتاب و در شب
رمي جمره کند؟
جواب: همچنانکه در مساله (66) گفته شد جايز نيست مگر در
مواقع اضطرار.
سوال68- آيا حاجي ميتواند در طبقه دوم رمي جمره کند؟
جواب: بلي جايز است به شرطي که سنگريزهها را به اصل
شيطان بزند نه به قسمتي که به تازگي بالا آوردهاند.
سوال69- شخصي در روز دهم، تنها توانسته است رمي جمره کند
( و به انجام اعمال ديگري که در مسائل 423 بيان شده موفق نشده است) در روز يازدهم
پس از رمي جمرات سهگانه ذبح و تقصير را به جاي آورده است، اگر جاهل به حکم بوده
يا آن را فراموش کرده يا عمداً چنين کرده باشد چه حکمي دارد؟
جواب: در همه اين حالات مرتکب خلاف شده و چيزي بر عهدهاش
ندارد مگر در حال عمدي.
سوال70- جمره عقبه، جهت چهارم آن پشت به ديواري بود، و
الان آن ديوار برداشته شده است آيا ميشود از همان جهت رمي جمره کرد؟
جواب: آري جايز است.
سر تراشيدن و تقصير
سوال71- حکم کسي که در محل ذبح ( يا به علت اينکه نميدانسته
يا به اين جهت که فراموش کرده بود) تقصير کرده يا موي سرش را تراشيده است چيست؟ در
صورتي که مي دانيم محل ذبح نزديک به منا و در وادي محشر واقع است.
جواب: ايرادي ندارد احتياطاً تقصير يا حلق را در منا
اعاده کند.
سوال72- آيا در عمره تمتع يا عمره مفرده واجب است تقصير
در مروه باشد؟
جواب: او تکليف دارد بعد از سعي تقصير کند اما محلي براي
اين کار اختصاص ندارد، و اگرچه افضل است در همان محل مروه انجام دهد.
سوال73- آيا واجب است بين سعي و تقصير موالات باشد؟
جواب: واجب نيست اما بهتر است.
سوال74- آيا سر تراشيدن در منا براي کسي که اولين بار به
حج رفته است واجب است؟
جواب: وظيفه او سر تراشيدن در منا است مگر اينکه مانعي
در بين باشد.
سوال75- آيا حاجي جايز است تقصير يا حلق را در شب انجام
بدهد؟
جواب: بلي در موقع ناچاري جايز است.
قرباني
سوال76- آيا حاجي در روز دهم ذيالحجه ضامن است يک سوم
قرباني را نقداً اخراج کند يا واجب نيست؟
جواب: اگر مومن نيازمندي نباشد تکليفي ندارد که يک سوم
قيمت ذبيحه را به آن فقير بدهد، و ضامن نيست آن را به مستحق برساند و يا قيمت آن
را.
سوال77- اگر حاجي قرباني صحيح و سالمي پيدا نکند و به
ناچار حيوان معيوبي را ذبح کند، ذمهاش بري ميشود؟
جواب: بلي، وقتي سالم شرعي پيدا نشد، در ناچاري معيوب را
قرباني ميکند.
سوال78- اگر حاجي در روز دهم گوسفند يا بزي پيدا نکرد که
ذبح کند، و در عوض آهوئي پيدا شد آيا کفايت ميکند آن را ذبح نمايد؟
جواب: واجب است قرباني شتر، گاو، گوسفند و بز باشد، و به
جاي آن آهو و غيره را نميشود ذبح کرد، و اگر قرباني پيدا نکرد بهاي آن را نزد
اميني امانت ميگذارد تا از جانب او ذبح کند، و جايز است تا پايان ذيالحجه به
تاخير افکند، و اگر تا پايان ماه پيدا نشد ميماند تا سال ديگر قرباني کند.
سوال79- آيا واجب است قرباني را مسلمان اثنيعشري سر
ببرد، يا مطلق مسلمان کفايت ميکند.
جواب: اسلام ذبح کننده، و عمل به فقه جعفري در موقع ذبح
کافي است.
سوال80- آيا جايز است ذبح در بيرون از محدوده منا انجام
شود؟ و کاملا معلوم است که کشتارگاه فعلي در بيرون از حدود منا واقع است.
جواب: اگر ذبح در منا بدستور دولت ممنوع، و در صورت
مخالفت انسان با خطر مواجه شود، و ذبح در آن امکان نداشته باشد در ناچاري ايرادي
نيست.
سوال81- آيا لازم است حاجي يک سوم قيمت قرباني را کنار
بگذارد تا به فقير عطا کند؟
جواب: حاجي مسئول پرداخت يک سوم قيمت به عنوان صدقه
نيست، اگر آنجا فقيري باشد به او تقديم ميکند وگرنه وظيفهاي ندارد ( به 76 هم
رجوع کنيد)
سوال82- مردي قصد دارد از طرف پدرش قرباني کند الان هم
در مکه حضور دارد، آيا بهتر است اين قرباني را در ولايت خود سر ببرد يا در مکه؟
جواب: بهتر است در منا قرباني کند اگر در آنجا است در
غير اينصورت در منزلش در روز عيد.
سوال83- آيا حاجي ميتواند در شب قرباني کند؟
جواب: در ناچاري جايز است، اگر در روز برايش ممکن نشود.
طواف حج
سوال84- حاجي جايز است اعمال مکه ( طواف و غيره) را تا
پايان اعمال منا به تاخير بياندازد؟
جواب: احتياط اين است به عقب نيافکند.
مبيت در منا
سوال85- آيا بعد از نصف شب جايز است از منا بيرون برود و
در مکه بيتوته کند، در صورتيکه ميداند جز خواب کار ديگري ( يعني عملي شرعي )
ندارد؟
جواب: بلي جايز است و بيرون نرفتن افضل است.
سوال86- آيا جايز است قبل از ظهر روز سيزدهم از منا
بيرون برود و براي رمي جمرات کسي را به عنوان نيابت تعيين کند؟
جواب: جز براي فردي که چارهاي ندارد بيرون رفتن از منا
جايز نيست، و اضطرار موارد زيادي دارد.
سوال87- فرمودهايد که بيتوته در منا از اول شب است تا
نصف، آيا حاجي ميتواند برعکس عمل کند يعني از نصف شب تا صبح بيتوته کند؟
جواب: بلي اشکال ندارد.
کفارهها
سوال88- آيا در کفاره حج يا عمره جايز است قيمت کفاره را
کنار گذاشته و به عالم ديني بدهد؟ آيا جايز است قرباني کفاره را بعد از برگشتن در
ولايت خود ذبح کند؟ آيا جايز است خود نيز از آن کفاره بخورد؟
جواب: جايز است بهاي آن را به عالم ديني بدهد مشروط بر
اينکه آن عالم تابع فتواي مرجع عمل کند يعني با اين پولها را ميخرد و در بيرون مکه سر ميبرد اگر
مسکيني در آن جا نباشد، و خوردن از آن جايز نيست، چون خاص افراد فقير ميباشد.
سوال89- در کفاره حج يا عمره شرط شده که ذبح صورت گيرد؟
جواب: چارهاي نيست بايد ذبح کرد و گوشت را در بين فقرا
تقسيم نمود، و اگر چه به دليل نبودن فقرا در ولايت ديگري اين کار انجام شود.
سوال90- مي خواستم براي عمره به مکه بروم، موسم حج نبود
و اتومبيل روباز پيدا نشد، به ناچار همراه عائلهام سوار اتومبيل سقف دار شدم، آيا
لازم است عوضي بدهم؟
جواب: بلي ذبح يک گوسفند کفاره به عهده شما مي باشد.
سوال91- آيا جايز است از کفاره پوشيدن لباس دوخته و ديگر
کفارهها انسان خودش نيز بخورد؟
جواب: کفارهها همه تعلق به مساکين دارند.
عمره مفرده
سوال92- مردي بچه نابالغ خود را براي عمره مفرده محرم
کرد و بعد از نيت احرام به وطنش برگشت، در صورتي که اعمال عمره را تکميل نکرده
بود، حکم شرع انور چيست؟
جواب: اگر احرام بسته و به وطن خود برگشته قبل از اينکه
اعمال مربوطه را تکميل کند، وظيفه دارد جهت تکميل اعمال نايب بگيرد، و برگشتن او
به وطن قبل از تکميل اعمال، بدون عذر شرعي جايز نيست.
سوال93- شخصي براي اداي عمره مفرده به مکه رفت ولي پيش
از تقصير طواف نساء و نماز آن را بجاي آورد، حکم شرع اگر او جاهل باشد همچنين اگر
فراموش کرده باشد چيست؟
جواب: چيزي بر او نيست هر وقت به يادش آمد تقصير ميکند
چه جاهل باشد و چه فراموش کرده باشد.
سوال94- شخصي در مدينه منوره، نيت اقامت کرد و موقع
بيرون رفتن به احرام در مسجدي ملاحظه کرد که وقت نماز واجب رسيده است، آيا نماز را
تمام بخواند يا قصر، با اين اعتبار که از حد مسافت بيرون نرفته است؟
جواب: واجب است نماز را شکسته بخواند، زيرا وقتي خواسته
است از مدينه به مکه برود مسافت را قصد کرده است و اگرچه مسافت را نپيموده است.
سوال95- آيا در تمامي مکه انسان اختيار دارد نماز را
تمام يا شکسته بخواند؟ يا تنها در مسجدالحرام.
جواب: کسي که قصد نکرده در مکه ده روز بماند تنها در
مسجدالحرام اختيار دارد شکسته يا تمام بخواند، و در خارج از مسجد تکليف او شکسته است.
سوال96- آيا در تمامي مدينه اختيار دارد نماز را تمام يا
شکسته بخواند، يا اين اختيار تنها مربوط به مسجد نبوي است؟
جواب: حکم همان است که در خصوص مکه (95) گفتيم.
سوال97- مردي فوت کرد و فريضه حج را انجام نداده بود،
اگر ورثه شخصي را جهت اداي حج او نايب بگيرند کفايت ميکند، و مثل اين خواهد شد که
خود او به حج رفته است؟
جواب: وظيفه ورثه نايب گرفتن است و پذيرش اعمال نزد خداي
تعالي است.
وصلياللهعليمحمدوآلهالطاهرين
آيا مکلف اول به حج برود سپس براي زيارت نبي اکرم و ائمه
بقيع صلواتالله عليهم به مدينه منوره وارد شود يا برعکس؟
اخبار در اين باره گوناگون است، در بعضي ابتدا به حج و
در بعضي ابتدا مدينه، و بعيد نيست که آغاز از مدينه منوره مربوط به افرادي باشد که
از سمت عراق و از عراق مشرف ميشوند و آغاز از مکه مکرمه براي افرادي باشد که از
راههاي ديگري ميآيند، در هر صورت مساله آسان است اگر مدينه اول باشد يا مدينه بعد
به استحباب عمل کرده و به امير موالي کرام سلامالله عليهم امتثال و اطاعت نموده
است و به اجر و ثواب جزيل دست يافته و به وعدههائي که دادهاند رسيده است.