كتاب احكام الشريعه جلد 2 در عبادات (روزه) احكام روزه و اعتكاف
مربوط به بخش : 1- حضرت آیت‌الله المعظم حاج میرزا عبدالرسول احقاقی(ره)


بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب روزه
در تعریف روزه منافع مادی و معنوی و مزایای اخلاقی وآثار نیکوی آن در روح وبدن ، در کتابهای آسمانی و سنن نبوی واخبار امامیه، و در اقوال حکما و پزشکان مطالبی آمده است که ما را از شرح و تفصیل بی نیاز ساخته است. روزه همه اش خیر است که خدای تعالی فرموده است: «و ان تصوموا خیر لکم» روزه گرفتن برای شما خیر است ،خیر است به بدنها ،خیر است به ارواح ،خیر است به خود شخص، خیر است به اجتماع ، خیر است به اقتصاد .اما خیر است به بدنها، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «صوموا تصحوا» روزه بگیرید تا سالم شوید. پس سلامتی بدنها با روزه گرفتن و کم کردن خوردن و آشامیدن است، هرگاه بدن سالم شود عقل آدمی سلامت است، شعور و ادراک او سالم است. زیرا به طوری که گفته اند: عقل سالم در بدن سالم است.
واما خیر ارواح در روزه گرفتن است برای اینکه روح در بدن سالم است و بدن سبک و با نشاط است ، آزاد است، به بندگی به حضرت باری تعالی شور و شوق دارد؛ به سوی انواع خوبیها کشیده می شود.
اما به این جهت خیر اجتماع است که مؤمن غنی وقتی روزه بگیردو گرسنه بشود ،گرسنگی برادران فقیر خود را به خاطر می آوردو با مال و دارائی خود به یاری آنان می شتابد.
اما به خیر اخلاق است، می توان تصور کنی که در ماه مبارک رمضان روزه می گیری و تشنگی بر تو غلبه می کند، خصوصاً اگر کار گر باشی و در برابر آفتاب کارکنی و تابستان باشد و عطش در تو به اندازه ای برسد که جز آدم روزه داری مثل تو نتواند اندازه آن را تصور کند و با این تشنگی جائی باشی که هیچ کس دیگری با تو نباشد و در برابرت آب خنکی وجود داشته باشد، و در بین تو و نوشیدن آب خنک هیچ مانعی موجود نباشد جز اینکه روزه هستی و به امر پروردگار بزرگ اطاعت کرده ای ، دراین حالت تو امین هستی که هیچ کس درامانتداری به پایه ی تو نمی رسد زیرا تو دین خود را حفظ می کنی، و امانت خدای تعالی را پاس می داردی ، صبوری هستی که بالاتر از تو صبوری نیست. زیرا تو در بدترین شرایط در برابر تشنگی صبر کرده ای و به نوشیدن آب خنک وگوارا اقدامی نداشته ای ، آبی که مانعی بر نوشیدن آن وجود ندارد جز اینکه خود را ملزم ساخته ای که فقط برای اطاعت از خدایت صبر کنی.
تو در این حال بالاترین حیا و شرم را باخود داری از خدای بینا و دانایت حیا می کنی و مانعی جز شرم وحیا در بین نیست و حیا از ایمان و نشانه ی قوت و شدت آن می باشد و امانتداری ؛صبر و بردباری شرم و حیاء و مواسات با برادران دینی از ارزنده ترین خلق و خوهای انسانی است که فرد را ، اجتماع را به حیات، قدرت و آزادی واستقلال سوق می دهد.
بنابراین روزه گرفتن ،ورزشی شرعی و عقلی است تا انسان بتواند به اخلاق برتر و سودمند نائل آید وقتی سی روز تمرین می کنی این خصلتهای نیکو و صفات پسندیده برایت عادی می شوند ترا از زمین ناسوت برگرفته در آسمانهای ملکوت به پرواز در می آورند. با این شرط که با ایمان عمل کنی و به منافع آن یقین داشته باشی. آن فیلسوف انگلیسی در پایان ماه مبارک رمضان گفت: مسلمانان امروزه، پس از سی روز روزه داری به همان اندازه ای که در این دین اسلام مقرر شده، در سلامتی و صفا واخلاق و..، انسانهایی شده اند که نمی توان آنها را با دیگر افراد مقایسه کرد. برای روزه فوائد زیادی است که بیان آنها سخن را طولانی می کند و ما دو خبر را به جهت تیمن و تبرک که در سرّ تشریع این عبادت از معصوم علیه السلام روایت شده یاد آوری می کنیم. در کافی روایت شده که هشام بن حکم علت تشریع روزه را از حضرت امام صادق علیه السلام سؤال کرد، حضرت فرمود: خدای تعالی روزه راواجب ساخت. تا به آن غنی و فقیر را برابر سازد. به این بیان که غنی هر چیزی را بخواهد توانایی آن را دارد و خدا خواست بین خلق خود برابری ایجاد کند، و اراده کرد به غنی طعم گرسنگی و درد را بچشاند تا بر ناتوان دل بسوزاند وبه گرسنه ترحم نماید. و باز در کافی است که حضرت ابوالحسن علی بن موسی بن الرضا علیه السلام به محمد بن سنان در جواب سؤالاترش مرقوم فرمود: علت واجب شدن روزه این است که بروز گرسنگی و تشنگی را بشناسد و در برابر حضرت باری تعالی خوار و مسکین و صبور و مأجور گردد و دلیلی بر شداید روز قیامت باشد علاوه بر آنچه در آن انکسار شهوات وجود دارد تا شدت ناراحتی هایی را بداند که فقرا و مساکین دچار آنها هستند.

آداب روزه
روزه داری بر سه نوع است: روزه داری عوام، روزه داری خواص، روزه داری خواص الخواص. روزه داری عوام خلاصه می شود در نخوردن ،نیاشامیدن ، همبستر نشدن و غیر اینها که روزه را باطل می کنند و بیان آنها خواهد آمد، و از همین راه ظاهراً آنچه واجب است ادا می شود. اما روزه داری خواص علاوه بر آنچه گفتیم روزه داری اعضا و جوارح و حواس ظاهره از محرمات شرعی است، در این روزه داری چشم از نگاههای حرام امساک دارد، و در برابر آنچه در قرآن و سنت حرام شده بسته است، گوش از شنیدن غیبت، افتراء دشنام و بد زبانی و غیر اینها خود داری می کند. دست از دراز شدن به سوی افراد ضعیف و ناتوان باز می ماند و پاها از رفتن به مجالس لهو و لعب و محافل نامشروع پرهیز دارند. واما صوم خواص الخواص اضافه بر آنچه در روزه داری عوام وخواص بیان شد روزه داری دل ازیاد خدای تعالی است و در این جا است که به خصوص از رذایل اخلاقی امثال بخل و ترس و حقد و حسد و دشمنی و قساوت ومانند اینها پرهیز می شود. و در رابطه با آنچه گفتیم احادیث و روایاتی از معصومین علیهم السلام، و بیاناتی از حکما و علمای اخلاق نقل شده است و ما در اینجا به عنوان تبرک به یکی از آنها کفایت می کنیم: جراح مدائنی از حضرت امام صادق روایت کرده که فرمود: روزه تنها امساک از خوردن و آشامیدن نیست، سپس فرمود مریم: گفت: من به خدای مهربان روزه توأم با سکوت را نذر کرده ام. بنابراین هرگاه روزه گرفتید زبان خود را نگهدارید چشمانتان را ببندید ، با هم نزاع نکنید به همدیگر حسد نبرید و فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدند زنی به کنیز خود فحش و ناسزا می گوید، در صورتی که روزه دار بود حضرت برای او طعام خواست و فرمود: بخور،عرض کرد روزه ام، فرمود: چگونه روزه داری و حال آنکه به کنیزت فحش وناسزا گفتی. روزه فقط خود داری ازخوردن و نوشیدن نیست. امام صادق فرمود: وقتی روزه گرفتی گوش و چشم تو نیز از حرام امساک کند ، بحث و مجادله، اذیت و آزار زیردست را رها کن و وقار روزه داری را درخود حفظ کن و روز روزه بودنت را مثل روزی قرار نده که روز نیستی. می گویم : در واقع ماه مبارک رمضان ، ماه بندگی کردن است، ماه ریاضت کشیدن است ماه تمرین و تکرار است تا روح و جسم انسان سالم شود و صفات و حرکات و رفتارهای انسانی در وی به حد کمال و مطلوب برسد و در تمام ایام زندگی به سعادت و خوشبختی نایل آید.

روزه شرعی
روزه داری، خودداری از مفطرات زیر است قربه الی الله یا جهت امتثال امر او از طلوع فجر صادق تا غروب شرعی.
1292- غروب شرعی وقتی است که حمره ی مشرفیه از بالای سر انسان به سمت مغرب عبور کند.

انواع روزه
1293- روزه به چهار نوع: واجب،مستحب،حرام و مکروه تقسیم می شود.
1294- روزه واجب به دوقسم اصلی ،وعارضی تقسیم می شود و هریک از آنها به چهار نوع تقسیم می شوند.
1295- واجب اصلی: 1- روزه ی ماه مبارک رمضان، 2-قضای روزه ی ماه مبارک رمضان،3- روزه ی کفار،4- روزه به عوض قربانی در حج می باشد.
1296-واجب عارضی: 1- روزه ی نذر و عهد و قسم،2- روزه ی فرزند از طرف پدر و مادر، 3-روزه ی اجاره ای از طرف میت،4- روزه ی روز سوم اعتکاف می باشد.
ماه رمضان
خدای تعالی می فرماید: ماه رمضان که قرآن در آن ماه برای هدایت مردم با دلایل روشنی از هدایت و بیان حق از باطل فرود آمده است هرکس آن را درک کرد روزه بگیرد وهرکس مریض یا مسافر بود در ایام دیگری روزه بگیرد، خدای تعالی برای شما آسانی می خواهد و کار سخت و مشکل را برای شما نمی خواهد و باید عده (روزه گرفتن ماه مبارک رمضان) تکمیل کنید و خدا را به عظمت و بزرگی یاد نمائید . در برابر اینکه شما را هدایت کرد و شاید شکرگزار شوید.
مسایل:
1297- هرکس روزه ی ماه مبارک رمضان را انکار کند، کافر و مرتد به شمار می رود و قتل او واجب است، زیرا روزه گرفتن یکی از ضروریات اسلام است.
1298- هرمسلمانی در ماه مبارک رمضان در حالی که می داند به عمد و بی جهت روزه خود را بشکند با بیست و پنج تازیانه تعزیر می شود؛اگر دوباره افطار کند با ردوم، و اگر بار سوم افطار کرد با تعزیر می شود و اگر باز هم روزه خودرا خورد کشته می شود.
1299- قتل دربار چهارم یا به قولی در سوم وقتی واجب است که بین هر بار روزه خواری تعزیری صورت گیرد، اما اگر تعزیری در کار نباشد کشته نمی شود.
1300- بنابراین اگر بارها افطار کند و سپس تعزیر شود یک بار محسوب می شود. و قتل او با سه بار افطار واجب نیست. بلکه بعد از سه بار تعزیر واجب می شود.
1301- هرکس عمداً و عالماً با اعتقاد به حرام نبودن روزه خواری، روزه ی ماه مبارک رمضان را بشکند اگر مرتد فطری باشد اگر چه توبه کند کشته می شود اگر مرتد ملی باشد و توبه کند ، توبه اش پذیرفته می شود و اگر توبه نکرد کشته می شود.
1302-قتل و تعزیز انجام نمی شود ، مگر بعد از اثبات و نبودن شبهه و احتمال عذر نداشتن، واگر احتمال داده شد که عذری یا علتی وجود داشته تعزیر و قتل جایز نیست.
1303- نیت کردن در روزه واجب است چنانکه در نماز و دیگر عبادتها واجب است و تلفظ واجب نیست و مجرد قصد (روزه می گیرم قربه الی الله) کفایت می کند به طوری که در نماز گذشت.
1304- در ماه مبارک رمضان تعیین کردن واجب نیست همین قدر که بگوید(امروز را قربه الی الله روزه می گیرم» از روزه ی ماه مبارک رمضان حساب می شود و کافی است.
1305- هرگاه در ماه مبارک رمضان از روی جهالت یا فراموشی قصد کند روزه ی نذر یا قضا یا کفاره ای را که در عهده دارد واقع نمی شود مگر از ماه مبارک رمضان.
1306- هرگاه در ماه مبارک رمضان از روی آگاهی و عمد نیت روزه نذر یا قضا نماید روزه اش باطل می شود و از هیچ کدام به حساب نمی آید.
1307- در غیرماه مبارک ر مضان تعیین و قصد نوع روزه واجب است، وواجب است قصد کند واجب را می گیرد، یا مستحب را ،قضا یا کفاره یا نذری را.
1308- به عنوان مثال هرگاه بخواهد روزه ی قضا بگیرد و بدون قصد وبدون نیت قضا روزه بگیرد فقط مستحبی حساب می شود واز روزه ای حساب نمی شود که در ذمه دارد بلکه همان روزه قضا به گردن وی باقی است.
1309- هرگاه روزه ی واجب به زمانی مقید باشد مثلاً نذر کند که در روز اول ماه رجب روزه خواهد گرفت واجب است در نیت آن را مشخص کند و گرنه محسوب نخواهد شد.
1310- تعیین کردن در روزه مستحبی نیز واجب است مثلاً نیت میکند روزه ی نیمه ی شعبان یا روزه ی عید غدیر را می گیرم قربه الی الله، ومجرد قصد روزه بدون تعیین نوع آن کفایت نمیکند.
1311- تعیین نوع هم واجب است اگر نوع روزه هر کدام چندین روز به عهده ی او باشد از نذر و قضا و کفاره.
1312- هرگاه فقط نوعی از روزه آن هم یک روز در عهده اش باشد ولی نداند قضا است یا کفاره یا نذری، ما فی الذمه قصد می کند یعنی نیت می کند: «قربه الی الله روزه ای را می گیرم که در عهده دارم»
1313- هرگاه روزه ی چند روز را در عهده داشته باشد ولی همه از یک نوع باشد اول روزه ی جلوتر راقصد می کند و پس از آن روزه ی بعد از آنها را.
1314- هرگاه قضای روزه ی ماه رمضان را در عهده داشته باشد فقط نیت قضای ماه مبارک را می کند و نیاز نیست تعیین کند روزه ی روز اول است یا هفتم یا دهم یا آخر.
1315- هرگاه نیت کند قضای روز دهم را می گیرم و بعداً معلوم شود هفتم بوده و نه دهم، روزه اش صحیح است و چیزی بر او نیست .
1316- هرگاه قصد کند روزه ی سال جاری را قضا می کند و بعد معلوم شود روزه ی سال گذشته بوده نه جاری، قضای روزه صحیح می باشد و برعکس آن نیز چنین است.
1317- هرگاه نذرکند هر روز جمعه را روز خواهد گرفت و نذر کند که روز عید غدیر را روزه خواهد گرفت، و تصادفاً روز غدیر به روز جمعه بیفتد در نیت روزه اختیار خواهد داشت که کدام نذرش را عمل می کند و با اختیار یکی دومی از گردن وی ساقط می شود.
1318- هرگاه روز هر پنجشنبه را نذر کند و عید مبعث به روز پنجشنبه بیفتد نیت نذری واجب را می کند و ثواب روزه مبعث را نیز خواهد داشت.
1319- هرگاه روزه ی اجاره ای از طرف میتّی در گردن دارد واجب است نیت کند «از طرف فلان میت به نیابت روزه می گیرم قربه الی الله» و همین طور اگر فرزند از طرف یکی از والدین روز بگیرد واجب است نیت نیابت بکند.
1320- درماه مبارک رمضان واجب نیست مقارن اول وقت باشد به طوری که در نماز وسایر عبادتها واجب است بلکه هر موقع از شب تا وقت صبح نیت کند کافی است.
1321- هرگاه به موقع شب نیت را فراموش کرد برایش جایز است در روز تا ظهر نشده نیت کند و روزه اش صحیح است با این شرط که مرتکب چیزی از مفطرات نشود.
1322- همچنین است اگر از سفر برگردد و بعد از فجر به وطن و یا محل اقامت وارد شود بی آنکه چیزی از مفطرات روزه را مرتکب شود بر وی واجب است روزه را بگیرد و از حین ورود تا پیش از ظهر نیت روزه نماید تا روزه آن روز در ذمه اش باقی نماند.
1323-در روزه ی مستحبی در طول روز تا قبل از غروب نیت روزه کردن جایز است و تصمیم روزه گرفتن او در آن روز قربه الی الله خواهد بود.
1324- هرگاه مریض قبل از ظهر بهبودی یابد یا طفل به حد بلوغ رسد و نیت روزه کند روزه ی آنان صحیح خواهد بود.
1325- اما اگر بهبودی او یا بلوغ وی بعد از ظهر باشد مستحب است تا غروب امساک کند.
1326- در ماه مبارک رمضان جایز است روزه ی ماه را در یکجا در اولین شب ماه مبارک نیت کند و دیگر احتیاجی نیست هرشب نیت کند. زیرا همه ی ماه یک عبادت می باشد ولی احتیاط این است که هرشب نیت را تجدید شود.
1327- درروزه ی دیگرروزها غیر از ماه رمضان واجب است هرشب برای روزهه ی روز نیت کند، بنابراین درکفاره ی قسم یا کفاره ی ماه مبارک یاروزه ی عوض قربانی حج کافی نخواهد بود همه ی روزها را در شب اول نیت کند.
1328- هرگاه درماه مبارک رمضان روزه بگیرد و سپس در اثنای روز عامداً و عالماً نیت افطار نماید مرتکب گناه شده و روزه اش باطل می شود ،حتی اگر پیشیمان شود و از نیت خود برگردد و چیزی از مفطرات را به جا نیاورد.
1329- هرگاه نیت روزه ی مستحبی کند سپس تصمیم بگیرد افطار نماید و پس از آن از نیت خود برگردد و قصد روزه کند و چیزی از مفطرات را مرتکب نشود روزه اش صحیح است و اجر و ثواب می برد.
1330- هرگاه در یوم الشک قصد کند افطار نماید و معلوم شود آن روز اول ماه مبارک رمضان است وقبل از خوردن چیزی یا مرتکب شدن مفطری نیت روزه نماید روزه اش صحیح است و بر وی چیزی نیست.
1331-در روزه ی یوم الشک واجب است یا به نیت ماه شعبا یا به نیت قضا یا روزه مستحبی روزه بگیرد واگر بعد از آن معلوم شود آن روز اول ماه مبارک بوده کفایت می کند و چیزی بر عهده ی او نیست.
1332- ولی اگر درهمان روز چه قبل از ظهر و چه بعد از ظهر معلوم شود آن روز از ماه مبارک است نیت را به عنوان ماه رمضان تجدید می کند.
1333- هرگاه یوم الشک را به نیت ماه مبارک رمضان روزه بگیرد روزه اش باطل است. بلی در اثنای روز اگر بر وی معلوم شود که آن روز از ماه مبارک رمضان است نیت را تجدید می کند و روزه اش صحیح است.
1334- جایز نیست یوم الشک را با تردید نیت کند به این صورت که نیت کند اگر از ماه رمضان است روزه ی واجب واز ماه رمضان و اگر آخر ماه شعبان است روزه ی مستحب و از ماه شعبان حساب می شود با این نیت روزه ی او باطل است.
1335- هرگاه شب نیت روزه ی یوم الشک را ترک کند و به نیت افطار بخوابد و در اثنای روز معلوم شود ماه رمضان است، اگر قبل از دانستن مفطری را مرتکب شده بعد از دانستن امساک می کند و روزه ی آن روز را قضا خواهد کرد.
1336- اگر بعد از ظهر بر او معلوم شود باز روزه ی آن روز را قضا خواهد کرد واگر چه مفطری را مرتکب نشده باشد.
1337- اگر قبل از ظهر بداند و مرتکب مفطری نشده باشد نیت روزه می کند و روزه اش صحیح است.
1338-هرگاه شب نیت روزه کند و همه ی روز تا غروب بخوابد روزه اش صحیح است.
1339- هرگاه نیت روز کند و تمامی روز در حال بیهوشی بشد قضای آن روز بر وی واجب نیست.
1340- هرگاه از اول وقت بی آنکه نیت کند به خواب برود وپیش از ظهر بیدار شده نیت کند روزه اش صحیح است.
1341-اما اگر بیدار نشود مگر بعد از ظهر قضا بر وی واجب می شود.

1342- هرگاه صبح کند و مرتکب مفطری نشده باشد روزه اش واجب اما غیر معلوم در عهده اش باشد مانند قضای ماه مبارک رمضان یا کفاره یا نذر بر وی جایز است قبل از ظهر همان روز نیت کند و روزه اش صحیح است.
1343- عدول کردن از روزه ای به روزه ی دیگر صحیح نیست خواه از واجبی به واجبی، یا از مستحبی به مستحبی ، یا از مستحبی به واجبی یا از واجبی به مستحبی.
1344- طفل ممیز هرگاه روزه بگیرد روزه اش صحیح است و دارای اجر وثواب خواهد بودبه طوری که درمسائل نماز گذشت .
1345- مرتد اگر توبه کرد و به اسلام برگشت قضای اعمال ایام ارتدادش بر وی واجب است.
1346- هرگاه کافری مسلمان شود عبادتهای ایام گذشته بر وی واجب نیست.
نشانه های ماه رمضان:
1347- قواعد و علاماتی که در اثبات هلال ماه رمضان بیان شده نزد ماه اعتباری ندارد مانند محاسبه منازل ماه ، انواع تجربه ها، و مثل این قول که: روز پنجشنبه ماه رمضان سال گذشته، با هلال ماه رمضان امسال منطبق می باشد وامثال این گفته ها، بلکه نزد ما همان نشانه هایی اعتبار دارد که در شرع مقدس مقرر شده اند ،مانند دیدن ماه مبارک، گواهی دو نفر عادل، شیاع،گذشتن سی روز کامل از شعبان؛ که در ضمن احکام بیان خواهیم کرد.
1348- هرگاه هلال ماه مبارک را با چشم خود ببیند مرد باشد یا زن ، عادل باشد یا غیر عادل روزه فردای آن شب بر وی واجب است، همین طور اگر کسی هلال ماه شوال را ببیند افطار بر او واجب است.
1349- دیده شن هلال با گواهی دومرد عادل به اثبات می رسد خواه نزد حاکم شرع گواهی بدهند و نزد او به اثبات برسد یا نزد مکلف گواهی دهند.
1350- رؤیت هلال با شیاع نیز اثبات می شود ، یعنی اگرمردم زیادی گواهی دهند که هلال را دیده اند ، بر مکلفین روز واجب می شود گرچه این گواهان زیاد عادل نباشند.
1351-نزد ما رؤیت هلال با گواهی زنان به اثبات نمی رسد و حجیت ندارد اگر چه عادل باشند.
1352- هرگاه جمع زیادی از زنان ادعا کنند که هلال رؤیت کرده اند به حدی که موجب علم و یقین مکلف شود به اثبات می رسد ولی این به جهت گواهی آنان نیست بلکه به دلیل حصول علم ویقین می باشد که دو حجت قطعی هستند.
1353- هرگاه حاکم شرع حکم کند که هلال رؤیت شده است روزه واجب می شود. زیرا حکم وی حجت است. مگر اینکه بدانیم در طریق حکم دچار اشتباه شده است؛ مثلاً حکم او به خاطر گواهی دو مردی است که وی آنان را عادل می داند و در صورتی که ما می دانیم آن دو فاسق و دروغگو هستند.
1354- هرگاه رؤیت در محلی از طریق شرعی به اثبات برسد روزه واجب است به کسانی که در اطراف ان محل سکونت دارند و به کسانی که افق همسان با این محل دارند.
1355- هرگاه رؤیت هلال در کشورهای شرقی ثابت شود در کشورهای غربی به طریق اولی ثابت می شود ولی برعکس آن صحیح نیست، پس اگر در کویت، احساء ثابت شود حجاز نیز ثابت می شود و اگر در ایران وعراق به اثبات برسد در ترکیه و سوریه و مصر نیز ثابت می شود وبرعکس آن چنین نیست.
1356- هرگاه مکلف از کشورهای اسلامی دوربوده و در دست کافران اسیر یا زندانی باشد و ورود ماه مبارک رمضان را نداند و وسیله ای جهت دانستن آن ماه در اختیار نداشته باشد به ظن خود عمل می کند.
1357- اگر حصول ظن نیز برایش ممکن نشود به اختیار خود هرسال ، سی روز مشخصی را روزه می گیرد.

1358- اگر سی روز از سال را اختیار کند و معلوم شود که قسمتی از او در ماه رمضان بوده و قسمتی در شوال روزه اش صحیح است واحتیاجی به قضا ندارد.

1359- اگر معلوم شود که روزه ی او در شعبان یا قبل از شعبان بوده قضای همه ی آنها بر او واجب می شود.
1360- اگر عدم آگاهی او از ماه مبارک رمضان آن سال تا آخر عمرش ادامه پیدا کند چیزی بر گردن او نیست به وظیفه خود عمل کرده و روزه همان ایام برایش کافی است.
1361-اگر حال مکلف مساعد باشد مستحب است نماز مغرب را پیش از افطار کردن بخواند.
1362- در صورت مساعد نبودن حال به لحاظ گرسنگی و تشنگی و غیره مستحب است نماز مغرب را بعد از افطار بخواند.
1363- باز افطار کردن را به جلوتر از نماز مغرب انداختن مستحب است اگر کسی برای افطار او منتظر وی باشد.
1364- خواندن این دعا به موقع هلال مستحب است و احتیاط این است ترک نشود. « الحمدلله الذی خلقنی وخلقک و قدر منازلک وجعلک مواقیت للناس ، اللهم اهله علینا اهلا مبارکا،اللهم اهله علینا بالسلامه والاسلام والیقین والایمان والبر والتقوی و التوفیق لما تحب و ترضی.
شرایط وجوب و صحت روزه
شرط اول: بلوغ
1365- بالغ بودن شرط وجوب است نه شرط صحت، یعنی روزه بر نابالغ واجب نیست ولی صحیح است.
1366- علامتهای بالغ شدن پسران به شرح زیر است:
1-پانزده سال قمری را پشت سر گذاشتن.
2- روئیدن موی زبر در عانه.
3- محتلم شدن.
1367- هر کدام از نشانه های بالا علامت بلوغ است ،هریک از آنها جلوتر رخ داد بچه به سن بلوغ رسیده است ، پس اگر موی زبر در عانه روئید یا قبل از رسیدن به پانزده سالگی کامل محتلم گردید ، بالغ شده است ، همچنین اگر به سن شانزدهم قدم بگذارد موی زبر در عانه اش نروید و یا محتلم نشود بالغ شده و احکامی که بر مردان واجب است بر او نیز واجب می شود.
1368- سه نشان علامت بلوغ دختران است:
1- نه سال تمام عمر داشتن.
2- روئیدن موی زبر در عانه.
3- حیض دیدن.
1369- رویش موی زبر و همین طور حایض شدن، پیش از رسیدن به نه سالگی کامل صورت نمی گیرد.
1370- این علامتها در پسران و دختران شرط وجوب روزه است ونه شرط صحت و سابق بر این نیز بیان کردیم که عبادت بچه های ممیز صحیح است و خدا از آنان می پذیرد و از راه لطف به ایشان پاداش می دهد.
1371- بر ولی بچه ها مستحب است اولاد را در صورتی که ممیز باشد بر خواندن نماز و روزه عادت دهند مشروط بر اینکه طاقت و توانایی و استعداد اعمال شرعی را داشته باشند.
1372- تمرین دادن بچه ها از شش سالگی آنها است و در هفت سالگی تأکید می شود.
شرط دوم : عقل
1373-عقل شرط وجوب و شرط صحت است، بنابراین روزه بر دیوانه واجب نیست و اگر بگیرد هم صحیح نمی باشد.
1374- اگر دیوانگی دوری و زمانی باشد یعنی در روزهای خاصی دیوانگی ندارد یا حتی یک روز دیوانگی او از بین رود در آن روزها ، یا آن روز روزه بر او واجب می شود.
1375- حکم بیهوشی بودن گذشت، اگر بیهوشی تمام روز او را فرا گیرد روزه ی او صحیح نیست و قضایی هم ندارد.
1376- هرگاه مکلف روزه را نیت کرد و سپس از حال رفت روزه اش صحیح است.
شرط سوم: اسلام
1377- اسلام شرط صحت است و نه وجوب.
1378- همه عبادتها بر کفار نیز واجب است ولی از ایشان صحیح نیست. زیرا نیت قربت در آنها متصور نمی باشد در صورتی که قصد قربت روح عبادات به شمار می رود«انما یتقبل الله من المتقین» وایمان ریشه ی تقوی و زیر بنای عمل است و در کفار وجود ندارد و احکام عبادت کافر و مخالف قبلاً گذشت.
شرط چهارم: در حیض و نفاس نبودن خانمها
1379- در حال حیض و نفاس نبودن بانوان شرط وجوب و صحت است. بنابراین اگر زنی خون حیض دید یا لحظه ای یا قطره ای خون نفاس، روزه اش فاسد می شود و واجب است قضای آن را بگیرد.
1380- هرگاه خون را بعد از ظهر ببیند مستحب است تا هنگام غروب از مفطرات نیز اجتناب و خودداری کند.
شرط پنجم : در وطن بودن یا در جایی که حکم وطن دارد.
1381- در وطن یا جایی بودن که در حکم وطن است شرط وجوب و صحت روزه است و تفصیل احکام مسافر در کتاب نماز بیان شد.
استثناء ات سفر:
1382- زائر خانه خدا در سفر حج که قدرت ندارد روز عید ، قربانی ذبح کند باید ده روز روزه بگیرد روزهای هفتم و هشتم و نهم ذی الحجه را در همان حال سفر و هفت روز را پس از مراجعت به وطن.
1383- هرکس به شکسته بودن نماز (و صحیح نبودن روزه در مسافرت ) جاهل باشد ماه مبارک رمضان را در مسافرت روزه بگیرد روزه اش صحیح است و کفایت می کند.
1384- هرکس در عرفات باشد و عالماً و عامداً پیش از غروب روز نهم ذی الحجه از آنجا بیرون رود( بایستی یک شتر نحر کند) و در صورتی که قدرت نحر شتر را نداشته باشد عوض نحر در اثنای سفرش هیجده روز، روزه می گیرد.
1385- هرگاه نذری خود را مقید به مسافرت کند روزه اش صحیح است.
1386- کسی که برای بر آورده شدن حاجتش سه روز در مسجد حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم روزه می گیرد روزه اش جایز است.
1387- احتیاط این است که روزه ی مستحبی را در سفر نگیرد گرچه بعضی از فقها به جایز بودن آن قائل شده اند.
شرط ششم: سلامتی از مرض
1388-سلامتی از مرض شرط وجوب وصحت روزه است.
1389-روزه برشخص مریض واجب نیست بلکه حرام است هرگاه به ضرر کردن روزه یقین کند یا ملاحظه کند مرضش شدت می یابد یا طولانی می شود.
1390- حکم به همین نحو است اگر از بروز مرضی بترسد و اگر چه سالم باشد.
1391- روزه اعم از اینکه به سلامتی عمومی انسان لطمه بزند یا سلامتی عضوی را سلب کند حرام است . پس اگر روزه به عنوان مثال به چشم فردی ضرر بزند و موجب درد آن یا ضعف بینایی آن شود حرام است و همین طور است هر ضرر دیگری در اثر روزه گرفتن در بدن به وجود آید.
1392- هرگاه مکلف مریض بداند که روزه ، به وی ضرر ی نمی رساند واجب است روزه بگیرد.
1393- ضرر روزه ، و عدم آن با تجربه خود آدمی ویا با تشخیص طبیب حاذق ثابت می شود.
1394-هرکس به جهت عروض یکی از امراض، ازگرفتن روزه ماه مبارک رمضان ناتوان شود و در همان ماه نیز از دنیا برود قضای روزه او واجب نیست. همچنین اگر مرض وی امتداد یابد ونتواند آنها را قضا کند، باز قضای روزه ی اوواجب نیست برای اینکه تکلیفی روزه گرفتن نداشته است.
1395- هرکس مرضش ادامه یافت و تاه ماه مبارک رمضان آینده طول کشید و بین دو ماه روزه، چند روز شفا نیافت که روزه های خود را قضا کند، قضای آن روزها در آینده از وی ساقط می باشد وبه عوض هر روز یک مد طعام کفاره می دهد.
1396- هرگاه بین دو ماه رمضان ایامی را بهبودی یافت و می توانست روزه های ایام مریضی خود را قضا کند اما تنبلی و اهمال کرد قضای آنها در آینده بر او واجب است و باید (یک مد طعام ) کفاره نیز بدهد.
1397- درماه مبارک رمضان به مسافرت رفتن در حال اختیار جایز است.
1398- در غیر ماه مبارک هرگاه نذر یا عهد کرده که روزهای معینی را روزه بگیرد در آن روزها نمی تواند به سفر برود، مگر اینکه اضطرار وادارش کند بلکه واجب است در اثنای سفر هم آن روزها ی معین را اقامت و روزه نذری یا عهدی خود را ادا کند.
1399- از جمله کسانی که جایز است افطار کند زن بارداری است که روزه به خود او یا جنین ضرر می زند ، بلکه واجب است افطار کند و حرام است روزه بگیرد و قضای آن روزها بر وی واجب است و در برابر هر روزی که روزه خود را خورده است بایداز مال خودش یک مد یا دو مد طعام کفاره بدهد.
1400- زن شیرده اگر شیرش اندک باشد و روزه به او و یا بچه اش به خاطر کمی شیر ضرر بزند واجب است افطار کند و قضای آن روزها را بگیرد، و یک مدّ طعام و یا دو مد طعام نیز در برابر هر روزافطار کردن از مال خود کفاره بدهد خواه مادر باشد وخواه دایه و اجیر یا متبرع.
1401- کسی که مرض عطش دارد و نمی تواند صبر کند یا تشنگی برایش خیلی سخت است جایز است افطار کند ،ولی نباید بیش از حد ضرورت بیاشامد و به عوض هر روز یک یا دو مد صدقه می دهد.
1402- پیرمرد و پیر زن هرگاه نتواند روز بگیرندو طاقت نمی آورند جایز است افطار کنند و برای هر روز یک یا دو مد صدقه دهند.
1403- کسی که مرض تشنگی دارد هرگاه بهبودی یابد روزه ی سال آخری را که خورده قضا می کند، و روزه ی سالهای پیشتر را که متصلاً مریض بوده قضا نخواهد کرد و همچنین است حکم پیرمرد و پیر زن، اگر احیاناً توان روزه گرفتن پیدا کند.
1404- سفر در ماه مبارک رمضان به طوری که گفتیم جایز است و اگر چه به خاطر فرار از روزه باشد ، ولی سفری که برای عمره ی مستحبی یا حج مستحبی نباشد در ماه رمضان کراهت دارد.

1405- هرگاه حج واجب باشد سفر نیز واجب است .اگر چه در ماه رمضان باشد آری مردم در زمانهای سابق وقتی از مکانهای دور می خواستند به حج خانه مشرف شوند، یادر ماه مبارک رمضان یا یکی از دو ماه پیشتر از آن مسافرت می کردند،ولی الان موضوع منتفی شده و مسئله ای در کار نیست، زیرا وسایل جدید راه های دور را نزدیک کرده و مسافرتی را که یک ماه یا دو ماه طول می کشید به یک ساعت تقلیل داده است، به طوری که خدای تعالی در سوره نحل می فرماید: «ویخلق مالا تفعلمون » آری چیزهایی را که آفریده که نمی دانستیم و چیزهایی را خلق خواهد فرمود که الان نمی دانیم «یفعل ما یشاء و یحکم مایرید»
1406- هرگاه از ماه مبارک رمضان بیست و سه روز سپری شد سفر کردن کراهتی ندارد.
1407- افرادی که شارع مقدس به آنان اجازه افطار می دهد کراهت دارد شکم خود را از طعام و شراب پر کنند.
مفطرات روزه
اول و دوم: خوردن و آشامیدن:
1408- از مبطلات روزه که باید از آنها خودداری شود خوردن و آشامیدن است،خواه زیاد باشد یا اندک مانند قطره ای آب یا ناحبه ای خردل.
1409- آنچه عادت نیست خورده یا آشامیده شود مانند ذغال، خاک ، گل ، عرق بدست آمده از انواع درختان ، برگها ، همچنین فشرده آنها به عنوان دارو تحت هر عنوانی خوردن و آشامیدن آنها مبطل روزه است.
1410- بلع کردن آب دهان، اگر چه زیاد هم باشد روزه را باطل نمی کند و ضرری به آن ندارد ولو در فضای دهان به یاد غذاهای خوشمزه ، نوشیدنیهای گوارا و باب طبع جمع شده باشد، مادامی که از دهان بیرون نیامده باشد.
1411- هرگاه روزه دار آب دهان، را مثلاً با نوک زبان به بیرون از دهان خود بیاورد و سپس آن را به داخل برده و عالماً و عمداً ببلعده روزه اش فاسد شده و قضا و کفاره بر او واجب است.
1412- هرگاه نخی را با آب دهان خود خیس کند و آن نخ را به دهان وارد کند و رطوبتی را که در نخ عالماً و عامداً ببلعده و روزه اش باطل و قضا و کفاره واجب می شود.
1413- هرگاه مسواک کند و مسواک را به دهان خود برگرداند در صورتی که رطوبتی داشته باشد و آن را عامداً عالماً ببلعد روزه اش باطل و قضا و کفاره واجب می شود.
1414- خلط هایی که از سرمی آید یا از سینه بر می خیزد و به گلو می رسد و پیش از آنکه به دهان وارد شود آنها را می بلعد چیزی بر وی نیست و روزه صحیح است.
415- خلط اگر وارد دهان شد و عالماً عامداً آن را بلعید روزه باطل و قضا و کفاره واجب می شود.
1416- اگربقایای غذا در بین دندانها را نیز عمداً عالماً ببلعده روزه باطل وقضا و کفاره واجب است.
1417- آنچه از خوردن وآشامیدن و بلعیدن گفته شد اگر سهواً و از روی فراموشی باشد روزه را باطل نمی کند و چیزی بر وی نیست.
1418- خلال کردن دندانها بعد از غذا خوردن واجب نیست بر کسی که قصد دراد روزه بگیرد، اگرچه احتمال بدهد بعضی از بقایای طعام به درون او خواهد رفت.
1419- هرگاه علم و آگاهی داشته باشد در صورت خلال نکردن بقایای طعام دربین دندانها به درون او خواهد رفت در این صورت خلال کرد واجب است.
1420- آمپول زدن در بدن چه در عضلات و چه در رگها روزه را باطل نمی سازد.
1421- ریختن قطره به چشم و گوش روزه را باطل نمی سازد.
1422- همین طور چکاندن و ریختن چیزی در بینی روزه را باطل نمی کند با این شرط که چیزی وارد گلو واز راه گلو وارد شکم نشود. اگر از راه بینی عمداً چیزی وارد شکم شود روزه باطل می شود.
1423- ریختن وداخل کردن دارو در آلت ذکوریت باز روزه را باطل نمی کند.
سوم : غبار
1424-واجب است روزه دار از غبار غلیظ یا رقیق پرهیز کند چه حلال باشد مانند آرد و چه حرام باشد مانند خارک، رسیدن غبار به شکم آدمی اگر به عمد واز روی آگاهی باشد روزه را باطل می کند و قضا و کفاره واجب می شود.
1425- پرهیز از دود نیز همانطوری که در غبار گفتیم واجب است مگر اینکه رقیق و عادی باشد ،دود سیگار و مانند آن غلیظ است و روزه را باطل می کند.
چهارم :جماع
1426- وارد کردن سرآلت ذکوریت یا به مقدار آن (اگر بریده باشد) در قبل و دبر راجماع می گویند و اگر کمت از سر آلت فرو برود جماع تحقق نمی یابد.
1427- جماع روزه ی فاعل و مفعول راباطل می کند. چه کبیر باشد و چه صغیر چه در دبر باشد و چه در قبل چه مرد باشد وچه زن. حتی اگر با مرده جماع شود روزه باطل می شود. خواه انزال بشود خواه نشود و قضا و کفاره نیز واجب می شود.
1428- اگر روزه دار حیوانی را وطی کند یا حیوانی او را وطی کند روزه اش فاسد وقضا وکفاره واجب می شود.
1429- هرگاه روزه دار آلت ذکوریت خود را به بعضی از اعضای بدن وارد کند (به غیر از قبل و دبر) روزه اش باطل نیست. ولی گناه کرده و فعل حرام مرتکب شده است.
1430- داخل کردن انگشتف ران روی ران گذاشتن بدون قصد انزال روزه را فاسد نمی کند..
1431- هرگاه ران روی ران بگذارد ولی قصد ادخل نداشته باشد گناه کرده و فعل حرامی مرتکب شده است واگر آلت ذکوریت بدون قصد وارد یکی از فرجها شد روزه اش باطل می شود و فوراً باید آلت را بیرون بیاورد.
1432- هرگاه کمتر ازحشفه (سرآلت) یا کمتر از آن اندازه را، در یکی از فرجها وارد کند روزه اش باطل نیست ولی گناه کرده و کار حرامی انجام داده است.
1433- روزه باطل نمی شود اگر از روی فراموشی جماع کند، و به محض اینکه یادش آمد باید آن را بیرون بیاورد.
1434- هرگاه در حال خواب جماع کند روزه اش باطل نمی شود ولی هرگاه بیدار شد باید آن را بیرون بیاورد.
1435- بیرون آوردن آلت در این مسایل واجب است بدون قصد لذت بردن انجام شود.
1436- هرگاه او را به جماع کردن مجبور کنند روزه باطل نمی شود وی به محض از بین رفتن اجبار واجب است آلت خود را بیرون بیاورد.
1437- هرگاه قصدش ادخال باشد روزه اش با همان قصدش باطل می شود حتی اگر نتواند ادخال کند.
1438- هرگاه به آلت خود چیزی بپیچد مانند ابریشم، نایلون و در یکی از فرجها داخل کند و حشفه یا به آن اندازه در فرج داخل شود روزه ی فاعل و مفعول هر دو باطل می شود.
1439- هرگاه خنثی ، در قبل یا دبر خنثی ادخال کند روزه ی هیچ کدام از آنها باطل نمی شود برای اینکه ذکور بودن فاعل و اناث بودن مفعول ثابت نیست و همین طور است اگر خنثی به انثی وارد کند.
1440- هرگاه مردی آلت خود را به خنثی وارد کند روزه ی هر دو باطل می شود.
1441- هرگاه مردی آلت خود را به قبل خنثی داخل کند و خنثی به قبل یا دبر زنی داخل کند تنها روزه خنثی باطل می شود نه روزه ی مرد و نه روزه ی زن، این موقعی است که انزالی صورت نگیرد، چون انزال حکم دیگری دارد که خواهد آمد.
1442- در آنجا که گفته شد روزه باطل نمی شود منوط به این است که قصدش با این عمل افطار نباشد و اگر قصدش شکستن روزه باشد بدون اشکال روزه او باطل است.
1443-هرگاه به یکی از فرجها بدون قصد افطار داخل کند و شک کند که حشقه یا به آن اندازه وارد شده است یا نه ، روزه اش فاسد نمی شودو چیزی بر وی نیست .اما گناه کردهو مرتکب کارحرام گشته است.
1444- مساحقه به شرط اینکه با قصد انزال و افطار نباشد روزه را باطل نمی کند گرچه هردو تن حرامی را مرتکب شده اند ،آری اگر یکی از آنها انزال کرد قضا و کفاره روزه بر او واجب است.
1445- هرگاه مردی با حلال خود قبل از اذان صبح جماع کند و در اثنای جماع فجر طالع شود ،واجب است مرد فوراً آلت خود را در آورد و واجب است زن نیز خود را کنار بکشد. در غیر این صورت هم قضا و هم کفاره آنها واجب می شود. واین مسأله سه صورت دارد:
صورت اول: هردو وقت راملاحظه کردند واطمینان یافتند به اینکه وقت کافی برای جماع تا وقت اذان صبح دارند ومشغول جماع شدند ودر اثنای جماع فجر دمید در این صورت روزه آنان باطل نمی شود و چیز بر آن دو نیست.
صورت دوم: مشغول جماع شدند به گمان اینکه وقت کافی است بدون اینکه مراعات کنند و ملاحظه و تحقیق نمایند،و در اثنای عمل فجر طالع شد، در این صورت تنها قضا بر آنها واجب است.
صورت سوم: مشغول جماع شدند در حالی که می دانستند یا گمان می کردند وت اندک است، در این صورت هم قضا و هم کفاره بر آن دو واجب می شود.
پنجم: استمناء
1446- استمناء یعنی منی طلب کردن با یکی از اسباب خروج آن ، مرد و زن در این باره قرق ندارند، و سبب نیز فرق نمی کند خواه با دست باشد یا با مالیدن ، با با بوسه یا با نگاه کردن در روی زنان یا بچه ها ، یا خیال جماع کردن و یا از نظر گذراندن زیبا روئی.
1447- استمناء روزه را فاسد و قضا و کفاره را واجب می کند.
1448- هرگاه به قصد بیرون آمدن منی استمناء کند، روزه اش باطل می شود حتی اگر نتواند منی را بیرون بیاورد و بیرون هم نیابد.
1449- هرگاه کارهایی را انجام دهد که باعث خروج منی می شوند ولی قصد بیرون آوردن منی را نکنند و منی از او بیرون نیاید روزه اش باطل نیست ولی کار حرام کرده است.
1450- اگر کارهای مذکور را مرتکب شود ولی قصد بیرون آوردن منی را نداشته باشد و به خودش نیز مطمئن باشد و طبع و عادتش نباشد که با بازی کردن و امثال آنها منی از او خارج شود اما برخلاف عادت او و به صورت اتفاقی از وی منی بیاید روزه اش باطل نمی شود و بر وی چیزی نیست ولی احوط این است که روزه ی آن روز را قضا کند ، خصوصاً اگر با بازی و بوسیدن منی از او خارج شود ولی کفاره بر او واجب نیست.
1451-هرگاه کارهای فوق را انجام دهد و عادت او این باشد که با این امور منی از وی بیرون می آید در این صورت قضا و کفاره بر او واجب است واگر چه قصدش از این کار استمناء نباشد.
1452- محتلم شدن در روز ماه مبارک رمضان و بیرون آمدن منی درحال خواب روزه را فاسد نمی کند.

1453- بول و استبراء با فشار دادنهای نه گانه ایرادی ندارد گرچه بقایای منی از این طریق بیرون بیاید.
1454- خوابیدن روزه دار جایز است، گرچه بداند اگر بخوابد محتلم خواهد شد و بهتر است خوابیدن را ترک کند اگر چه ترک خواب برایش مشکل و سخت باشد.
ششم: باقی ماندن در حال جنابت
1455- هرگاه در شب جنب شود و تا طلوع فجر صادق عالماً و عامداً در حال جنابت باقی بماند روزه اش باطل می شود ، خواه روزه ی ماه مبارک رمضان باشد و خواه قضای آن.
1456- احوط این است که حکم مزبور درسایر روزه ها نیز مراعات شود خصوصاً روزه های واجب.
1457- باقی ماندن در حال حیض، نفاس و استحاضه نیز درماه مبارک رمضان مثل ماندن در حال جنابت است، در قضای ماه مبارک و درسایر روزه ها نیزبهتر است احتیاط را مراعات کند.
1458- هرگاه روز دارد صبح کند و با محتلم شدن جنب شده باشد اشکالی بر او نیست.
1459- هرگاه شب جنب شود و عمداً تا صبح بخوابد و نیت غسل کردن نداشته باشد روزه اش فاسد و قضا و کفاره واجب است.
1460- هرگاه جنب بخوابد با این قصد که قبل از اذان صبح غسل خواهد کرد، ولی بیدار نشود مگر پس از صبحف روزه اش صحیح است و چیزی بر عهده او نیست.
1461-هرگاه به قصد غسل بخوابد و قبل از صبح بیدار هم بشود وبه قصد غسل دوباره بخوابد و بعد از فجر بیدار شود در این صورت قضای روزه بر او واجب است.
1462- هرگاه به قصد غسل بخوابد ، بیدار شودو باهمان قصد بخوابد بیدار شود باز م به قصد غسل ،بخوابد ولی بعد از صبح بیدار شود قضا وکفاره، هر دو واجب می شود.
1463- هرگاه از اینکه روزه خواهد گرفت یا اینکه جنب هست غفلت کند و بخوابد و تا پس از فجر صادق بیدار نشود روزه اش صحیح است ، و قضا کردن من احتیاط راه نجات است.
هفتم : دروغ گفتن به خدا و پیامبر واهل بیت آن حضرت علیهم السلام
1464- دروغ گفتن به خدا و پیامبر و ائمه ی معصومین و حضرت صدیقه ی کبری علیهم صلوات الله اجمعین روزه را باطل می کند.
1465- همین طور مبطل روزه است دروغ گفتن بر سایر پیغمبران و او صیای آن بزرگواران سلام الله علیهم.
1466- هرکس عالماً و عامداً به آن بزرگواران دروغ ببندد ، روزه اش فاسد و قضا و کفاره واجب می شود.
1467- هرگاه دروغی را از راه نقل قول و حکایت بگوید روزه باطل نمی شود.
1468- هرگاه سخنوران یا راوی به درستی حدیثی عالم باشد، فبها در غیر این صورت اگر بخواهد در روز ماه مبارک رمضان آن روایت را بگوید، وخودش هم روزه است بهتر است آن حدیث را به راوی یا کتابی نسبت بدهد که از آن نقل می کند، و به صورت یقین و ظن به معصوم مستند نکند.
1469- هرگاه دروغ بودن حدیثی را بداند نقل کردن آن حتی با نسبت دادن به یا کتاب جایز نیست، مگر اینکه پس از نقل دروغ بودن آن ار اعلان کند در این صورت ایرادی ندارد.
1470- گرچه دروغ به طور مطلق حرام است ولی دروغ بستن به غیر خدا و رسول و آل بیت ان حضرت و پیامبران و اوصیای ایشان، روزه را باطل نمی سازد.
1471- دروغ بستن به علما و مجتهدین در عقاید و احکام شرعی بعید نیست که مبطل روزه باشد زیرا علما از خدا و رسول و اولیاء او حکایت و نقل می کنند.
1472- هرگاه ایجاب کند در عقیده یا احکام شرعی دروغی را از روی ترس به خدا و معصومین علیهم السلام نسبت دهد روزه باطل نمی شود.
1473- فرقی نمی کند دروغی را اثبات کند یا سخن راستی رانفی نماید یا بگوید امام علیه السلام چنین فرموده است و نگفته باشد یا بگوید امام چنین نگفته است ،در صورتی که می داند گفته است.
1473- فرقی نیست بین آنکه رأسا دروغی را نسبت می دهد و بین آنکه دروغگوئی را در آن خبر تصدیق می کند.
1475- فرقی نیست اینکه کسی دروغ می گوید و خطابش به شخص معینی است یا نامعین ، یاکسی مورد خطابش نیست.
1476- فرقی نیست بین آنکه طرف خطاب دروغش عاقلی است و بین آنکه طرف خطاب دروغ او غیر عاقل است و نمی داند.
1477- اگر در شب ماه مبارک رمضان حدیث دروغی را بگوید و در روزه ماه مبارک رمضان آن خبر را تصدیق کند بی آنکه آن را بر زبان بیاورد روزه اش باطل می شود.
1478- هرگاه از روی نادانی یا فراموشی دروغ بگوید روزه اش باطل نمی شود.
1479- هرگاه دروغ را به شوخی ادا کند و قصدش معنی و مفهوم خبر دادنش نباشد روزه اش باطل نیست، ولی احتیاط این است که ازاین شوخی اعراض کند.
1480- هرگاه به قصد صدق خبری را بگوید ولی کذب بودن آن معلوم شود روزه اش باطل نمی شود.
1481- هرگاه عالماً و عامداً به قصد کذب خبری را گفت ولی صدق آن معلوم شد روزه اش باطل است.
1482- هرگاه به خدا و رسول و ائمه علیهم السلام و انبیاء و اولیای الهی سلام الله علیهم اجمعین دروغی را گفت و سپس توبه کرد، باز هم روزه اش باطل می شود.
هشتم: فرو رفتن به زیر آب
1483- سرفرو بردن در آب روزه را باطل می کند خواه تنها سرش را داخل آب کند یا هم بدن و سرش را .
1484- چشم ها و گوشها در این مسأله ربطی به سر ندارد اگر چشم ها یا گوشها را با بدن داخل آب کند ولی سردر بیرون آب باشد اشکالی نمی کند.
1485- هرگاه سر را داخل آب کند بی آنکه چشمها و گوشها داخل آب شوند باز روزه باطل می شود.
1486- اگر سرش را تکه تکه به آب فرو کند به نحوی که همه ی سر در یک لحظه داخل آب نباشد روزه اش باطل نمی شود ، مانند اینکه اول قسمت جلوی سر را داخل آب کند و آن را از آب خارج کرده و این بار پشت سر را به آب داخل کند و باز آن را از آب خارج کند و سمت راست سرش را به آب فرو ببرد و باز آن قسمت را از آب خارج و این بار قسمت چپ سر را داخل آب کند.
1487- فرو بردن سر در آب مضاف نیز روزه را باطل می کند.
1488- هرگاه سرش را با نایلون یا با شیشه ای ببندد به طوری که آب به داخل آنها نفوذ نکند و به این نحو سر خود را به آب فرو ببرد روزه اش باطل نمی شود.
1489- هرگاه سرش را بپوشاند و در برف یا یخ یا گل و امثال فرو ببرد روزه اش باطل نمی شود.
1490 – هرگاه بر سرش حنا بگذارد یا گل یا امثال آن را و آن را به داخل آب فرو کند روزه اش باطل می شود.
1491- هرگاه سهواً و از روی فراموشی سرش را به داخل آب ببرد، روزه اش باطل نیست و باید فوراً از آب بیرون بیاورد و در غیر این صورت قضای روزه بر او واجب می شود.
1492- هرگاه بدون قصد به آب افتاد و بدون اختیار سرش به آب فرو رفت روزه اش باطل نمی شود.
1493- هرگاه خود را به آب بیاندازد و قصدش فرو بردن سر در آب نباشد ، ولی برخلاف گمان و خیالش به آب فرو رود، روزه اش باطل نمی شود.
1494- هرگاه شخص دیگری به زور و اکراه وی را به زیر آب ببرد روزه اش باطل نیست.
1495- هرگاه برای نجات کسی از غرق شدن به داخل آب برود روزه اش باطل نمی شود.
1496-هرگاه آب زیادی بر سرش بریزد به نحوی که تمامی بدن او را احاطه کند روزه اش باطل نمی شود.
1497- هرگاه غسل زن و مرد از جنابت ،یا غسل زن از حیض و نفاس و استحاضه منحصراً با فرو رفتن در آب باشد در این صورت واجب است تیمم کند و فرو رفتن در آب را ترک نماید .این حکم مربوط به روزه ی ماه مبارک ،و روزه ی واجب معین است و قضای ماه رمضان و بعد از ظهر می خواهد غسل کند.
1498- هرگاه وقت روزه ی واجب، معین نباشد یا وقت آن وسیع باشد و غسل هم تنها از طریق فرو رفتن در آب باشد غسل ارتماسی می کند و افطار هم می نماید و عوض آن را در روز دیگری می گیرد.
1499- هرگاه در ماه مبارک رمضان، یا در روز واجب معین با علم به اینکه غسل ارتماسی روزه را باطل می کند در آب فرو رود غسل وی صحیح نیست و روزه اش هم باطل است.
1500- هرگاه غسل ارتماسی کند اما به سهو و فراموشی روزه و غسل او صحیح است.
1501- در روزه ای که وقت آن زیاد است یا در روزه ای که وقت معین ندارد اگر غسل ارتماسی کند غسل اوصحیح ولی روزه اش فاسد می شود .
1502-هرگاه زیر آب آبشار یا ناودان پر آب در باران شدید غسل کند روزه اش باطل و غسل او نادرست است. زیرا عرفاً غسل ارتماسی می باشد.
1503- هرگاه در مسائلی که یاد شد در فرو رفتن سر به زیر آب شک کند بنا را بر عدم آن می گذارد و روزه اش صحیح است.
1504- هرگاه شخصی روزه بودن خودش و غصبی بودن آبی را فراموش کند ، و در آن آب غسل ارتماسی انجام دهد هم روزه اش و هم غسلش صحیح می باشد.
1505- کسی که روزه دار بودن خود و غصبی بودن آب را بداند و در آن آب غسل ارتماسی کند روزه اش باطل و غسل او نادرست است.
1506- کسی که غصبی بودن آب را فراموش کرده ولی روزه بودن خود را می داند باز هم غسل و روزه اش فاسد است.
1507- کسی که روزه را فراموش کرده و غصبی بودن آب را می دانست روزه اش صحیح وغسل او فاسد است.
1508- کسی که دو سر مساوی دارد و اصلی و فرعی آنها مشخص نیست واجب است هر دو سر را در یک لحظه به زیر آب فرو نبرد، و روزه ی او باطل نمی شود. مگر اینکه هر دو را با هم در آب داخل کند، اما به زیر آب رفتن تنها یکی روزه را باطل نمی کند.
1509- هرگاه معلوم شودی یکی از آنها اصلی است ، فرو بردن آن در زیر آب روزه را باطل می کند.
نهم: قی کردن به صورت عمدی
1510- قی کردن عمدی روزه را باطل می کند خواه برای معالجه کردن باشد و خواه بیهوده صورت گیرد.
1511- اگر قی کردن با اختیار نباشد یا روزه دار بودن او فراموش شود در این صورت باطل نمی شود مگر اینکه چیزی از آن را عمداً ببلعد که قضا و کفاره واجب می شود.

1512- هرگاه چیزی را از روی فراموشی بخورد یا بیاشامد و قبل از فرو بردن بیاد آورد دهان خود را خالی می کند.
1513- اگر فراموش کرد و چیزی خورد و از گلو به پایین رفت چیزی به عهده ی او نیست و واجب نیست آن را بیرون بیاورد، خارج کردن آن حرام است و روزه را فاسد می کند .چون قی کردن عمدی به آن صدق می کند.
1514- هرگاه شب چیزی بخورد که روز موجب قی شود اگر قی کردن اضطراری باشد احتیاطاً روزه را قضا می کند.
1515- هرگاه ایجاب کند با اختیار خودش قی کند یعنی بیرون آوردن آن واجب شود و قی کند تا آن را بیرون آورد روزه اش فاسد می شود.
1516- هرگاه مگسی بدون اختیار در گلویش وارد شد اگر بیرون آمد و از گلو به فضای دهان رسید بی آنکه قی کند آن را بیرون می اندازد، اما اگر بر نگردد مگر با قی کردن ، آن را ترک می کند و چیزی به عهده اش نیست.
1517- هرگاه بتواند جلو قی کردن را بگیرد و مطمئن باشد که ضرری نخواهد داشت جلوی آن را می گیرد، اما اگر بترسد که جلوگیری از آن بروی ضرر خواهد کرد قی می کند و قضا می نماید.
1518- آروغ زدن ضرری به روزه ندارد خواه اختیاری باشد و خواه اضطراری ،مگر اینکه بداند با آروغ زدن چیزی بیرون خواهد آمد که در این صورت اگر به اختیار باشد جایز نیست و شبه قی به شمار می رود.
1519- هرگاه آروغ زد و چیزی بر دهان وی آمد باید آن را بیرون بیاندازد واگر آن را ببلعد قضا و کفاره واجب می شود.
1520- هرگاه بی اختیار به داخل شکم برگردد چیزی به عهده ی او نیست.
1521- هرگاه آروغ زد و از داخل معده چیزی بالا آمد ولی به دهان نرسید بلکه از گلو به درون رفت باز چیزی بر او نیست.
دهم: حقنه یا اماله کردن
1522- اماله کردن با مایع با اختیار و چه از روی اضطرار باشد روزه را فاسد می کند.
1523- استعمال جامدی مانند فتیله برای کسی که به مرض بواسیر گرفتار است یا استعمال شیاف ضرری به روزه نمی رساند.
مسائل: قبلاً گفتیم : که احتلام در روز ماه مبارک رمضان روزه را باطل نمی کند.باقی ماندن در حال جنابت نیز بعد از احتلام حرام نمی باشد و غسل جنابت واجب نیست فوری انجام شود.
1525- بلی در غسل کردن مستحب است عجله و شتاب نمود موقعی که وقت وسیع است ، اما وقتی وقت اندک شد آن موقع غسل کردن واجب است.
1526- اگر کسی در شب جنب شد ولی ممکن نشد غسل کند، به جهت مریضی یا تنگی وقت یا نبودن آب و غیر اینها واجب است بدل از غسل ، تیمم کند تا هنگام صبح پاک باشد و لازم است بعد از تیمم نخوابد که روزه اش فاسد می شود.
1527- همین طور است حکم زنی که از حیض یا نفاس به هنگام شب پاک شده است.
1528- مضمضه و استنشاق در حال روزه ایرادی ندارد، اگر خاطر جمع باشد که آب به داخل شکم نخواهد رفت.
1529- هرگاه موقع وضو گرفتن، مضمضه یا استنشاق کرد و آب بدون اختیار وارد شکم او شد روزه اش صحیح است و چیزی به عهده ی او نیست.
1530- هرگاه به جهت تطهیر یا تمیز کردن دهان از باقی مانده غذا مضمضه کرد و از روی غفلت و فراموشی و بدون اختیار آب به شکم او وارد گردید باز روزه اش صحیح است.

1531- هرگاه بیهوده یا برای خنک شدن یا برای وضو مستحبی مضمضه یا استنشاق کند و آب به شکم او وارد شود قضای آن روز بر او واجب می شود. اگر چه عمدی و اختیاری نباشد.
1532- عیبی ندارد روزه دار طعم غذا را برای اصلاح آن بچشد یا غذایی رای برای خوراندن به طفلی یا غذا دادن به مرغی در دهان خود بجود، در این صورت اگر از روی سهو یا غفلت چیزی به درون او برود روزه اشف باطل نمی شود و چیزی بر عهده اش نیست.
1533- اگر آنچه را گفتیم بیهوده انجام دهد، و ضرورتی در بین نباشد و چیزی از آنچه در دهان گذاشته بدون عمد به شکم او داخل شود قضا بر او واجب است.
1534- هرگاه روزه دار بداند یا گمان کند که اگر به فلان محل برود او را مجبور خواهند کرد افطا کند، رفتن به آن محل بر او حرام است و اگر برود و اجبار شود قضا و کفاره واجب است، حتی اگر رفت و اجباری به وجود نیامد زیرا او با رفتن به آن محل قصد افطار کرده و قصد افطار روزه را فاسد می کند.
1535- مس میت، موجب افطارنیست واگر در شبی میتی را مس کرد و واجب شد غسل کند واجب نیست قبل از طلوع فجر غسل کند.
اموری که فقط قضا را واجی می کند:
1536- اگر عمداً قی کرد قضا واجب است.
1537- هرگاه حیض یا نفاس یا استحاضه بانویی تمام شد بر او واجب است غسل کند،هرگاه تا طلوع فجر صادق غسل خود را انجام نداد قضا واجب می شود.
1538- هرگاه جنب بار دوم را خوابید و بعد از طلوع فجر بیدار شد قضا بر او واجب است. فروع این مسأله به تفصیل گذشت.
1539- هرگاه بی جهت و بیهوده یا جهت خنک شدن یا در وضوی مستحبی مضمضه کرد و آب بدون قصد به شکم و درون او رفت قضا واجب می شود.
1540- هرگاه به گمان اینکه شب است بدون اینکه طلوع فجر را در نظر بگیرد و بررسی هم برایش امکان داشت، چیزی بخورد و یا بیاشامد و معلوم شود که روز است یا فجر دمیده قضا بر اوواجب است.
1541- هرگاه پس از مراعات اعتقاد یافت که شب باقی است، یا مراعات کردن مقدورش نشد و به این کار توانایی نداشت مانند زندانی یا کور،و وسیله ای در اختیار نداشت یا کسی نبود پرس و جو کند و غذایی میل کرد و بعداً معلوم شد غذا خوردن او بعد از فجر بوده روزه اش صحیح می باشد.
1542- هرگاه به خبر کسی، گرچه هم عادل باشد اعتماد کرد و غذا خورد و سپس برخلاف خبر او معلوم شد فجر داخل شده باز هم قضا واجب است .
1543- هرگاه شخصی او را خبردارد کند که فجر شده است و او گمان کند آن شخص شوخی می کند یا دروغ می گوید و چیزی بخورد و بعداً معلوم شود خبر او درست بوده قضا واجب است.
1544- هرگاه به سبب تاریکی در اثر طوفان یا وجود ابرهای متراکم مانند آنها گمان کند شب داخل شده است و بررسی کردن و تحصیل علم هم برایش ممکن نباشد افطار کند و بعداً خلاف ظن او معلوم گردد، قضا بر او واجب است.
اموری که هم قضا و هم کفاره دارند:
1545- هرگاه شخص عادلی، یا دو نفر عادل گواهی دهند که فجر دمیده است و او به گمان اینکه آنها شوخی می کنند یا دروغ می گویند چیزی بخورد، و بعد معلوم شود خبر راست بوده است ، در این صورت از باب احتیاط قضا وکفاره باهم واجب است.
1546- هرگاه به علت تاریکی در هوای ابری، و یا طوفانی گمان کند شب شده است و بدون مراعات وقت چیزی بخورد، در صورتی که می تواند تحقیق و بررسی کند، و بعد از آن معلوم شود هنوز شب نرسیده قضا و کفاره با هم واجب است.
1547- هرگاه کسی به او خبر بدهد شب شده و وی بدون تحقیق افطار کند، در صورتی که می توانست تحصیل علم کند و بعداً معلوم شود خبر آن شخص نادرست بوده قضا و کفاره با هم واجب است.
1548- بقیه ی احکام قضا و کفاره از نظرت گذشت، و خلاصه سخن در وجوب قضا و کفاره با هم عبارت است از اینکه: آن دو بر کسی واجب می شوند که اعتماد کرده یکی از مبطلات (غیر از استفراغ) را مرتکب شود واستفراغ عمدی فقط قضا دارد باز قضا و کفاره بر کسی واجب است که جاهل مقصر باشد می داند یا گرفتن مسایل شرعی واجب است و می تواند هم یاد بگیرد ولی تنبلی می کند.
1549- قضا و کفاره ساقط می شود از کسی که فراموش کرده و حین افطار غافل شده است و نیز ساقط می شود از کسی که به زور و اکراه وادار شده افطار کند و از جاهل قاصری که نمی داند یادگیری واجب است یا راهی برای یاد گیری ندارد، مانند اغلب مردم صحرانشین ، چوبان ها، و شتربان ها.
مسائل:
1550- کفاره در چهار نوع از روزه واجب است. روزه ی ماه مبارک رمضان، روزه ی قضای ماه مبارک در صورت افطار عمدی و در بعد از ظهر درروزه ی نذر معین و در روزه ی اعتکاف .
1551- اگر قبل از ظهر، روزه ی قضای ماه مبارک رمضان را افطار کرد چیزی به عهده ندارد جز همان قضا را .
1552- افطار کردن درروزه ی نذری که روز معینی ندارد و روزه ی واجب مطلق مانند کفاره، کفاره ندارد. چه بعد از ظهر کند و چه قبل ازظهر.
1553- سزاوار نیست روزه نذری غیر معین یا روزه ی کفاره را بدون ضرورت بشکند و احتیاط ترک آن می باشد.
1554- کفاره واجب نیست بر کسی که از طرف مرده ای به نیابت روزه می گیرد چه قبل از ظهر افطار کند و چه بعد از آن.
1555- کفاره ی افطار روزه ی ماه مبارک رمضان، با چیزی که حلال باشد یکی از سه چیز است (آزاد کردن بنده ای مؤمن یا دو ماه پی در پی روزه گرفتن یا شصت مسکین را غذا دادن) بنابراین مکلف در این باره هر کدام را بخواهد اختیار می کند.
1556- افطار کردن با هر چیزی که حرام است مانند شراب و گوشت خوک، زنا،و امثال آنها نعوذبالله موجب هر سه کفاره است.
1557- کفاره ی افطار کردن روزه ی قضای ماه مبارک رمضان در بعد از ظهر غذا دادن به ده مسکین است و اگر ناتوان باشد سه روز روزه می گیرد( و عوض آن روز را نیز خواهد گرفت)
1558- کفاره ی شکستن نذر روز معین، یکی از سه کفاره ی روزه ی ماه مبارک رمضان است و اختیار با خود اوست.
1559- اگر کسی سوگند یاد کند ونخواهد به سوگند خود عمل کند، کفاره ی آن اطعام ده مسکن یا لباس پوشاندن به آن عده مسکین است یا آزاد کردن یک بنده ی مؤمن و مقدار اطعام هر مسکین یک مد طعام می باشد.
1560- کفاره ی اعتکاف همان کفاره ی ماه مبارک رمضان است.
1561- کسی که از انجام دادن کفاره یا کفاره های سه گانه ناتوان است به آن مقدار که بتواند صدقه می دهد ، یا در صورت داشتن توانایی هیجده روز روزه می گیرد و واجب هم نیست که پی در پی روزه بگیرد ، بلکه سه روز را پشت سر هم می گیرد و باقی را به تدریج که برایش ممکن است.
1562- هرگاه در ایام ناتوانی صدقه داد، یا هیجده روز روزه گرفت ، و سپس به اندازه ای غنی شد که می تواند همه ی کفاره ها را انجام دهد چیزی بر عهده اش نیست، زیرا به وظیفه ای که داشته به موقع عمل کرده است.
1563- در روزه ی دو ماه سی و یک روز را پشت سر هم روزه می گیرد و باقی را به تدریج .
1564- هرگاه یک ماه روزه گرفت و از روزه ی ماه دوم عاجز گردید به جای آن هیجده روز می گیرد.
1565- هرگاه هم از اصل کفاره (دو ماه) و هم ازبدل آن (هیجده روز) ناتوان بود فقط قضای آن روز را می گیرد و از خدا طلب مغفرت کرده و توبه می کند و خدا این کفاره از وی بر می دارد(و چه کسی جز او خدا گناهان را می آمرزد) و توبه ی ناتوان و مسکین استغفار است.
1566- آنچه که در خصوص ناتوان بودن از کفاره ی روز یا نذر یا سوگند یا قتل و کافی بودن استغفار آوردیم. مرحوم شیخ مفید با اسنادش از ابوبصیر از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده است، به غیر از کفاره ی ظهار که واجب است ادا شود، و با استغفار ساقط نمی شود و نیز بعد از استغفار هرگاه بعداً قادر بر ادای کفاره شود چیزی بر او واجب نیست.
1567- هرگاه زن عالماً و عامداً روزه خود را فاسد کند و سپس حایض شود یا در آن روز بچه بزاید، کفاره از او ساقط نمی شود، بلکه قضای آن روز و کفاره بر وی واجب است.
1568- هرگاه مکلف در روز ماه مبارک رمضان یک بار با حلال خود جماع کند یک کفاره و اگر دو بار جماع کند دو کفاره بر وی واجب می شود و همین طور با تکرار یکی دیگری نیز مکرر می شود.
1569- هرگاه با زنی زنا کند، هر سه کفاره بر او واجب می شود واگر بار دوم جماع کند کفاره های سه گانه باز هم بر او واجب می شوند واگر تکرار کرد کفاره ها نیز مکرر می شوند.
1570- جماع کردن در حال حیض، و اگر چه حرام عارضی است موجب هرسه کفاره می شود.
1571- هرگاه روزه اش را با یکبار جماع فاسد کند ویکی دیگر از مفطرات را هم مرتکب شود کفاره اش مکرر نمی شود.
1572- کفاره ی ابطال روزه به غیر از جماع یک کفاره بیش نیست اگر چه بارها تکرار شود.
1573- دروغ بستن به خدا و پیامبرش و ائمه و پیامبران و اوصیای ایشان سلام الله علیهم حرام است و ابطال روزه با آن ابطال با حرام است.
1574- مسافر تا حد ترخص نگذشته است افطار نمی کند و اگر قبل از رسیدن به حد ترخص افطار کرد روزه اش را باطل کرده و قضا و کفاره بر او واجب است با همان تفصیلی که گذشت.
1575- هرکس روزه خود را عالماً و عامداً فاسد کند، استحقاق تعزیر دارد و تعزیر آن بیست و پنج بار تازیانه است.
1576- هرگاه زن و شوهر را رضایت هم جماع کنند کفاره و تعزیر بر هردو واجب می شود.
1577- هرگاه مرد زنش را به جماع کردن مجبور کند، کفاره و تعزیر او هم بر گردن وی می باشد یعنی واجب است دو کفاره بدهد و پنجاه تازیانه بخورد، ولی برای زن قضا و کفاره ای واجب نیست.
1578- هرگاه زن ، شوهرش را به جماع کردن مجبور سازد کفاره و تعزیر شوهرش به عهده او نخواهد بود و بر مرد نیز واجب نیست.
1579- هرگاه مرد همسرش در اول کار مجبور کند ، کفاره و تعزیر هر دو به گردن اوست، و اگر چه در اثنای کار، زن هم راضی شده و از او اطاعت کند.
1580- هرگاه زن در اول کار موافق باشد و در اثنای آن مخالفت کند کفاره و تعزیر از او ساقط نمی شود.
1581- در این باره فرقی بین زن دائمی و موقتی وجود ندارد.
1582- مردی که برای افطار خود عذر شرعی دارد حرام است زن خود را به جماع مجبور کند و اگر او را مجبور ساخت کفاره و تعزیز زن با او نیست و بر زن نیز چیزی واجب نمی شود.
1583- هرگاه دیوانه ای زن خود را مجبور و با او جماع کند چیزی بر آن زن نیست ولی اگر راضی بوده باشد قضا و کفاره بر او واجب است.
1584- فاسد نمی شود روزه ی کسی که موقع غروب شرعی، با حرام افطار می کند بلکه تنها به خاطر حرام خوردن عقوبت می شود.
1585-اطعام در کفاره به این است که مساکین با طعام سیر شوند یا اینکه به هرکدام آنها یک مد نان یا خرما یا برنج یا گندم یا آرد داده شود.
1586- احتیاط بر این است که به هر مسکین یک بار غذای کفاره یا تنها یک مد طعام داده شود.
1587- اگر مسکین عائله دارد طعام به تعداد افراد خانواده داده می شود.
روزه ی کفاره
روزه ی کفاره چهار نوع است:
نوع اول: کفاره ای که واجب است دو ماه پشت سر هم روزه بگیرد و یک بنده ی مؤمن را آزاد کند و شصت مسکین را اطعام بدهد. این کفاره بر دو تن واجب است: یکی کسی که روزه ی ماه مبارک رمضان را عالماً و عامداً با حرام فاسد کرده است و دومی کسی که عمداً مؤمنی را به قتل رسانده است.
نوع دوم: کفاره ای که واجب است در صورت عدم توانایی بر آن بدلش را روزه بگیرد و آن درشش مورد است:
اول: هرکس مؤمنی را از روی خطا کشته باشد و نتواند بنده مؤمنی را آزاد کند، بر وی واجب است دو ماه پی در پی روزه بگیرد.
دوم: هرکس زن خود را اظهر کند و آزاد کردن بنده ی مؤمن برایش ممکن نباشد بر او واجب است دو ماه پی در پی روزه بگیرد.
سوم : هرکس روزه ی قضای ماه مبارک رمضان خود را بعد از ظهر فاسد کند بر وی واجب است به ده مسکین طعام بدهد و در صورت ناتوانی واجب است سه روزه روزه بگیرد.
چهارم: کفاره سوگند سه روز، روزه است و آنکه نتواند ده نفر مسکین را غذا دهد یا به ده نفر مسکین لباس یا بنده ی مؤمنی را آزاد کند.
پنجم: هرکس قبل از غروب از عرفات خارج شود و نتواند شتری را نحر کند هیجده روزه، روزه می گیرد.
ششم: جزای شکار، و تفصیل آن به کتاب حج موکول است.
نوع سوم:کفاره ای که در آن روزه واجب است ولی مکلف بین روزه و بین آزاد کردن بنده ای مؤمن یا اطعام شصت نفر مسکین مختار می باشد و این امر در پنج محل تحقق می یابد.
اول: کفاره ی کسی که روزه ی خود را در ماه مبارک رمضان با حلالی فاسد کرده است.
دوم: کفارهی وفا نکردن به نذر.
سوم: کفاره ی وفا نکردن به عهد.
چهارم: کفاره ی اعتکاف.
پنجم: کفاره ی تراشیدن موی سر در حال احرام و گفته اند: اگر زن در حال احرام موی سر خود را ببرد.
نوع چهارم: در عصر حاضر موردی ندارد واز ذکر آن صرف نظر می شود.
کفاره ی کسی که نماز عشاء را نخوانده بخوابد:
1588- این کفاره نوع دیگری از روزه است و به کسی واجب می شود که غافل می شود و خواندن به موقع نماز عشاء را فراموش می نماید و می خوابد این شخص باید آن روز ا به عنوان کفاره روزه بگیرد.
1589- این روزه برکسی که عمداً نماز عشاء را ترک کند و نخواند واجب نیست چه آن شب را بخوابد یا نخوابد.
1590 – هرکس آن روز افطار کند قضای روزه بر او واجب نیست.
1591- بر کسی که در آن روز به سفر برود و روزه را افطار کند قضای آن واجب نیست، خواه سفرش ضروری باشد و خواه نباشد.
1592- برای ادای این روزه واجب است مسافرت را ترک کند اگر ضروری نباشد.
1593- اگر آن روز با یکی از روزهای ماه مبارک رمضان یا با روزی که نذرمعینی دارد مصادف شده روزه ها با هم تداخل می کنند.
1594- هرگاه آن روزمصادف باشد با عید قربان یا عید فطر یا یکی از روزهایی که حجاج در منی بسر می برند یا با نوعی مرض که باید روزه را افطار کند یا ایام عادت ماهانه یا نفاس ایام حمل در این صورت ها این روزه از وی ساقط می شود و واجب است افطار کند.
مسائل مهم:
1595- روزهایی که ذکر شد واجب است پی در پی باشد مگر در چهار مورد:
1-روزه ی قضا، 2- روزه ی نذروعهد و قسم؛ 3- روزه ی کفاره ی صید در حرم،4-روزه ی عوض قربانی به مدت هفت روز در وطن.
1596- هرگاه در اثنای روزه ای که واجب است پی درپی گرفته شود به جهت عذری (مانند حیض و مرض روزه را قطع کرد بعد از اینکه عذراو برطرف شد باقیمانده آن را می گیرد،مثلاً از 31 روز بیست روز را قبلاً گرفته یازده روز بقیه را پس از رفع عذر می گیرد.
1597- احتیاط روزها ی کفاره ای که مدت آنها سه روز می باشد پشت سر هم باشند یعنی اگر به جهت عذری قطع گردید از نو شروع کند و سه روز متصل به هم روزه باشد. مگر سه روز بدل قربانی در ایام حج ، برای کسی که دو روز قبل از عید را روزه بگیرد ، و عید قربان که روزه گرفتن حرام است فاصله بیفتد این فرد پس از ایام تشریق سومین روز را روزه می گیرد.
1598- اگر در روزه های پی در پی بدون عذر افطار کند واجب است از نو شروع کند مگر درمواردی که استثنا باشد.
1599- پی در پی گرفتن باز در خصوص فردی که یک ماه باید روزه بگیرد استثنا شده است، این فرد پس از پانزده روز روزه ی پشت سرهم ، بقیه را به تدریج می گیرد.
1600- کسی که می خواهد روزه ی پیاپی را شروع کند واجب است از زمانی آغاز کند که احتمال می دهد موجبی برای افطار کردن پیش نخواهد آمد. مثلاً آن کسی که می خواهد هیجده روز روزه بگیرد از اول ذی الحجه شروع نکند زیرا روز عید فاصله ای ایجاد می کند ، بلکه از دهه ی آخر ذی العقده شروع کند، تا عده را تکمیل کند.
1601- همین طور آنکه می خواهد دو ماه پی در پی روزه بگیرد از ماه شعبان شروع نکند، زیرا ماه رمضان فاصله می اندازد بلکه از اواخر ماه رجب شروع کند که حداقل سی ویک روز پی در پی گرفته باشد.
روزه ی حرام
1602- روزه ی حرام هشت نوع است:
1- روزه ی عید فطر و روزه ی عید قربان.
2-روزه ی روزهای یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ذی الحجه (ایام تشریق) برای کسی که در منی می باشد.
3- روزه ی یوم الشک به نیت ماه رمضان .
4- روزه ی نذر برای معصیت.
5- روزه ی صمت( روزه ای که در ضمن آن نیت دارد ساکت بماند).
6- روزه ی وصال که نیت میکند بیست و چهار ساعت یعنی یک شبانه روزه، روزه باشد و بعضی آن را دو روز و یک شب گفته اند.
7- روزه ی مستحبی زن بدون اجازه ی شوهر یا پس از نهی کردن ، خواه زن دائمی باشد و خواه موقتی وخواه شوهر حاضر باشد یا در سفر باشد و روزه ی مستحبی بنده بدون اجازه ی مالکش نیز چنین است.
8- روزه در مسافرت، مگر روزهای استثنا شده ای که گفتیم.
روزه ی مکروه
1603- روزه در چند مورد مکروه است:
1- روزه ی روز عرفه برای کسی که در هلال ماه ذی الحجه شک دارد و شاید روزه ی او مصادف با روز عید شود و برای کسی که نمی تواند دعاهای زیاد آن روز را با حال روزه داری بخواند. 2-روزه ی مستحبی درسفر غیر از سه روز روزه در مسجد رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم که ذکر شد.3- روزه ی فرزندان بدون اجازه ی پدر. 4- روزه ی مهمان بدون اجازه ی میزبان.
روزه های مستحبی
1604- روزه در بیشتر اوقات مستحب است وسپری است از آتش . خدای تعالی در حدیث قدسی فرموده است: «روزه برای من است و خودم جزای آن را خواهم داد» و ما دراینجا روزه ی روزهای مخصوص را می آوریم که درباره ی آنها تأکید شده است.
اول: روزه ی سه روز از هر ماه، پنجشنبه اول از اولین دهه و پنج شنبه آخر از دومین دهه و اولین چهار شنبه در دهه ی دوم. در خبر آمده که هر کس آنها را روزه بگیرد مثل این باشد که همه ی روزگار را روزه گرفته است.
1605- هرکس آنها را ترک کرد مستحب است که آنها را قضا کند مگر اینکه مرضی یا سفری علت ترک آن باشد. در این صورت قضا نمی کند.
1606- هرکس از روزه ی ایام مزبور ناتوان باشد یک درهم یا مد طعام عوض هر روز صدقه دهد.
دوم: روزه ی ایام البیض یعنی روزه ی سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم.
سوم: روزه ی روز عید غدیر خم که در اخبار آمده است: روز عید بزرگ خدا است و از امام صادق نقل شده است که «روزه ی روز عید غدیر معادل روزه ی دنیاست...» تا اینکه فرمود و روزه ی آن در هر سال در نزد خدای متعال یکصد و حج و با یکصد عمره خوب و قبول شده برابر است و آن روز روز عید بزرگ خداست.
1607- اطعام آن روز از بهترین راههای تقرب و نیکوترین طاعات الهی است.
چهارم: روزه هفدهم ربیع الاول روز میلاد با سعادت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و روز ولادت جعفر بن محمد صادق صلوات الله علیه و در روایت صحیحی است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در دوازدهم ربیع الاول متولد شده است.
مرحوم کلینی در اصول کافی در ابواب التاریخ این قول را آورده است.
1608- بهتر است در هر دو روز روزه بگیرد.
پنجم: روزه ی بیست و پنجم ذی العقده ، روزه دحوالارض، و در شب همان روز حضرت ابراهیم خلیل الرحمن و حضرت عیسی بن مریم علی نبینا و آله و علیهم السلام متولد شده اند.
ششم: روزه ی اول ماه ذی الحجه ، و هشتم همان ماه که روز ترویه نام دارد.
هفتم: روزه ی روز عرفه،نهم ماه ذی الحجه به این شرط که روزه باعث ناتوانی در خواندن دعاهای زیاد آن روز نشود.
هشتم: روزه ی روز مباهله، روز بیست و چهارم ذی الحجه و به قولی روز خاتم بخشی مولی الموحدین امیر مؤمنان (ع) و به قولی مباهله در روز بیست و پنجم آن ماه بوده است.
نهم: روز عید نوروز.
دهم: امساک کردن در روز دهم محرم، به جهت اظهار حزن و اندوه بر شهید راه حق حضرت حسین بن علی و اولاد و اصحاب آن بزرگوار علیهم السلام سلام الله اجمعین استحباب دارد و پس از عصر با جرعه ای از آب افطار می کند.
یازدهم: روزه ی ماه مبارک رجب از ابتدا تا آخر، یا هر چه ممکن شود، یا هر روزی که دوست بدارد و اختیار کند.
دوازدهم: روزه ی روز نیمه ی ماه رجب.
سیزدهم: روزه ی همه یا قسمتی از ماه شعبان ، و اخبار در فضیلت روزه ی این دو ماه بزرگ فراوان است و در کتابهای دعا ذکر شده است.
چهاردهم: روزه ی هر پنجشنبه و جمعه، این دو روز روزهای سریفی هستند و حسنات در آن دوروز پاداش مضاعف دارند.
1609- در روزه های مستحبی، هر موقع افطار کند جایز است ولی بعد از ظهر کراهت دارد.
امساک های مستحب:
1610- زنی که عادت ماهانه اش پس از صبح تمام می شود، یا قبل از غروب شروع شود، وزنی که نفاس او بعد از فجر پاک شود یا قبل از غروب بچه بزاید و خون نفاس ببیند مستحب است از افطار کردن روزه خوداری کند.
1611- امساک برای دیوانه ادواری اگر پس از فجر بهبودی یابد، و برای از حال رفته ای که پس از فجر به هوش بیاید ، و برای کافری که پس از فجر مسلمان شود مستحب .
1612- امساک برای مریضی که سلامتی خود را بازیافته است مستحب است ، ولی اگر قبل از ظهر باشد و چیزی میل نکرده باشد و بتواند روزه بگیرد نیت کند و روزه بگیرد.
1613- برای مسافری که پس از ظهر به شهر و خانواده یا محل اقامت وارد شود یا قبل از ظهر برسد اما پیش از رسیدن به محدوده محل چیزی خورده باشد امساک مستحب است.
آنچه بر روزه دار کراهت دارد:
1614- بوئیدن گلها، به خصوص گل نرگس و بوئیدن مشک بر روزه دار کراهت دارد.
1615- خواندن شعر بر روزه دار کراهت دارد مگر اشعاری که در مصائب ائمه ازاطهار یا مدائح و مناقب آن بزرگواران (ع) باشد که در هر زمان مستحب است.
1616- استعمال انفیه به شرطی که به حلق و از آنجا به درون آدمی نرسد و گرنه در صورتی که عالماً و عامداً داخل شکم شود قضا و کفاره واجب می شود. چ
1617- مباشرت همسر با لمس کردن ، بوسیدن و بازی با او برای روزه دار مکروه است، چه محرک شهوت باشد یا نباشد.
1618- رفتن به حمام اگر بترسد که تشنگی یا ضعف بر وی عارض خواهد شد ،وگرنه مجرد وارد شدن به حمام برای روزه دار مکروه نیست.
1619- خون دادن به نحوی که موجب ضعف وی شود با حجامت یا فصد مکروه است.
1620- کشیدن سرمه ای که در آن مشک یا صبریه به کار رفته یا در ترکیب آن چیزی است که طعم آن به حلق می رسد.
1621- پوشیدن لباسهای تَر
1622- نشستن زن روزه دار در آب مکروه است.
اعتکاف
اعتکاف ماندندر مسجد به قصد عبادت است و قصد ماندن کفایت می کند.
1623- احتیاط بر این است که عبادت کردن را قصد کند مانند نماز یا دعا و غیره.
حکم اعتکاف:
1624- اعتکاف درهر زمانی مستحب مؤکد است، خصوصاً در اواخرماه مبارک رمضان، با تأسی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم آن حضرت در دهه های آخر ماه مبارک رمضان در مسجد اعتکاف می نمود، در خیمه ای موثی مشغول عبادت می شد ورختخواب را جمع می کرد، و در سالی که جنگ بدر پیش آمد این عبادت برای آن حضرت میسر نشد و در سال آینده قضا بجا آورد و فرمود: اعتکاف آن با دو حج و دو عمره برابری می کند.
1625- اعتکاف هم بر مرد و هم بر زن مستحب است.
1626- اعتکاف در اصل مستحب است ، و گاه از طریق نذر یا عهد یا سوگند واجب می شود.
شروط اعتکاف:
اول: عقل
1627- اعتکاف دیوانه، حتی دیوانه ی ادواری نیز صحیح نیست و نه صحیح است اعتکاف آن که مست و لایعقل است.
دوم: نیت قربت
نیت در اعتکاف واجب است و واجب نیست در نیت به مستحب بودن یا واجب بودن آن اشاره شود ، و بایستی نیت قربه الی الله باشد و زمان نیت کردن پیش از صبح می باشد و تأخیر انداختن آن صحیح نیست.
سوم: روزه
1629- در اعتکاف روزه گرفتن واجب است وبدون آن صحیح نخواهد بود، فرقی ندارد این روزه برای اعتکاف باشد یا نذر یا قضا و غیره .
1630- اعتکاف صحیح نیست مگر اینکه سه روز یا بیشتر باشد و اگر پنج روز معتکف گردید واجب است روزششم را نیز معتکف شود و همین طور.
1631- روزه از طلوع فجر تا غروب شرعی است.
پنجم: در مسجد جامع بوده باشد.
1632- واجب است اعتکاف در مسجد جامعی باشد و در غیر آن صحیح نیست مثلاً مسجد بازار یا در غیر مسجد.
ششم: ایمان
1633- شرط است که شخص معتکف دارای ایمان باشد و از غیر مؤمن صحیح نیست.
هفتم: ماندن در مسجد وخارج نشدن از آن.
1634- واجب است ماندن در مسجد به موقع اعتکاف ادامه یابد و معتکف از مسجد بیرون نرود مگر برای قضای حاجت و غسل واجب.
1635- غذا خوردن نیز باید در مسجد باشد مگر اینکه برای معتکفی سخت باشد،بیرون می رود و سریع بر می گردد.
مسائل:
1636- در صحت اعتکاف بالغ بودن شرط نیست ،بنابراین ازبچه صحیح است.
1637- برای شخص معتکف جایز نیست از مسجد جامع بیرون برود مگر برای امری اضطراری .
1638- اگر جهت کاری ضروری بیرون رفت از نزدیکترین راه یابد برود و بیش از ضرورت نماند و حتی الامکان زیر سایه ننشیند و در سایه راه نرود.
1639- احتیاط بر این است که مطلقاً چه در سایه و چه در جای دیگر ننشیند.
1640- هرگاه در مسجد جنب شد باید برای غسل کردن بیرون برود.
1641- معتکف نماز را در همان مسجد می خواند که در آن اعتکاف گرفته است.
1642- روز اول ودوم جایز است اعتکاف را ترک کند اما اگر روز دوم تمام شد واجب است روز سوم بماند، این وقتی است که مستحب باشد ، اما در اعتکاف واجب از طریق نذر و غیره جایز نیست.
1643- آنچه روزه را باطل می کند همه ی آنها برمعتکف حرام است.
1644- به طور مطلق زنان بر معتکف حرام می باشند، بوئیدن عطر و گلها، خرید و فروش، بحث و جدل در غیر اثبات حق بر معتکف حرام است در مجادله ،شب و روز فرقی ندارد. حکم زن نیز اگر در حال اعتکاف باشد همین است.
1645- کارهای یاد شده اعتکاف را باطل می کند چه در شب و چه در روز فقط خوردن و نوشیدن وفرو رفتن در آب اختصاص به روز دارند.
1646- هرگاه یکی از کارهای یاد شده سهواً صادر شود اعتکاف باطل نمی شود، مگر جماع که باطل می کند و اگر چه سهوی باشد.
1647- هرگاه اعتکاف را با جماع باطل کند ، کفاره واجب می شود و کفاره ی آن مانند کفاره ی ماه مبارک رمضان است.
1648- قضا نیز واجب است اگر اعتکاف باطل شود در صورتی که واجب باشد ولی در اعتکاف مستحبی قضا واجب نیست مگر اینکه دو روز سپری شده باشد.
زکات فطره
1649- خدای تعالی می فرماید: قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی این آیه ی شریفه، در بعضی از اخبار به زکات فطره تفسیر شده است، ازجمله حضرت امام صادق (ع) فرمود: روزه با دادن زکات تمام می شود مانند صلوات بر پیامبر اکرم که نماز با آن تمام می شود. و هر کس روزه بگیرد و زکات فطره را ندهد روزه ای برای او نیست اگر عمداً آن را ترک کند. و هرکس نماز بخواند ولی به پیامبر اکرم صلوات نفرستد و عمداً آن را ترک کند نمازی برای او وجود ندارد. خدای متعال قبل از نماز زکات را آورده و فرموده است: (قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی )
شرایط وجوب فطره:
شرط اول: بلوغ و عقل
1650- بر نابالغ و مجنون زکات فطره واجب نیست.
1651- هرکس از اول ماه شوال و وجوب زکات فطره تا وقت نماز عید دچار بیهوشی بشود زکات بر او واجب نیست.
شرط دوم: آزادی
1652- زکات فطره بر کسی که برده باشد و اگر چه مالی داشته باشد واجب نیست ، بلکه زکات فطره ی او به عهده ی مالک اوست و فرقی نیز بین انواع برده ها وجود ندارد.
1653- زکات فطره بر برده ای که مکاتب مطلق است به همان نسبت که آزاد شده به عهده ی خود او و به همان نسبتی که در بردگی خود مانده به عهده ی مالک او می باشد اگر کفیل دیگری نداشته باشد.
شرط سوم: غنی
1654- زکات فطره بر فقیر واجب نیست.
فقیر کسی است که نه در حال حاضر خوراک خود وافراد تحت کفالتش را در اختیار دارد و نه در طول سال می تواند خوراک آنها را بدست آورد.
مسائل:
1655- بر مکلف واجب است زکات فطره را در صورت وجود شرایط از طریق خودش و افراد تحت تکفل اخراج کند، بدون اینکه تفاوتی بین افراد واجب نفقه مانند زن و فرزندان و بین دیگران مثل مهمان بگذرد.
1656- زوجه اگر خود غنی باشد و با در آمد خود زندگی کند و نه با در آمد و دارائی شوهرش ،زکات فطره بر خود او واجب می باشد.
1657- نیت به کسی که زکات فطره را تحویل می دهد واجب است خواه این دهنده مالک باشد یا وکیل و نماینده مالک.
1658- اگر شخص نابالغ قبل از هلال شوال یعنی کمی به غروب آفتاب از آخرین روز ماه مبارک مانده بالغ شود ، یا مسلمان شود یا دیوانه بهبودی یابد، فقیر غنی شود زکات فطره بر وی واجب است.
1659- اگر بعد از غروب آفتاب آخرین روزماه مبارک تا ظهر روز عید فطر بالغ شود ، یا اسلام بیاورد از دیوانگی رهایی می یابد یا غنی شود دادن زکات فطره مستحب است.
1660- اگر با بروز حادثه ای ، در آخرین روز ماه مبارک رمضان غنی فقیر شود زکات بر او واجب نیست.
وقت واجب شدن زکات فطره:
1661- وقت وجوب زکات فطره از اول طلوع فجر صادق اول شوال تا وقت نماز عید است.
1662- اگر اخراج زکات را به بعد از نماز عید موکول کند گناه کرده و فطره به حساب نخواهد آمد ، بلکه صدقه ای خواهد بود که واجب نیست.
1663- ایرادی ندارد اعطای زکات را به بعد از ظهر موکول کند در حالی که قبل از نماز عید فطر آن را کنار گذاشته است.
1664- پیش از وقت جایز نیست به نیت فطره چیزی را به مستحق عطا کند.
1665- اگر قبل از وقت مستحقی پیدا کرد و خواست از زکات فطره چیزی به او بدهد نزد خود آن را به قصد قرض حسنه به وی می دهد، و زمان اخراج و عطای زکات فطره آن را به نیت فطره حساب می کند.
1666- دادن فطره را جایز است به انتظار آمدن مستحق تا آخر ماه شوال به تأخیر بیاندازد.
1667- هرگاه به موقع مستحقی نیافت و نتوانست آن را به مستحق برساند و ضمن نگهداری تلف شد ضامن نیست.
1668- هرگاه با وجود مستحق دادن آن را به تأخیر اندازد دومی می توانست به فقیر برساند اما کوتاهی کند در صورت تلف شدن ضامن است.
1669- زکات فطره را نمی شود به شهر دیگری انتقال داد، مگر این که در محل سکونت مستحقی نباشد، اگر آن را با بودن مستحق به جای دیگری انتقال دهد و تلف شود ضامن است.
1670- اگر مستحقیی در محل نباشد و آن را به محل دیگری ارسال کند و تلف شود ضامن نیست.
1671- اگر مستحقی در آبادی نباشد سزاوار است آن را به فقیری بدهد که در آبادی نزدیکتر وجود دارد.
توضیحی درباره مستحقین:
1672- مستحق زکات فطره همان مستحق زکات اموال است و او هر مسلمان مومنی است که به ولایت علی بن ابی طالب امیر مومنان و یازده فرزندش معتقد است و به علم عمد فضایل ائمه ی معصومین (ع) را منکر نمی باشد.
1673- اگر با صفت مزبور ،مؤمنی را نیابد می تواند آن را به مستضعف مسلمانان عطا کند به شرط اینکه معاند آل بیت (ع) نباشد.
1674- مالک جایز است خودش زکات را به مستحق بدهد، ولی افضل آن است که در موقع حضور به محضر امام (ع) تحویل دهد و در این زمان که (زمان غیبت است) به فقها و مجتهدین شیعیان امامی اثنی عشری، و سزاوار است ترک نشود واحتیاط همین است.
1675- دادن فطره در یک دفعه، یا دفعات جایز است به طوری که فقیر غنی شود.
1676- مقدم داشتن اهل فضل و معرفت بر دیگران و پس از این طایفه مقدم داشتن خویشاوندان ، و بعد از آن همسایگان مستحب است.
1677- جایز نیست کمتر از یک صاع به فقیر داده شود مگر اینکه فقیر زیاد باشد و مقدار زکات اندک.
جنس و مقدار زکات فطره:
1678- زکات فطره از خرما، کشمش و گندم و جو داده می شود.
1679- افضل خرما است و سپس کشمش ، زیراد و غذای نیرومند برای فقرا محسوب می شوند و نیازی به افزودن چیزی ندارند.
1680- دادن قیمت هر کدام از جنس های چهار گانه به عنوان زکات فطره کفایت می کند و بهتر است ازچیزی داده شود که خوراک اغلب مردم در طول سال می باشد.
1681- مقدار آن برای هر نفر یک صاع معادل ششصد و چهارده مثقال برابر با سه کیلوگرم است.
بنام خداوند بخشنده مهربان
برخی از علما به یکی بودن روز عید و یکی بودن شب قدر در تمامی نقاط روی زمین فتوا داده اند، و این مسأله ای شرعی است و واجب است پیرامون آن مطالعه شود و از طرف کسانی که قدرت استنباط و ذوق حل مسائل را دارند مورد بررسی قرار گیرد.
می گوییم: امکان ندارد در روی زمین روز عید یا شب قدر یکی باشد، بلکه ضرورت دارد دو روز روز عید باشد یا دو شب شب قدر .
زیرا می دانیم که زمین کروی شکل است و حرکت موضعی آن بیست و چهار ساعت طول می کشد، هنگامی که در مناطق شرقی خورشید طلوع می کند در مناطق غربی، غروب صورت می گیرد، به عنوان مثال شبی که در ایران هلال شوال دیده می شود و پس از سپری شدن آن آفتاب عید طلوع می نماید در سانفرانسیسکویا در کشورهای آمریکائی غروب می شود ، و شب است تا در ایران غروب شود بنابراین آفتاب روز عید در ایران غروب کرد و همان روز به آنان نتابید، به خصوص که شبها طولانی باشند (اواخر پائیز و اوایل زمستان) از بامداد تا شام که خورشید بر ما نور افشانی می کند بلکه بیشتر شب، همه ی آن مناطق را می پوشاند ، و موقعی که نمازگزار ما در اینجا می گوید: « اسالک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیداً» خدایا به حق امروز که آن را بر مسلمانان عید قرارداده ای از تو می خواهم، اگر با خودش مسلمانی را در آن کشورها شریک کند ، مسلماً عید ایشان بعد از شبی خواهد بود که به مقدار روز عید ما می کشد ،در این صورت هر دو روز در نزد مسلمانان عید می باشد و چاره ای از آن نیست. و به همین صورت است شب قدر، مثلاً شب بیست و سوم ما ، روز بیست و دوم یا بیست و چهارم آنها می باشد و خورشید بر ما می تابد قبل از اینکه در آنجا غروب شود خصوصاً در روزهای طولانی (اواخر بهار و اوایل تابستان) که روز آنها همه ی شب ما یا بیش از آن را شامل می شود. و ممکن است این اختلاف تنها درجهت شرقی و بین مناطق شرق و غرب آن باشد، مثلاً فرض کنیم که آفتاب در طنج یکی از بنادر مراکش در کنار تنگه جبل الطار اقیانوس کبیر طلوع می کند (در همان موقع در قسمت انتهائی ژاپن و فیلیپین خورشید غروب می نماید) یا در طنجه آفتاب غروب می کند و روز در جزایر ژاپن و فیلیپین شروع می شود.
در هر حال ما دو روز عید و دو شب قدر داریم.
اما در مفهوم و معنای احادیثی که در جهت استشهاد به فتوای خود در رابطه با یکی بودن عید یا یکی بودن شب قدر آورده است، می شود مناقشه نمود، ائمه معصومین (س) در عصری آن احادیث را فرموده اند که کشورهای غربی ناشناخته واز چشمها پنهان بودند و مسلمانان در آن عصر در نزدیکیهای هم زندگی می کردند. و کلام آن بزرگواران (ع) نیز بالنسیه به ایشان و روزگار آنان شرف صدور یافته است، اما الان ای خواننده عزیز احتیاج نداری در احادیث و غیر آن به بررسی بپردازی ، زیرا آنچه که عیان است حاجت به بیان نیست.
بنابراین به حکم (فذوره فی سنبله) احادیث را به حال خود می گذاریم و بر این اعتقادیم که ائمه (س) به آنچه گفته اند داناترند و آفریدگار دانا نیز حقایق را بهتر می داند.
امکان دارد شب قدر مختص منطقه حجاز و حوالی آن باشد که قرآن در آن منطقه به پیامبر اکرم (ص) نازل شده است، و همین طور عید، ولی پروردگار جهانیان از وی تفضل و کرم احسان خود ثواب شب قدر و همچنین روز عید را عطا می کند به همه ی مسلمانانی که در جهان کنونی پراکنده اند . زیرا که (ان الله یفعل مایشاء و یحکم ما یرید)
با بحثی که کردیم ثابت شد که عید غرب به هیچ وجه با روز ما منطبق نیست، و آن کسی که عید ما را بر ایشان نیز قرار می دهد، آیا این همان روز و شب ماست که هلال در شبش بر ایشان نتابیده است ، در صورتی که مثلاً سی دقیقه پیش از غروب خورشید غایب و پنهان شده است یا آن شبی که در ازای روز ما و عید ما قرار دارد و عید آنان به هنگام شب می باشد؟ نمی دانیم!
(والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین)



منبع : كتاب احكام الشريعه جلد 2