نماز مسافر
1061-واجب است مسافر نمازهای ظهر و عصر و عشاء را شکسته بخواند یعنی دو رکعت آخر را نخواند.
1062- نماز صبح و مغرب در سفر نیز مثل حضر خوانده می شوند و چیزی از آنها ساقط نمی شود.
شرایط قصر یا شکسته خواندن نماز
شرط اول: مسافت است و مسافت عبارت از دو برید است ،و هربرید برابر است با چهار فرسخ، و در مجموع هشت فرسخ معادل چهل و هشت کیلومتر.
1063- مسافت هشت فرسخ است چه تنها با رفتن باشد یا با تنها برگشتن و یا با رفتن و برگشتن.
1064- ابتدای مسافت از پایان محله ی سکونت شروع شود.
1065- هرگاه مسافت بین او و مقصد ،چهار فرسخ یعنی بیست و چهار کیلومتر باشد، و قصد نداشته باشد ده روز تمام در آن محل اقامت کند هم نمازهای چهار رکعتی را شکسته می خواند وهم روزه اش را افطار می کند چه در همان روز برود و برگردد و چه امروز برود و پس از چند روز بر گردد.
1066- هرگاه فاصله بین او و مقصدش کمتر از هشت فرسخ باشد ،و قصدش این باشد که درآنجا ده روز تمام بماند نمازش شکسته نیست بلکه باید نماز را تمام بخواند و روزه را بگیرد هم موقع رفتن و برگشتن و هم موقع اقامت در مقصد.
1067- واجب است به شهادت و گواهی دو عادل از اهل معرفت یا از راه تواتر و شیاع علم و یقین پیدا کند که بین مبدأ و مقصد مسافت شرعی وجود دارد.
1068- برای کسی که در مسافت شک دارد جایز نیست نماز را شکسته بخواند یا روزه را افطار کند، و ظن در اینجا مانند شک است و مفید نمی باشد.
1069- هرگاه دو دلیل معارض هم باشند یکی مسافت را ثابت کند و دیگری آن را نفی کند به حکم بینه ای عمل میکند که مسافت را کمتر می داند.
1070- هرگاه به مسافت یقین کند و بعداً خلاف آن ثابت شود واجب است آن را اعاده کند، مانند کسی که شک داشته و قصر کرده است.
1071- هرگاه معتقد باشد که فاصله کمتر از مسافت است و سپس در اثنای سیرش معلوم شود که مسافت شرعی وجود دارد نماز را شکسته می خواند و روزه را افطار می کند.
1072- اگر مقصد دو راه داشته باشد یکی مسافت است و یکی کمتر از مسافت ،هرگاه از راه نزدیک رفت و آمد کند نماز را تمام می خواند و روزه را می گیرد واگر از راه دور سفر کند روزه را افطار می کند و نماز را شکسته می خواند.
شرط دوم : قصد کردن مسافت است یعنی قصد دارد همه ی مسافت را طی کند.
1073- هرکس بدون قصد مسافت سفر کند نباید نماز را شکسته بخواند.
1074- هرگاه بدون قصد مسافت یا به قصد کمتر از مسافت سفر کند و در اثنای سفر مسافت را قصد کند مسافت او از حین قصد ملاحظه می شود اگر به مقدار هشت فرسخ باشد گر چه رفت و برگشت با هم منظور شود قصر می کند.
1075- هرگاه سفرش به خاطر مشایعت مسافری یا استقبال مسافری و مانند آن باشد و قصدش مسافت نباشد ،بلکه هرکجا به مقصد رسید بر می گردد قصر نخواهد کرد، ولی اگر به محلی رسید که بین او و بین وطنش و یا با محل اقامتش به مقدار مسافت فاصله باشد و قصد دارد به آن برگردد نماز را قصر و روزه را افطار می کند.
1076- حکم چنین است هرگاه بین او وبین وطنش یا محل اقامتش مثلاً چهار فرسخ فاصله باشد ودرهمان جا قصد کند به مقدار دو فرسخ راه نیز دورتر رود و سپس به وطنش یا محل اقامتش برگردد در این صورت نماز را قصر و روزه را افطار می کند برای اینکه دو فرسخ راه می رود و شش فرسخ برمی گردد و مجموع رفت و برگشت او به مقدار مسافت یعنی هشت فرسخ است.
1077- برکسی که قصد مسافت می کند واجب نیست در همان روز و شب همه مسافت را طی کند بلکه اگر در چند روز هم به قصد مسافت در سفر باشد نماز را قصر و روزه را افطار میکند.
1078- هرگاه سیر او شبیه سیر کسی باشد که به قصد تفرج یا تغییر آب و هوا بیرون آمده است مانند اینکه مسافت را در طول یک ماه یا دوماه طی کند مسافر به شمار نمی رود.
1079- حکم تابع در سفر ، حکم متبوع است خواه تابع شرعی باشد مانند همسر، غلام و کارگر، یا تابع اختیاری باشد مثل نوکر یا کلفت یا تابع قهری باشد مانند اسیر، بنابراین تابع لازم نیست مسافت را قصد کند بلکه متبوع کافی است و تابع باید پیروی کند .
1080- واجب است تابع بداند متبوع مسافت را قصد کرده وگرنه افطار نمی کند و نماز را شکسته نمی خواند .
1081- هرگاه تابع بداند که متبوع مسافت را قصد کرده اما او تا مقصد همراه وی نخواهد بود بلکه قبل از مسافت ازاو جدا خواهد شد در این صورت نمازش را تمام می خواند و روزه اش را می گیرد.
شرط سوم: استمرار قصد تا رسیدن به مقصد است.
1082- هرکس در ابتدای سفر مسافت را قصد کند سپس در اثنای سفر قصد برگشت کند نمازش راتمام می کند ، به شرط آنکه مسافت از محل برگشتن به وطن یا محل اقامت کمتر از چهار فرسخ باشد.
1083- هرکس در بین رفتن به مقدار مسافت و برگشتن در اثنای آن متردد باشد باز نمازش را تمام می خواند و روزه را می گیرد.
1084- هرکس به نیت کند که در مقصد ده روز تمام بماند یا بین ماندن و بین برگشتن در اثنای ده روز متردد باشد باز روزه را می گیرد و نماز را تمام می خواند .این در صورتی است که مسافت رفت و برگشت هشت فرسخ باشد یعنی مقدار فاصله تا مقصد چهار فرسخ باشد.
1085 – هرگاه مقدار فاصله تا مقصد هشت فرسخ باشد نماز شکسته است و روزه افطار اگر چه از ابتدای سفر نیت اقامت ده روز تمام را داشته باشد.
1086- هرکس تا محل معلومی قصد مسافت کند سپس در اثنای سفرش به محل دیگری عدول کند که مسافت آن مثل اولی او یا طولانی تر از آن باشد روزه را افطاری و نماز را قصر کند.
1087- هرکس به قصد مسافت در رفتن به یکی از دو محل که در وسط سفر راه آنها از هم جدا می شود متردد باشد و فاصله هرکدام هشت فرسخ یا بیشتر باشد قصر و افطار می کند.
1088- هرکس در ابتدای سفرش مسافت را قصد کند سپس از قصد خود برگردد و نیت کند به مقصدی برود که از مقصد اولش نزدیکتر است یا به عقب برود و پس از مدتی که در حال رفتن است به قصد اول خود برگردد نمازش را تمام می خواند، واین موقعی است که مسافت رفت و برگشت هشت فرسخ باشد نه زیادتر یا فقط رفت آن هشت فرسخ باشد و نیت داشته باشد که در مقصد اقامت خواهد کرد.
1089- هرگاه در فرض بالا مسافت رفت و برگشت با مسافت رفت تنها از هشت فرسخ بیشتر باشد، از حین رجوع قصدش همان قصد اول باشد روزه را افطار ونماز را قصر می کند.
1090- هرگاه مسافت را قصد کند و سپس از قصدش برگردد ولی قبل از رجوع نماز را شکسته بخواند نمازش صحیح است و اعاده نمی کند و قضا نمی نماید.
شرط چهارم: عدم قطع سفر با رسیدن به وطن حقیقی یا منزلی که شش ماه به قصد وطن در آنجا بوده است یا محل اقامت ده روز کامل، مگر اینکه بین مبدأ و مقصد هشت فرسخ فاصله باشد.
1091- اگرابتدای سفرقصد مرور به وطن یامحل اقامت خود را نداشته باشد و سپس تصمیم به عبور از آن یا اقامت کند هر نمازی را که قبل از تصمیم دوم شکسته خوانده صحیح است و اعاده یا قضا ندارد.
1092- بقیه ی مسایل این بحث شبیه مسایل قبلی مربوط به شرط سوم است و حکم آنها برابر می باشد.
شرط پنجم: سفرش مشروع باشد خواه برای امر واجب مانند حج یا آنچه با نذر به عهده اش آمده و خواه برای کار مستحب مانند زیارت مشاهد مقدسه یا مباح مانند سفر تجاری و غیره.
1093- در سفر حرام هم روزه واجب است وهم تمام خواندن نماز، واگر قصر خواند یا افطار کرد اعاده و قضای آنها واجب است ، خواه سفر حرام عینی باشد و خواه به حرام منجر شود.
1094- حرام عینی : (1) سفر عاق یکی از والدین و سفر فرزند بدون اذان پدرو مادر، مگر در امر واجب مثل حج یا آنچه به نذرکردن واجب شده مانند زیارت مشاهد مقدسه. (2) سفر زن بدون اجازه شوهر،مگر در سفر واجب به طوری که در خصوص فرزند بیان شد(3) سفرکسی که از دست طلب کار خود فرار می کند در صورتی که قدرت ادای دین را دارد (4) سفرکسی که از میدان جهاد و دفاع فرار می کند.
1095- سفری که به حرام منجر می شود: (1) سفربه منظور قتل فردی که کشتن آن حرام است(2) سفر برای راهزنی و گرفتن مال مردم از راه ستمگری (3) سفر برای یاری ظالم وستمگر(4) سفر برای انجام کاری نامشروع و معصیت مانند زنا،شرابخواری،قمار بازی وامثال آنها.
1096- هرگاه مسافر بداند که لازمه سفرش ترک عملی واجب است مانند سوار شدن به هواپیما بطوری که همه ی وقت نماز را می گیرد، و ممکن نیست آن را به طوری که صحیح وشایسته است ادا کند اگر ناچار باشد باید نماز را چه ادا می خواند و چه قضا قصر بخواند.
1097- آنکه ناچار نیست از طریق هوا سفر کند و می تواند از راه دیگر به مقصد برسد نماز را تمام می خواند چه ادا باشد و چه قضا با قطار و یا وسایل دیگر.
1098- هرگاه سفرش مباح و مستحب باشد و قصد معصیتی درآن ندارد ،ولی احتمال می دهد مرتکب شود مانند قطار در اغلب نقاط که باعث می شود نماز ترک شود سفر کردن بر وی جایز است وقصر می کند و افطار می نماید.
1099- هرکس در سفر تابع ستمگری باشد و به اکراه و اجبار به مسافرت برود نماز را قصر و روزه را افطار می کند.
1100-هرکس تابع ستمگری باشد و غرض صحیح و مشروع یا راجحی داشته باشد مانند اینکه قصد دارد از مظلومی رفع ستم یا بین دو تن آشتی دهد، یا نفعی به اهل ایمان برساند خواه این نفع دنیوی باشد و خواه اخروی، او نیز نماز راقصر و روزه را افطار می کند.
1101- هرکس تابع ظالمی باشد و قصدش یاری کردن آن ظالم در ستم باشد در حالیکه اختیار دارد سفرش حرام است و نماز را تمام می خواند و روزه را می گیرد.
1102- آنکه از سفر معصیت به وطن خود، یا محل اقامتش بر می گردد ومسافت مقدار هشت فرسخ باشد چه توبه کند و چه نکند نماز را قصر وروزه را افطار میکند.
1103- هرکس به قصد شکار سفر کند خواه جهت شکار در خشکی و خواه در دریا، اگر قصد او کار وکاسبی باشد یا هم فراهم آوردن روزی خود و خانواده اش ،این سفر بر اوجایز است پس ازنماز راقصر روزه را افطار می کند،واگر قصدش تفریح وتفرج باشد سفرش حرام است و روزه می گیرد و تمام می خواند.
1104- هرکس به قصد معصیت سفر نماید ولی در اثنای سفر توبه کند اگر فاصله محل توبه تا محل سکونت به اندازه ی مسافت باشد ولو با احتساب فاصله ای که می رود و فاصله ای که بر می گردد نماز را قصر و روزه را افطار می کند.
1105- هرکس در ابتدا با قصدی مباح یا مندوب سفر نماید ، و در اثنای سفر قصدش معصیت و حرام باشد واجب است تمام بخواند .
1106- همچنین واجب است روزه بگیرد اگر سفرش درماه رمضان و پیش از ظهر باشد و چیزی از مفطرات را مرتکب نشده باشد.
1107- هرگاه پیش از ظهر مفطری را مرتکب شده باشد یا قصدش بعداز ظهر عوض شود روزه ی او باطل و واجب است قضا کند.
1108- حکم کسی که در سفر معصیت است حکم کسی است که در وطن یا محل اقامت است نماز جمعه را می خواند و روزه مستحبی را جایز است بگیرد.
شرط ششم: اینکه سفر، شغل و کار او نباشد مثل چهار پادار و شتربان و کشتیران و راننده و چوبان که با حیواناتش یا با وسیله اش می گردد و امثال آنها و کثیر السفری که سفر او بیش از حضور او در وطن است.
1109- در آنچه یادآوری گردید فرقی وجود ندارد بین آن کس که برای خودش کار می کند و متاع خود و اهل خود را می برد و بین آنکه برای دیگری کار می کند.
1110- باز فرقی وجود ندارد بین آنکه مالک وسایل نقلیه است و بین آنکه آنها را کرایه کرده است و باز فرقی نیست در اینکه در محلها و راههایی تردد کند که در آنها اشتغال دارد یا از آنها دور باشد و وسایل خود از قبیل شتر و الاغ واتومبیل و کشتی را جهت رفتن به جاهای دور کرایه کند.
1111- به مجرد اینکه عرفا به فردی نام چهار پادار . شتربان ، چوپان . راننده. ملوان اطلاق گردید کافی است که روزه را بگیرد و نماز را تمام بخواند.
1112- سیاح نیز نظیر چهارپادار است وقتی به سیاحت متصف شد در سفرهایش روزه می گیرد و نماز را تمام می خواند.
1113- تاجری که با متاع خود به دنبال خرید و فروش این طرف وآن طرف می رود و قصد ندارد در شهری اقامت کند روزه را می گیرد و نماز را تمام می خواند.
1114- چهار پادار اگر در راه رفتن خود شتاب کند به نحوی که برایش مشقت زیادی حاصل شود نمازش را قصر و روزه اش را افطار می کند.
1115- هرگاه چهار پادار و امثال او به سفری برود نه با عنوانی که دارد بلکه قصد کند عمل دیگری انجام بدهد یا به حج برود یا صله رحم به جای آورد نمازش را قصر و روزه اش را افطار می کند.
1116- چهار پادار و امثال او اگر وسایل نقلیه خود را جهت حج و زیارت کرایه دهد و درهمین خانه ی خدا و یا مشاهد مشرفه را نیز زیارت کند روزه را می گیرد و نماز را تمام می خواند.
1117- هرکس جهت انجام کار مسافرت کند خواه کار او کار دولتی باشد یا خانوادگی یا کار خاصی باشد واجب است از همان سفر اول نمازش را تمام بخواند و روزه اش را اگر ماه رمضان است بگیرد.
1118- هرکس از وطن خود سفر کند و برگردد باز سفر کند و برگردد و در برگشتها در محل خود ده روز اقامت نکند و باز به سفر برود این شخص در سفر سوم خود روزه را می گیرد و نمازش را تمام می خواند محل اقامت نیر در حکم وطن است و این فرد و نظیر او را کثیرالسفر می خوانند.
1119- اگر کسی وطنهای متعدد داشته باشد و فاصله ی بین دو یا سه وطن او هشت فرسخ یا بیشتر باشد. در این صورت درهمان سفر اول، مسافرتهای او متعدد می شود و اگر در هر یک از آنها ده روزاقامت نکند پس از بیرون رفتن از وطن سوم خود روزه می گیرد ونماز را تمام می کند، زیرا او کثیر السفر است.
1120- هرگاه دو وطن داشته باشد واز یکی به دیگری سفر کند سپس به وطن خود برگردد ودر هیچ کدام از آنها ده روز کامل نماند اگر از آن جا قبل از تمام شدن ده روز به مسافرت برود کثیر السفر می شود و در سفر سومش روزه می گیرد و نماز را تمام می خواند.
1121- هرگاه از وطن خود با قصد مسافت و به قصد اقامت به شهری یا جایی رفت ولی قبل از تمام شدن ده روز ازآنجا خارج شد و به وطنش برگشت، و باز قبل از ده روز از آنجا مسافرت کرد و در کمتر از ده روز به وطن خود برگشت و ده روز نشده باز به سفر رفت کثیر السفر گردید و بر او واجب است روزه گرفته و نماز را تمام کند،زیرا محل قصد اقامت به منزله وطن است ولی در کثیر السفر بودن او شرط شده که درمحل اقامت حداقل یک نماز تمام با قصد اقامت ده روز کامل بخواند.
1122- هرکس به صورتی که گفته شد سه بار مسافرت کند و در سفر سوم نمازش را تمام بخواند و روزه اش را بگیرد، هرگاه به وطن بر گردد و ده روز بماند یا در اثنای سفر در محلی غیر از وطن ، ده روز کامل اقامت کند کثیر السفر بودن او منتفی می شود و از آن پس اگر خواست سفر کند باز قصر می خواند و روزه را افطار می کند.
1123- هرگاه زوج به خاطر کثیرالسفربودن یا به خاطر کار نماز را تمام بخواند زوجه نیز تمام می خواند برای اینکه تابع زوج خود می باشد.
1124- اولاد هرگاه جدا از پدر زندگی نکنند بلکه تابع او باشند واجب است آنها نیز نمازشان را تمام بخوانند.
1125-هرکس مسافرت شغلش باشد و در محلی اقامت نکند مثل چهار پادار و امثال او ، اگر به سفر کوتاه عادت دارد به سفر طولانی رود یا عکس ، یا بارش چیز معلومی می باشد واین بار نوع بارش را تغییر دهد یا ملاح است شتربان شود یا تاجر سیاح گردد، هر چه در کمیت و کیفیت و خصوصیات تغییر یابد حکم نماز و روزه او تغیر نمی کند بلکه روزه را می گیرد و نمازش را در هر حال تمام می خواند.
1126- هرگاه چهار پادار و امثال او کار و سفرهایش در طول سال دوام نیابد ،بلکه در فصلی این کار را انجام دهد و در فصلی انجام ندهد. تابستان ها به مسافرت برود و در زمستان ها در محل خود بماند، این شخص در سفراول خود قصر می کند و در سفر دوم هم قصر می خواند و هم تمام، و در سومین سفرش نماز را تمام می خواند و روزه را می گیرد.
1127- هرگاه به محلی جهت تفریح و تفرج، یا برای انجام کاری سفر کرده و در آنجا در حال تردد بدون قصد ده روز کامل اقامت گزید ، و بنا دارد هرروز (توانست) کارش انجام گرفت برگردد نظیر این فرد تا سی روز قصر می خواند و افطار می نماید و پس از آن تمام می خواند و روزه می گیرد.
1128- هرگاه کثیرالسفر، تردید کند در این که در وطن خودش یا محل دیگری ده روز تمام مانده یا کمتر از آن،تا بداند به کدام حکم عمل کند بنا را می گزارد به اینکه ده روز اقامت نکرده و نمازش را تمام کرده و روزه خود را می گیرد.
شرط هفتم: دیوارهای وطن یا محل اقامت او از دیده مخفی شوند و او نیز از دیده ی مردم محل غایب شود به قدری از آنجا دور شود که صدای اذان بگوشش نرسد این محل را حد ترخص می نامند.
1129- لازم نیست برای قصر کردن نماز هم به پنهان شدن دیوارها وهم به شنیدن اذان یقین کند، بلکه هرکدام از آنها تحقق یافت کافی است و نماز را قصر می خواند.
1130- همین طور در موقع برگشتن از سفر به وطن یا به محل اقامت، تا به این محل (حدترخص ) برسد نمازهای چهار رکعتی خود را قصر می خواند.
1131- اذان رادیو، بلندگو، مؤذن بلند آواز مورد نظر نیست بلکه نظر صدای اذان معمولی و متوسط است.
1132- باز نظر بر دیده نشدن یا دیده شدن مناره ، ساختمانها و گنبدهای بلند و قلعه های مرتفع نیست، بلکه معتبر بناهای نه چندان بلند و نه چندان کوتاه می باشد.
1133- بازنکردن بر دیده نشدن یا دیده شدن مناره، ساختمانها و گنبدهای بلند و قلعه های مرتفع نیست، بلکه معتبر بناهای نه چندان بلند و نه چندان کوتاه می باشد.
1134- همین طور شنوائی و بینائی قوی یا ضعیف ملاک نیست بلکه معتبر متعادل ومتوسط آنها است.
1135- هرگاه وطن یا محل اقامت درجایی بلند یا در مکان پستی باشد ، به تقدیر جای صاف و هموار عمل می کند.
1136- اگر موقع خروج از وطن یا محل اقامت، در رسیدن به حد ترخص شک کند بنا را بر آن می گذارد که به حد ترخص نرسیده است و نماز را قصر نمی کند.
1137- درموقع برگشتن از سفر اگر در رسیدن به حد ترخص شک کند بنا را بر نرسیدن می گذارد و نماز را قصر می خواند.
1138- هرگاه به اعتقاد اینکه از حد ترخص خارج شده است نماز را قصرکرد وقبل از بیرون رفتن خلاف آن بر وی ظاهر شد نماز خود را به صورت تمام اعاده می کند و اگر بعد از بیرون رفتن معلوم شد به صورت تمام قضا می کند.
1139- در موقع برگشتن نیز حکم به همین نحو است ،اگر به اعتقاد رسیدن به حد ترخص نمازش را تمام بخواند و سپس خلاف آن ظاهر شود نمازش را به صورت قصر اعاده یا قضا می کند.
1140- هرگاه در سفرش با اعتقاد به اینکه از حد ترخص بیرون نرفته نمازش را تمام بخواند و حین برگشتن با این اعتقاد که به حد ترخص وارد نشده نمازش را قصر بخواند و سپس خلاف آن ثابت شود نمازش را اعاده می کند.
1141- هرگاه سوار قایق موتوری یا کشتی بخار شده واز وطن یا محل اقامت خود خارج شود و نماز را به نیت تمام قبل از خروج از حد ترخص شروع کند، و درحالی که وی اول یا دوم یا حتی سوم ولی پیش از رکوع باشد و کشتی یا قایق او را از حد ترخص بیرون ببرد در نیت خود به قصر عدول می کند و اگر قبل از رکوع رکعت سوم باشد پس از عدول نشسته و بانیت قصر سلام می گوید. اما اگر بعد از رکوع رکعت سوم باشد که از حد ترخص می گذرد نماز را تمام می کند و چیزی بر وی نیست.
1142- اگر موقع برگشتن از سفر به نیت قصر وارد نماز شد و بعد از آن کشتی او را قبل از سلام نماز داخل در حد ترخص نمود به نیت تمام عدول می کند و نمازش را تمام می خواند.
تفسیر وطن اصلی و عارضی:
1143- وطن اصلی شخص محل تولد و نشو ونمای اویا وطن پدرومادر او یا محل سکونت فردی است که نزد او تربیت شده است خواه از ارحام باشد و یا غیر ارحام.
1144- واجب نیست وطن شهر،ده یا دهکده ای باشد، بلکه اگر در خیمه ای در صحرا به دنیا آمد همانجا راه افتاد و بزرگ شد ، یا درکوخی که در بالای کوهی است و آنجا را محل سکونت دائمی خود قرار داد همانجا وطن او می باشد.
1145- وطن عارضی جایی است که انسان آن را وطن دائمی خود قرار می دهد و قصد می کند دائما درآنجا ساکن باشد، با این نیت اگر مدت شش ماه متصل ویا منفصل اقامت کند آنجا وطن عارضی (ودوم) او می شود و داشتن ملک و منزل هم شرط نیست .ولی اگر روز از وطن قرار دادن چنین محلی اعراض کند از حال وطن خارج می شود.
1146- هرکس مدت شش ماه درشهری یامحلی به نیت وطن اقامت نکند آنجا برایش وطن به حساب نمی آید گرچه درآن محل ملک و منزلی بزرگ داشته باشد.
1147- هرکس در شهری منزلی، و یا در محلی ملکی داشته باشد ،و به قصد وطن دائمی شش ماه درآنجا سکونت کند، آن محل وطن ابدی او می شود حتی اگر از وطن قرار دادن آنجا اعراض کند مادامی که آن منزل یا آن ملک درآنجا باقی می باشد از حالت وطن خارج نمی شود،ولی احتیاط این است که اگر در سفرش به آنجا رسید هم قصر وهم تمام بخواند.
1148- فرزند در رابطه با وطن تا از پدر و مادرجدا نشده تابع آنها است،و زن درهمین رابطه در هر حال تابع شوهر خود می باشد.
1149- هرکس در محلی برای کاری اقامت کند تا کارش تمام شود ،یا در شهری برای بازرگانی یا تحصیل علوم دینی یا دنیوی ساکن شود بدون اینکه بخواهد آن محل را وطن خود قرار دهدحتی اگر سالهای زیادی در آنجا بماند وطن او نخواهد بود.
1150- محل اقامت ده روز کامل شبیه به وطن است واگر کسی در شهری یا در بیابانی یا در دریایی بدون تردد قصد کند که ده روز کامل اقامت نماید بطوری که قبلا هم گذشت روزه خود را خواهد گرفت و نمازش را تمام خواهد خواند.
مسائل:
1151- در اقامت ،تصمیم قطعی برای ده روز تمام ماندن شرط شده است بی آنکه شکی در بین باشد.
1152- در نیت اقامت، وحدت محل نیز شرط است، پس اگر قصد کند در چندین شهریار روستاهایی ، یا محلهایی ده روز خواهد ماند نمازش تمام نمی باشد گرچه نزدیک به هم باشند، مانند اینکه قصد کند ده روز تمام در نجف و کوفه یا در تهران وکرج ،یا در تبریز و سردرود اقامت نماید این قصد سفر او را قطع نمی کند.
1153- اگر کسی قصد کند در شهری یا محل معینی اقامت کند گشت وگزار در اطراف آن شهر ولو بیرون از ترخص باشد ضرری ندارد به شرطی که از مسافت زیاد نباشد پس چنین فردی نماز را تمام می خواند و روزه می گیرد بنابراین اگر کسی در نجف اشرف یا کربلای معلی یا کاظمین یا تهران اقامت کند ضرری ندارد به کوفه یا حر یا بغداد یا حضرت عبدالعظیم برود.
1154- هرگاه انسان در حال اکراه واجبار بداند که در این محل ده روز خواهد ماند روزه را می گیرد و نماز را تمام می خواند و در این جا اختیار شرط نیست.
1155- در سفر و اقامت؛ در قصر کردن و تمام خواندن ، زنا تابع مرد خود و برده تابع مالک خود می باشد ،و در قصد و نیت مستقل نیستند.
1156- کارگر نیز تابع کارفرما است چه برای مسافرت اجیر شده باشد و چه به صورت مطلق.
1157- زن و برده و کارگر اگر قصد و نیت مرد ، مالک و کارفرمای خود را بدانند از ایشان تبعیت می کنند، اما قبل از اطلاع از قصد و نیت آنها تکلیف دارند قصر بخوانند.
1158- هرگاه بر زن ، برده و کارگر بعد از تقصیر نماز در طی چند روز معلوم شد که متبوع آنها قصد اقامت کرده است، احتیاط این است که نمازهای قبلی خود را که قصر کرده اند به صورت تمام قضا نمایند و نمازهای بعدی خود را نیز تمام بخوانند.
1159- هرگاه جماعتی باشند و به انفاق آراء کسی را رئیس و رهبرخود نمایند و خود را تابع او بدانند، قصد او در اقامت برای همه کفایت می کند.
1160- همچنین اولاد اگر بالغ ولی تابع پدر باشند، نیت پدر در این خصوص کفایت می کند.
1161- هرگاه مسافر درجایی قصد اقامت کند و پیش از خواندن نماز چهاررکعتی تمام از قصد خود برگردد نماز را قصر می خواند ، و حکم او حکم مسافری است که قصد اقامت ندارد.
1162- هرگاه پس از قصد اقامت و پیش از عدول روزه گرفت به حال روزه باقی می ماند ،و جایز نیست افطار کند چه قبل از زوال و چه بعد از آن.
1163- حکم به همین صورت است اگر روزه ی نذر معینی بگیرد.
1164- روزه ی قضای ماه مبارک جایز نیست بعداز ظهر بشکند گرچه وظیفه او قصر خواندن باشد و در اینجا با نماز مقایسه نمی شود
1165- هرگاه با قصد امامت نمازی را چهاررکعتی خواند ،و سپس ازقصد اقامت عدول کرد در بقیه ایام نمازش را تمام می خواند و روزه را می گیرد.
1166- هرگاه پس از قصد اقامت به نمازظهر شروع کرد یا عصر یا عشاء اما در رکعت اول یا دوم یا قبل از رکوع رکعت سوم ازماندن به مدت ده روز تمام منصرف شد نماز رانیز قصر می کند. امام اگر انصراف او پس از رکوع رکعت سوم باشد نمازش باطل است زیرا قبل از تمام کردن چهار رکعت به قصر عدول کرده است ، احتیاط هم در اینکه هم قصر بخواند هم تمام لازم نیست.
1167- هرگاه در نیت خود درر کعت اول یا دوم نماز ظهر یا عصر یا عشاء از قصر به تمام عدول کرد نماز را تمام می خواند زیرا با قصد اقامت نماز هم تمام می باشد و پس از آن برایش جایز نیست به قصر عدول کند.
1168-هرگاه با قصد اقامت نماز چهار رکعتی بخواند و سپس معلوم شود نماز او به جهت زیاد شدن رکنی یا ناقص شدن آن ، یا به جهت عدم رعایت شرطی باطل بوده است ، حکم او حکم کسی است که نمازی نخوانده است و اقامت او تحقق نخواهد یافت مگر اینکه نماز چهاررکعتی صحیحی بخواند و گرنه به قصر رجوع می کند.
1169- اسلام، بلوغ و قدرت بر عبادت از شرایط اقامت نیستند، بلکه اگر کافری یا ممیز نابالغی یا زنی در ایام عادت خود در محلی قصد اقامت کرد و پس از چند روز کافر مسلمان شد یا ممیز نابالغ به حد بلوغ رسید یا زن پاک شد در ایام باقیمانده واجب است نماز را بصورت تمام بخوانند.
1170- بعد از قصد اقامت اگر انسان دچار تردد شد و تصمیم از بین رفت حکم او عدول از اقامت می باشد.
1171- هرگاه با قصد اقامت ده روز، در محلی بماند و روزه بگیرد و نماز بخواند در روزهای اضافی احتیاجی به تجدید نیت ندارد چه کمتر از ده روز و چه بیشتر از آن باشد.
1172- هرگاه قصد اقامت کند با این اعتقاد که رفقایش قصد اقامت کرده اندو بعداً روشن شود که قصد ماندن نداشته اند، اگر در قصد و رأی خود مستقل باشد در همان قصد اقامت خود باقی می ماند اما اگر تابع آنها باشد به قصر عدول می کند.
اموری که سفر را قطع می کند
1173- یکی از اموری که سفر را قطع می کند تردد درماندن و نماندن تا سی روز است. برخی از مسایل آن را پیشتر آوردیم ومسایلی را نیز به اختصار یاد آوری می نمائیم.
1174- تردد در ماندن و رفتن سفر را قطع نمی کند مگر اینکه در یک محل یا شهر باشد ،ولی کسی که درشهرها و محلهای مختلف در حال گردش است و جایی را برای اقامت معین نکرده سی روز اثری نخواهد داشت گرچه سفر او در این محلها کمتر از مسافت باشد ، چنین فردی در حکم مسافر است و نماز را قصر می خواند حتی اگر بیشتر از سی روز دراین حال باقی باشد.
1175- هرگاه در شهری یا محلی متردد بماند ولی در داخل مسافت اینجا وآنجا برود و سپس به محل و مرکز اقامت خود برگرددحکم وی هرگاه سی روز در همین حال باقی بماند حکم کسی است که در یک جا مانده است.
1176-کسی که در حال تردددر سیر و حرکت است و مسافت را قطع می کند شکی نیست که در قصر کردن نماز باقی می باشد.
1177- شخصی که سی روز متردد بود بعد از سی روز تمام مانند کسی می شود که قصد کرده است ده روز بماند ،اگر از آن محل به قصد مسافت سفر کند تا حد ترخص را نگذشته نمی تواند نمازش را قصر بخواند.
1178- اگر چنین شخصی کمتر از مسافت را به قصد رجوع به محل ترددش بیرون رفت نمازش را در حین رفت و برگشت و حین رسیدن به محل تمام می خواند زیرا وی در حکم کسی است که ده روز قصد اقامت کرده است.
1179- اگر کمتر از مسافت بیرون رفت و تصمیم داشت بر نگردد ولی به قصد عبور به همان محل برگشت احتیاطاً هم شکسته وهم تمام می خواند.
مسائل:
1180- هرکس واجب باشد قصر بخواند اگر عالماً عامداً تمام بخواند گناه کرده و واجب است در داخل وقت اعاده کند و در خارج وقت قضا نماید.
1181- هرگاه از روی فراموشی تمام بخواند و در داخل وقت بیاد بیاورد اعاده می کند ولی در خارج از وقت نماز قضای آن برعهده اش نیست.
1182- هرگاه تمام خواندن او ناشی از جهل باشد اعاده وقضا ندارد ولی از باب احتیاط در داخل وقت بداند اعاده کند ولی درخارج وقت بداند قضا نخواهد کرد.
1183- هرکس وظیفه اش تمام شد اما عامداً عالماً قصر بخواند گناه کرده و در داخل وقت اعاده می کند و درخارج وقت قضا ، و همین طور است حکم آنکه از روی فراموشی چنین کند.
1184- هرگاه ناشی از جهل باشد و مقصر باشد فقط در داخل وقت اعاده میکند و اگر قاصر باشد اعاده و قضا بر او واجب نیست.
1185- در اول کتاب یادآوری شد که نافله های ظهر وعصر و عشاء در سفر ساقط است و نافله های صبح و مغرب و نافله شب ساقط نیست.
1186- همین طور نمازهای مستحبی مانند نماز روز غدیر، نماز زیارت ، نماز جعفر طیار (ع) و نماز سلمان فارسی رضوان الله تعالی علیه و امثال آنها ساقط نیست.
1187- هرکس در وطن خود و محل اقامتش ، پس از داخل شدن وقت ، نماز نخواند به قصد مسافت سفر کند از حد ترخص که گذشت نماز، را قصر می خواند.
1189- دراماکن چهارگانه متبرکه، حائز حسینی ، مسجد ین اعظمین و مسجد کوفه اگر مسافر ملاحظه کند وقت نماز ظهر و عصر کم است و فقط می تواند چهار رکعت نماز بخواند دراین صورت واجب است هر دونماز را شکسته بخواند تا هردو را قبل از خروج وقت ادا نماید. در اوایل کتاب یادآوری شده که مسافر در این چهار محل اختیار دارد نمازهایش را شکسته بخواند یا تمام، ودر اینجا اختیار مزبور (مربوط ) به وسعت وقت است.
1190- در هر نمازی که شکسته خوانده شود مستحب است بعد از نماز بلافاصله سی بار « سبحان الله و الحمدلله ولااله الا الله والله اکبر» گفته شود که این امر شکستگی را جبران می کند.
منبع : كتاب احكام الشريعه جلد 2