بنام خداوند بخشنده مهربان
کتاب نماز
فضیلت واهمیت آن:
در فضیلت نماز و نمازهای واجب روزانه و فضیلت مراقبت و در اول وقت به جای آوردن آنها و اهمیت آنها در بین عبادتهای دیگر احادیث و اخبار فراوانی وارد شده است . و علمای اعلام کتابها و رساله ها را با این اخبار پرکرده اند وما در این مختصر به جهت تبرک به ذکر تعدادیاز آنها اکتفا می کنیم .
ثقه الاسلام کلینی و صدوق رضوان الله تعالی علیهما در خبر صحیح از معاویه بن وهب نقل کرده اند که گفت:
از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام سؤال کردم برترین چیزی که بندگان می توانند با آن به پروردگار شان نزدیکتر شوند و خدا آن را از همه بیشتر دوست می دارد چیست؟ فرمود: بعد از معرفت چیزی بهتر از این نماز نمی دانم...
رسول خدا صلی الله علیه و آله و فرمودند: مثل نماز، مثل ستون خیمه می باشد ، هرگاه ستون ثابت و استوار باشد طنابها ، مسمارها و آنچه چادر را می پوشد باقی می ماند و هرگاه ستون بشکند طنابها ، مسمارها و آنچه چادر را پوشش می دهد نفعی نمی دهد.
مرحوم طوسی در تهذیب با سندش از امیر مؤمنان علی علیه السلام روایت کرده که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: بدرستیکه ستون دین نماز است و اولین عملی است که از بین اعمال فرزند آدم مورد توجه قرار می گیرد. اگر صحیح بود به عملش نگاه می شود و اگر صحیح نبود به بقیه عمل او نگاه نمی شود. و در همان کتاب از ابوبصیر نقل شده که از حضرت امام باقر علیه السلام شنیدم فرمود : بدرستی اول چیزی که بنده درباره اش مورد محاسبه قرار می گیرد نماز است، اگر نماز قبول شد اعمال دیگر هم قبول می شود، بدرستی نماز هرگاه در اول وقتش بالا رفت به سوی صاحبش بر می گردد در حالی که سفید است و نور افشانی می کند می گوید: مرا حفظ کردی خدا ترا حفظ کند، وهرگاه در غیر وقتش بالا رفت بی آنکه حدود آن مراعات شده باشد به سوی صاحبش بر می گردد در حالی که سیاه و تیره است می گوید: مرا ضایع کردی خدا ترا ضایع کند.
باز ابوبصیر روایت است که به محضر جناب ام حمیده رفتم تا وفات امام صادق سلام الله علیه را بر او تسلیت بگویم آن بانوی مکرمه گریه کردند و من نیز گریه کردم سپس به من گفت: ای ابوبصیر اگر امام صادق را به موقع وفات می دیدی چیزی تعجب آوری ملاحظه می کردی، چشمانش را باز کرد و به ما فرمود: جمع کنید همه ی افرادی را که بین من واو خویشاوندی وجود دارد، خانم گفت: ما هیچ کس را ترک نکردیم و همه را به بالین آن حضرت جمع نمودیم به ایشان نگاه کرد و فرمود : بدرستی شفاعت ما نخواهد رسید به آنکه نماز را سبک بشمارد. وخدای تعالی می فرماید: «ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر» یعنی: نماز از کارهای زشت وناپسند باز می دارد ؛و این آیه کافی است برای آنکه طالب هدایت باشد.
نمازهای واجب
نمازهای واجب بر هفت نوع است:
نمازهای روزانه، جمعه، عید فطر،و عید قربان ،نماز آیات ، نماز طواف واجب ،نماز میت ،نمازهایی که با نذر و عهد یا سوگند یا اجاره به گردن انسان آمده است.
نمازهای روزانه :
همان نمازهای واجبی پنج گانه (ظهر ، عصر ، مغرب ، عشاء و صبح) است، نمازهای ظهر ، عصر ، عشاء هرکدام در وطن و در محل اقامت ده روز چهار رکعتند و در اثنای سفر درو رکعت، و نماز مغرب سه رکعت و نماز صبح دورکعت است هم در وطن هم در حال مسافرت ، بنابراین واجب در حضر 17 رکعت و درسفر 11 رکعت می باشند.
نمازهای مستحبی روزانه:
مجموع نمازهای مستحبی روزانه ، دو برابر نمازهای واجب روزانه یعنی 34 رکعت است. نافله ظهر هشت رکعت قبل از نماز ظهر ، نافله عصر هشت رکعت قبل از نماز عصر، نافله مغرب چهار رکعت بعد از نماز مغرب و نافله عشاء دو رکعت به نام و تیره بعد از نماز عشاء و نافله صبح دو رکعت قبل از نماز صبح. و نافله های شب هشت رکعت است و بعد از آنها دو رکعت بنام شفع و یک رکعت بعد از شفع به نام وتر و تفصیل آنها به زودی خواهد آمد.
بنابراین مجموع نمازهای واجب و مستحب 51 رکعت می شود.
51 = 17 + 34
در روزهای جمعه به نافله های روزانه چهار رکعت اضافه می شود با این حساب جمع نافله ها در روز جمعه 20( = 4 + 8 + 8 ) رکعت می باشد.
مسایل:
1- همه ی نوافل را باید ایستاده خواند مگر نافله و تیره یعنی نافله نماز عشاء که نشسته خوانده می شود و یک رکعت به حساب می آید.
2- نافله ها همه دو رکعت دو رکعت با یک قنوت قبل از رکوع رکعت دوم برگزار می شود باستثنای نماز و تر که دو قنوت دارد یکی از قبل از رکوع و دیگری بعد از رکوع.
3- نافله های روز درسفر ساقط می شود و نافله های شب به حال خود باقی می ماند.
4- مشهور این است که در سفر نماز و تیره ساقط است و مراعات این مسأله احوط است.
5- ساقط شدن نافله ها به خاطر سفر است نه به خاطر این که واجبات شکسته می شود. بر این اساس حتی در آن چهار مکان مقدس که مسافر اختیار دارد نمازهایش را تمام بخواند یا شکسته ، ساقط می شوند، یا در سفری که به قصد معصیتی صورت می گیرد و تکلیف تمام خواندن نمازهای چهار رکعتی باز نافله های روزانه ساقط هستند.
اوقات نمازها
6- از زمان زوال آفتاب تا زمان غروب وقت اشتراکی نمازهای ظهر و عصر است، جز اینکه اول وقت به اندازه ای که بتوان چهار رکعت نماز را با شرایط خواند به نماز ظهر اختصاص دارد بطوریکه آخر وقت نیز به همین نحو است و به نماز عصر اختصاص دارد.
7- از غروب شرعی تا نصف شب وقت اشتراکی نمازهای مغرب و عشاء است با این تفصیل که اول وقت به مقدار ادای سه رکعت با شرایط به نماز مغرب، و آخر وقت به اندازه خواندن چهار رکعت با شرائط به نماز عشاء اختصاص دارد.
8- وقت صبح از طلوع فجر صادق تا طلوع آفتاب است.
اوقات فضیلت نمازهای واجب:
9- وقت فضیلت نماز ظهر از زوال آفتاب است تا زمانی که سایه ی بعد از زوال به اندازه ی شاخص بشود و افضل این است که سایه به مقدار چهار قدم شاخص بشود و از آن به تأخیر نیفتد.
10- وقت فضیلت عصر بعد از زمان اختصاصی نماز ظهر است تا این که سایه شاخص دو برابر شود و بهتر این است که از 6 قدم و نصف به تأخیر نیفتد.
11- وقت فضیلت نماز مغرب، از زمان غروب شرعی تا زایل شدن سرخی طرف مغرب است.
12- وقت فضیلت نماز عشاء از ابتدای وقت آن تا یک سوم تمامی شب است.
13- افضل است که نمار عشاء بعد از زایل شدن سرخی طرف مغرب خوانده شود.
14- وقت فضیلت نماز صبح از طلوع فجر صادق تا موقعی است که سرخی طرف شرق آشکار شود.
15- احوط این است که نمازهای پنج گانه در اوقات فضیلت خود ادا شود، مخصوصاً نماز مغرب که وقت فضیلتش خیلی اندک است و در روایات وارد شده که «ملعون من آخرها الی ان تشتبک النجوم» هرکس نماز مغرب را تا ظاهر شدن اغلب ستارگان به تأخیر بیندازد ملعون است.
16- با داشتن عذر مثل سفر، مرض، خواب،و عذرهای دیگر تأخیر انداختن آن ایرادی ندارد.
اوقات نافله ها (نمازهای مستحبی )
17- وقت نافله ظهر از زوال است تا اینکه شاخص به اندازه دو قدم (2 ) شود.
7
18-وقت نافله عصر بعد از ادای نماز ظهر تا اینکه سایه شاخص به اندازه 4 قدم (چهار هفتم) شود.
19-وقت نافله جمعه پیش از زوال است ، افضل جدا ساختن آن می باشد بنابراین شش رکعت آن را موقعی که نور خورشید در روی زمین پهن می شود و شش رکعت را موقعی که خورشید در آسمان بالا می رود و شش رکعت را موقعی که به ظهر نزدیک می شود و دو رکعت را نزدیک ظهر و متصل به آن می خواند.
20- وقت نافله مغرب بعد از نماز مغرب تا زمانی است که سرخ سمت مغرب از بین برود .
21- وقت نافله عشاء بعد از نماز مغرب شروع و تا نصف شب ادامه می یابد.
22- وقت نافله صبح بعد از خواندن نماز و تر تا طلوع سرخی سمت مشرق می باشد و بهتر است بین صبح کاذب و صادق خوانده شود.
23- وقت نافله ی شب و نماز شفع و وتر بعد از نیمه شب شروع و تا فجر صادق ادامه می یابد.
مسایل:
24- هرگاه اعتقاد دارد که وقت نماز شب زیاد است ولی تافجر صادق فقط مقدار چهار رکعت آن را خواند و سپس فهمید که وقت اندک بوده است در این صورت ایرادی ندارد که پیش از نماز صبح نافله شب و نماز شفع و وتر را بخواند.
25- هرگاه تنگی وقت را پیش از شروع به خواندن آن بداند نماز شفع و وتر را می خواند و نافله های شب را پس از ادای نماز صبح قضا می کند.
26-هرگاه وقت نماز واجب مصادف شد با امر واجب دیگری که وقت آن کم است مانند حفظ جان کسی یا نجات دادن آن از خطر یا ازاله ی نجاست از مسجد ومشاهد مقدسه، در این صورت به تأخیر انداختن آن واجب است.
27- به تأخیر انداختن نمازهای واجب در برخی حالات به دلایلی موجه جایز است : برای ادای آن در مسجد ،خواندن آن با جماعت، برای قضا حاجت مؤمنی و ترس از این که این فرصت از بین برود، برای عیادت مریض، درک تشییع جنازه، نداشتن آمادگی تا برایش حاصل شود وامثال اینها.
28- خواندن نمازهای واجب پیش از وقت آنها جایز نیست و هرکس همه یا قسمتی از آنها را پیش از وقت بخواند باطل است.
29- خواندن نمازهای مستحبی نیز پیش از وقت آنها جایز نیست مگر نماز شب برای کسی که از سنگینی خواب ترس دارد و نمی تواند در وقت خودش از خواب بلند شود مثل اغلب جوانان یا مسافر و برای خانمی که از شروع ناگهانی حیض یا استحاضه می ترسد ، وبرای کسی که می ترسد محتلم شود و غسل کردن به موقع برایش ممکن نباشد و در امثال این عذرها جایز است نمازهای شب را پیش از رسیدن نصف شب بخواند.
30- خواندن نماز نافله بعد از رسیدن وقت نماز واجب جایز است وهرگاه وقت نافله گذشته وچیزی از آن را نخوانده است در این صورت بعد ازنماز واجب به نیت قضا یا با نیت قربت صرف آنها را می خواند.
31-هرکس توان ادای نماز نافله و قضای آن را نداشته باشد ، مستحب است عوض هر دو کعت، و اگر ناتوان باشد به جای چهار رکعت یک مد طعام صدقه دهد و اگر از آن هم عاجز باشدیک مد طعام عوض نافله های شب و یک مد طعام به جای نافله های روز صدقه دهد.
32-قضاهای نماز واجب یا نافله در تمامی وقتها جایز است مشروط بر اینکه وقت فضیلت نمازهای واجب نگذرد.
33- به جای آوردن هر نمازی که سببی دارد در تمامی وقتها با مراعات شرط مذکور جایز است. مثل نماز زیارت، طواف ، نماز احرام ، تحیت مسجد و امثال آنها.
34-خواندن نمازهای مستحبی که سببی ندارد در اوقات پنج گانه زیر مکروه است: بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب ، موقع طلوع خورشید تا بالا رفتن آن، پیش از ظهر هنگام ظهر ؛ پس از نماز عصر تا موقع غروب.
35- بر نمازگزار رعایت وقت نماز واجب است . باید حین خواندن به دخول وقت علم داشته باشد.
36- هرگاه نماز بخواند و اعتقادش این باشد که وقت نماز نرسیده است یا در رسیدن آن شک داشته باشد نمازش باطل است اگر چه همه نماز در داخل وقت ادا شود.
37- هرکس رعایت وقت نماز را فراموش کند یا وقت را نداند همه نمازش در داخل وقت ادا شده باشد نمازش صحیح است و اشکالی ندارد.
38- ادای نماز با این گمان که وقت داخل شده است در حالی که بررسی کردن و دانستن برایش امکان دارد جایز نیست، ولی اگر کسی با این حال نماز خواند و تمامی آن در داخل وقت بود نمازش صحیح است.
39- با گمان به دخول وقت، و با ناامیدی از بررسی و دانستن داخل نماز شدن جایز است.
40- اعتماد کردن به اذان شخص عادل جایز است هرگاه به وقت نمازها عارف باشد.
41- به گواهی دو عادل اعتماد کردن جایز است.
42- هرگاه به دخول وقت اعتقاد کند و اگر چه از راه معتبر شرعی نباشد و نماز بخواند و تمامی نمازش در داخل وقت ادا شود نمازش صحیح است.
43-اگر به گمان اعتماد کند و نماز بخواند و پس از آن معلوم شود که تمامی نماز قبل از وقت ادا شده نماز باطل است.
44- اگر با اعتماد به گمان نماز خواند و قسمتی از آن پیش از وقت و قسمتی درداخل وقت ادا شد نمازش صحیح است به خصوص که از بررسی و دانستن ناامید بوده باشد ، ولی احوط این است که اگر در داخل وقت بداند آن را اعاده کند.
45-هرکس در حالی که می داند و از روی عمد نماز عصر را جلوتر از نماز ظهر بخواند و نماز عشاء را پیش از مغرب ادا کند نمازش باطل است.
46- اگر از روی فراموشی ، نماز عصرش را جلوتر از ظهر بخواند و یا نماز عشاء را جلوتر از مغرب بخواند ، پس از پایان نماز به یاد آورد نمازش صحیح است و ظهر و مغرب را پس از آنها ادا میکند.
47- هرگاه از روی فراموشی ، نماز عصرش را پیش از نماز ظهر بخواند و در وقت مخصوص ظهر واقع شود، و پس از پایان نماز به یاد آورد نمازش باطل است و باید پس از نماز ظهر عصرش اعاده کند.
48- و همین طور است حکم نماز عشاء اگر آن را از روی فراموشی قبل از نماز مغرب ادا کند ودر وقت مخصوص نماز مغرب واقع شود باید پس از نماز مغربش ،آن را اعاده کند.
49-هرگاه قبل از نماز ظهر به نماز عصر داخل شد و در اثنای نماز به خاطر آورد خواه در وقت خاص ظهر باشد و خواه در وقت مشترک بین آنها و خواه نماز آن روز باشد یا قضای آن ،از نیت عصر به نیت ظهر عدول می کند و آن را تمام می کند و پس از آن عصر را می خواند.
50- هرگاه پیش از نماز مغرب در نماز عشاء داخل شد و در اثنای نماز بخاطر آورد به نماز مغرب عدول می کند، حتی اگر در رکعت چهارم و در حال قیام بوده باشد باز عدول می کند و می نشیند و با تشهد وسلام نمازش را به پایان می رساند و به جهت زیادی ،قیام دوسجده سهو بجا می آورد . وپس از آن نماز عشاء را می خواند.
51-هرگاه پیش از نماز مغرب نماز عشاء داخل شد و بخاطر نیاورد مگر پس از رکوع ورکعت چهارم یا در حا سجده و یا موقع گفتن تشهد ،در این صورت عدول جایز نیست . نماز مغرب را پس از آن می خواند.
52- در محلهایی که عدول جایز نیست ، یا ممکن نیست در مواردی که گفتیم و مواردی که خواهیم گفت، اگر عدول کند نمازش باطل است و از هیچ کدام آنها محسوب نمی شود بنابراین اگربا نیت نمازظهر شروع به خواندن کرد و سپس بیاد آورد که نماز ظهر را خوانده برایش جایز نیست به نماز عصر عدول کند بلکه نماز رابهم می زند وبرای نماز عصر نیت میکند.
53- هرگاه به نیت مغرب شروع کرد در حالی که آن راخوانده بود نمی تواند به عشاء عدول کند این موضوع در نماز ادا وقضا فرقی نمی کند.
54- همچنین عدول کردن از نما واجب به نماز مستحبی و از نماز مستحبی به نماز واجب جایز نیست.
55- عدول کردن از واجبی به واجب دیگری که بین آنها ترتیبی وجود ندارد جایز نیست مانند عدول از نماز مغرب به ظهر یا عدول ازصبح به مغرب .
56- هرگاه به نیت عصر در نماز داخل شد و سپس به شک افتاد که آیا نماز ظهر را خوانده است و به فکرش نیاید که خوانده باشد در این صورت به ظهر عدول می کند و پس از آن نماز عصر را می خواند.
57- همچنین است اگر داخل نماز عشاء در خواندن نماز مغرب به شک بیفتد.
58- این حکم وقتی است که شک در وقت مشترک آنها باشد ، بر این اساس اگر شک در داخل نماز عصر دروقت مخصوص آن باشد آن را تمام می کند وبعد از نماز ظهر را قضا می کند و اگر در نماز عشاء در وقت مخصوص آن نسبت به نماز ظهر شک کند نمازش را تمام می کند و نماز مغرب را قضا می کند.
59- هرگاه وقت اندک باشد و به جای آوردن مستحبات موجب می شود که همه یا قسمتی از نماز در خارج وقت خود واقع شود مستحبات را ترک و به واجبات اندک قناعت می کند.
60-هرگاه وقت وارد شد ومدتی گذشت که می توانست در آن نمازش را بخواند نماز به عهده اش ثابت شده است و اگر مانعی پیش بیاید که نتواند آن را ادا کند قضایش بر او واجب است.
61- همچنین هرکس از آخر وقت یک رکعت را با شرایطش درک کند اگرچه با تیمم باشد واجب است در حال اختیار آن را به جای آورد و هرگاه ترک کند گناه کرده است واجب است قضای آن را به جای آورد.
62-هرکس آخر وقت نماز ظهر وعصر به مقدار پنج رکعت را در وطن (یا محل اقامت ده روز یا بیشتر ) و سه رکعت را در سفر درک کند و آنها را به جای آورد نمازش ادا می باشد.
63- همچنین اگر به مقدار چهار رکعت برای خواندن نماز مغرب و عشاء درک کند خواه در سفر و خواه در حضر بخواند ادا خوانده است.
64- مسافر هرگاه در اثنای نمازش قصد اقامت ده روز تمام را کند از نیت قصر به تمام عدول می کند.
65- هرگاه در اماکن مقدس (بیت الله الحرام، مسجد النبی ،مسجد کوفه ، حایر حسینی ) باشد که بین قصر و تمام مختار می باشد یا نیت قصر وارد نماز شود می تواند به نیت تمام عدول کند.
66- همچنین هرگاه به نیت تمام داخل نمازشود برایش جایز است به نیت قصر عدول کند اگر محل را نگذشته باشد.
67-هرگاه نماز را به نیت تمام بعد از سوار شدن و راه افتادن کشتی شروع کند و از حد ترخص خارج شود اگر محل عدول نگذشته به نیت قصر عدول می کند.
68- هرگاه به نیت قصر در حال حرکت کشتی به نماز وارد شود و کشتی وارد حد ترخص شود به نیت تمام عدول می کند. وحکم قطار نیز چنین است.
69- هرگاه نماز جماعت بر پا شود موقعی که او نماز خود را می خواند اگر حد عدول را نگذرد به نافله عدول کند تا نماز جماعت را در ک کند.
70- هرگاه وارد نماز ظهرشود و دررکعت اول ودوم بیاد آورد که قضای صبح در گردن دارد اگر محل عدول را نگذشته باشد به قضای صبح عدول می کند ، بطور مثال اگر رکوع رکعت سوم یا بعد از آن باشد عدول جایز نیست نمازش را تمام کرده و سپس نماز صبح را قضا می کند.
71- هرکس داخل نماز ظهر و قبل ازتجاوز از محل به یاد آورد که نماز صبح او قضا شده و به نماز عدول کند و به یادش بیاید که نماز عشای وی نیز قضا شده است به نماز عشاء عدول می کند و پس از آن قضای صبح را و سپس نماز ظهرش را می خواند.
مکان نماز گزار
مکان شرطهایی دارد:
اول : مباح باشد.
72- واجب است مکان نماز گزار مباح باشد نه غصبی خواه مسجد باشد یاخانه ،کشتی باید یا مرکب یا زین اسب،پس یا باید نمازگزار مالک اصل بایدیا مالک منفعت یا از طرف مالک مجاز باشد یاعلم به رضایت وی داشته باشد با اذن فحوی یا تصریح او.
73-فرقی نیست بین اینکه مکان غصبی باشد یا آنچه بر روی آن قرار گرفته است مانند این که اطاق مباح، بر روی پایه ها و دیوارهای غصبی بنا شود یا تخت یا فرش یا حصیر مباح بر روی زمین غصبی قرار گیرد، یا نماز را برروی مرکبی بخواند که نعل آن غصبی است.
74- نماز در مکان غصبی باطل است خواه نمازگزار آن را غصب کرده باشد و خواه دیگری، از مالک عصب شده یا از مستأجر یا از کسی که آن را به او بخشیده اند و غیر آنها، پس لازم است در این مورد اذن صریح یا اذن فحوی بوده باشد.
75- هرگاه نماز گزار به غصبی بودن محل جاهل باشد و نماز بخواند و غصبی بودن محل بعد از آن معلوم شود نمازش صحیح است.
76- همین طور اگر با اعتقاد به اینکه مالک یا مستأجر راضی هستند نماز بخواند و سپس معلوم شود که راضی نیستند نمازش صحیح است.
77- هرگاه وارد نماز شد در حالی که به غصبی بودن مکان جاهل بود و در اثنای نماز فهمیدن در این صورت اگر وقت وسیع باشد نماز را قطع می کندو از آن محل بیرون می رود و در مکان مباحی می خواند. واگر وقت اندک باشد اگر خللی به شرایط وارد نشود در حال نماز خواندن از آن محل از نزدیکترین راه بیرون می آید.
78- همچنین اگرمالک اجازه دهد که در ملک اوبماند، و سپس در اثنای نماز امر کند که بیرون رود اگر وقت وسیع باشد آن را قطع می کند و درجای مباح می خواند و اگر وقت اندک باشد در حال خواندن نماز از آن محل بیرون می رود.
79- هرگاه مالک برای نماز خواندن در ملکش اجاز دهد و دراثنای نماز به وی اعلام کند که راضی نیست نماز را قطع نمی کند بلکه تمام می کند و صحیح است.
80- هرگاه اجازه مالک به ظاهر حاصل شود ولی شواهد و قراین دلالت برعدم رضایتش کند نماز در آن محل حرام و باطل است.
81-هرگاه مالک اجازه ندهد و نماز در ملکش را به ظاهر نهی کند ولی قراین بر رضای او دلیل باشند و معلوم شود نهی او علت خاصی داشته است جایز است و صحیح می باشد.
82- در جایی که سقف یا دیوارهایش غصبی است نماز جایز است.
83- زیر خیمه ی غصبی اگر خود محل مباح باشد نماز جایز است.
84- نماز زیر سقف غصبی و خیمه ی غصبی به جهت فرار از گرما و سرما و باران اشکال دارد و احتیاط اعراض از نماز در چنین محلی است.
85- نماز در صحراها، کوه ها، دره های ملکی، دشتها،باغها،کاروانسرها، هتلها،و مانند آنها بدون اذن مالک آنها جایز است، مگر اینکه معلوم شود یا اعتقاد این باشد که رضایت ندارد.
86- هرگاه نمازگزار به غصبی بودن محل، و حرام بودن یا باطل بودن نماز در آن عالم باشد بطوری که گفتیم نمازش باطل است.
87- هرگاه غصبی بودن محلی را بداند و به حرام بودن و باطل بودن نماز جاهل باشد اگر جهل او ناشی از تقصیر باشد یعنی می دانست که فراگرفتن احکام شرعی با بودن وسایل یادگیری واجب است و عذر ومانعی هم در کارنیست اما اقدام به یادگیری نکرده است نمازش باطل است.
88- هرگاه جاهل بودن او به حرام و باطل شدن نماز در محل غصبی ناشی از قصور باشد یعنی می دانست فراگیری احکام واجب است یا می دانست ولی موانعی در کار بود یا وسیله ای در اختیار نداشت مانند چوپان وشتربان که از شهرها و مراکز آموزش و جلسات دینی دورند و به آنها دسترسی ندارند یا کسی نبود که از وی مسائل شرعی را یاد بگیرد در این صورت اگربعد از وقت نماز حرام بودن و باطل شدن را دانست نمازش صحیح است، اما اگر در داخل وقت فهمید آن را اعاده می کند و اگر دروسط نماز فهمید اگر وقت زیاد باشد قطع می کند ودر جایی مباح نماز می خواند واگر وقت اندک است در حال نماز خواندن از آن محل بیرون می رود.
89- کسی که در زندان غصبی و محل غصبی زندانی است یا کسی که ناچار است در محل غصبی نماز بخواند تکلیفش ایستاده خواندن است. به جای رکوع و سجود چشمهای خود را می بندد و باز می کند. اگر چنین کسی از طرف مالک اجازه داشته باشد یا رضای مالک را بداند در این صورت نماز خود را طبق معمول ادا می کند.
90- هرگاه نماز گزار به غصبی بودن مکان معتقد باشد و حرام بودن و باطل شدن نماز در چنین محلی را بداند وپس از نماز معلوم شود که محل غصبی نیست در صحت نمازش اشکال است، زیرا با علم به حرام بودن، و مخالف شرع عمل کردن قصد قربت حاصل نمی شود.
91- هرکس با اعتقاد به مباح بودن محلی در آن نماز بخواند و درخارج وقت معلوم شود غصبی است نماز اوصحیح است و احتیاج به قضا ندارد ولی اگر در داخل وقت معلوم شود بنابر احتیاط اعاده می کند.
92- نماز در زمینهایی غصبی و مجهول المالک و تصرف در آنها جز با اذن مجتهد جامع الشرایط جایز نیست.
93 – اگر محلی مال چند نفر باشد هرکدام از مالکین بدون اجازه صریح یا اذن فحوای شرکاء دیگرنمی تواند در آن تصرف کند.
94- در خانه ها ییکه خدای تعالی حرج خوردن از آنها را برداشته است احتیاج نیست برای نماز اجازه بگیرد مگر موقعی که بداند یا گمان کند صاحبان آنها کراهت دارند. و ایشان عبارتند از پدران ،مادران، خواهران، برادران، عمه ها، خاله ها،عموها ، دایی ها و خانه های کسانی که کلید آنها دست ما می باشد وخانه دوست.
95- نماز خواندن در کلیساها و دیرها جایز است.
دوم: محل پیشانی پاک باشد.
96-سجده بر مکان آلوده ونجس خواه مرطوب باشد وخواه خشک جایز نیست ودر هر صورت واجب است محل پیشانی پاکیزه باشد.
97- نماز در زمین آلوده به نجس ، فرش نجس، مکان نجس جایز است اگر خشک باشد و نجاست به لباس یا بدن نماز گزار سرایت نکند.
98- پاک بودن سجده گاهها غیر از محل پیشانی بطوری که گفتیم شرط نیست ولی احوط است سایرسجده گاهها نیز پاکیزه باشد.
سوم: باید ثابت باشد.
99- نماز جایز نیست درمحلی که حرکت می کند و ثابت نیست مانند نماز خواندن برروی تخت متحرک.
100- نماز در کشتی درحال حرکت ودرحال اضطراب به موقع اضطرار جایز است همچنین درهواپیما و قطار موقعی که وقت نماز اندک باشد.
چهارم : کافی باشد.
101- واجب است مکان نمازگزار در طول و در عرض و در بلندی برای نماز خواندن درحال قیام و رکوع وسجود کافی باشد مگر به موقع ناچاری که جایز است.
پنجم: زن مقدم بر مرد نباشد.
102- تقدم زن بر مرد و بودن او در چپ و راست وی در موقع نماز خواندن در حال اختیار جایز نیست ،خواه مَحَرم باشند و خواه بیگانه هرکدام از آنان دیرتر وارد نماز شود نمازش باطل می باشد.
103- در چپ و راست هم بودن به موقع تنگی وقت جایز است.
104- هرگاه وقت برای خواندن نماز آن دو کافی باشد بهتر مرد اول نمازش را بخواند و پس از آن زن.
105-تقدم زن بر مرد و محاذات هم بودن آنها جایز است اگر حایلی باشد یا فاصله به مقدار ده ذراع باشد.
106- تقدم زن بر مرد و در محاذات هم بودنشان در مسجد الحرام در حال اختیاری ایرادی ندارد چه زن نماز را زود شروع کند و چه آقا اما در سایر مساجد و اماکن مقدسه جایز نیست.
ششم: عدم تقدم بر قبر معصوم.
107- تقدم بر قبور معصومین علیهم السلام در حال نماز و یا در آنها بودن جایز نیست.
108- در حرام امام حسین علیه السلام مستحب است نماز در پشت ضریح مقدس خوانده شود و در مشاهد متبرکه دیگر کمی دورتر از رأس مبارک.
109- برای نمازگزار مستحب است در سمت قبله از محل عبور افراد در حال گذر حائلی داشته باشد، مثلاً در کنار دیواری بایستد یا کپه ای ازخاک، عصای خود را در جلو بگذرد مگر در محل اجتماع مردم مانند مسجدین اعظم یا مساجد بزرگ و مشاهد مقدسه، که در آنجاها حائل درست کردن جایز نیست.
جاهاییکه نماز در آنها مکروه است:
110- نماز مکروه است در محلی که در جلوی آن چراغی ، قندیلی یا آتشی یا قرآن بازی ، نوشته ای ، نقشی وجود دارد . در خانه مجو- ،در آتشکده ها، در داخل حمام و خانه ای که در آن شراب باشد مکروه است.
111- نماز خواندن در خوابگاه شتران، آغل گوسفندان، جای بستن اسب و الاغ و قاطر، محل سکونت مورچه گان ، داخل نهرهای بی آب ، در خانه ای که مجسمه ها در آن قرار دارد، در خانه ای که در آن سگ است ، در مستراحها(به شرط تمیز و پاک بودن ) مکروه است.
12- نماز خواندن در زمینهای شوره، روی یخ،بین قبرها،مکروه است همچنین در محلی که در کنارش دیواری است که از محل بول رطوبت می گیرد و بین قبرها مگر اینکه بین آنها حایلی باشد یا از چها طرف ده ذراع با آنها فاصله باشد.
لباس نمازگزار
113- نمازگزار واجب است عورت خود را درحال نماز چه واجب و چه مستحب حتی در محل تاریک بپوشاند . ناظر محترمی باشدیا نباشد.
114-عورت مرد آلت مردانگی، کفل وخایه های اوست، و واجب است بطوری پوشانده شود که رنگ و شبح آنها از بیرون دیده نشود ، اما حجم آنها ایرادی ندارد و پوشاندن آنها واجب نیست.
115- برخانمهای آزاد واجب است بدن حتی سر و موی خود را بپوشانند به استثنای گردی صورت و دستها و پوشاندن دستها با احتیاط موافق است.
116- دختر نابالغ ایرادی ندارد سرو گردنش در نماز باز باشد.
117- همچنین انواع کنیز به استثنای مبغضه که درحکم زن آزاد است و مبعضه کنیزی را می گویند که قسمتی از آن آزاد است.
118- نمازگزار چه مرد و چه زن هرگاه از روی فراموشی بدون ساتر نماز بخوانند یا وجوب پوشیدن را فراموش کرده یا هم وجوب و هم ستر هر دو را فراموش کرده باشد نمازش باطل و اعاده آن واجب است.
119- هرگاه نماز گزار به باز بودن عورت خود جاهل باشد و پس از نماز بر او معلوم شود نماز را پس از سترعورت اعاده می کند.
120- هرگاه در اثنای نماز باز بودن دعوت بر وی معلوم شود در همان ساعت آن را می پوشاند بدون آنکه یکی از واجبات نماز را به جای آورد و نمازش را تمام می کند.
121- همین طور است اگر در اثنای نماز، بدون اختیار و به هر حال عورت باز شد فوراً بدون اشتغال به عملی از واجبات نماز خود را می پوشاند و نمازش را تمام می کند و اعاده نمی نماید.
122- بر مکلف واجب است برای خودش حتی اگر با بهای زیادی باشد سایر تهیه کند ، و در صورت عدم امکان مثلاً با کاغذ یا با علف یا با برگ درختان و در صورت نبودن آنها با گل.
123- هرگاه هیچ کدام از چیزهایی را که گفته شد پیدا نکرد عریان نماز می خواند و اگر از ناظر محترم در امان بود در حال ایستاده نماز می خواند و دست خود را روی آلت و خایه ها می گذارد و در رکوع و سجده ها با سر اشاره می کند.
124- هرگاه از ناظر محترم در امان نباشد نشسته نماز می خواند و در رکوع و سجده ها با سر اشاره می کند و باید در سجده اشاره به پایین بیشتر باشد.
125- بر مرد واجب است در نماز خود را از زنش و کنیزش بلکه از خودش بپوشاند و اگر عمداً در هر حالی باشد به عورت خودش نگاه کند نمازش باطل است و در داخل وقت اعاده و در خارج وقت قضا به او واجب می باشد.
126- به هر مرد و زن باایمان واجب است عورت خود را از ناظر محترم چه مرد و چه زن حی در غیر حال نماز بپوشاند.
127- برهر مؤمنی واجب است چشم خود را از نظر کردن به عورت مردم ببندد چه هم جنس و چه غیر هم جنس حتی محرمها. خدای تعالی می فرماید: «قل للمومنین یغضوا من ابصارهم ویحفظوا فروجهم ذلک از کی لهم ان الله خبیر بما یصنعون و قل للمومنات یغضضن من ابصار هن و بحفظن فروجهن»
128-بر زوج و زوجه واجب نیست عورت خود را از هم بپوشانند بلکه هر کدام از آنها می تواند به عورت دیگری نگاه کند.
129- همچنین است مالک و کنیز مگر اینکه را به دیگری تزویج کند یا تنها زناشویی او را برای دیگری مباح کند که در این صورت نپوشاندن عورت از همدیگر حرام است.
130- برزن واجب است بدن، مو، و زیباییها و محلهای زینت خود را بپوشاند مگر صورت و دو دست با نبودن ریبه و تلذذ ، و با بودن آنها پوشاندن صورت و دستها واجب است.
131- نگاه کردن در آینه یا تصویر به زن بیگانه یا نگاه به هر چیزی که نظر کردن به آن حرام باشد بخصوص که شائبه ریبه و لذت بردن در بین باشد و احوط ترک آن می باشد.
132- پوشاندن بدن از محرمها واجب نیست بطوری که خدادر قرآن فرموده: «ولایبدبن زینتهن الا ما ظهر منها و لیضرین بخمرهن علی جیوبهن ولایبدین زینتهن الا لبعو لتهن او آبائهن او آباء بعولتهن اوابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او اخوانهن او بنی اخوانهن او بنی اخواتهن اونسائهن اوماملکت ایمانهن او التابعین غیر اولی الاربه من الرجال او الطفل الذین لم یظهروا علی عورات النساء»
133- منظور از زینت در آیه فوق محلهای زینت است.
134- نگاه کردن به صورت مرد و زن بیگانه به قصد ریبه و تلذذ جایز نیست و برای هر مرد و زن مؤمن حرام می باشد.
شرایط لباس نمازگزار
اول:پاک بودن و نجس نبودن و احکام آن به طور مفصل در باب طهارت گذشت.
دوم: مباح بودن و غصبی نبودن ، مسایل آن مانند مسایل مکان نماز گزار است و در همین رساه آنها را یادآوری کردیم و بعضی مسایل را هم در اینجا اضافه می کنیم.
135- لباسی که که خمس و زکات بر آن تعلق گرفته یا برمالی تعلق گرفته که با آن این لباس را خریده است در حکم لباس غصبی است.
136- هرگاه به غصبی بودن عالم باشد و به حرام بودن جاهل، یا جاهل به اینکه نماز با آن باطل است و مقصر در تحصیل احکام هم باشد نمازش باطل است.
137- هرگاه به غصبی بودن جاهل باشد نمازش صحیح است.
138- هرگاه غصبی بودن ا فراموش کرد و پس از تمام شدن نماز به یاد آورد اگر در وقت نماز وسعت هست آن را دوباره می خواند و گرنه در خارج وقت قضا ندارد.
139- هرگاه غصبی بودن را نداند یا بداند فراموش کند ولی در اثنای نماز بداند و یا به یاد بیاورد در همان لحظه لباس غصبی را درآورده ، و اگر لباس دیگری دارد نماز را تمام می کند و گرنه خود را با لباس مباحی می پوشاند و نماز را به پایان می رساند . و نمازش در هر دو حال صحیح است.
140- هرگاه پوشیدن لباس در اثنای نماز برایش میسر نباشد. و وقت کافی باشد ولو برای یک رکعت با شرایط لازم ، نماز را قطع می کند و پس از پوشیدن ساده تر دوباره می خواند.
141- نماز با لباس غصبی در حال ضرورت و ناچاری جایز و صحیح است ، ولی به این قصد که لباس مباح پیدا کند تا نزدیکی های آخر وقت انتظار می کشد.
142- در اینجا مقصود از ضرورت ناچار بودن مکلف به پوشیدن لباس غصبی است، یا به این جهت که جان خود را از گرما و سرما و باران حفظ کند یا به خاطر ناتوانی و مرضی که دارد یا علتهای دیگر.
143- هرگاه اصل لباس مباح، ولی رنگ آن غصبی باشد که اثرش در لباس باقی است اگر بعد از خشکیدن نماز بخواند نمازش صحیح است، ولی پول رنگ در ذمه اوست و ظاهر اینست که صحت نماز او مربوط به رضای صاحب رنگ است که اثرش در لباس باقیمانده است و اگر چه اثر رنگ دخلی درستر بدن ندارد اما احوط این است که علاوه بر پرداخت پول با عذرخواهی رضای وی را بدست آورد.
144- هرگاه لباس را با آب غصبی یا صابون غصبی یا سدر یا چوبک غصبی بشوید و بعد از خشکیدن نماز بخواند نمازش صحیح و بدون اشکال است زیرا از غصبی اثر نمانده است ولی بهای آب صابون و غیره به ذمه اوست. واین امری واجب است حتی اگر با آن نماز نخواند.
145- هرگاه لباسش را به وسیله ی کارگری غصبی یا بوسیله ی پول غصبی یا به وسیله ی چرخ غصبی بدوزد نمازش صحیح است ولی پرداخت اجرت در ذمه او باقیست. این حکم زمانیست که دوختن تأثیری در ستر بدن او نداشته باشد.
146- اما اگر بدون دوختن نمی توانست بدن خود را بپوشاند نماز خواندن در چنین لباسی قبل از جلب رضایت اشکال دارد.
سوم: لباس نماز گزار نباید ابریشم طبیعی باشد.
147- برای مرد جایز نیست با لباس ابریشمی نماز بخواند و در غیر حال نماز نیز برایش پوشیدن حریر جایز نیست.
148- پوشیدن لباس ابریشمی چه در نماز و چه در حال عادی برای بانوان ایرادی ندارد.
149- پوشیدن لباس حریر برای مردان در بعضی موارد استثنایی مانند اضطرار به خاطر مریضی و سردی هوا،و نیر در حال جهاد جایز است.
150-برای مردان در حال نماز پوشیدن حریر جایز نیست حتی به مقداری که بود و نبود آنها در نماز مؤثر نمی باشد مانند جوراب وکلاه و قابل مقایسه با نجس هم نیست.
151- هرگاه مرد با لباس ابریشمی نماز بخواند و از موضوع اطلاع ندارد یعنی نمی داند لباس وی حریر است و بعد از نماز بداند نمازش صحیح است.
152- هرگاه می دانست لباسش حریر است ولی به حکم جاهل بود یعنی نمی دانست لباس حریر موجب ابطال نمازاست، اگرجهل وی از تقصیر ناشی شود نمازش باطل است و در داخل وقت آن را دوباره می خواند و درخارج وقت اگر باطل بودن را فهمید باید قضا نماید اما اگر جهل او از قصور باشد و سپس باطل شدن را بداند در این صورت در داخل قت اعاده می کند و در خارج وقت قضا بر او واجب نیست.
153- هرگاه حکم را بداند ولی در حال نماز فراموش کند و پس از نمازبیاد بیاورد و قت هم باشد دوباره می خواند و بعد از وقت قضا بر اونیست.
154- هرگاه در حال نماز شک کند که این لباس لباسی است که نماز با آن جایز است یا نه؟ و بعد از نماز بر او آشکار شود که ابریشم بوده و در داخل وقت اعاده می کند و در خارج وقت قضا ندارد.
155- هرگاه لباس نمازگزار با نخی ابریشمی و چیزی که در نماز جایز است دوخته شود مانند اینکه با نخی از ابریشم و پنبه آن را بدوزند پوشیدن آن در نماز و غیره جایز می باشد.
156- پوشیدن لباسی که در آن به عرض کمتر از چهار انگشت بهم پیوسته ابریشم بکار رفته مانند حاشیه عباو قبا و غیره مطلقاً برای مردان جایز است حتی در حال نماز.
157- پوشیدن لباسی که از وصله های مختلف مانند حریر، پنبه ، پشم حیوانات حلال گوشت دوخته شده باشد برای مردان جایز است مشروط بر این که عرض تکه های ابریشم از چهار انگشت به هم پیوسته کمتر باشد.
158- برای مرد جایز است ابریشم را در حال نماز در جیب خود حمل کند گر چه به عرض یک ذراع و یک متر باشد.
159- تکیه دادن به حریر و نشستن روی آنها بر مردان جایز است.
160- هرگاه کند که لباسش از ابریشم خالص است، یا مخلوطی از پنبه ،پوشیدن و نماز خواندن با آن جایز است.
161- هرگاه شک کند آیا لباسش مخلوطی از حریر و چیزی است که نماز با آن صحیح نیست، در این صورت هم نماز باآن لباس صحیح می باشد.
چهارم : لباس نمازگزار از پوست و پشم و مو و پر حیوان حرام گوشت دارای نفس سائله نباشد.
162- هرکس با پوست حیوانی نماز بخواند که حرام گوشت ودارای خون جهنده است یا با لباسی که از اجزاء دیگر چنین حیوانی است نمازش باطل است.
163- هرگاه نمازگزار در حال نماز چیزی از حیوان حرام گوشت( مثل گرگ ،روباه ،خرگوش ،گربه ،موش و غیره) مانند گوشت و پوست و مو و استخوان و پر و غیره آنها را همراه داشته باشد نمازش باطل است.
64- حیوانی که نجس می خورد و حیوانی که انسان با او آمیزش کرده در حکم حیوانات حرام گوشت می باشد و بنابر احوط باید از اجزاء و فضلات آنها در حال نماز اجتناب نمود.
165- نماز با پوست خز و سنجاب جایز است با این که حرام گوشتند.
166- مو و ناخن و شیر و آب دهان و عرق مسلمان پاک اشکالی ندارد اگر نماز گزار آنها را همراه داشته باشد.
167- در جایز بودن نماز با لباسی که از پوست حیوان حلال گوشت پس از تذکیه تهیه شده اشکالی ندارد همین طور اجزایی که روح به آنها حلول کرده است.
168- همچنین نماز جایز است با همه ی اجزاء پاک حیوان حلال گوشت مانند مو و پشم ، سم، شاخ که روح در آنها حلول نکرده است از حیوان زنده و مرده تفاوت ندارد.
169- تذکیه حیوان با گواهی دو عادل یا بودنش در بازار مسلمانان ثابت می شود.
170- هرگاه به گواهی یک نفر عادل هم اطمینان کند کافی است.
171- هرگاه بداند که پوست موجود در بازار مسلمانان از دست مشرک یا کافر رسیده یا از بلاد کفر وارد شده به نجاست آن حکم می شود و نمی شود با آن نماز خواند.
172- هرگاه از بلاد کفر چیزی وارد شود که به تذکیه و در آن بلاد مسلمانانی زندگی می کنند استعمالش جایز و خودش نیز پاک است.
173- گرفتن گوشت و پیه و پوست و غیره از دست کافر که نیاز به تذکیه دارد جایز است در صورتی که معلوم می شود ازدست مسلمان گرفته است.
174- همه اینها را جایز است از دست مجهول الحال خرید اگر در بازار مسلمانان باشد چنانچه چنین فردی در بازار غیر مسلمانان بادش خرید جایز نیست.
175- در بلاد اسلامی اگر پوستی افتاده باشد و اثر استفاده در آن نباشد برداشتن آن جایز نیست.
176- احوط این است که در بلاد اسلامی اگر پوستی را انداخته گرچه استعمال هم شده باشد آن را بر نداریم.
177- چیزی را که احتیاج به تذکیه دارد و در بلاد کفر افتاد برداشتن آن مطلقاً جایز نیست.
178- احوط اجتناب است از آنچه ذکر شد اگر در دست مسلمانی باشد که پوست حیوان مرده را با دباغی کردن حلال میداند یا دست اهل کتاب باشد که آن را حلال می شمارد یا دست آدم بی مبالات.
179- هرگاه با پوست حیوان حرام گوشت نماز خوانده و به موضوع یا به حکم و یا به هر دو جاهل بود یا آن دو را فراموش کرده بود یا در آن شک داشت و در اثنای نماز یا بعد از آن فهمید یا بیاد آورد در جهل خود مقصر بود یا قاصر ،این مسائل فرعی را پیشتر در مسائل (151 ،152 ،153 ، مربوطه به) لباس ابریشمی یاد آوری کردیم مراجعه کند.
مسائل مهم:
180- هرگاه دولباس داشته باشد یکی از پوست یا اجزاء حیوان حرام گوشت و دیگری ازابریشم در حال نماز ازهر دواعراض کرده و عریان نماز می گذارد، مگرموقعی که ناچار باشد از لباسی استفاده می کند که از اجزاء حرام گوشت تهیه شده است.
181- هرگاه یکی از حرام گوشت باشد و یکی غصبی هردو را ترک می کند و عور نماز می خواند و در صورت ناچاری ازحرام گوشت استفاده می کند.
182- هرگاه یکی از ابریشم و دیگری غصبی باشد هر دو را ترک می کند و عور نماز می خواند موقع اضطرار ازابریشمی استفاده می کند.
183- هرگاه دولباس یکی از حرام گوشت و یکی از میته حلال گوشت هر دو را تکر می کند وعور نماز می خواند مگر موقع اضطرار که از حرام گوشت استفاده می کند.
184- هر گاه دو لباس یکی متنجس و دیگری از حرام گوشت باشد هردو را ترک کرده و عور نماز می خواند ،و به موقع ناچاری ازلباس متنجس استفاده می کند.
185- همچنین در موقع ناچاری مثل ترس ازسرما و یا در حال مریضی لباس متنجس مقدم بر لباسهای دیگر است بعد از آن آنچه از حرام گوشت است و بعد از آن ابریشمی و طلا بعد میته وپس از این پنج لباس، با لباس غصبی نماز می خواند.
186-هرگاه فقط لباس متنجس دارد عور نماز می خواند و با عمل به احتیاط با همان لباس نماز را دوباره می خواند.
187- هرگاه لباسی از حرام گوشت و لباسی از حلال گوشت باهم اشتباه شوند با هردو (دوبار) نماز می خواند.
188- هرگاه لباسی پاک و لباسی ناپاک باشد و با هم اشتباه شوند با هرکدام (دوبار )نماز می خواند.
189- هرگاه لباس پاک یا حلال گوشت با لباسی که نماز با آن جایز نیست مشتبه شوند یکی باشد یا چند تا، با هرکدام یکبار نماز می خواند تا نمازش با لباسی خوانده شود که جایز است.
شرط پنجم : اینکه طلا نباشد.
190- این شرط نیز مانند لباس ابریشمی برای مردان است نه خانمها، چنانچه پوشیدن لباس طلا برای آنها بطور مطلق در نماز و غیره جایز می باشد . اما برای مردان پوشیدن طلا بطور مطلق در نماز و غیر نماز جایز نیست، حتی اگر انگشتری ، یا دکمه چه خالص و چه مخلوطی از طلا و نقره یا سایر معدنها ، و یا حتی مطلا باشد.
191- پلاتین که به طلای سفید معروف شده ، طلا نیست اگرچه قیمت آن بالاتر باشد نماز با آن صحیح است.
192- برای مردان دندان طلا گذاشتن به موقع ناچاری جایز است، چنانچه بستن دندانها با سیم طلا در حال اختیار نیز بر ایشان جایز است.
193- همراه داشتن طلا (مانند اینکه آن را در جیب خود بگذارد) چه مسکوک و چه غیر مسکوک برای مردان جایز است.
194- هرگاه زنجیر (یابند ) ساعت از طلا باشد آویزان کردن (یا بستن) آن جایز نیست،فرقی نمی کند خود ساعت از طلا باشد یا نباشد، و اگر خود ساعت از طلا باشد و آن را همراه داشته باشد ایرادی ندارد.
195- دکمه قرار دادن مروارید وصدف برای قبا و پیراهن ، یا نگین انگشتر کردن آنها و پوشیدن در حال نماز ایرادی ندارد.
196- هرگاه از روی فراموشی با طلا نماز بخواند در داخل وقت اعاده می کند و در خارج وقت قضا نخواهد کرد.
197- نماز با چیزی ه شک دارد طلا است یا چیزی شبیه به طلا جایز است.
198- برای بچه ای که تمیز می دهد پوشیدن طلا حتی در حال نماز ایرادی ندارد.
لباسهایی که در نماز مستحب اند:
199- عمامه گذاشتن برای مردان با انداختن یک طرف عمامه به روی سینه،پوشیدن رداء یا عباء (برای امام جماعت استحباب آن تأکید دارد) و پوشیدن شلوار ،پوشاندن ما بین ناف و زانوها برای مردان،پوشیدن نعلین عربی مستحب است.
200-پوشیدن پاکیزه ترین لباسها برای مرد و زن، پوشیدن لباس سفید ، از کتان و پنبه ،تعدد پوشاک ، انگشتری عقیق مستحب است، عطر زدن و نماز در حالی که عطر زده باشد با هفتاد نماز برابر می شود.
201- پوشیدن گردن بند برای زنان ، پوشاندن روی قدمها برای زنان ،پوشیدن سر بر دختر نابالغ و ممیز و کنیز مستحب است.
مکروهات لباس نمازگزار:
202- نماز خواندن با لباس سیاه بر مردان و زنان مکروه است، ولی عمامه ی سیاه ایرادی ندارد همین طور است چادر وکفش . و مکروه است پیراهن بدون رداء برای امام جماعت و لثام بر مرد اگر به قرائت ایرادی وارد نکند، و گرنه حرام می شود.
203- برزنان با یک لباس نماز خواندن مکروه است. و نقاب اگر به قرائت ایشان ایرادی وارد نکند وگرنه حرام است، انداختن خلخال هم اگر سروصدایی داشته باشد مکروه است.
204- نماز با لباسی که با زعفران و عصفر رنگ شود و با لباس قرمز تند. با یک لباس نازک، با قبائی که با دکمه های زیاد یا با کمربند بسته شود و در لباس مخلوط با ابریشم، و با لباس پر نقش و نگار مکروه است.
205- با لباس آدم شرابخوار ، متهم به غصب ، کسی که از نجس پرهیز ندارد و لباس چرکین و لباس کفار و دشمنان اسلام،لباسهای عجب آور خواندن مکروه است با لباس جوانان و پیرمردان نیز.
206- با لباس متنجسی که برای نماز خواندن کافی نیست مثل کلاه و مانند آن ،وبا کفشی از چرم الاغ . آنچه تنها قدم را می پوشاند و ساق پا را نمی گیرد نماز خواندن مکروه است.
207- با انگشتر آهنی و هرچیز دیگری که آهن دارد و ظاهر می باشد، انگشتری که نقش حیوانی را دارد ، و با حال خضاب قبل از شستن آن ، با یک شلوار تنها نماز خواندن مکروه است، اگر به دوشش چیزی ولو ریسمانی هم باشد بیندازد،ایرادی ندارد و نمازگزاردن در حالی که لنگی روی پیراهن ببندد.
ملاحظه: مکروهات لباس در نماز یاد است و به همین تعداد که بیشتر مورد ابتلا می باشد کفایت کردیم.
منبع : كتاب احكام الشريعه جلد 2